لحظه ها 06 مرداد 1395 توسط آشنا تو ای امید زندگی که رفته ای به قهر و نازبیا به خانه ام ببین از آن زمان که رفته اینشسته ام به انتظاربانتظار لحظه ای که بانگ گامهای توسکوت خانه مرا چو رفته ها بهم زندکه تا سحر به صد امید ز خنده های گرم تودو چشم بسته وا کنم سپیده را صدا کنم مطلب قبلیمطلب بعدی