• فهرست مطالب 
  • تماس  

غیبت

10 شهریور 1395 توسط آشنا

غیبت چند نوع است؟ آیا غیبتی داریم که معصیت نباشد؟

غیبت بر سه گونه است:

1. غیبت حرام;

2. غیبت جایز;

3. غیبت واجب.

حقیقت و معنای غیبت آن است که انسان دربارهی شخصی، چیزی بگوید که اگر به گوش او برسد، ناراحت میشود. غیبت به حکم قرآن و احادیث و عقل و اجماع، حرام است و تنها در مواردی که غیبت جایز یا واجب است، معصیت نخواهد بود.

اینک از جنبههای گوناگون به این مسأله میپردازیم:
الف ـ معنای غیبت

حقیقت و معنای غیبت بر اساس آن چه از روایات استفاده میشود، این است که چیزی دربارهی برادر مسلمان و مؤمن خود نزد مردم بگویی که اگر به گوش او برسد، دل تنگ شود و به آن راضی نباشد. فرق نمیکند که آن بدی در بدن او باشد، مانند اینکه بگویی: فلان کس کوتاه قد یا بلند قد یا سیاه چهره است; یا در نسب او باشد، مانند اینکه بگویی: او پسر فلان حمّال یا فلان فاسق است; یا در صفات و افعال او باشد، مانند اینکه بگویی: فلانی بداخلاق است یا بخیل و متکبّر است و مسایل دیگر که منسوب به او باشد و اگر به بدی یاد شود، ناراحت میشود.

پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) میفرماید: «آیا میدانید غیبت چیست؟» اصحاب عرض کردند: «خدای متعال و رسول او داناترند.» حضرت فرمود: «غیبت آن است که برادر مؤمن خود را به چیزی یاد کنی که مایهی کراهت و ملال خاطر او باشد.» شخصی عرض کرد: «ای رسول خدا! اگر آنچه دربارهی او میگوییم، در او باشد، باز هم غیبت است؟» حضرت فرمود: «اگر آنچه در او موجود است، بگویی، او را غیبت کردهای و اگر در او نباشد، به او تهمت زدهای».([1])
ب ـ دلایل حرام بودن غیبت

غیبت کردن به استناد قرآن، روایات، اجماع و عقل، حرام است. خداوند متعال میفرماید:

ای کسانی که ایمان آوردهاید! غیبت همدیگر را نکنید. آیا دوست دارید گوشت برادر خودتان را بخورید، در حالی که مردار است؟! پس تقوا پیشه کنید که خداوند توبهپذیر و رحیم است.([2])

رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نیز فرموده است:

از بدگویی و غیبت مؤمنان دوری کنید; زیرا گناه غیبت و بدگویی از گناه زنا کردن بزرگتر است. اگر کسی زنا کند و واقعاً پشیمان شود و توبه کند، خداوند توبهاش را میپذیرد، ولی غیبت کننده آمرزیده نمیشود، مگر اینکه غیبت شونده از او راضی شود.([3])

همچنین در روایتی دیگر میفرماید:

همانا بدگویی و غیبت بر هر مسلمانی حرام است و بدگویی کردن، کردار شایستهی انسان را نابود میکند، همانگونه که آتش، هیزم را نابود میکند.([4])

همهی علمای گذشته و حال، بر حرام بودن غیبت، اتفاقنظر دارند.

سیر یک روز طعنه زد به پیاز***که تو مسکین چهقدر بدبویی!

گفت: از عیب خویش بیخبری***زان ره از خلق عیب میجویی

گفتن از زشترویی دگران***نشود باعث نکورویی

تو گمان میکنی که شاخ گُلی***به صف سرو و لاله میرویی

یا که هم بوی مشک تاتاری***یا ز ازهار باغ مینویی

خویشتن بیسبب بزرگ مکن*** تو هم از ساکنان این کویی

در خود آن به که نیکتر نگری***اوّل آن به که عیب خود گویی([5])
ج ـ جایز یا واجب بودن غیبت

1ـ اگر به شخصی ستم شده باشد، جایز است پیش حاکم و قاضی، برای دفاع از خود، ستم ستمکار را آشکار کند.

