منظور در اينجا اين نيست كه راهي را پيدا كنيم كه هميشه بتوانيم آن حضرت را ملاقات كنيم زيرا غير از اداي واجبات ومستحبّات وترك محرّمات ومكروهات به نحوي كه خواسته شده، ساير مقدّمات اين امر پنهان ومخفي است وجز بر اهلش معلوم نمي باشد، بلكه غرض بدست آوردن راه وكسب آمادگي ولياقتي است كه شايد بتوان بوسيله آن در عمر خويش يكبار به اين سعادت دست يافت هر چند درخواب باشد.
مخفي نماند كه از تأمّل در قصّه ها وحكايت گذشتگان معلوم مي شود كه مداومت بر عملي نيك وعبادتي مشروعه وكوشش در تضرّع وزاري به مدّت چهل روز براي رسيدن به اين هدف، فوق العاده مؤثّر مي باشد همانگونه كه چهل شب چهارشنبه رفتن به مسجد سهله يا چهل شب جمعه رفتن به مسجد كوفه همراه با عبادات وتضرّع از اعمال متداول ومعروف است وعلماء ونيكان زيادي ادّعا كرده اند كه اين عمل را انجام داده ونتيجه گرفته اند. ونيز اين چنين است زيارت حضرت سيّدالشهداء (عليه السلام) در چهل شب جمعه واعمالي مانند آن، هر چند سند مخصوص براي نوع عمل وتعداد آن وجود ندارد ولي از محتواي كتاب وسنّت مي توان فهميد كه مداومت بر دعا در چهل روز، در اجابت وقبولي آن دعا مؤثّر است وحتّي مواظبت بر خوردني ها وآشاميدني هاي حلال يا حرام در اين مدّت باعث تغيير حالت وانتقال از صفتي به صفت ديگر - چه از نيك به بد وچه از بد به نيك - مي شود واز اين قبيل است لباس ومسكن وهمصحبتي.
حال براي تأييد اين مطالب، به ذكر چند خبر متبرّك مي شويم: شيخ عياشي از فضل بن ابي قروه روايت كرده كه است كه: حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: حقّ تعالى به حضرت ابراهيم (عليه السلام) وحي فرستاد كه: (بزودي از ساره براي تو پسري متولّد مي شود).
ساره گفت: (من پيرزن هستم).
حقّ تعالى فرمود: (او بزودي فرزندي مي آورد وفرزندان آن پسر، تا چهار صد سال در دست دشمن معذّب مي گردند به سبب آن كه كلام مرا ردّ نمودند).
وقتي بني اسرائيل به بلاي فرعون دچار شدند تا چهل روز به درگاه خداوند ناله وزاري كردند، پس خداوند به حضرت موسي وهارون (عليهما السلام) وحي فرستاد كه آنان را از دست فرعون خلاص كنند ودر حالي كه صد وهفتاد سال از آن چهار صد سال باقي بود بلا را از ايشان برداشت).
سپس حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: (اگر شما نيز چنين تضرّع وزاري مي كرديد حقّ تعالى فرج ما را نازل مي كرد ولي چون اين چنين نمي كنيد پس اين امر به نهايت خود خواهد رسيد).
شيخ ابراهيم كفعمي در كتاب (مجموع الغرايب) از كتاب (جواهر) نقل كرده است كه: حضرت عيسي (عليه السلام) به حواريّين سفارش كرد كه: (مانند مار باشيد!)
وقتي آن حضرت به آسمان عروج كرد حواريّين گفتند: (از جاي خود حركت نمي كنيم مگر اينكه تأويل كلام حضرت عيسي (عليه السلام) را بفهميم).
يكي از آنها گفت: (يعني مثل مار باشيد كه هر گاه حلقه مي زند ودور خود مي پيچد سرش را زير بدنش مخفي مي كند زيرا مي داند كه هر آسيبي به بدنش برسد تا وقتي سرش سالم است ضرر زيادي نمي بيند. پس روح اللّه به شما مي گويد كه: دين خود را حفظ كنيد كه سرمايه دنيا وآخرت است واگر دچار فقر ومرض بشويد تا زماني كه دينتان سالم است، ضرر نمي كنيد).
ديگري گفت: (اينكه روح اللّه به شما فرمود مثل مار باشيد به جهت آن است كه مار تا زماني كه زهر در بدنش وجود دارد فقط خاك مي خورد. پس شما هم مادامي كه حُبّ دنيا در دلهايتان قرار دارد از شنيدن حكمت براي طلب آخرت، نفعي نمي بريد).
