ولی پدر ... 12 اردیبهشت 1394 توسط آشنا یاد آمدم که در دل شب ها هزار بار دست نوازشم به سر و رو کشیده بود از خود برون شدم به تماشای روی او کی لذت وصال بدین حد رسیده بود چون محو شد خیال پدر از نظر مرا اشکی به روی گونه زردم چکیده بود (سهراب سپهری) مطلب قبلیمطلب بعدی