اشعار غدیر2
مجموعه اشعار عید غدیر
عيد غدير
سال ده در هيجده ذي الحجه بود
كاروان حج ز حج برگشته بود
در غدير خم چون آمد نبي
امر رب آمد به تعيين ولي
جبرئيل آن پيك رب العالمين
پركشان از عرش آمد بر زمين
گفت خدا فرموده بلغ يا رسول
ورنه رسالت نمي باشد قبول
كرد اجرايش نبي امر خدا
گفت جمع گردند حجاج خدا
جمع گشتند از يمين و از يسار
جمع آنها شد بيش از صد هزار
بركه شد درياي مواج بشر
هر كسي مي گفت چه باشد اين خبر
از جهاز اشتران شد منبري
پا نهاد بر آن مقام رهبر ي
بر فراز منبرش چون جا گرفت
دست دامادش علي بالا گرفت
گفت هر كسي را منم مولا و دوست
ابن عم من علي مولاي اوست
پيروي از او فرض است بر شما
دشمنش هرگز نبخشايد خدا
دوست دارش اي خدا دوست علي
دشمني كن دشمنانش را ولي
شد خدا راضي ز كردار رسول
دين اسلام گشت در نزدش قبول
مهر تاييد خورد بر آيين ما
گشت دشمن نا اميد از دين ما
دين حق گرديد كامل با امام
كرد نعمت با ولايت او تمام
هيجده ذي الحجه روز عيد شد
نزد شيعه بلكه خيرالعيد شد
اي غدير اي بركه خاك حجاز
رود اقيانوس دين شد از تو باز
نور حق گرديد در تو منجلي
گشت كشتيبان دريايت علي
اي غدير نام تو آوازه گرفت
با ولايت نام تو سازه گرفت
افتخار شيعه هستي اي غدير
نام تو در قلب شيعه كرده گير
شيعه اندر روز تو شد شادمان
سربلند با نام مولاي جهان
شيعه باشد زنده با روز غدير
اي علي جان دست عشاقت بگير
ما غديرييم تا روز ابد
يا علي گوييم و الله و احد
راجي اميدش به احسان علي است
داروي دردش نداي يا علي است
محمد رجب زاده (راجی )
مولوی عبدالرحمن ملازهی چابهاری امام جمعه اهل سنت چابهار یکی از سروده های خود که در مدح حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها بود را برای جانشین نماینده ولی فقیه خواند که با تقدیر و تشویق آیت الله استادی مواجه شد.
این شعر که مدح فاطمه زهرا(س) نام دارد به شرح زیر است:
صد سلام و درود صد سلام و درود نورچشم نبی صد سلام و درود
بضعه مصطفی زوجه مرتضی نازش شیر حق مادر مجتبی
سیده فاطمه طیبه طاهره درّ اهل عبا صد سلام و درود
رونق دین حق غم زدای علی ریشه طاهران نور چشم نبی
عارفه کامله صالحه صادقه ساجده عابده صد سلام و درود
اشک پاک تو را جبرئیل امین هدیه می داد بر حوریان برین
قره العین دین نور راه یقین عزت مسلمین صد سلام و درود
آبروی همه مومنان جهان معدن عفت و اسوه مادران
در نماز و نیایش نظیر تو را چشم عالم ندید صد سلام و درود
شرح ام الکتاب پاسدار حجاب معنی لطق حق شمع یوم الحساب
منبع رحمتی چشم دارت سحاب چون بهاران بریز صد سلام و درود
راحت هر دل سینه بی قرار مادر راستان صد سلام و درود
فرحت و راحت قلب پاک نبی همدم و همنوای علیّ ولی
پاره جسم پاک رسول خدا بنت خیرالوری صد سلام و درود
زینت خانه صاحب هل اتی فاتح خیبر و مقتدای غدیر
هادیه مهدیه راضیه مرضیه فاضله عاقله صد سلام و درود
جرعه کوثرم آرزویست و بس بر ولای تو بیرون رود هر نفس
عبدرحمان تواند کجا وصف تو مادر کوکبین صد سلام و درود
منبع سایت حوزه 4/9/ 89
شیعه جوشیدهست از غدیر
جلوهگر شد بار دیگر طور سینا در غدیر ریخت از خم ولایت مى به مینا در غدیر
رودها با یكدگر پیوست كمكم سیل شد موج مىزد سیل مردم مثل دریا در غدیر
هدیه جبریل بود«الیوم اكملت لكم» وحى آمد در مبارك باد مولى در غدیر
با وجود فیض«اتممت علیكم نعمتى» از نزول وحى غوغا بود غوغا در غدیر
بر سر دست نبى هر كس على را دید گفت آفتاب و ماه زیبا بود زیبا در غدیر