شخص ديگري گفت: (روح اللّه فرمود مثل مار باشيد زيرا مار وقتي احساس ضعف وسستي مي كند تا چهل روز خود را گرسنگي مي دهد سپس داخل سوراخ تنگي مي شود ودر حالي بيرون مي آيد كه تا چهل سال جوان شده است. پس روح اللّه به شما مي گويد نفس خود را مدّتي براي بقاي بلند مدّت، در اين دنياي كوتاه گرسنگي دهيد همانگونه كه مار براي ماندن چهل ساله، نفس خود را چهل روز گرسنگي مي دهد).
پس همگي سخن او را پسنديدند وبه اين نتيجه رسيدند كه حضرت عيسي (عليه السلام) همين منظور را داشته است).
در كافي از محمّد بن مسلم روايت است كه: به امام (عليه السلام) عرض كردم: (آيا كسي كه عبادت وخضوع وتلاش دارد ولي امامت ائمّه (عليهم السلام) را قبول ندارد هيچ نفعي مي برد؟!)
حضرت فرمود: (اي محمّد! همانا مَثَل اهل بيت (عليهم السلام)، مَثَل خانواده اي از بني اسرائيل است كه هر كدام از آنها كه چهل شب عبادت مي كرد دعايش مستجاب مي شد.
مردي از آنها چهل شب عبادت كرد ولي دعايش مستجاب نشد. پس نزد عيسى بن مريم (عليهما السلام) رفت واز اين موضوع شكايت كرد وتقاضا كرد كه آن حضرت برايش دعاكند.
عيسي (عليه السلام) وضو گرفت ودو ركعت نماز خواند، آن گاه براي آن شخص دعا نمود. خداوند بسوي او وحي فرستاد كه: (اي عيسي ! بنده من از دري كه بايد وارد شود وارد نشد. او در حالي كه نسبت به تو شكّ داشت مرا خواند پس دعايش را اجابت نمي كنم حتّي اگر گردنش قطع شود وانگشتانش بيفتد).
حضرت عيسي (عليه السلام) به سمت آن مرد برگشت وفرمود: (خدا را دعا مي كني در حالي كه در دلت نسبت به پيغمبر او شكّ داري؟!)
مرد گفت: (اي روح اللّه! به خدا سوگند آنچه گفتي درست است، از خداوند بخواه كه اين شكّ را برطرف كنند).
حضرت عيسي (عليه السلام) دعا كرد وخداوند توبه آن مرد راپذيرفت ومانند ساير افراد خانواده اش مستجاب الدّعوه گرديد.
در (كافي) از امام صادق (عليه السلام) روايت شده است كه: (بنده اي كه ايمان به خدا را خالص نمايد (ودر روايت ديگر: كسي كه چهل صباح ذكر خداوند را بگويد) خداوند او را در دنيا زاهد مي كند ودوا ودردش را به او نشان مي دهد وحكمت را در دلش ثابت مي گرداند).
در (لُب اللّباب) قطب راوندي از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) روايت است كه فرمود: (كسي كه چهل صباح خدا را خالص عبادت بكند چشمه هاي حكمت از دل او بر زبانش جاري مي شود).
در (امالي) صدوق روايت است كه: (بهلول نبّاش، كفن دزدي بود كه با جسد دختري از انصار، عمل قبيح انجام داده وپشيمان شده بود. پس نزد رسول خدا (صلى الله عليه وآله) رفت ولي حضرت او را طرد كرد.
(طرد بهلول توسّط پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) حكمتهايي داشت كه يكي از آن حكمتها اين بود كه بهلول متوجّه عظمت گناهش شده وتوبه نصوح بنمايد).
سپس او به يكي از كوههاي مدينه رفت وچهل روز گريه وناله ودعا كرد ودر روز چهلم توبه اش قبول شد وآيه اي در مورد قبولي توبه وگذشتن از گناهش توسّط خداوند نازل شد.
حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) پيش او رفت وبه وي بشارت داد وآن آيه را تلاوت فرمود، آن گاه به اصحاب فرمود: (گناهانتان را اينگونه از بين ببريد همانطور كه بهلول آن را از بين برد).
همچنين روايت است كه: (حضرت داوود (عليه السلام) چهل روز بر ترك اولاي خويش گريست).
