25 تیر 1394 توسط آشنا
- الا یا ایها المهدى، مدام الوصل ناولها
- که در دوران هجرانت بسى افتاد مشکلها
- صبا از نکهت کویت نسیمى سوى ما آورد
- ز سوز شعله شوقت چه تاب افتاد در دلها
- چو نور مهر تو تابید در دلهاى مشتاقان
- ز خود آهنگ حق کردند و بربستند محملها
- دل بىبهره از مهرت، حقیقت را کجا یابد
- حق از آیینه رویت، تجلى کرد بر دلها
- به کوى خود نشانى ده که شوق تو محبان را
- ز تقوا داد زاد ره، ز طاعت بست محملها
- به حق سجاده تزیین کن، مَهِل محراب و منبر را
- که دیوان فلک صورت، از آن سازند محفلها
- شب تاریک و بیم موج و گردابى چنین هایل
- ز غرقاب فراق خود رهى بنما به ساحلها
- اگر دانستمى کویت، به سر مىآمدم سویت
- خوشا گر بودمى آگه، ز راه و رسم منزلها
- چو بینى حجت حق را، به پایش جان فشان اى فیض!
- متى ما تلق من تهوى، دع الدنیا و اهملها