بر لبش گلواژه«من كنت مولا» تا نشست گلبن پاك ولایت شد شكوفا در غدیر
«بركه خورشید» در تاریخ نامى آشناست شیعه جوشیدهست از آن تاریخ آنجا در غدیر
گر چه در آن لحظه شیرین كسى باور نداشت مىتوان انكار دریا كرد حتى در غدیر
باغبان وحى مىدانست از روز نخست عمر كوتاهىست در لبخند گلها در غدیر
دیدهها در حسرت یك قطره از آن چشمه ماند این زلال معرفت خشكید آیا در غدیر؟
“محمد جواد غفورزاده"(شفق)
*********************************************************
به یمن فیض ولایت
ستاره سحر از صبح انتظار دمید غدیر از نفس رحمت بهار چكید
گرفت دست قدر، رایت شفق بر دوش زمین به حكم قضا آب زندگى نوشید
بر آسمان سعادت ز مشرق هستى سپیده داد نوید تولد خورشید
به باغ، بلبل شوریده رفت بر منبر چو از نسیم صبا بوى عشق یار شنید
ز خویش رفته، نواخوان عشق بود و سرود به بانك زیر و بم، اسرار خطبه توحید
فتاد غلغله در باغ و شورشى انگیخت كه خیل غنچه شكفت و به روى او خندید
هوا ز عطر گلاب محمدى مشحون زمین به عترت و آل رسول بست امید
رسول، سدرهنشین شد،على به صدر نشست پى تكامل دینش خداى كعبه گزید
گرفت پرچم اسلام را على در دست از این گزیده زمین و زمان به خود بالید
به یمن فیض ولایت شراب خم الست به عشق آل على از غدیر خم جوشید
(دکتر یحیی حدادی ابیانه)
******************************************************************
غدیر نقش ولاى على به سینه ما
غدیر عید همه عمر با على بودن غدیر آینهدار على ولى الله ست
غدیر حاصل تبلیغ انبیا همه عمر غدیر نقش ولاى على به سینه ماست
غدیر یك سند زنده، یك حقیقت محض غدیر از دل تنگ رسول عقده گشاست
غدیر صفحه تاریخ وال من والاه غدیر آیه توبیخ عاد من عاد است
هنوز لاله «اكملت دینكم» روید هنوز طوطى «اتممت نعمتى» گویاست
هنوز خواجه لولاك را نداست بلند كه هر كه را كه پیمبر منم، على مولاست
گو كه خصم شود منكر غدیر، چه باك كه آفتاب، به هر سو نظر كنى پیداست
(حاج غلامرضا سازگار)
**********************************************************************
ترنم غدیر
برفراز مجلس ما، ماهی امشب سر زند خنده بر خورشید و ماه از تابش منظر زند
ساقی گل چهره امشب جلوه دیگر کند مطرب خوش نغمه امشب پرده دیگر زند
آسمان پوشیده بر تن، پرنیان نیلگون چون عروسان، خویشتن را زینت و زیور زند
آسمان را گفتم این بزم و نشاط از چیست؟ گفت: چون که فردا آفتاب از برج خاور سر زند
من در آن بزم کنم خدمت که شاه انبیاء مصطفی تاج ولایت بر سر حیدر زند
در غدیر خم چو دریا خلق خیز و موج و موج کشتی لولاک چون آن جا رسد، لنگر زند
کاین علی باشد ولی الله، باید بعد من بر سریر دین نشیند بر سرش افسر زند
آسمان بر خاک افتاده است خواهد چون زمین بوسه بر پای، علی داماد پیغمبر زند
نیست مردان خدا را رهبری غیر از علی مرد حق باید قدم در راه این رهبر زند
آسمان بر گردن افکنده است طوق بندگی تا به سر تاج ولای خواجه قنبر زند
پرچم شاه ولایت بین که در هر بامداد خنده بر پرچم دار و اسکندر زند
دست گیر از کرم افتاده ای گر چون “رسا” دست بر دامان او در عرصه محشر زند
“دکتر قاسم رسا خراسانی”
*******************************************************************************
از غدیر عشق سرشاریم ما
مست آن جام اقاقى شد دلم، بىخود از چشمان ساقى شد دلم،
باز این دل عشقبازى مىكند، عاشقانه تكنوازى مىكند،
چون كه مست از ساغر یاقوتىام، وامدار چشم آن لاهوتىام.
