ناهار امروز خانه کوچک ما
ناهار امروز خانه کوچک ما
ناهار امروز، کوکو سیبزمینی بود؛ غذایی ساده، اما پر از عشق. در حاشیه این سفره، اما باید با تلخی این حقیقت روبرو شد که سیبزمینی، دیگر آن «غذای حاضری» مقرون به صرفه نیست؛ مدتی است که از سفرههای ساده “پرواز” کرده است. از اقتصاد جهانی، که دستآویز افراد نالایق و طماع شده، گلهها داریم. با این حال، میگذریم و به یاد میآوریم که دولت شهید رئیسی با تلاش و صداقت اثبات کرد که اگر عزم و ارادهای خالص باشد، میتوان وضعیت اقتصادی را از تعریفی ناقص به سطحی «خوب» یا حتی عالی رساند. اما بگذارید تمرکز ما بر این لحظه باشد.
این ناهار برای شما، نه یک صرفِ غذا، که یک جشن کودکانه است. این حجم از شیطنت و شادی در یک ساعت چگونه میگنجد؟ در میان هر لقمه، گویی یک خرده شیطنت بال میزند؛ قندیلهایی از ناز و لوس کردنها بر زبانم مینشیند که تلخی هر سرزنش را میشکند. مگر میتوان در مقابل آن چهرههای ماستی و آن چشمان معصوم و نجیب مقاومت کرد؟ آن لحظهای که با لبخندی زیبا و نگاهی پر از استغنا خود را به آغوش میاندازید، تمام آن اخمها و تلخیهای ساختگی زبان به یکباره فرومیریزد و جایی جز آغوش برایتان نمیماند.
چه تحسینبرانگیز است این قدرت بیبدیل شما در فتح تمام قلههای سختگیری مادرانه. این ریختوپاشهای دوستداشتنی، همان ردّ پای زندگی است بر بوم سکون روزمرگی.
این لحظههای آغوش و بخشش، درسی از همان رحمت واسعه الهی است که بر دلهایمان جاریست.
این فضل و رحمت در لبخند و آغوش شما تجلی یافته است؛ این شادی سادهی کنار هم بودن، این برکت حضور، بهتر از تمام اندوختهها و دغدغههای مادی است که ذهن ما را به خود مشغول میکند. این محبت مهارنشدنی، بزرگترین فضل و رحمت خداوندی است که طعم زندگی را شیرین میکند.
#به_قلم_خودم