غدير در قرآن:
اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا.
سورهی مائده، آيهی 3
امروز (روز غدير خم) دين شما را به حد كمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام كردم و اسلام را بعنوان دين براى شما پسنديدم.
غدير از نگاه معصومين(ع):
1- عيد خلافت و ولايت
زياد بن محمد گويد: بر امام صادق(ع) وارد شدم و گفتم: آيا مسلمانان عيدى غير از عيد قربان و عيد فطر و جمعه دارند؟ امام(ع) فرمود: آرى، روزى كه رسول خدا(ص) اميرمؤمنان(ع) را (به خلافت و ولايت) منصوب كرد.
2- برترين عيد امت
رسول خدا(ص) فرمود: روز غدير خم برترين عيدهاى امت من است و آن روزى است كه خداوند بزرگ دستور داد برادرم على بن ابى طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب كنم، تا بعد از من مردم توسط او هدايت شوند، و آن روزى است كه خداوند در آن روز دين را تكميل و نعمت را بر امت من تمام كرد و اسلام را به عنوان دين براى آنان پسنديد.
3- عيد بزرگ خدا
امام صادق(ع) فرمود: روز غدير خم عيد بزرگ خداست، خدا پيامبرى مبعوث نكرده، مگر اينكه اين روز را عيد گرفته و عظمت آن را شناخته و نام اين روز در آسمان، روز عهد و پيمان و در زمين، روز پيمان محكم و حضور همگانى است.
4- عيد آسمانى
امام رضا(ع) فرمود: پدرم به نقل از پدرش، امام صادق(ع) نقل كرد كه فرمود: روز غدير در آسمان مشهورتر از زمين است.
5- عيد بىنظير
على(ع) فرمود: امروز (عيد غدير) روز بس بزرگى است. در اين روز گشايش رسيده و منزلت (كسانى كه شايسته آن بودند) بلندى گرفت و برهانهاى خدا روشن شد و از مقام پاك با صراحت سخن گفته شد و امروز روز كامل شدن دين و روز عهد و پيمان است.
6- عيد پربركت
امام صادق(ع) فرمود: به خدا قسم اگر مردم فضيلت واقعى «روز غدير» را مىشناختند، فرشتگان روزى ده بار با آنان مصافحه مىكردند و بخششهاى خدابهكسىكهآن روز را شناخته، قابلشمارش نيست.
7- عيد فروزان
امام صادق(ع) فرمود: … روز غدير خم در ميان روزهاى عيد فطر و قربان و جمعه همانند ماه در ميان ستارگان است.
8- روز پيام و ولايت
رسول خدا(ص) (در روز غدير) فرمود: اى مسلمانان! حاضران به غايبان برسانند: كسى را كه به من ايمان آورده و مرا تصديق كرده است، به ولايت على سفارش مىكنم، آگاه باشيد ولايت على، ولايت من است و ولايت من، ولايتخداى من است. اين عهد و پيمانى بود از طرف پروردگارم كه فرمانم داد تا به شما برسانم.
9- روز اطعام
امام صادق(ع) فرمود: عيد غدير، روزى است كه رسول خدا(ص) على(ع) را بعنوان پرچمدار براى مردم برافراشت و فضيلت او را در اين روز آشكار كرد و جانشين خود را معرفى كرد، بعد بعنوان سپاسگزارى از خداى بزرگ آن روزه را روزه گرفت و آن روز، روز روزهدارى و عبادت و طعام دادن و به ديدار برادران دينى رفتن است. آنروز روز كسب خشنودى خداى مهربان و به خاك ماليدن بينى شيطان است.
10- روز هديه
امير المؤمنين(ع) (در خطبه روز عيد غدير) فرمود: وقتى كه به همديگر رسيديد همراه سلام، مصافحه كنيد، و در اين روز به يكديگر هديه بدهيد، اين سخنان را هر كه بود و شنيد، به آن كه نبود برساند، توانگر به سراغ مستمند برود، و قدرتمند به يارى ضعيف، پيامبر مرا به اين چيزها امر كرده است.