در (بحار) از كتاب (عدد القويه) عليّ بن يوسف، برادر علاّمه حلّي نقل شده است كه: پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) به همراه عمّار بن ياسر ومنذر بن ضحضاح وابوبكر وعمر وعليّ بن ابيطالب (عليهما السلام) وعبّاس بن عبدالمطّلب وحمزة بن عبدالمطّلب در ابطح نشسته بودند.
ناگهان جبرئيل (عليه السلام) بصورت عظيمي در حالي كه بال خود را از مغرب تا مشرق زمين پهن كرده بود بر آن حضرت نازل شد وندا داد: (اي محمّد! خداوند بلند مرتبه به تو سلام مي رساند وامر مي كند كه چهل صباح از خديجه كناره گيري كني).
اين كار براي پيامبر (صلى الله عليه وآله) سخت بود زيرا خديجه (سلام الله عليها) را بسيار دوست داشت وبه او علاقمند بود. حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) چهل روز را به عبادت گذراند در حالي كه روزه دار بود.
پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) در روزهاي آخر عمّار ياسر را نزد حضرت خديجه (سلام الله عليها) فرستاد وفرمود بگو: (گمان نكن جدا شدن من از تو به سبب بي علاقگي است بلكه پروردگارم، مرا به اين جدايي امر فرموده است پس تو حُسن ظنّ داشته باش كه همانا خداوند متعال روزي چند مرتبه نزد ملائكه، به تو مباهات مي كند. هنگام شب درب را ببند ودر جايگاهت بخواب كه من در منزل فاطمه بنت اسد هستم).
حضرت خديجه (سلام الله عليها) روزي چند مرتبه از دوري رسول خدا (صلى الله عليه وآله) اندوهگين مي شد تا اينكه چهل روز به پايان رسيد. جبرئيل نازل شد وگفت: (اي محمّد! خداوند بلند مرتبه بر تو سلام مي رساند وامر مي كند كه براي تحيّت وهديه او حاضر شوي).
سپس ميكائيل با طبقي از انگور وخرما نازل شد وآن حضرت با آنها افطار كرد وبه فرمان خداوند پيش از نماز نزد حضرت خديجه (سلام الله عليها) رفت ودر آن شب نطفه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) منعقد شد.
ونيز روايت شده است كه: (پيامبر (صلى الله عليه وآله) چهل روز قبل از بعثت نيز مأمور شد از خديجه كناره گيري كند ودر روز چهلم مبعوث شد).
ميقات حضرت موسي (عليه السلام) نيز چهل روز بود، پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: (او چهل روز از شوق پروردگارش در مدّت رفتن وبرگشتنش نخوابيد وچيزي نخورد وچيزي نياشاميد).
در تفسير امام حسن عسكري (عليه السلام) روايت است كه: حضرت موسي (عليه السلام) به بني اسرائيل مي فرمود: (هر گاه خداوند در امر شما گشايش كرامت نمود ودشمنانتان را نابود كرد از نزد او براي شما كتابي مي آورم كه در آن كتاب امر ونهي ها وعبرت ها و…. باشد).
وقتي خداوند، گشايش عطا كرد به حضرت موسي (عليه السلام) فرمان داد كه به ميعاد برود وسي روز روزه بگيرد.
حضرت موسي (عليه السلام) گمان كرد كه پس از سي روز خداوند كتاب را خواهد فرستاد ولي پس از سي روز خداوند به او وحي كرد كه ده روز ديگر روزه بگيرد.
پس حضرت موسي (عليه السلام) چنين كرد وخداوند بعد از چهل روز، كتاب را براي او فرستاد).
در روايات معتبر زيادي آمده است كه: (نطفه، چهل روز در رَحِم مي ماند، آن گاه علقه مي شود سپس چهل روز ديگر مضقه مي شود وتا چهل روز مضغه مي ماند. اگر كسي مي خواهد براي زن حامله دعا كند كه فرزندش پسر وسالم باشد، پس در اين چهار ماه دعا كند).
از اين روايات معلوم مي شود كه مادّه براي افاضه صورت جسماني يا نفساني در چهل روز آماده مي شود وحديث قُدسي معروف (خمرت طينة آدم بيدي اربعين صباحا) مؤيّد اين مطلب است.
(يعني: (سرشت آدم را تا چهل روز با دستم خمير كردم)).
در (كافي) روايت است كه: از امام كاظم (عليه السلام) پرسيدند: (چرا رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود: (كسي كه شراب بياشامد، نمازش تا چهل روز قبول نمي شود).
