• فهرست مطالب 
  • تماس  

دلتنگم

09 شهریور 1395 توسط آشنا

 

مرا هم فرض کن آقا! پناه آورده آهویی …


از این جا داشت رد می شد پریشان کرده گیسویی
چنان در کوچه ها پیچیده بود آن شب هیاهویی

میان سایه روشن های ذهنم مانده تصویری
به روی برکه ای انگار دارد می رود قویی

از آن ایام تا حرف زیارت پیش می آید
دلم را می زنم از شوق رویت آب و جارویی
[حرم امام رضا علیه السلام]
یقین دارم از این جا دست خالی برنمی گردد
به درگاهت بیندازد اگر بیگانه هم رویی

کبوتر وار می آمد نمی رفت از حرم بیرون
اگر می برد هر کس از کرامات شما بویی

رهایی می دهی از بند حتی بی زبانی را
مرا هم فرض کن آقا! پناه آورده آهویی
[اذن دخول]
مگر باران بیاید تر کند زلف خراسان را
زدی آن شب چنان در قحط سال«مرو»یا هویی

ببخش آقا اگر دیر آمدم امروز، بعد از این
نمی افتد جدایی بین مان حتی سر مویی

به نیشابور احساسم تب چنگیز افتاده است
که جز عطار چشمانت ندارد هیچ دارویی

خراسان در خراسان شعله می رویید از شعرم
از آن احساس آتشناک تنها مانده سوسویی
[بهشت من ….]
به روی زانویش افتاده امشب شاعری،انگار
که از دست زنی توی ضریح افتد النگویی

مهاجر وار می آید به سمت آرزوهایش
در ایوان طلا آرام می گیرد پرستویی

…

چندگاهیست وقتی می گویم: «اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن» با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد چندگاهیست وقتی می گویم: «صلواتک علیه و علی آبائه » به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم چندگاهیست وقتی می گویم: «فی هذه الساعة» دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای چندگاهیست وقتی میگویم: «و فی کل الساعة» دلم نمی سوزد که همه ساعاتم ازآن تو نیست چندگاهیست وقتی می گویم: «ولیا و حافظا» احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است چندگاهیست وقتی می گویم: «و قائدا وناصرا» به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمیزند چندگاهیست وقتی می گویم: «و دلیلا و عینا» یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی چندگاهیست وقتی می گویم: «حتی تسکنه أرضک طوعا» یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین، من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم چندگاهیست وقتی می گویم: «و تمتعه فیها طویلا» به حال آنانی که در زمان طولانی حکومت شیرین تو طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم اما چندگاهیست دعای فرج را چندبار می خوانم تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد، هم اشکم بریزد، هم در جست و جویت باشم، هم سرپرستم باشی، هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم وهم احساس کنم خدا در نزدیکی من است..... و باز هم با شرم می گویم : اللهم عجل لولیک الفرج یک سال دیگر هم گذشت و چشممان به جمال مولای غایبمان روشن نشد... و چرا بیاید؟ وقتی که اکثریت قریب به اتفاق ما شیعیان در تمام سال از او غافلیم، و قلیلی از ما نیز به هنگام مشکلاتمان از او یاد می‏کنیم... اما آقای ما به رو سیاهیمان نگاه نکن و به دستهایمان که خالی اند و به زبانمان نیز گوش مسپار که گناهکارتر از آن است که تو را با صداقت و اخلاص بخواند، قلب آن اندک بندگان واقعی خداوند را ببين که هر روز ـ صبح و شام ـ تو را مي‌خوانند...
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: آشنا لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

شب های بی ستاره

Random photo

img-20151208-wa0012.jpgimg-20151208-wa0012.jpg

پخش حرم

آیه قرآن تصادفی

اوقات شرعی

اوقات شرعی

قرآن

آیه قرآن تصادفی
  • تماس