جانم به لب رسیده
30 مرداد 1395 توسط آشنا
جانم به لب رسیده جوابم نمی دهی ؟
از جام وصل خویش شرابم نمی دهی ؟
داغ از حرارت جگرم ناله می کند
می سوزم از فراق و تو آبم نمی دهی؟
از نرگس دو چشم تو بیمارم ای طبیب
یک نسخه بهر حال خرابم نمی دهی؟
عشق تو را به نقد جوانی خریده ام
در پیری ام بهای شبابم نمی دهی ؟
من طفل نورسم به دبستان معرفت
آموزگارعشق کتابم نمی دهی؟
آه دل شکسته من ذکر نام توست
پاسخ به آه قلب کبابم نمی دهی ؟
دارم سلام بر لب لعل تو صبح و شام
غنچه دهان ز چیست جوابم نمی دهی؟
شب ها به یاد روی تو در خواب می روم
تصویر روی خویش به خوابم نمی دهی ؟
آموزگار عشق ! کتابم نمی دهی ؟
پاسخ به آه قلب کبابم نمی دهی؟
تصویر روی خویش به خوابم نمی دهی ؟
اگر چه گنهکار عاصیم
دارم یقین ز لطف عذابم نمی دهی
جانم..