• فهرست مطالب 
  • تماس  

بچه شیعه

05 مرداد 1395 توسط آشنا

من بچه شیعه هستم ، خدا را می پرستم. خدای پاک ودانا، مهربان وتوانا.

پیامبرم محمّد، که با اوقرآن آمد. دین را به ما رسانده ، اوما را شیعه خوانده.

دختراوزهرا بود ، فاطمه کبری بود. فدای دین شدجانش ، لعنت به دشمنانش.

در روز عید غدیر ، برما علی شد امیر. امیرِمومنین است ، امامِ اوّلین است.

امام دوم ما ، بخشنده بود وتنها. نام ایشان حسن بود، صبوروخوش سخن بود.

حسین که شاه دین است، امام سوّمین است. شهید کربلا شد، تربت او شِفا شد.

وقتی که آب می‌خورم ، براوسلام می کنم.

چهارم امام سجّاد، به ما دعاها یاد داد. هر یک از آن دعاها ، پرمعنی است وزیبا.

پنجم امام باقر، که علم از او شد ظاهر. شاگردها تربیت کرد ، اسلام را تقویت کرد.

ششم امام جعفر، برای شیعه رهبر. صادق وراستگو بود ، خدا هم یار او بود.

هفتم امام کاظم ، صبور بود وعالم. اگر چه در زندان بود ، معلّم جهان بود.

امام هشتم ما ، امام رضای والا . امید شیعیان است ، چقدر مهربان است.

نهم امام جواد، رحمت حق بر او باد. کریم وبخشنده بود ، ماه درخشنده بود.

دهم امام نقی، پاک دل ومتّقی. هادی راه دین بود ، یاور مومنین بود.

یازدهم عسگری، ازهمه عیبها بری. درخانه بود زندانی، شهید شد درجوانی

یازده امام معصوم ، شهید شدند چه مظلوم. ولی به امرخدا ، امام آخرما.

از چشم مردم بد ، غایب شدونیامد. هزار وچندین ساله ، شیعه درانتظاره.

بلاخره یه روزی، میشه وقت پیروزی. مهدی ظهور میکنه، دشمن رو دور می کنه.

جهان میشه پر از گل ، نرگس ویاس وسنبل. ما بچه های شیعه، دعا کنیم همیشه.

باهم بگیم: خدایا ، بیار امام ما را

چندگاهیست وقتی می گویم: «اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن» با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد چندگاهیست وقتی می گویم: «صلواتک علیه و علی آبائه » به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم چندگاهیست وقتی می گویم: «فی هذه الساعة» دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای چندگاهیست وقتی میگویم: «و فی کل الساعة» دلم نمی سوزد که همه ساعاتم ازآن تو نیست چندگاهیست وقتی می گویم: «ولیا و حافظا» احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است چندگاهیست وقتی می گویم: «و قائدا وناصرا» به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمیزند چندگاهیست وقتی می گویم: «و دلیلا و عینا» یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی چندگاهیست وقتی می گویم: «حتی تسکنه أرضک طوعا» یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین، من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم چندگاهیست وقتی می گویم: «و تمتعه فیها طویلا» به حال آنانی که در زمان طولانی حکومت شیرین تو طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم اما چندگاهیست دعای فرج را چندبار می خوانم تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد، هم اشکم بریزد، هم در جست و جویت باشم، هم سرپرستم باشی، هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم وهم احساس کنم خدا در نزدیکی من است..... و باز هم با شرم می گویم : اللهم عجل لولیک الفرج یک سال دیگر هم گذشت و چشممان به جمال مولای غایبمان روشن نشد... و چرا بیاید؟ وقتی که اکثریت قریب به اتفاق ما شیعیان در تمام سال از او غافلیم، و قلیلی از ما نیز به هنگام مشکلاتمان از او یاد می‏کنیم... اما آقای ما به رو سیاهیمان نگاه نکن و به دستهایمان که خالی اند و به زبانمان نیز گوش مسپار که گناهکارتر از آن است که تو را با صداقت و اخلاص بخواند، قلب آن اندک بندگان واقعی خداوند را ببين که هر روز ـ صبح و شام ـ تو را مي‌خوانند...
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: آشنا لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

شب های بی ستاره

Random photo

img-20151208-wa0012.jpgimg-20151208-wa0012.jpg

پخش حرم

آیه قرآن تصادفی

اوقات شرعی

اوقات شرعی

قرآن

آیه قرآن تصادفی
  • تماس