• فهرست مطالب 
  • تماس  

محمد حسن بیات لو

07 مرداد 1395 توسط آشنا

غزل پیوسته حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

غزل اول

دل ما سربه راه معشوق است
زیر  دین  نگاه  معشوق است

همه ی دل خوشی ما تنها
نظر گاه گاه معشوق است

دل ما از نخست عاشقی اش
روزوشب در پناه معشوق است

احتیاجی به لشکر اصلا نیست
خیل مژگان سپاه معشوق است

آنچه کارش همیشه دلبری است
ناز چشم سیاه معشوق است

خانه آباد  خانه ی  عشقیم
چونکه این ماه ماه معشوق است


غزل دوم

شب ما را سحر نمی آید
عمر رفته دگر نمی آید

باید آقا خودت دعا بکنی
کاری از ما که بر نمی آید

منتظرمانده ایم و صد افسوس
از تو بر ما خبر نمی آید

شد سوال تمام منتظران
مهدی منتظر نمی آید؟

ای بهار همیشگی- بی تو
باغ ما را ثمر نمی آید

آفتاب حضور تو تا کی
از پس پرده در نمی آید؟


غزل سوم

آشنای غروب آدینه
ای صفای غروب آدینه

حس پنهان؛ضمیر گمگشته
رو نمای غروب آدینه

ابتدای طلوع هر هفته
انتهای غروب آدینه

چقدرتلخ و سخت و دشوار است
ماجرای غروب آدینه

چه برای خودش حکایتی است
قصه های غروب آدینه

به تو نزدیک می شوم انگار
با دعای غروب آدینه


غزل چهارم

التفاتی به گریه هام کنی
میتوانی که روبه رام کنی

دست وپاگیر هستم و سربار
نکند از خودت جدام کنی

قادری که مرا خراب کنی
از نو بار دگر بنام کنی

میشود در نوافلت یک بار
مهربانی کنی دعام کنی

آرزو دارم آخرش روزی
در هوای حرم هوام کنی

قسمت میدهم به جان حسین
اهل خود اهل کربلام کنی

چندگاهیست وقتی می گویم: «اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن» با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد چندگاهیست وقتی می گویم: «صلواتک علیه و علی آبائه » به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم چندگاهیست وقتی می گویم: «فی هذه الساعة» دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای چندگاهیست وقتی میگویم: «و فی کل الساعة» دلم نمی سوزد که همه ساعاتم ازآن تو نیست چندگاهیست وقتی می گویم: «ولیا و حافظا» احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است چندگاهیست وقتی می گویم: «و قائدا وناصرا» به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمیزند چندگاهیست وقتی می گویم: «و دلیلا و عینا» یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی چندگاهیست وقتی می گویم: «حتی تسکنه أرضک طوعا» یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین، من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم چندگاهیست وقتی می گویم: «و تمتعه فیها طویلا» به حال آنانی که در زمان طولانی حکومت شیرین تو طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم اما چندگاهیست دعای فرج را چندبار می خوانم تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد، هم اشکم بریزد، هم در جست و جویت باشم، هم سرپرستم باشی، هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم وهم احساس کنم خدا در نزدیکی من است..... و باز هم با شرم می گویم : اللهم عجل لولیک الفرج یک سال دیگر هم گذشت و چشممان به جمال مولای غایبمان روشن نشد... و چرا بیاید؟ وقتی که اکثریت قریب به اتفاق ما شیعیان در تمام سال از او غافلیم، و قلیلی از ما نیز به هنگام مشکلاتمان از او یاد می‏کنیم... اما آقای ما به رو سیاهیمان نگاه نکن و به دستهایمان که خالی اند و به زبانمان نیز گوش مسپار که گناهکارتر از آن است که تو را با صداقت و اخلاص بخواند، قلب آن اندک بندگان واقعی خداوند را ببين که هر روز ـ صبح و شام ـ تو را مي‌خوانند...
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: آشنا لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

شب های بی ستاره

Random photo

img-20151208-wa0012.jpgimg-20151208-wa0012.jpg

پخش حرم

آیه قرآن تصادفی

اوقات شرعی

اوقات شرعی

قرآن

آیه قرآن تصادفی
  • تماس