• فهرست مطالب 
  • تماس  

معرفی کتاب

01 شهریور 1395 توسط آشنا

معرفی کتاب “سینمای دفاع مقدس، نگاهی از برون” “سینمای دفاع مقدس، نگاهی از برون” تفسیر نگاه روحانی آوینی به دفاع مقدس از منظر نویسندگان غربی نگارنده : fatehan02 در 1394/11/1 20:53:1 از خامنه تا خرمشهر از خامنه تا خرمشهر کتاب «از خامنه تا خرمشهر» خاطرات خودنوشت اسماعیل اسماعیلی مشنقی است.این کتاب بازگو کننده خاطرات گردان 4 از گردان‌های پادگان ولی عصر است که بعدها این گردان‌ها هسته اولیه تشکیل تیپ محمدرسول الله بودند. نگارنده : fatehan1 در 1394/3/5 10:52:0 یک فهرست خواندنی از خرمشهر یک فهرست خواندنی از خرمشهر سهم خرمشهر از کتاب‌های نوشته شده شاید بیش از هر شهر دیگر درگیر جنگ باشد؛ همانند زخم‌هایی که بر پیکرش نشسته است. نگارنده : fatehan1 در 1394/3/3 15:25:47 ر ر ر، روایت کننده داستان زندگی شهید رسول حیدری است که اولین شهید ایرانی در جنگ بوسنی و هرزگوین محسوب می‌شود و نگارش زندگیش را مریم برادران نویسنده با سابقه حوزه ادبیات پایداری برعهده گرفته است. نگارنده : fatehan1 در 1394/2/27 10:55:31 زود پرستو شو بیا زود پرستو شو بیا زود پرستو شوبیا؛ عنوان چهارده خاطره از کسانی است، که در حسرت وصال یار لحظه می‌شمارند.این اثر به قلم غلامعلی نسائی و توسط نشرعمادفردا به چاپ رسیده است. نگارنده : fatehan1 در 1394/2/19 13:8:22 از هراره تا تهران از هراره تا تهران «از هراره تا تهران» عنوان کتابی است که در آن روایتی از ۲ دوره حضور حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در اجلاس سران جنبش عدم تعهد آمده که در نوع خود کتابی متفاوت را به خواننده عرضه کرده است. نگارنده : fatehan1 در 1394/2/15 11:41:3 عارفانه عارفانه کتاب “عارفانه ” دربردارنده زندگینامه و خاطرات عارف شهید “احمدعلی نیری” است که از سوی نشر امینان به چاپ رسیده است. در این کتاب مادر، دوستان، استادان و شاگردان این شهید بزرگوار به خاطره گویی از وی پرداخته و از خصوصیات نیک شهید نیری سخن گفته اند. نگارنده : fatehan1 در 1394/2/5 15:38:47 آقای دکتر …! آقای دکتر …! روایت حاج‌ یوسف کشفی‌آزاد؛ اولین فرمانده بهداری لشکر ۱۴ امام حسین (ع) از خاطرات جذاب دوران پر مخاطرۀ جنگ تحمیلی و حوادث جالب و خواندنی که برای راوی و شهدای رزمی و بهداری لشکر امام حسین(ع) پیش آمده و همچنین نقش بهداری در طول عملیاتهای پر فراز و نشیب هشت سال دفاع مقدس نگارنده : fatehan1 در 1394/1/26 8:7:13 تبسم های جبهه تبسم های جبهه کتاب «تبسم‌های جبهه» تألیف «حمید داودآبادی» با موضوع طنزهای رزمندگان در دفاع مقدس از سوی نشر شهید کاظمی به چاپ رسیده است. نگارنده : fatehan1 در 1394/1/15 14:52:0 سرباز سالهای ابری سرباز سالهای ابری خاطرات عبدالحسین بنادری از روزهای پر فراز و نشیب جنگ که توسط سیدقاسم یاحسینی نوشته شده است. این اثر به صورت پرسش و پاسخ تدوین و از مصاحبه تا چاپ این کتاب حدود دو سال و نیم زمان صرف شده است. نگارنده : fatehan1 در 1393/12/16 15:3:7 هورامه هورامه «هورامه» داستان مفقود شدن یک خبرنگار و یک بسیجی بی‌سیم‌چی در آب‌راه‌های هورالهویزه در کشاکش عملیات خیبر است. شش روز سرگردانی در هور، اتفاق‌هایی را برای دو رزمنده رقم می‌زند تا بهانه‌ای شود که هشت سال بعد، خبرنگار برای زدودن غبار جامانده بر خاطرات سرگردانی گذشته، دوباره به هور بازگردد. نگارنده : fatehan1 در 1393/12/11 9:2:59 ستاره روز چهارم ستاره روز چهارم کتاب «ستاره روز چهارم» که به همت کورش هادیان و خانم فاطمه بازوند نوشته شده است به زندگی و خاطراتی از شهید مجتبی آدینه وند پرداخته و با همکاری حجت الاسلام والمسلمین هادی قبادی و مهدیه احمدی و فاطمه نیازی نگارش شده است. نگارنده : fatehan1 در 1393/11/29 12:10:16 بوی باروت عطر نارنج بوی باروت عطر نارنج این کتاب بر اساس زندگینامه شهید شاخص سال 92، شهیده طاهره هاشمی نوشته شده است که در 250 صفحه و 30 فصل نوشته شده است و توسط نشر فاتحان به چاپ رسیده است. نگارنده : fatehan1 در 1393/11/28 9:44:1

چندگاهیست وقتی می گویم: «اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن» با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد چندگاهیست وقتی می گویم: «صلواتک علیه و علی آبائه » به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم چندگاهیست وقتی می گویم: «فی هذه الساعة» دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای چندگاهیست وقتی میگویم: «و فی کل الساعة» دلم نمی سوزد که همه ساعاتم ازآن تو نیست چندگاهیست وقتی می گویم: «ولیا و حافظا» احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است چندگاهیست وقتی می گویم: «و قائدا وناصرا» به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمیزند چندگاهیست وقتی می گویم: «و دلیلا و عینا» یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی چندگاهیست وقتی می گویم: «حتی تسکنه أرضک طوعا» یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین، من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم چندگاهیست وقتی می گویم: «و تمتعه فیها طویلا» به حال آنانی که در زمان طولانی حکومت شیرین تو طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم اما چندگاهیست دعای فرج را چندبار می خوانم تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد، هم اشکم بریزد، هم در جست و جویت باشم، هم سرپرستم باشی، هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم وهم احساس کنم خدا در نزدیکی من است..... و باز هم با شرم می گویم : اللهم عجل لولیک الفرج یک سال دیگر هم گذشت و چشممان به جمال مولای غایبمان روشن نشد... و چرا بیاید؟ وقتی که اکثریت قریب به اتفاق ما شیعیان در تمام سال از او غافلیم، و قلیلی از ما نیز به هنگام مشکلاتمان از او یاد می‏کنیم... اما آقای ما به رو سیاهیمان نگاه نکن و به دستهایمان که خالی اند و به زبانمان نیز گوش مسپار که گناهکارتر از آن است که تو را با صداقت و اخلاص بخواند، قلب آن اندک بندگان واقعی خداوند را ببين که هر روز ـ صبح و شام ـ تو را مي‌خوانند...
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: آشنا لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

شب های بی ستاره

Random photo

گذری در سیرهگذری در سیره

پخش حرم

آیه قرآن تصادفی

اوقات شرعی

اوقات شرعی

قرآن

آیه قرآن تصادفی
  • تماس