• فهرست مطالب 
  • تماس  

رستم فرخزاد و مرد عرب

04 شهریور 1395 توسط آشنا

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم


ﻛﺎﻣﻞ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﻣﻰ ﻧﻮﻳﺴﺪ: ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ( (ﺭﺳﺘﻢ ﻓﺮﺥ ﺯﺍﺩ) ) ﺩﺭ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻨﻬﺮﻳﻦ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺳﭙﺎﻩ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻣﻰ ﺭﻓﺖ ﺑﺎ ﻋﺮﺑﻰ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻛﺮﺩ، ﻋﺮﺏ ﺿﻤﻦ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺷﻨﻮﺩ ﺑﺎ ﺭﺳﺘﻢ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻳﻘﻴﻦ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﺷﻜﺴﺖ ﻣﻰ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ. ﺭﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﻃﻨﺰ ﮔﻔﺖ:
ﭘﺲ ﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺪﺍﻧﻴﻢ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻴﻢ.
ﻋﺮﺏ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻓﺎﺳﺪ ﺷﻤﺎﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﺮﻧﻮﺷﺘﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﻣﻌﻴﻦ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺭﺳﺘﻢ ﺍﺯ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺷﻨﻮﺩ ﺑﺎ ﻋﺮﺏ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﮔﺮﺩﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﻨﺪ.
ﺭﺳﺘﻢ ﺑﺎ ﺳﭙﺎﻫﻴﺎﻧﺶ ﺑﻪ ( (ﺑﺮﺱ) ) ﺭﺳﻴﺪﻧﺪ ﻭ ﻣﻨﺰﻝ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺳﭙﺎﻫﻴﺎﻥ ﺭﺳﺘﻢ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻳﺨﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﻣﻮﺍﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺎﺭﺍﺝ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺑﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯﻯ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺷﺮﺍﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﺴﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻋﺮﺑﺪﻩ ﻛﺸﻴﺪﻧﺪ، ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ، ﺷﻜﺎﻳﺖ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺭﺍ ﭘﻴﺶ ﺭﺳﺘﻢ ﺑﺮﺩﻧﺪ.
ﺭﺳﺘﻢ ﺧﻄﺎﺑﻪ ﺍﻯ ﺍﻳﺮﺍﺩ ﻛﺮﺩﻩ، ﺑﻪ ﺳﭙﺎﻫﻴﺎﻥ ﮔﻔﺖ: - ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻳﺮﺍﻥ! ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻣﻰ ﻓﻬﻤﻢ ﻛﻪ ﺁﻥ ﻋﺮﺏ ﺭﺍﺳﺖ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺯﺷﺖ ﻣﺎ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺷﻮﻣﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺎ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻣﻦ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻳﻘﻴﻦ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﻋﺮﺏ ﺑﺮ ﻣﺎ ﭘﻴﺮﻭﺯ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺍﺧﻠﺎﻕ ﻭ ﺭﻭﺵ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﺴﻰ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ.
ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﺷﻤﻦ ﭘﻴﺮﻭﺯ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺍﻧﻴﺪ ﺑﻪ ﺣﻜﻢ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﻧﻴﻚ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩﻳﺪ، ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻓﻊ ﻇﻠﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﻜﻰ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻳﺪ، ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺍﻳﺪ ﻗﻄﻌﺎ ﻧﻌﻤﺘﻬﺎﻯ ﺍﻟﻬﻰ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ

ﺧﺪﻣﺎﺕ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻭ ﺍﻳﺮﺍﻥ(شهید مطهری)، ﺻﻔﺤﻪ 269 - 268. ﺑﻪ ﻧﻘﻞ ﺍﺯ: ﻛﺎﻣﻞ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ، ﺟﻠﺪ ﺩﻭﻡ، ﺻﻔﺤﻪ

…

چندگاهیست وقتی می گویم: «اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن» با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد چندگاهیست وقتی می گویم: «صلواتک علیه و علی آبائه » به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم چندگاهیست وقتی می گویم: «فی هذه الساعة» دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای چندگاهیست وقتی میگویم: «و فی کل الساعة» دلم نمی سوزد که همه ساعاتم ازآن تو نیست چندگاهیست وقتی می گویم: «ولیا و حافظا» احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است چندگاهیست وقتی می گویم: «و قائدا وناصرا» به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمیزند چندگاهیست وقتی می گویم: «و دلیلا و عینا» یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی چندگاهیست وقتی می گویم: «حتی تسکنه أرضک طوعا» یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین، من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم چندگاهیست وقتی می گویم: «و تمتعه فیها طویلا» به حال آنانی که در زمان طولانی حکومت شیرین تو طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم اما چندگاهیست دعای فرج را چندبار می خوانم تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد، هم اشکم بریزد، هم در جست و جویت باشم، هم سرپرستم باشی، هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم وهم احساس کنم خدا در نزدیکی من است..... و باز هم با شرم می گویم : اللهم عجل لولیک الفرج یک سال دیگر هم گذشت و چشممان به جمال مولای غایبمان روشن نشد... و چرا بیاید؟ وقتی که اکثریت قریب به اتفاق ما شیعیان در تمام سال از او غافلیم، و قلیلی از ما نیز به هنگام مشکلاتمان از او یاد می‏کنیم... اما آقای ما به رو سیاهیمان نگاه نکن و به دستهایمان که خالی اند و به زبانمان نیز گوش مسپار که گناهکارتر از آن است که تو را با صداقت و اخلاص بخواند، قلب آن اندک بندگان واقعی خداوند را ببين که هر روز ـ صبح و شام ـ تو را مي‌خوانند...
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: آشنا لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

شب های بی ستاره

Random photo

img-20151208-wa0012.jpgimg-20151208-wa0012.jpg

پخش حرم

آیه قرآن تصادفی

اوقات شرعی

اوقات شرعی

قرآن

آیه قرآن تصادفی
  • تماس