والهام سرگشته در صحراى درد، شیعهام سرمست از صهباى درد،
تا ابد دست من و جام الست، تا ابد چشمان اشكم مست مست،
اى خداى دیده بارانىام، محو دراندیشه عرفانىام،
محو در نام بلند ساقىام، عاشق آیینههاى باقىام،
در نگاهم موج دریا مىشود، شعرهایم وقف فردا مىشود،
خمى از دریاى حیدر مىزنم، جامى از درد پیمبر مىزنم،
جرعه نوش كوثر ربانىام، در خم ابروى ساقى فانىام.
از غدیرعشق سرشاریم ما، مست چشم ناب دلداریم ما،
چشم ما آیینه اهل ولاست، ساغر ما پر ز جام مرتضى است.
جامهاى ما اسیر خم تو، مستى ما از غدیر خم تو،
خم تو لبریز از حب ولاست، خم تو سرشار از صهباى «لا»ست.
اى خروش آبها در یاد تو، معنى فریادها فریاد تو،
اى خداى حلم، معبود نیاز ذكر یا قدوس در اوج نماز تا قنوت یادها چشمان توست.
سجده سرخ شفق از آن توست،
چشم خورشید است برمستان تو، سبحه افلاك در دستان تو.
شب طلوع گریههایت دیده است؛ چاه كوفه، هاى هایت دیده است
ذكر بر سجادهات گل مىكند، اشك از چشم تو پر مل مىكند.
اى تغزلهاى سرخ آفتاب، اى امام رود، اى معشوق آب،
از همان روزى كه رویید آفتاب از فراز دستهایش ماهتاب؛
عاشق اصل ولایت گشتهایم، واصل و صل و صایت گشتهایم،
«وال من والا» ست در خم غدیر، عشق ما مولاست در خم غدیر.
حیدر كرار، مستت مىشویم، همچو مالك، پاى بستت مىشویم.
عمر ما در جذبه نازت گذشت در عروج سرخ پروازت گذشت.
بیعت خورشید را باور كنیم، از مى حب على ساغر كنیم.
این غدیرخم، خم اهل ولاست، مى فروشى شیوه اهل صفاست،
ما سبكبالان كوى حیرتیم وارثان ذوالفقار غیرتیم،
شیعه را تفسیر خون باید نمود درد و داغ و عشق در دشت شهود.
خون ما جارى است در رگهاى دشت، سبزهها سرخند در پهناى دشت.
خون، بهاى عشق بازى مىشود، خون مقام تكنوازى مىشود.
مكتب ما مكتب خون است و بس، مكتب گلهاى گلگون است و بس.
هر كه را زخمى نباشد شیعه نیست، شیعه بىدرد آیا هست؟ كیست؟
شیعه! با سرخى خون اعجاز كن. با دو بال زخمىات پرواز كن
پر گشا تا اوج عرفان خدا تا تلاوتگاه قرآن خدا؛ تا خروش چشمهاى منجلى تا خدا،
تا اشك تا بیت على. یا على از غربتت دم مىزنم با دل تارم نى غم مىزنم؛
یا على این آتش جان من است شعلههاى زخم سوزان من است،
غربت تو غربت آلالههاست غربت تو انعكاس نالههاست.
اى امام درد یا مولا على، عاشق شبگرد یا مولا على،
معنى غیرت خروش چشم تو مردتر از مرد یا مولا على.
اى لطافت خیز معشوق سحر یا امام الورد یا مولاعلى.
همچو رب تنها و بىهمتا تویى اى امیر فرد یا مولا على،
مىچكد از اشكهایت ماهتاب آفتاب زرد یا مولا على.
یا على اى امتزاج مهر و ماه، اى امام گریه زخمى چاه.
