صبح های دلتنگی
04 آبان 1404
صبح بدون امام زمان،
مثل طلوعیست بیجهت،
روشن، اما بیقرار؛
گرم، اما بیپناه.
پرندگان میخوانند،
اما آوازشان بیپاسخ میماند.
نسیم میوزد،
اما عطرِ عدالت را با خود ندارد.
زمین بیدار میشود،
اما آسمان هنوز خوابِ ظهور را میبیند.
دلها به دعا میافتند،
اما هنوز صدای «أنا بقیة الله» را نشنیدهاند.
و ما،
در این صبحِ بیمنجی،
با چشمانی خیس و دستانی رو به آسمان،
دعای فرج میخوانیم،
تا شاید همین دعا،
زمینهسازِ آمدنش باشد
#به_قلم_خودم