• فهرست مطالب 
  • تماس  

تقدیم به شهدای پلاسکو

06 بهمن 1395 توسط آشنا

نوحه خوانی میکنم، همراه با من گریه کن!
داغ، سنگین است! پس همراه شیون، گریه کن!

بغض و هق هق گاه امان شعر را هم میبرد!
میشود وقتی زبان شعر «الکن»، گریه کن!

«بهمن خونین» ما امسال رنگش شد سیاه!
چون «محرم» از همین آغاز بهمن، گریه کن!

کشتزاری آهنی در مرکز این شهر بود!
 پیش چشم برزگرها سوخت خرمن! گریه کن!

برج ویران گشته و آتش نشانان مانده اند
زیر کوه آجر و سیمان و آهن، گریه کن!

مرد نان آور به سمت خانه امشب برنگشت!
نیست تکلیف زن و فرزند روشن، گریه کن!

جای داغی -اینچنین سنگین- میان خانه نیست!
عینهو دیوانه ها در کوی و برزن گریه کن!

مثل بار قبل و بار قبل از آن، تقصیر را -
هیچکس قطعا نمیگیرد به گردن، گریه کن!

بس که منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
نیست دیگر هیچکس را پای رفتن، گریه کن!

داغهایی -اینچنین سنگین- نمیگنجد به شعر!
امشب ای شاعر به جای «شعر گفتن»، گریه کن!


اصغر عظیمی مهر
بامداد اول بهمن ۱۳۹۵
کرمانشاه

چندگاهیست وقتی می گویم: «اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن» با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد چندگاهیست وقتی می گویم: «صلواتک علیه و علی آبائه » به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم چندگاهیست وقتی می گویم: «فی هذه الساعة» دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای چندگاهیست وقتی میگویم: «و فی کل الساعة» دلم نمی سوزد که همه ساعاتم ازآن تو نیست چندگاهیست وقتی می گویم: «ولیا و حافظا» احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است چندگاهیست وقتی می گویم: «و قائدا وناصرا» به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمیزند چندگاهیست وقتی می گویم: «و دلیلا و عینا» یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی چندگاهیست وقتی می گویم: «حتی تسکنه أرضک طوعا» یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین، من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم چندگاهیست وقتی می گویم: «و تمتعه فیها طویلا» به حال آنانی که در زمان طولانی حکومت شیرین تو طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم اما چندگاهیست دعای فرج را چندبار می خوانم تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد، هم اشکم بریزد، هم در جست و جویت باشم، هم سرپرستم باشی، هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم وهم احساس کنم خدا در نزدیکی من است..... و باز هم با شرم می گویم : اللهم عجل لولیک الفرج یک سال دیگر هم گذشت و چشممان به جمال مولای غایبمان روشن نشد... و چرا بیاید؟ وقتی که اکثریت قریب به اتفاق ما شیعیان در تمام سال از او غافلیم، و قلیلی از ما نیز به هنگام مشکلاتمان از او یاد می‏کنیم... اما آقای ما به رو سیاهیمان نگاه نکن و به دستهایمان که خالی اند و به زبانمان نیز گوش مسپار که گناهکارتر از آن است که تو را با صداقت و اخلاص بخواند، قلب آن اندک بندگان واقعی خداوند را ببين که هر روز ـ صبح و شام ـ تو را مي‌خوانند...
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: آشنا لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

شب های بی ستاره

Random photo

img-20151208-wa0012.jpgimg-20151208-wa0012.jpg

پخش حرم

آیه قرآن تصادفی

اوقات شرعی

اوقات شرعی

قرآن

آیه قرآن تصادفی
  • تماس