2ـ اگر شخصی در مسألهای با شما مشورت کند یا دربارهی کسی بپرسد، میتوانید و باید عیبی را که در شخص موردنظر وجود دارد، بیان کنید.

3ـ اگر مؤمنی با فاسقی دوست شده است و احتمال دارد فاسد شود، باید مؤمن را از احوال فاسق آگاه کنیم.

4ـ شهادت دادن به سود مظلوم علیه ظالم در پیش قاضی (واجب است).

5ـ بیان احوال کسانی که اهل بدعت و فساد در دین هستند و… .
د ـ درمان غیبت

برای درمان غیبت، دو راه وجود دارد; درمان اجمالی و درمان تفصیلی. در اینجا تنها به راهکار اجمالی میپردازیم و برای آگاهی از روش تفصیلی، شما را به مطالعهی کتابهای معرفی شده فرا میخوانیم.

درمان اجمالی غیبت آن است که با دیدهی بصیرت، ساعتی در آیات قرآن و احادیث اهل بیت(علیهم السلام)ـکهدر موضوع غیبت است ـ بیاندیش و غضب خدای متعال و عذاب روز جزا را به یادآور. آن گاه مفاسد دنیوی غیبت را در نظر بگیر و بیاندیش که ممکن است غیبت به گوش آن شخص برسد و به بغض و کینه و دشمنی بیانجامد و در مقام انتقام گرفتن و اهانت و غیبت تو برآید. پس بیاندیش که اگر کسی از تو نزد دیگری غیبت کند، چگونه آزرده و خشمناک میشوی. بنابراین، مقتضای انسانیّت آن است که آبروی دیگران را نبری و در کردار و گفتار، خود را کنترل کنی و با اندیشه در آنچه میگویی، آرام آرام از غیبت، دست برداری.([6])

….

چندگاهیست وقتی می گویم: «اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن» با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد چندگاهیست وقتی می گویم: «صلواتک علیه و علی آبائه » به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم چندگاهیست وقتی می گویم: «فی هذه الساعة» دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای چندگاهیست وقتی میگویم: «و فی کل الساعة» دلم نمی سوزد که همه ساعاتم ازآن تو نیست چندگاهیست وقتی می گویم: «ولیا و حافظا» احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است چندگاهیست وقتی می گویم: «و قائدا وناصرا» به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمیزند چندگاهیست وقتی می گویم: «و دلیلا و عینا» یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی چندگاهیست وقتی می گویم: «حتی تسکنه أرضک طوعا» یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین، من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم چندگاهیست وقتی می گویم: «و تمتعه فیها طویلا» به حال آنانی که در زمان طولانی حکومت شیرین تو طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم اما چندگاهیست دعای فرج را چندبار می خوانم تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد، هم اشکم بریزد، هم در جست و جویت باشم، هم سرپرستم باشی، هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم وهم احساس کنم خدا در نزدیکی من است..... و باز هم با شرم می گویم : اللهم عجل لولیک الفرج یک سال دیگر هم گذشت و چشممان به جمال مولای غایبمان روشن نشد... و چرا بیاید؟ وقتی که اکثریت قریب به اتفاق ما شیعیان در تمام سال از او غافلیم، و قلیلی از ما نیز به هنگام مشکلاتمان از او یاد می‏کنیم... اما آقای ما به رو سیاهیمان نگاه نکن و به دستهایمان که خالی اند و به زبانمان نیز گوش مسپار که گناهکارتر از آن است که تو را با صداقت و اخلاص بخواند، قلب آن اندک بندگان واقعی خداوند را ببين که هر روز ـ صبح و شام ـ تو را مي‌خوانند...
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: آشنا لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

شب های بی ستاره

Random photo

img-20151208-wa0012.jpgimg-20151208-wa0012.jpg

پخش حرم

آیه قرآن تصادفی

اوقات شرعی

اوقات شرعی

قرآن

آیه قرآن تصادفی
  • تماس