حضرت فرمود: (وقتي كسي شراب مي خورد شراب در نرمه استخوانش وهمه اعضايش تا چهل روز به اندازه انتقال خلقت او - يعني فاصله بين نطفه وعلقه ومضغه - باقي مي ماند. همچنين هر چيزي كه مي خورد ومي نوشد چهل روز در آن جا باقي مي ماند).
مرويست كه: (كسي كه چهل روز (يك مرتبه هم) گوشت نخورد بد خلق مي شود زيرا انتقال نطفه در چهل روز است).
همچنين روايت شده است كه: (كسي كه در مدّت چهل روز، هر روز گوشت بخورد خلقش بد مي شود وكسي كه چهل روز حلال بخورد خداوند قلبش را نوراني مي كند و..)..
همچنين پاداش فراواني براي حفظ كردن چهل حديث وعمل كردن به آن واستقامت در انجامش، وعده داده شده است واگر چهل نفر بر جنازه مؤمني حاضر شوند وشهادت دهند كه ما از او جز خير، چيزي نديديم، خداوند شهادت ايشان را قبول مي كند وآن مؤمن را مي آمرزد.
از احاديث مناسب اين جايگاه كه گفته هاي قبلي را تأييد مي كند روايتي است كه در اخبار ولادت حضرت حجّت (عليه السلام) آمده كه امام حسن عسكري (عليه السلام) آن حضرت را به پرنده سفيدي كه روح القدس بود سپرد تا او را به آسمان ببرد وامر فرمود كه در هر چهل روز آن حضرت را برگرداند. حكيمه خاتون مي فرمايد: (من هر چهل روز، آن مولود كريم را مي ديدم تا اين كه پيش از وفات امام حسن عسكري (عليه السلام) به مردي تبديل شده بود).
البتّه شواهد از روايات براي اين مدّعا بيشتر از آن است كه بتوان همه را جمع كرد وعلّامه مجلسي در رساله اي كه حاوي جواب سوألاتي در مورد فرقه هاي اماميّه وحكماء ومجتهدين واخبارييّن ومتشرّعه وصوفيّه است، بعد از تقسيم آنها به پسنديده وناپسند وچند كلمه ديگر فرموده است: (پدر مرحوم بنده از شيخ بهاء الدّين محمّد، ذكري آموخته بود وسالي چهل روز به آن مشغول بود.
عدّه زيادي از شيعيان رياضت هاي شرعي مي كشيدند وبنده هم بسيار پيش آمده كه چهل روز عبادت كرده ورياضت شرعي كشيده باشم.
در احاديث معتبر وارد شده است كه: (هر كس چهل صباح اعمال خود را براي خدا خالص گرداند حقّ تعالى چشمه هاي حكمت را از دل او بر زبانش جاري مي گرداند).
چون بطور خلاصه دانستيم كه مأخذ اين عمل صالحان ونيكوكاران يعني مواظبت چهل شب يا چهل روزِ چهارشنبه يا جمعه در كوفه يا سهله يا كربلا چيست!
همچنين هر كس بايد بر حسب مقام وزمان ومكان وقدرت خود دقّت كند يا اينكه از داناي روشن بيني بپرسد كه كدام (البتّه داناي روشن بيني كه در صراط مستقيم اهل بيت : باشد نه اينكه از اقطاب صوفيّه وفلاسفه ودروايش و…. باشد وبا تفكّرات واختراعات خارج از صراط مستقيم، ديگران را گمراه ومنحرف نمايد).
يك از اعمال نيكوي شرعي وآداب وسنن اولويّت دارد كه آن را انجام بدهد زيرا ممكن است عملي نسبت به يك نفر اولويّت داشته باشد ونسبت به ديگري اينگونه نباشد وهمچنين تفاوت مراتب ودرجات اعمال بسيار است.
