• فهرست مطالب 
  • تماس  

شعر غدير

30 شهریور 1395 توسط آشنا

عيد غدير

 

سال ده در هيجده ذي الحجه بود

كاروان حج ز حج برگشته بود

در غدير خم چون آمد نبي

امر رب آمد به تعيين ولي

جبرئيل آن پيك رب العالمين

پركشان از عرش آمد بر زمين

گفت خدا فرموده بلغ يا رسول

ورنه رسالت نمي باشد قبول

كرد اجرايش نبي امر خدا

گفت جمع گردند حجاج خدا

جمع گشتند از يمين و از يسار

جمع آنها شد بيش از صد هزار

بركه شد درياي مواج بشر

هر كسي مي گفت چه باشد اين خبر

از جهاز اشتران شد منبري

پا نهاد بر آن مقام رهبر ي

بر فراز منبرش چون جا گرفت

دست دامادش علي بالا گرفت

گفت هر كسي را منم مولا و دوست

ابن عم من علي مولاي اوست

پيروي از او فرض است بر شما

دشمنش هرگز نبخشايد خدا

دوست دارش اي خدا دوست علي

دشمني كن دشمنانش را ولي

شد خدا راضي ز كردار رسول

دين اسلام گشت در نزدش قبول

مهر تاييد خورد بر آيين ما

گشت دشمن نا اميد از دين ما

دين حق گرديد كامل با امام

كرد نعمت با ولايت او تمام

هيجده ذي الحجه روز عيد شد

نزد شيعه بلكه خيرالعيد شد

اي غدير اي بركه خاك حجاز

رود اقيانوس دين شد از تو باز

نور حق گرديد در تو منجلي

گشت كشتيبان دريايت علي

اي غدير نام تو آوازه گرفت

با ولايت نام تو سازه گرفت

افتخار شيعه هستي اي غدير

نام تو در قلب شيعه كرده گير

شيعه اندر روز تو شد شادمان

سربلند با نام مولاي جهان

شيعه باشد زنده با روز غدير

اي علي جان دست عشاقت بگير

ما غديرييم تا روز ابد

يا علي گوييم و الله و احد

راجي اميدش به احسان علي است

داروي دردش نداي يا علي است

محمد رجب زاده (راجی )

….

چندگاهیست وقتی می گویم: «اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن» با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد چندگاهیست وقتی می گویم: «صلواتک علیه و علی آبائه » به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم چندگاهیست وقتی می گویم: «فی هذه الساعة» دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای چندگاهیست وقتی میگویم: «و فی کل الساعة» دلم نمی سوزد که همه ساعاتم ازآن تو نیست چندگاهیست وقتی می گویم: «ولیا و حافظا» احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است چندگاهیست وقتی می گویم: «و قائدا وناصرا» به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمیزند چندگاهیست وقتی می گویم: «و دلیلا و عینا» یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی چندگاهیست وقتی می گویم: «حتی تسکنه أرضک طوعا» یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین، من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم چندگاهیست وقتی می گویم: «و تمتعه فیها طویلا» به حال آنانی که در زمان طولانی حکومت شیرین تو طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم اما چندگاهیست دعای فرج را چندبار می خوانم تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد، هم اشکم بریزد، هم در جست و جویت باشم، هم سرپرستم باشی، هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم وهم احساس کنم خدا در نزدیکی من است..... و باز هم با شرم می گویم : اللهم عجل لولیک الفرج یک سال دیگر هم گذشت و چشممان به جمال مولای غایبمان روشن نشد... و چرا بیاید؟ وقتی که اکثریت قریب به اتفاق ما شیعیان در تمام سال از او غافلیم، و قلیلی از ما نیز به هنگام مشکلاتمان از او یاد می‏کنیم... اما آقای ما به رو سیاهیمان نگاه نکن و به دستهایمان که خالی اند و به زبانمان نیز گوش مسپار که گناهکارتر از آن است که تو را با صداقت و اخلاص بخواند، قلب آن اندک بندگان واقعی خداوند را ببين که هر روز ـ صبح و شام ـ تو را مي‌خوانند...
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: آشنا لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

شب های بی ستاره

Random photo

img-20151208-wa0012.jpgimg-20151208-wa0012.jpg

پخش حرم

آیه قرآن تصادفی

اوقات شرعی

اوقات شرعی

قرآن

آیه قرآن تصادفی
  • تماس