سرفه های که بوی سیاست میدهند
چند روزیست خانهمان میزبان مهمانیست بیدعوت، بیشرم، و بیملاحظه؛
ویروسی که با کمال پررویی، در گوشهگوشهی خانه جا خوش کرده،
و ما را به زحمت و تکلف واداشته،
با تب و بدندرد و سردرد و بیحالی،
با آبریزش و سرفههای پلهپله،
چنان قدرتنمایی میکند که گویی فرماندهی ارتشی از درد را بر عهده دارد.
عجیبتر آنکه،
اکثر اعضای بدن نیز با او همپیمان شدهاند؛
انگار کودتایی درونتن رخ داده باشد،
و ما ماندهایم در محاصرهی بیرحمانهی یک مهمان ناخوانده.
در میانهی این رنج،
ناگهان ذهنم جرقه زد:
این ویروس، بیشباهت به برخی از مسئولین نیست…
آنها نیز بیدعوت میآیند، جا خوش میکنند،
و با سماجت و بیتفاوتی،
ما را به زحمت و تکلف میکشانند.
نمونهاش؟
مشاور راهبردی رئیسجمهور، جناب محمدجواد ظریف.
هرچند تفاوتهایی هست،
مثلاً برخی از اعضای جامعه با او همراهی نمیکنند،
اما رو که نیست، سنگ پا قزوین است!
اینجاست که باید گفت:
برخی ویروسها، فقط در آزمایشگاهها نیستند؛
در ساختارهای قدرت نیز تکثیر میشوند،
و دردشان، گاه از تب و سرفه، عمیقتر است…
#به_قلم_خودم