پس ممكن است كه از كسي، بذل وبخشش وانفاق مطلوب باشد واز ديگري نماز وروزه واز شخص ديگري زيارت و…. ولي بايد در همه آنها شروط مشتركي را مانند انجام واجبات وترك محرّمات وپاك وحلال بودن خوردني ونوشيدني، وخلوص نيّت و… رعايت شود كه در اينجا مقام بيان آنها نيست. وامّا اعمال مخصوص به حاجت ذكر شده چه آنهايي كه مختصّ به امام زمان (عليه السلام) است يا اينكه به همراه ساير ائمّه (عليهم السلام) وحتّي انبياء (عليهم السلام) مي باشد كه در اينجا تعدادي از آنها ذكر مي شود:
عمل اوّل
سيّد جليل بن باقي در اختيار مصباح از حضرت صادق (عليه السلام) روايت كرده است كه فرمود:
(هر كس بعد از هر نماز واجبي اين دعا را بخواند بدرستي كه امام (م ح م د) بن الحسن (عليه السلام) را در بيداري يا در خواب مشاهده خواهد كرد:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيم
(اَللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانا صاحِبَ الزَّمانْ اَيْنَما كانَ وحَيْثُما كانَ مِنْ مَشارِقِ الْاَرْضِ ومَغارِبِها سَهْلِها وجَبَلِها عَنّي وعَنْ والِدَيَّ وعَنْ وَلَدي واِخْوانِي التَّحِيَّةَ والسَّلاَم عَدَدَ خَلْقِ اللَّهِ وزِنَةَ عَرْشِ اللَّه وما اَحْصاهُ كِتابُهُ واَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ اَللَّهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في صَبيحَةِ هَذا الْيَوْم وما عِشْتُ فيهِ مِنْ اَيَّامِ حَياتي عَهْداً وعَقْداً وبَيْعَةً لَهُ في عُنُقي لا اَحوُلُ عَنْها ولا اَزوُلُ اَبَداً اَللَّهُمَّ اجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ واَعْوانِهِ والذَّابّينَ عَنْه والمُمْتَثلِينَ لِاَوامِرِهِ ونَواهيهِ في اَيَّامِهِ والْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ اَللَّهُمَّ فَاِنْ حَالَ بَيْني وبَيْنَهُ الْمَوْتُ الّذَي جَعَلْتَهُ عَلَي عِبَادِكَ حَتْماً مَقَْضِيّاً فَاَخْرِجْني مِنْ قَبْري مُؤْتَزِراً كَفَني شَاهِراً سَيْفي مُجَرَّداً قَناتي مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدَّاعي فِي الْحاضِرِ والْبادي اَللَّهُمَّ اَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشيدَة والْغُرَّةَ الْحَميدَةَ وَاكْحُلْ بَصَري بِنَظْرَةٍ مِنّي اِلَيْهِ وعَجِّلْ فَرَجَهُ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُ اَللَّهُمَّ اشْدُدْ اَزْرَهُ وقَوِّ ظَهْرَهُ وطَوِّلْ عُمْرَهُ واعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلادَكَ واَحْيِ بِهِ عِبادَكَ فَاِنَّكَ قُلْتَ وقَوْلُكَ الْحَقُّ (ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ والْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ اَيْدِي النَّاسِ) فَاَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنا وَلِيِّكَ وابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمَّي بِاسْمِ رَسوُلِكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وآلِهِ حَتّي لايَظْفَرَ بِشَيْ ءٍ مِنَ الْباطِلِ اِلَّا مَزَّقَهُ ويُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلَماتِهِ ويُحَقِّقَهُ
اَللَّهُمَّ اكْشِفْ هذِهِ الْغُمَّة عَنْ هذِهِ الْاُمَّة بِظُهوُرِه اِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً ونَريهُ قَريباً وصَلَّي اللَّهُ عَلَي مُحَمَّدٍ وآلِهِ). (بحار الانوار ج 86 ص 61)
يعني: (به نام خداوند بخشنده مهربان، خدايا! به مولايمان صاحب زمان هر جا وبه هر صورتي كه باشد در مشارق زمين ومغارب زمين، در همواريها ويا كوههاي آن، از من واز پدر ومادرم واز فرزند وبرادرانم، تحيّت ودرود به اندازه خلق خدا وبه سنگيني عرش خدا وهر آنچه كتاب خدا آن را در بر گرفته وعلم او به آن احاطه دارد برسان.
خدايا! من در صبح امروز وهر روزي از ايّام زندگيم با او تجديد بيعت مي كنم وپيمان او بر گردن من است، هرگز از آن برنگردم واين پيمان تا ابد زائل نگردد.
خداوندا! مرا از ياران وپشتيبانان او واز مدافعين وكساني كه دستورهايش را در روزگارش اطاعت مي كنند واز چيزهايي كه از آنها نهي كرده دوري مي كنند واز به شهادت رسيدگان در ركابش، قرار بده.