یا على اى همسر بانوى آب، مىدمد از چمشهایت آفتاب،
پیش چشمت آب نیلى مىشود یاس احمد غرق سیلى مىشود
پیش چشمت آه در را سوختند بیت عترت را به كین افروختند.
دست شبنم رنگ نیلوفر شكست، جامهاى ساقى كوثر شكست،
بازوان نسترن مجروح شد قامت زهراى تو بىروح شد.
مثل گوهر گریهات در چاه شد قوس محرابت شهادتگاه شد.
ساقى خم غدیرى یا على، دست ما را چون نگیرى یا على؟!
یا على اى ساقى خم، السلام یا على اى مثنوى ناتمام …
منبع اشعارفوق : وبلاگ غدیر و قدر حضرت علی
غدیر عید همه عمر با على بودن
غدیر آینهدار على ولى الله ست
غدیر حاصل تبلیغ انبیا همه عمر
غدیر نقش ولاى على به سینه ماست
غدیر یك سند زنده، یك حقیقت محض
غدیر از دل تنگ رسول عقده گشاست
غدیر صفحه تاریخ وال من والاه
غدیر آیه توبیخ عاد من عاد است
هنوز لاله «اكملت دینكم» روید
هنوز طوطى «اتممت نعمتى» گویاست
هنوز خواجه لولاك را نداست بلند
كه هر كه را كه پیمبر منم، على مولاست
بگو كه خصم شود منكر غدیر، چه باك
كه آفتاب، به هر سو نظر كنى پیداست
چو عمر صاعقه كوتاه باد دورانش
خلافتى كه دوامش به كشتن زهراست
شعر از حاج غلامرضا سازگار - منبع مرکز نشر اعتقادات
صداي كيست چنين دلپذير ميآيد؟
كدام چشمه به اين گرمسير ميآيد؟
صداي كيست كه اين گونه روشن و گيراست؟
كه بود و كيست كه از اين مسير ميآيد؟
چه گفته است مگر جبرييل با احمد؟
صداي كاتب و كلك دبير ميآيد
خبر به روشني روز در فضا پيچيد
خبر دهيد:كسي دستگير ميآيد
كسي بزرگتر از آسمان و هر چه در اوست
به دستگيري طفل صغير ميآيد
علي به جاي محمد به انتخاب خدا
خبر دهيد: بشيري به نذير ميآيد
كسي كه به سختي سوهان، به سختي صخره
كسي كه به نرمي موج حرير ميآيد
كسي كه مثل كسي نيست، مثل او تنهاست
كسي شبيه خودش، بينظير ميآيد
خبر دهيد كه: دريا به چشمه خواهد ريخت
خبر دهيد به ياران: غدير ميآيد
به سالكان طريق شرافت و شمشير
خبر دهيد كه از راه، پير ميآيد
خبر دهيد به ياران:دوباره از بيشه
صداي زنده يك شرزه شير ميآيد
خم غدير به دوش از كرانهها، مردي
به آبياري خاك كوير ميآيد
كسي دوباره به پاي يتيم ميسوزد
كسي دوباره سراغ فقير ميايد
كسي حماسهتر از اين حماسههاي سبك
كسي كه مرگ به چشمش حقير ميآيد
غدير آمد و من خواب ديدهام ديشب
كسي سراغ من گوشه گير ميآيد
كسي به كلبه شاعر، به كلبه درويش
به ديده بوسي عيد غدير ميآيد
شبيه چشمه كسي جاري و تبپنده، كسي
شبيه آينه روشن ضمير ميآيد
علي (ع) هميشه بزرگ است در تمام فصول
امير عشق هميشه امير ميآيد
به سربلندي او هر كه معترف نشود
به هر كجا كه رود سر به زير ميآيد
شبيه آيه قرآن نميتوان آورد
كجا شبيه به اين مرد، گير ميآيد؟
مگر نديدهاي آن اتفاق روشن را؟
به اين محله خبرها چه دير ميآيد!
بيا كه منكر مولا اگر چه آزاد است
به عرصه گاه قيامت اسير ميآيد
بيا كه منكر مولا اگر چه پخته، ولي
هنوز از دهنش بوي شير ميآيد
- علي هميشه بزرگ است در تمام فصول
امير عشق هميشه امير ميآيد…
شاعر:مرتضي اميري اسفندقه- منبع مرکز نشر اعتقادات
…