• فهرست مطالب 
  • تماس  

حجاب

03 مرداد 1395 توسط آشنا

ای خواهر خوب من خدا را

کن پیشه خویشتن حیا را

 

چون با به رکاب عشق کردی

جرات نکند که هیچ مردی

…

 

 

جز طرز نگاه یک برادر

در تو نگرد به طرز دیگر!

 

آزادی تو به چادر توست

ازادگی از شعائر توست

 

خواهی که شوی رها و آزاد؟

مانند نسیم-مثل فریاد؟

 

گر معرفت رهائیت هست،

با ذات خود آشناییت هست،

 

تو مثل شمیم گل رهایی

عطر نفس سپیده هایی

 

زیبایی اگر چه ز آفتاب است

زیباتر از آن گل حجاب است

 

شب نیز حجاب آسمان هاست

آیا مگر آسمان نه زیباست؟!

 

ای جان برادر ای سرافراز

آنگونه که هست گویمت باز

 

رخنه نکند به جانت ابلیس

یکدم ندهد امانت ابلیس

 

هرچند که اهرمن پلید است

از دیده تو خطا بعید است

 

چون خواهش او کنی اجابت

او میبرد از رخت نجابت

 

آن کس که سرش به کار خود گرم،

یا می رود از کنار تو نرم،

 

گر خواهر توست ریشه توست

عرض و شرف همیشه توست

 

روزی پدرت حماسه می ساخت

((سر را به قمار عشق می باخت))

 

خوش آنکه به یار متکی بود

عشق ودل و باورش یکی بود

 

اینجا همه جا مزار لاله است

اینجا همه جا به خون قباله است

 

آن روز مباد - روز محشر

روزی که هریمنان این شر

 

گویند به یکدیگر:دوباره!

خون می چکد از گل ستاره!!

 

ننگ است برای ما برادر

آن روز،ولی چه سود دیگر؟!

 

چه سود، ز گریه ندامت

هر چند کنند تا قیامت

 

ای آنکه در اوج بی ریایی

گه:غرق در آیت خدایی

 

پیداست دلت سرای سبزه است

خالی ز گیاه زرد هرزه است

 

بنگر به عروج یک کبوتر

آنجا که سپیده می زند پر

 

کانجا نه هیاهوی خیال است

بیداری روح اهل حال است…

 

شاعر بسیجی محمد رضا گلدون

چندگاهیست وقتی می گویم: «اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن» با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد چندگاهیست وقتی می گویم: «صلواتک علیه و علی آبائه » به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم چندگاهیست وقتی می گویم: «فی هذه الساعة» دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای چندگاهیست وقتی میگویم: «و فی کل الساعة» دلم نمی سوزد که همه ساعاتم ازآن تو نیست چندگاهیست وقتی می گویم: «ولیا و حافظا» احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است چندگاهیست وقتی می گویم: «و قائدا وناصرا» به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمیزند چندگاهیست وقتی می گویم: «و دلیلا و عینا» یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی چندگاهیست وقتی می گویم: «حتی تسکنه أرضک طوعا» یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین، من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم چندگاهیست وقتی می گویم: «و تمتعه فیها طویلا» به حال آنانی که در زمان طولانی حکومت شیرین تو طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم اما چندگاهیست دعای فرج را چندبار می خوانم تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد، هم اشکم بریزد، هم در جست و جویت باشم، هم سرپرستم باشی، هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم وهم احساس کنم خدا در نزدیکی من است..... و باز هم با شرم می گویم : اللهم عجل لولیک الفرج یک سال دیگر هم گذشت و چشممان به جمال مولای غایبمان روشن نشد... و چرا بیاید؟ وقتی که اکثریت قریب به اتفاق ما شیعیان در تمام سال از او غافلیم، و قلیلی از ما نیز به هنگام مشکلاتمان از او یاد می‏کنیم... اما آقای ما به رو سیاهیمان نگاه نکن و به دستهایمان که خالی اند و به زبانمان نیز گوش مسپار که گناهکارتر از آن است که تو را با صداقت و اخلاص بخواند، قلب آن اندک بندگان واقعی خداوند را ببين که هر روز ـ صبح و شام ـ تو را مي‌خوانند...
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: آشنا لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

شب های بی ستاره

Random photo

img-20151208-wa0012.jpgimg-20151208-wa0012.jpg

پخش حرم

آیه قرآن تصادفی

اوقات شرعی

اوقات شرعی

قرآن

آیه قرآن تصادفی
  • تماس