خداوندا! اگر مرگي كه بر بندگانت حتمي قرار داده اي بين من واو جدائي افكند پس مرا از قبرم بيرون بياور در حالي كه كفن پوشيده وشمشيرم از نيام كشيده وبالا رفته ونيزه ام برافراشته باشد در حالي كه دعوتِ دعوت كننده را در شهر وروستا اجابت مي كنم.
خداوندا! آن طلعت رشيد وبلند را وآن شريف ستايش شده را به من نشان بده وچشم مرا با يكبار نگاه بسوي او سرمه بكش ودر فرجش تعجيل كن وجايگاه ظهور وخروجش را آسان گردان.
خدايا! پشت او را محكم وقوي ساز وعمرش را طولاني كن.
خداوندا! بوسيله او شهرهايت را آبادان كن وبندگانت را بوسيله او حيات بخش بدرستي كه تو فرمودي وكلامت حقّ است كه فرمودي: (فساد در خشكي ودريا ظاهر شد بخاطر آنچه كه مردم انجام دادند).پس اي خدا! براي ما وليّت وپسر دختر پيامبرت كه همنام پيامبرت - كه درود خدا بر او وآلش باد - است را ظاهر كن، تا اينكه هيچ باطلي نرويد مگر اينكه آن را تكّه تكّه كند؛ وخداوند حقّ را با كلماتش محّقق ساخته وتثبيتش مي كند.
خداوندا! با ظهور حضرت، غم واندوه را از اين امّت برطرف ساز بدرستي كه مخالفان، فرج را دور مي دانند وما فرج را نزديك مي دانيم ودرود خداوند بر محمّد وآل او).
(مؤلّف مي گويد: اين دعا نسخه هاي مختلف وسندهاي فراواني دارد كه در بعضي از نسخه ها بيشتر ودر برخي كمتر است. ابن طاووس روايت كرده كه چهل صباح آن را بخوانند. اين روايت در بين ساير روايات معتبرتر ومؤثّرتر است وبنابراين روايات ديگر را نقل نكرديم).
عمل دوّم
شيخ ابراهيم كفعمي در (جنّة الواقية) فرموده است كه: (در بعضي از كتابهاي اصحاب خود ديدم كه هر كس ديدن يكي از انبياء وائمّه (عليهم السلام) يا ساير مردم يا فرزندان خود را در خواب اراده كند پس سوره (والشّمس) و(انّا انزلناه) و(قل يا ايّها الكافرون) و(قل هواللّه احد) و(قل اعوذ بربّ الفلق) و(قل اعوذ بربّ النّاس) را بخواند. سپس صد مرتبه (قل هواللّه احد) را بخواند وبر پيغمبر(صلى الله عليه وآله) صلوات بفرستد وبر پهلوي راست بخوابد حتماً آنكس را كه قصد كرده خواهد ديد وهر صحبتي كه بخواهد با آنها خواهد كرد، انشاء اللّه تعالى.
در نسخه ديگري هم همين مطلب را ديدم به جز آنكه گفته است انسان بايد اين اعمال را هفت شب انجام بدهد البتّه بعد از خواندن دعايي كه اوّلش اين است: (اللّهم انت الحيّ الّذي.)..
اين دعا را سيّد بن طاووس در كتاب (فلاح السّائل) از بعضي از ائمّه (عليهم السلام) بدينصورت نقل كرده است: (هر گاه اراده كردي كه ميّت خود را ببيني پس با طهارت وبر طرف راست خود بخواب ومشغول گفتن تسبيح فاطمه زهرا (سلام الله عليها) بشو وسپس بگو: (اللّهم انت الحيّ.)..