11- روز كفالت
امير مؤمنان(ع) فرمود: … چگونه خواهد بود حال كسى كه عهدهدار هزينه زندگى تعدادى از مردان و زنان مؤمن (در روز غدير) باشد، در صورتى كه من پيش خدا ضامنم كه از كفر و تنگدستى در امان باشد.
12- روز سپاس و شادى
امام صادق(ع) فرمود: عيد غدير، روز عبادت و نماز و سپاس و ستايش خداست و روز سرور و شادى است به خاطر ولايت ما خاندان كه خدابر شما منت گذارد و من دوست دارم كه شما آن روز را روزه بگيريد.
13- روز تبريك و تهنيت
على(ع) فرمود: بعد از پايان گردهم آيى خود (در روز غدير) به خانه برگرديد، خدا بر شما رحمت فرستد. به خانواده خود گشايش و توسعه دهيد، به برادران خود نيكى كنيد، خداوند را بر اين نعمت كه شما را بخشيده است، سپاس گزاريد، متحد شويد تا خدا به شما وحدت بخشد، نيكويى كنيد تا خدا دوستيتان را پايدار كند، به همديگر نعمتخدا را تبريك بگوئيد، همانطور كه خداوند در اين روز با چندين برابر عيدهاى ديگر پاداش دادن به شما تبريك گفته، اين گونه پاداشها جز در روز عيد غدير نخواهد بود.
14- روز تكبير
امام رضا(ع) فرمود: كسى كه در روز (غدير) مؤمنى را ديدار كند، خداوند هفتاد نور بر قبر او وارد مى كند و قبرش را توسعه مىدهد و هر روز هفتاد هزار فرشته قبر او را زيارت مىكنند و او را به بهشت بشارت مىدهند.
15- روز ديدار و نيكى
امام صادق(ع) فرمود: شايسته است با نيكى كردن به ديگران و روزه و نماز و بجاآوردن صله رحم و ديدار برادران ايمانى به خدا نزديك شويد، زيرا پيامبران زمانى كه جانشينان خود را نصب مىكردند، چنين مىكردند و به آن توصيه مىفرمودند.
16- نماز روز غدير
امام صادق(ع) فرمود: كسى كه در روز عيد غدير هر ساعتى كه خواست، دو ركعت نماز بخواند و بهتر اينست كه نزديك ظهر باشد كه آن ساعتى است كه اميرالمؤمنين(ع) در آن ساعت در غدير خم به امامت منصوب شد، (هر كه چنين كند) همانند كسى است كه در آن روز حضور پيدا كرده است.
17- روزه غدير
امام صادق(ع) فرمود: روزه روز غدير خم با روزه تمام عمر جهان برابر است. يعنى اگر انسانى هميشه زنده باشد و همه عمر را روزه بگيرد، ثواب او به اندازه ثواب روزه عيد غدير است.
18- روز تبريك و تبسم
امام رضا(ع) فرمود: عيد غدير روز تبريك و تهنيت است. هر يك به ديگرى تبريك بگويد، هر وقت مؤمنى برادرش را ملاقات كرد، چنين بگويد: «حمد و ستايش خدايى را كه به ما توفيق چنگ زدن به ولايت اميرمؤمنان و پيشوايان عطا كرد» آرى عيد غدير روز لبخند زدن به چهره مردم با ايمان است.
19 - پيامبر و ولايت على(ع)
ابو سعيد گويد: در روز غدير خم رسول خدا(ص) دستور داد: منادى ندا دهد كه: براى نماز جمع شويد. بعد دست على(ع) را گرفت و بلند كرد و فرمود: خدايا كسى كه من مولاى اويم پس على هم مولاى اوست، خدايا دوست بدار كسى را كه على را دوست بدارد و دشمن بدار كسى را كه با على دشمنى كند.
20- زندگى پيامبرگونه
رسول خدا(ص) فرمود: كسى كه مىخواهد زندگى و مرگش همانند من باشد و در بهشت جاودانهاى كه پروردگارم به من وعده كرده، ساكن شود، ولايت على بن ابى طالب(ع) را انتخاب كند، زيرا او هرگز شما را از راه هدايت بيرون نبرده، به گمراهى نمىكشاند.
