ویرانه نه ....
30 مرداد 1395 توسط آشنا
ویرانه نه آنست که جمشید بنا کرد،
ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت،
ویرانه دل ماست که هر جمعه بیادت صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت
چه جمعه ها كه يك به يك غروب شد، نيامدي
چه بغض ها كه در گلو رسوب شد، نيامدي
خليل آتشين سخن، تبر به دوش بت شكن
معشوق ما، دوباره سنگ و چوب شد، نيامدي
گویند که با یک گل بهار نمیشود
من گویم که با تک گل نرگس ما
دنیا گلستان میشود
با گناهانی که از خود ساختیم
ما ظـــــهورت را عقب انداختیم
اللهم عجل لولیک الفرج
یا مهدی ادرکنی
ویرانه نه …