تسخیر لانه جاسوسی
تسخیر لانهی تاریکی؛ طلوعی از ایمان و اراده
در آبانِ التهابزدهی چهلوچهار سال پیش، نسلی برخاسته از ایمان و غیرت، با دستانی خالی اما دلهایی لبریز از یقین، پرده از چهرهی پنهانِ استعمار برداشت. آن روز، نه فقط دیوارهای سفارت، که دیوارهای سکوت و سلطه فرو ریختند.
دانشجویان پیرو خط امام، نه با خشم، که با بصیرت، نه با نفرت، که با عشق به استقلال، گام در مسیری گذاشتند که تاریخ را دگرگون کرد. آنها لانهی جاسوسی را تسخیر نکردند؛ بلکه روحِ یک ملت را از بندِ تحقیر رها ساختند.
در آن لحظهی سرنوشتساز، صدای مظلومیتِ ملتها از دیوارهای سفارت بالا رفت؛ و جهانی که سالها چشم بر حقیقت بسته بود، ناگهان با چشمان باز به تماشای بیداری نشست.
این واقعه، فقط یک حرکت سیاسی نبود؛ یک قیام فرهنگی بود، یک نه بزرگ به تحقیر، یک آری بلند به عزت. تسخیر لانهی جاسوسی، ترجمانِ شجاعتِ نسلی بود که باور داشت میتوان در برابر ابرقدرتها ایستاد، اگر دل با خدا باشد و قدم با مردم.
و امروز، هر برگ از آن پروندهی تاریخی، گواهیست بر اینکه ایمان، اگر با آگاهی همراه شود، میتواند حتی تاریکترین لانهها را به روشنترین فانوسها بدل کند.
و هرچند عدهای که آن روز در صفِ پیروانِ امام ایستاده بودند، نتوانستند در مسیرِ نورانیاش باقی بمانند، و متأسفانه در برابر آرمانهایی ایستادند که روزی برایش فریاد زده بودند… اما تاریخ، حافظِ صداقتِ آن دلهای بیریا خواهد ماند؛ دلهایی که نه برای نام، که برای قیام برخاستند.
برخی، در پیچوخمِ دنیا، دل به رفاه دادند و پشت به رسالت؛ از لانهی جاسوسی بیرون آمدند، اما در لانهی مصلحتاندیشی گرفتار شدند. آنها که روزی دیوارهای سلطه را شکستند، بعدها در برابر دیوارهای زر و زور سکوت کردند.
اما حقیقت، با گذر زمان، زندهتر شد. نسلهایی آمدند که نه از نامها، که از نَفَسها الهام گرفتند؛ از آن بغضهای فروخورده، از آن شبهای نگهبانی، از آن پروندههای افشا شده، از آن ایمانهای بیادعا.
تسخیر لانهی جاسوسی، نه یک خاطرهی سیاسی، که یک چراغ است؛ چراغی که هنوز هم در دلِ ظلمتِ وابستگی میدرخشد، و راه را به آنان نشان میدهد که دل در گروِ عزتِ امت دارند.
#به_قلم_خودم
#تسخیر_لانه_جاسوسی