21- پيامبر و امامت على(ع)
جابربن عبد الله انصارى مىگويد: از رسول خدا(ص) شنيدم كه به على بن ابىطالب(ع) فرمود: اى على، تو برادر و وصى و وارث و جانشين من در ميان امت من در زمان حيات و بعد از مرگ منى. دوستدار تو دوستدار من و دشمن و كينهتوز تو دشمن من است.
22- پايههاى اسلام
امام باقر(ع) فرمود: اسلام بر پنج پايه استوار شده است: نماز، زكات، روزه، حج و ولايت و به هيچ چيز به اندازه آنچه در روز غدير به ولايت تاكيد شده، ندا نشده است.
23- ولايت جاودانه
امام كاظم(ع) فرمود: ولايت على(ع) در كتابهاى همه پيامبران ثبتشده است و هيچ پيامبرى مبعوث نشد، مگر با ميثاق نبوت محمد(ص) و امامت على(ع)
24- ولايت و توحيد
رسول خدا(ص) فرمود: ولايت على بن ابيطالب(ع) ولايتخداست، دوست داشتن او عبادت خداست، پيروى كردن او واجب الهى است و دوستان او دوستان خدا و دشمنان او دشمنان خدايند، جنگ با او، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خداى متعال است.
25- روز ناله نوميدى شيطان
امام باقر(ع) از پدر بزرگوارش امام صادق(ع) نقل كرد كه فرمود: شيطان دشمن خدا چهار بار ناله كرد: روزى كه مورد لعن خدا واقع شد و روزى كه به زمين هبوط كرد و روزى كه پيامبر اكرم(ص) مبعوث شد و روز عيد غدير.
26- ولايت علوى دژ توحيد
پيامبر اكرم(ص) فرمود: خداوند مىفرمايد: ولايت على بن ابيطالب دژ محكم من است، پس هر كس داخل قلعه من گردد، از آتش دوزخم محفوظ خواهد بود.
27- جانشين پيامبر
رسول خدا(ص) فرمود: اى على من شهر علمم و تو درب آن هستى، به شهر جز از راه درب آن وارد نشوند. تو پيشواى امت من و جانشين من در اين شهرى، كسى كه اطاعت تو كند سعادتمند است، و كسى كه تو را نافرمانى كند، بدبخت است، و دوستدار تو سود برده و دشمن تو زيان كرده است.
28- ده هزار شاهد
امام صادق(ع) فرمود: اى حفص! شگفتا از آنچه على بن ابى طالب(ع) با آن مواجه شد! او با ده هزار شاهد و گواه (در روز غدير) نتوانستحق خود را بگيرد، در حالى كه شخص با دو شاهد حق خود را مىگيرد.
29- على(ع)، مفسر قرآن
پيامبر اكرم (ص) روز عيد غدير فرمود: على(ع) تفسير كتاب خدا، و دعوت كننده به سوى خداست، آگاه باشيد كه حلال و حرام بيش از آنست كه من معرفى و به آنها امر و نهى كنم و بشمارم. پس دستور داشتم كه از شما عهد و پيمان بگيرم كه آنچه را در مورد على اميرمؤمنان، و پيشوايان بعد او از طرف خداوند بزرگ آوردم، بپذيريد.
اى مردم! انديشه كنيد و آيات الهى را بفهميد، در محكمات آن دقت كنيد و متشابهات آن را دنبال نكنيد. به خدا قسم هرگز كسى نداهاى قرآن را نمىتواند بيان كند و تفسير آن را روشن كند، جز آن كسى كه من دست او را گرفتهام (و او را معرفى كردم).
منابع:
1- قرآن كريم.
2- امالى شيخ صدوق، كتابخانه اسلاميه.
3- قرب الاسناد، عبد الله جعفر الحميرى، آل البيت.
4- مصباح المتهجد، شيخ طوسى، مؤسسة فقه الشيعه.
5- وسايل الشيعه، شيخ حر عاملى، مكتبة الاسلامية.
6- سفينة البحار، شيخ عباس قمى، اسوه.
7- جامع الاخبار، محمد سبزوارى، آل البيت.
