• فهرست مطالب 
  • تماس  

داستانک

10 شهریور 1395 توسط آشنا

داستانک***
دست گرفتاردرگلدان⚱⚱
روزي دست پسر بچه‌اي در گلدان کوچکي گير کرد و هر کاري کرد، نتوانست دستش را از گلدان خارج کند. به ناچار پدرش را به کمک طلبيد. اما پدرش هم هر چه تلاش کرد نتوانستند دست پسر را از گلدان خارج کنند. گلدان گرانقيمت بود، اما پدر تصميم گرفته بود که آن را بشکند. قبل از اين کار به عنوان آخرين تلاش به پسرش گفت: «دستت را باز کن، انگشت‌هايت را به هم بچسبان و آنها را مثل دست من جمع کن. آن وقت فکر مي‌کنم دستت بيرون مي‌آيد.»
پسر گفت: «مي‌دانم اما نمي‌توانم اين کار را بکنم.»
پدر که از اين جواب پسرش شگفت‌زده شده بود پرسيد: «چرا نمي‌تواني؟»
پسر گفت: «اگر اين کار را بکنم سکه‌اي که در مشتم است، بيرون مي‌افتد.»
شايد شما هم به ساده‌لوحي اين پسر بخنديد، اما واقعيت اين است که اگر دقت کنيم مي‌بينيم همه ما در زندگي به بعضي چيزهاي کم‌ارزش، چنان مي‌چسبيم که ارزش دارايي‌هاي پرارزشمان را فراموش مي‌کنيم و در نتيجه آنها را از دست مي‌دهيم/

…

چندگاهیست وقتی می گویم: «اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن» با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد چندگاهیست وقتی می گویم: «صلواتک علیه و علی آبائه » به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم چندگاهیست وقتی می گویم: «فی هذه الساعة» دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای چندگاهیست وقتی میگویم: «و فی کل الساعة» دلم نمی سوزد که همه ساعاتم ازآن تو نیست چندگاهیست وقتی می گویم: «ولیا و حافظا» احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است چندگاهیست وقتی می گویم: «و قائدا وناصرا» به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمیزند چندگاهیست وقتی می گویم: «و دلیلا و عینا» یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی چندگاهیست وقتی می گویم: «حتی تسکنه أرضک طوعا» یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین، من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم چندگاهیست وقتی می گویم: «و تمتعه فیها طویلا» به حال آنانی که در زمان طولانی حکومت شیرین تو طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم اما چندگاهیست دعای فرج را چندبار می خوانم تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد، هم اشکم بریزد، هم در جست و جویت باشم، هم سرپرستم باشی، هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم وهم احساس کنم خدا در نزدیکی من است..... و باز هم با شرم می گویم : اللهم عجل لولیک الفرج یک سال دیگر هم گذشت و چشممان به جمال مولای غایبمان روشن نشد... و چرا بیاید؟ وقتی که اکثریت قریب به اتفاق ما شیعیان در تمام سال از او غافلیم، و قلیلی از ما نیز به هنگام مشکلاتمان از او یاد می‏کنیم... اما آقای ما به رو سیاهیمان نگاه نکن و به دستهایمان که خالی اند و به زبانمان نیز گوش مسپار که گناهکارتر از آن است که تو را با صداقت و اخلاص بخواند، قلب آن اندک بندگان واقعی خداوند را ببين که هر روز ـ صبح و شام ـ تو را مي‌خوانند...
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: آشنا لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

شب های بی ستاره

Random photo

img-20151208-wa0012.jpgimg-20151208-wa0012.jpg

پخش حرم

آیه قرآن تصادفی

اوقات شرعی

اوقات شرعی

قرآن

آیه قرآن تصادفی
  • تماس