شيخ طوسي در (مصباح) خود فرموده است: (كسي كه مي خواهد مرده اي را در خواب خود ببيند در وقت خواب بگويد:
(اَللَّهُمَّ اَنْتَ الْحَيّ ْ اَلَّذي لا يوُصَف والْايمانُ يُعْرَفُ مِنْه مِنْكَ بَدَأَتِ الْاَشْياءْ واِلَيْكَ تَعوُدُ فَما اَقْبَلَ مِنْها كُنْتَ مَلْجَأَهُ ومَنْجاهُ وما اَدْبَرَ مِنْها لَمْ يَكُنْ لَهُ مَلْجَأٌ ولا مَنْجا مِنْكَ اِلاَّ اِلَيْكَ فَاَسْئَلُكَ بِلَا اِلَهَ اِلاَّ اَنْتْ واَسْئَلُكَ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ وبِحَقِّ حَبيبِكَ مُحَمَّدٍ (صلى الله عليه وآله) سَيِّدِالنَّبِيّينَ وبِحَقِّ عَلِيٍّ خَيْرِ الْوَصِيّين وبِحَقِّ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمين وبِحَقِّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ الَّذينَ جَعَلْتَهُما سَيِّدَي شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ اَجْمَعينَ اَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّدٍ وآلِهِ واَهْلَ بَيْتِهِ واَنْ تُرِيَني مَيِّتي في الْحالِ الَّتي هُوَ فيها). (بحار الانوار ج 53 ص 329)
يعني: (پروردگارا! تو زنده اي هستي كه توصيف نمي شوي، وايمان از او شناخته مي شود، اشياء از تو شروع شد (منشاء وخالق اشياء تو بودي) وبازگشت آنها بسوي توست، هر آنچه كه روي بياورد پناه ومحلّ نجاتش تو هستي وهر آنچه از آنها پشت كند پناهگاهي ندارد وهيچ نجاتي نيست جز بسوي تو آمدن؛ پس من از تو مي خواهم به حقّ لا اله الاّ انت واز تو مي خواهم به بسم اللّه الرّحمن الرّحيم وبه حقّ حبيبت محمّد (صلى الله عليه وآله) آقاي پيامبران وبه حقّ علي (عليه السلام) بهترينِ جانشينان وبه حقّ فاطمه (سلام الله عليها) سرور زنان جهانيان وبه حقّ حسن وحسين (عليهما السلام) همانهائي كه آنها را آقايان تمام جوانان اهل بهشت قرار دادي از تو مي خواهم كه درود فرستي بر محمّد وآل محمّد واهل بيت او واينكه مرده مرا در همان حالي كه هست به من نشان دهي).
پس بدرستي كه او را خواهد ديد انشاء اللّه تعالى.
وبنابر روايت اوّل كه اين دعا را مي شود حتّي براي انبياء وائمّه (عليهم السلام)، چه زنده وچه مرده خواند.
كسي كه اين دعا را مي خواند بايد آخر آن را به آن چه مناسب مقام امام زنده وپيغمبر زنده است تبديل كند، حتّي ظاهر آن است كه اگر براي نبيّ يا امام زنده يا از دنيا رفته بخواند بايد آخرش را تغيير بدهد.
مؤيّد اين مطلب آن است كه در كتاب (تسهيل الدّواء) بعد از ذكر دعاي مذكور آمده كه بعضي از بزرگان ما گفته اند: هر كس اراده كرده كه يكي از انبياء يا ائمّه هُدى (عليهم السلام) را در خواب ببيند پس دعاي مذكور را بخواند تا آن جا كه (ان تصلّي علي محمّد وآل محمّد)، آن گاه بگويد: (ان تريني فلاناً) يعني نام آن كسي را كه مي خواهد ببرد وبعد از آن سوره (والشّمس)، (واللّيل) و(قدر) و(جحد) و(اخلاص) و(معوذتين) وصد مرتبه سوره (توحيد) را بخواند پس هر كسي را كه خواسته است خواهد ديد وهر سؤالي را كه بخواهد از او خواهد نمود واو نيز جواب خواهد داد. انشاء اللّه.
عمل سوّم
شيخ مفيد در كتاب (اختصاص) از امام كاظم (عليه السلام) روايت كرده است كه: (هر كس كه درخواستي از خداوند تبارك وتعالى دارد ومي خواهد كه ما را ببيند ومقام ومرتبه خود را بداند، پس اوّلِ شب غسل كند وبا ما مناجات نمايد، (با خداي تعالى بوسيله ما مناجات كند) بدينگونه كه خدا را به حقّ ما قسم دهد وبوسيله ما به او متوسّل شود تا خداوند اورا به مشاهده ما موفّق كند ومقامش را در نزد ما به او نشان بدهد).
سپس فرمود: (بدرستي كه ما را خواهد ديد وخداوند او را بخاطر ما مي آمرزد ومقام ومحلّش بر او پوشيده نمي ماند).
بعضي گفته اند: منظور از (مناجات كردن به ما) اين است كه ديدن آنها را حاجت مهمّ خود قرار دهد ومشاهده ومحبّت آن حضرات را ذكر خود گرداند كه ايشان را خواهدديد.
غسلي كه در اين روايت به آن اشاره شد يكي از غسلهاي مستحبّي است كه فقهاء (رضوان اللّه عليهم) از آن نام برده اند چنانچه علاّمه بحرالعلوم در منظومه اش ضمن اهداف غسل مي گويد:
ورؤية الامام في المنام
لدرك ما يقصد من مرام
يعني: (ديدن امام در خواب براي آنكه به مقصودش برسد).