8- بحار الانوار، علامه مجلسى، دار الكتب الاسلاميه.
9- حماسه غدير، محمدرضاحكيمى، مؤلف.
10- اقبال الاعمال، سيد بن طاووس مؤسسة الاعلمى.
11- اصول كافى، كلينى، دار الكتب الاسلاميه.
12- الغدير، علامه امينى دار الكتب الاسلامية.
..
* عباس براتيپور
تا شد به روي دست نبي (ص) مرتضي (ع) بلند
شد رايت جلال خدا برملا بلند
بشنيد چون كه نغمه «يا ايهاالرسول»
گرديد منبري همه از پشتهها بلند
مرآت پاك لميزلي، آيت جلي
شد بر سرير دست حبيب خدا بلند
آيين پاك ختم رسل ناتمام بود
گر بر نميشد آن مه برج ولا بلند
هنگامه شد به كوري چشمان دشمنان
شد بانگ مرحبا ز همه ما سوي بلند
خورشيد دين، سپهر يقين، ختم مرسلين
شد زين سبب ميان همه انبيا بلند
تا شد به عرش دست نبي ماه عارضش
شد اين ندا ز بارگه كبريا بلند
تكميل شد شريعت پاك محمدي
چونان كه گشت دين خدا را لوا بلند
اي مظهر صفات خداوند لايزال
وي از تو آسمان ولايت به پا بلند
هرجا كه بود پيكر هر ناتوان به خاك
هر جا كه بود ناله هر بينوا بلند
هر جا كه بود طفل يتيمي سرشكبار
هرجا كه بود شعله شور و نوا بلند
از بهر دستگيري آنان سپندوار
يكباره ميشد ا» يد مشكلگشا بلند
تا خانهزاد خود كُنَدَت كردگار پاك
بهرت نمود خانه خود را بنا بلند
آهنگ «تفلحوا» چو شنيدي ز كوي دوست
و آواز خوش چو شد ز حريم حرا بلند
يكباره دست بيعت خود را از روي شوق
كردي به سوي شمس رُسل، مصطفي بلند
مدحتگر تو ذات جلالت مأب حق
مدح تو كرده با سخن «هل اتي» بلند
پا بر حريم خانه چون بگذاري از شرف
فرياد شوق ميشود از بوريا بلند
با ذوالفقار تو همه جا آشكار بود
دست بلند شير خدا، «لافتي» بلند
ما ريزهخوار خوان ولاي توايم و بس
از لطف توست اين كه بُوَد بخت ما بلند
خمّ غدير بود و به قدرت خدا نمود
جاه و جلال آن دُر يكدانه را بلند
در پهن دشت ظلمت كفر و نفاق و كين
همواره بود آيت شمس الضّحي بلند
باب المراد اهل جهاني و ميكنند
بر آستان قدس تو دست دعا بلند
اي نفس قدرت ازلي، - يا علي - نماي
نخل شكوه نهضت «روح خدا» بلند
ما پيروان مكتب سرخ ولايتيم
گر ميزنيم گام سوي كربلا بلند
عرش خدا زغصه بلرزاند، آن زمان
تيغي كه گشت بر سر آن مقتدا بلند
تا مست جام توست «براتي» به روزگار
سر ميكند به عشق تو روز جزا بلند
* پروانه نجاتي
دشت تا خيمه زد آهنگ خروشيدن را
چاه هم تجربه كرد آتش جوشيدن را
دست خورشيد در آفاق رسالت چرخيد
چنگ زد گيسوي ترديد پريشيدن را
و بيابان چه تبي داشت از انبوه سكوت
تا مبارك كند اين آينه پوشيدن را
عشق ابلاغ شد و حلقه مستان گُل كرد
تازه كرد آن خُم نو، چشمه نوشيدن را
پر شد آغوش غدير از دم «بخٍّ بخٍّ»
تا بكوبد هيجانات نيوشيدن را
عطر «من كنتُ…» و غوغاي «علي مولاه»
قافله قافله راند اين همه كوشيدن را
* مهدي رحيمي
دستي به هوا رفت و دو پيمانه به هم خورد
در لحظه «مي» نظم دو تا شانه به هم خورد
دستور رسيد از ته مجلس به تسلسل
پيمانه «مي» تا سر ميخانه به هم خورد
دستي به هوا رفت و به تاييد همان دست
دست همه قوم صميمانه به هم خورد
«لبيك علي »قطره باران به زمين ريخت
«لبيك علي» نور و تن دانه به هم خورد
يك روز گذشت و شب مستي به سر آمد
يعني سر سنگ و سر ديوانه به هم خورد
پس باده پريد از سر مستان و پس از آن
بادي نوزيد و در يك خانه به هم خورد
* نادر بختياري
السلام اي غدير! مَهبَط عشق!
