• فهرست مطالب 
  • تماس  

ای منی ای سرزمین اهل دل

20 شهریور 1395 توسط آشنا

ای منی ای سرزمین اهل دل

ای زاشك زائرت دریا خجل
ای منی ای كعبه عشق و وفا

ای منی ای مكتب صدق و صفا
ای منی ای مركز وصل اله

ای به خیل عاشقان میعادگاه
ای منی ای وادی افروخته

ای زآه خسته دل ها سوخته

 

ای منی ای آفتاب نور عشق

ای منی ای گام گامت طور عشق
ای منی ای محفل قرب خدا

ای زمن كرده منیت را جدا
ساكنانت ساكن قرب خدا

عاشقانت عاشق روی حقند
در كجای دامنت ای خاك پاك

مصطفی صورت نهاده روی خاك
می رسد بر گوش ،‌از این سرزمین

بانك لبیك امیرالمؤمنین
خاك اه دل ، تو صحرا بوده ای

شاهد العفو زهرا بوده ای
در كدامین خیمه ، ای صحرای راز

با خدا كرده حسین راز و نیاز؟
ای كشیده در تو با امر جلیل

كارد بر حلق پسر دست خلیل
دامن خشكت به از باغ گلیست

خرم از اشك حسین ابن علیست
در كجای دامنت از هر دو عین

بوده جاری در دعا اشك حسین؟
كعبه جان قبله دل ها كجاست

خیمه گاه یوسف زهرا كجاست
خاك تو باعطر جان آمیخته

بس كه در آن اشك زهرا ریخته
دوست دارم رو در آن صحرا كنم

جستجوی یوسف زهرا كنم
یاد رویش رو به مسلخ آورم

تا چو قربانی جدا گردد سرم
او نهد پا بر سر بریده ام

بر تن در خاك و خون غلطیده ام
اوست صحرای بلا قربانگهش

بلكه هفتاد و دو قربان همرهش
او به جای موی سر ، سر می دهد

قاسم و عباس و اكبر می دهد
حج او داغ جوانان دیدن است

دور نعش اكبرش گردیدن است
مسلخ او خاك گرم كربلاست

موقف او زیر سم اسب هاست
سعی حج او صفا لا خنجر است

مروه اش قبر علی اصغر است
كعبه اش خون ، زمزمش اشك شب است

در قفایش ناله های زینب است
او رود حجی كه قربانش كنند

دریم خون سنگ بارانش كنند
سجده اش از صدر زین افتادن است

بوسه از حنجر به خنجر دادن است
تا كند در موج خون با حق صفا

سردهد بر دوست اما از قفا

صفحات: 1· 2

چندگاهیست وقتی می گویم: «اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن» با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد چندگاهیست وقتی می گویم: «صلواتک علیه و علی آبائه » به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم چندگاهیست وقتی می گویم: «فی هذه الساعة» دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای چندگاهیست وقتی میگویم: «و فی کل الساعة» دلم نمی سوزد که همه ساعاتم ازآن تو نیست چندگاهیست وقتی می گویم: «ولیا و حافظا» احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است چندگاهیست وقتی می گویم: «و قائدا وناصرا» به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمیزند چندگاهیست وقتی می گویم: «و دلیلا و عینا» یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی چندگاهیست وقتی می گویم: «حتی تسکنه أرضک طوعا» یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین، من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم چندگاهیست وقتی می گویم: «و تمتعه فیها طویلا» به حال آنانی که در زمان طولانی حکومت شیرین تو طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم اما چندگاهیست دعای فرج را چندبار می خوانم تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد، هم اشکم بریزد، هم در جست و جویت باشم، هم سرپرستم باشی، هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم وهم احساس کنم خدا در نزدیکی من است..... و باز هم با شرم می گویم : اللهم عجل لولیک الفرج یک سال دیگر هم گذشت و چشممان به جمال مولای غایبمان روشن نشد... و چرا بیاید؟ وقتی که اکثریت قریب به اتفاق ما شیعیان در تمام سال از او غافلیم، و قلیلی از ما نیز به هنگام مشکلاتمان از او یاد می‏کنیم... اما آقای ما به رو سیاهیمان نگاه نکن و به دستهایمان که خالی اند و به زبانمان نیز گوش مسپار که گناهکارتر از آن است که تو را با صداقت و اخلاص بخواند، قلب آن اندک بندگان واقعی خداوند را ببين که هر روز ـ صبح و شام ـ تو را مي‌خوانند...
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

موضوعات: آشنا لینک ثابت

نظر از: فاطمه [بازدید کننده]
فاطمه
5 stars

قشنگ بود

1395/06/22 @ 14:28


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

شب های بی ستاره

Random photo

img-20151208-wa0012.jpgimg-20151208-wa0012.jpg

پخش حرم

آیه قرآن تصادفی

اوقات شرعی

اوقات شرعی

قرآن

آیه قرآن تصادفی
  • تماس