مطمئّناً منظور سيّد بحرالعلوم همين روايت بوده چنانكه صاحب مواهب وغيره بر اين موضوع تصريح كرده اند ولي محقّق ودانشمند گرامي جناب آخوند ملاّ زين العابدين گلپايگاني در (شرح منظومه) بعد از ذكر اين بيت گفته است: اين بيت بر حديث نبوي دلالت مي كند كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) در مورد اعمال نيمه شعبان فرمود: (هر كس در نيمه شعبان طهارت بگيرد وطهارت خود را نيكو بجا آورد) تا آنكه فرمود: (اگر بخواهد مرا ببيند در همان شب خواهد ديد).
اين روايت با اينكه به حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) اختصاص دارد ولي با اين حال آن را به ساير ائمّه (عليهم السلام) هم نسبت داده اند، زيرا در برخي احاديث آمده كه ائمّه (عليهم السلام) به منزله آن حضرت هستند وآن چه در حقّ آن حضرت جاري است در حقّ ائمّه (عليهم السلام) نيز جاري مي باشد، واين كلام درستي است زيرا منزلت امامان اين موارد را شامل مي شود وامّا مقصود سيّد بحرالعلوم از اين بيت، پيامبر(صلى الله عليه وآله) نبوده زيرا اگر چه آن حضرت در حقيقت امام است ولي در اصطلاح فقهاء ومحدّثين وحتّي عامّه مردم به اين لقب مشهور نيست.
عمل چهارم
سيّد عليّ بن طاووس در(فلاح السّائل) روايت كرده است كه انسان براي ديدن حضرت اميرالمومنين (عليه السلام) در خواب اين دعا را در وقت خوابيدن بخواند:
(اَللَّهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ يا مَنْ لُطْفُهُ خَفِيّ واَياديهِ باسِطَهْ لا تَنْقَضي اَسْئَلُكَ بِلُطْفِكَ الْخَفِيِّ الَّذي ما لَطِفْتَ بِهِ لِعَبْدٍ اِلاَّ كَفي اَنْ تُرِيَني مَوْلايَ عَليَّ بْنِ اِبيطالِب (عليهما السلام) في مَنامي). (بحار الانوار ج 53 ص 330)
يعني: (خدايا! من از تو درخواست مي كنم اي كسي كه لطفش پنهان است ودستان بخشنده اش باز مي باشد وتمام شدن ندارد، از تو مي خواهم كه به حقّ لطف پنهانيت - كه بر هيچ بنده اي بوسيله آن لطف نكردي مگر اينكه آن را كفايت كرد - مولايم علي فرزند ابيطالب (عليه السلام) را در خواب به من نشان بدهي).
عمل پنجم
در (تفسير برهان) و(مصباح كفعمي) از كتاب (خواصّ القرآن) نقل شده است كه: حضرت صادق (عليه السلام) فرمودند: (هر خيري را كه خواسته باشد خداوند به او عطامي نمايد).
عمل ششم
كفعمي روايت كرده است كه:
(هركس سوره (انّا انزلناه) را صد مرتبه در وقت ظهر بخواند پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) را در خواب مشاهده خواهد كرد).
عمل هفتم
سيّد هبة اللّه بن ابي محمّد موسوي معاصر علاّمه در كتاب (مجموع الرّايق) روايت كرده است كه:
(هر كس سوره (جنّ) را زياد بخواند، پيامبر (صلى الله عليه وآله) را مشاهده مي نمايد وهر سؤالي كه بخواهد از آن حضرت مي كند).
عمل هشتم
در كتاب (مجموع الرّايق) روايت شده است كه:
(هركس سوره (قل يا ايّها الكافرون) را در نصف شبِ جمعه بخواند پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) را مشاهده خواهد كرد).
عمل نهم
بعد از هفت روز روزه گرفتن، هفت مرتبه خواندن دعاي(مجير) با طهارت در هنگام خواب باعث رسيدن به مقصود در اين مورد مي گردد يعني انسان مي تواند فرد مورد نظرش را در خواب مشاهده نمايد.
عمل دهم
پنج مرتبه با طهارت دعاي معروف به (صحيفه) - كه در (مهج الدّعوات) وغيره روايت شده است - را خواندن، باعث ديدن فرد مورد نظر در خواب مي شود