• فهرست مطالب 
  • تماس  

قدر شناسی

24 شهریور 1395 توسط آشنا

ﻗﺪﺭﺷﻨﺎﺳﻰ

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم


ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺷﻬﻴﺪ ﺁﻳﺓﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﺍﺷﺮﻓﻰ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻰ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﺣﺪﻭﺩ ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﻛﻪ 14-15 ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺭﻭﺯﻯ ﺩﺭ ﻗﻢ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻡ ﺭﻓﺘﻢ. 
ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺰﻳﻨﻪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻡ، ﺩﻳﺪﻡ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺁﻗﺎﻳﺎﻥ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺻﺎﺑﻮﻥ ﺯﺩﻩ ﻭ ﺭﻭﻯ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﻛﻒ ﺻﺎﺑﻮﻥ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻇﺮﻑ ﺁﺏ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺩ.
ﺑﻠﺎﻓﺎﺻﻠﻪ ﻇﺮﻓﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻧﺰﺩﻳﻜﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺰﻳﻨﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺏ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭ ﺭﻭﻯ ﺳﺮ ﺍﻭ ﺭﻳﺨﺘﻢ.
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﺸﻜﺮ ﺁﻣﻴﺰﻯ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ:
ﺁﻳﺎ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻪ ﺍﻳﺪ؟ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻡ: ﻧﻪ، ﺗﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻡ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ.
ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﻯ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﻦ ﺳﺮ ﻭ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺭﺍ ﺻﺎﺑﻮﻥ ﺯﺩﻡ، ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺁﺏ ﺑﺮ ﺳﺮﻡ ﺑﺮﻳﺰﻡ ﻧﺎﮔﺎﻩ ﺩﻭ ﻇﺮﻑ ﺁﺏ، ﺭﻭﻯ ﺳﺮﻡ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﺷﺪ، ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩﻡ ﺩﻳﺪﻡ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻪ ﺗﻠﺎﻓﻰ ﺧﺪﻣﺖ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻛﻤﺎﻝ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﻯ ﻣﺤﺒّﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﭘﺪﺭﻡ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﺮﺩﻡ، ﻭﻟﻰ ﭼﻮﻥ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺷﻨﺎﺧﺘﻢ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻌﺮﻓﻰ ﻛﻨﻢ. 
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﻰ ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺍﻋﻴﺎﺩ ﻣﺬﻫﺒﻰ ﻛﻪ ﺑﺎ ﭘﺪﺭﻡ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﻋﻠﻤﺎ ﻣﻰ ﺭﻓﺘﻴﻢ، ﻧﺎﮔﺎﻩ ﭼﺸﻤﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺮﺩ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻡ ﺩﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻡ. 
ﭘﺪﺭﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻋﺠﺐ! ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﺭﻭﺡ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﺧﻤﻴﻨﻰ ﺍﺳﺖ. (۱) 
ﺍﻣﺎﻡ ﺳﺠﺎﺩﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍَﻣﱠﱠﺎ ﺣَﻖﱡﱡ ﺫِﻯ ﺍﻟْﻤَﻌْﺮﻭﻑِ ﻋَﻠَﻴﻚَ ﻓَﺎَﻥْ ﺗَﺸْﻜُﺮَﻩُ ﻭَ ﺗَﺬْﻛُﺮَ ﻣَﻌْﺮﻭﻓَﻪُ. ﺍﻣّﺎ ﺣﻖ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﻴﻜﻰ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﺸﻜﺮ ﻛﻨﻰ ﻭ ﻧﻴﻜﻰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﺁﻭﺭﻯ. (۲)

۱) ﻣﺠﻠﻪ ﺣﻀﻮﺭ، ﺧﺮﺩﺍﺩ 1370، ﺷﻤﺎﺭﻩ 1، ﺹ 67
۲) ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ، ﺝ 74، ﺹ 7

 

..

چندگاهیست وقتی می گویم: «اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن» با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد چندگاهیست وقتی می گویم: «صلواتک علیه و علی آبائه » به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم چندگاهیست وقتی می گویم: «فی هذه الساعة» دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای چندگاهیست وقتی میگویم: «و فی کل الساعة» دلم نمی سوزد که همه ساعاتم ازآن تو نیست چندگاهیست وقتی می گویم: «ولیا و حافظا» احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است چندگاهیست وقتی می گویم: «و قائدا وناصرا» به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمیزند چندگاهیست وقتی می گویم: «و دلیلا و عینا» یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی چندگاهیست وقتی می گویم: «حتی تسکنه أرضک طوعا» یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین، من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم چندگاهیست وقتی می گویم: «و تمتعه فیها طویلا» به حال آنانی که در زمان طولانی حکومت شیرین تو طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم اما چندگاهیست دعای فرج را چندبار می خوانم تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد، هم اشکم بریزد، هم در جست و جویت باشم، هم سرپرستم باشی، هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم وهم احساس کنم خدا در نزدیکی من است..... و باز هم با شرم می گویم : اللهم عجل لولیک الفرج یک سال دیگر هم گذشت و چشممان به جمال مولای غایبمان روشن نشد... و چرا بیاید؟ وقتی که اکثریت قریب به اتفاق ما شیعیان در تمام سال از او غافلیم، و قلیلی از ما نیز به هنگام مشکلاتمان از او یاد می‏کنیم... اما آقای ما به رو سیاهیمان نگاه نکن و به دستهایمان که خالی اند و به زبانمان نیز گوش مسپار که گناهکارتر از آن است که تو را با صداقت و اخلاص بخواند، قلب آن اندک بندگان واقعی خداوند را ببين که هر روز ـ صبح و شام ـ تو را مي‌خوانند...
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: آشنا لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

شب های بی ستاره

Random photo

img-20151208-wa0012.jpgimg-20151208-wa0012.jpg

پخش حرم

آیه قرآن تصادفی

اوقات شرعی

اوقات شرعی

قرآن

آیه قرآن تصادفی
  • تماس