25 خرداد 1394 توسط آشنا
- زمین تشنه ست…باید شیر باران را بپیچانی
- بپیچی مثل یک رود و بیابان را بپیچانی
- درین دریا فقط باد مخالف می وزد آقا !
- بیا ای باخدا ! باید که سکان را بپیچانی
- تماشا کن که پیچ دست ظالم هرز گردیده
- بیا باید که دست هرز ایشان را بپیچانی
- صدای عربده پیچیده در این کوچه ها هرشب
- تو باید پیچ این ضبط رجزخوان را بپیچانی
- بیایی مثل یک آقامعلم…مهربان…خوشرو
- ز روی لطف گاهی گوش انسان را بپیچانی
- نه بدقولی که خیل عاشقان را قال بگذاری
- نه بدعهدی که وقت وعده آنان را بپیچانی
محسن رضوانی/تهران