مقصد دولت مسلّط عشق!
السلام اي غدير! مقصد يار!
وي گلافشان ز موجموج بهار!
چه بهاري توراست؟ كز خُم تو
مست عشقيم در تلاطم تو؟
تشنگان ولايتيم همه
عطش بينهايتيم همه
لب خشكم ارگ ترَك خوردهست
غيرتم بارها محك خوردهست
قصه اهل كوفه بودن چيست؟
مست آب و علوفه بودن چيست؟
لب، اگر تر كند علي (ع)، تيغيم
حنجرِ عارفانه تبليغيم
از ولايت هر آن كه دم نزند
نفس از بام صبحدم نزند
عشق را وقت استماع رسيد
وحي در «حجةالوداع» رسيد
ما علي (ع) را گرفتهايم هنوز
تا نبي (ص) را چو خويش، گُم نكنيم
از سبو مي زديم تا ديگر
جام را در شراب خُم نكنيم
ورنه «مروان»، «معاويه»، «هارون»
همگي از نبي (ص) سخن گويند
من، ولي، دستِ آن كسان بوسم
كز نبي (ص) زينبي (س) سخن گويند
غير آل علي (ع) كه ميداند؟
دين احمد، به تيغ، پابرجاست
حقِّ بدعتگذار، شمشير است
جايِ احساس و عشق، ديگر جاست
«ابن ملجم» نكشت، مولا را
مرگ، طاقت نداشت پيش علي (ع)
همه گفتند: امام را كشتند
ليك زنده است تا هميشه علي (ع)
لفط بر لفظ، من نميبافم
هر طرف بنگرم، علي (ع) بينم
نه در آن كوچه يا در اين خانه
هركجا بگذرم، علي (ع) بينم
اوست نوري زلامكان و زمان
كه جهان در شعاعهاش، گُم است
گر به دنبال ديدن اويي
عكسش افتاده در «غدير خُ«» است
شيعه، سنيترين مذهبهاست
زان كه سنت، ملاك هر شيعهست
زين سبب هركه اهل سنت شد
دم ز حيدر زند، اگر شيعهست
سني و شيعه را اگر فرقيست
اندك است آن چنان كه دشنه و تيغ
هر دو در قلب خصم، خواهد شد
تا كه خورشيد، سرزند زستيغ
آفتاب، آفتابِ اسلام است
بر سرِ ي، سرِ حسين (ع) ببين
دين، به تيغ دو تيغه، مديون است
«خيبر» و «خندق» و «حنين» بين
ذوالفقارِ ستيز! مولا
كوفيانه را به قعرِ گور فرست
جوشِ رجّالههاست از شش سو
سيصد و سيزده غيور فرست
همرهانم! برادران! ديريست
دشمنان، در كمين ما هستند
نه به دنبال، شوكت مايند
در پي مسخ دين ما هستند
بين ما، تا شكاف اندازند
فرقهها ساختند، بيهوده
اشتراكات را نهان كردند
چون چراغي كه ميزند دوده
روشنايي بجو، كه تاريكي
تيه گمراهي است باور كن
مصطفي، آن كه ماه كامل ماست
هم ستاره عليست، آري چون،
علي (ع) آيينه خداوند است
عشق از او، انعكاس مييابد
نور، بر گِرِد قامتش پيچد
ماهِ من، ناشناس ميتابد
ياد كن خلوتِ فقيران را
در شبِ سرِ يثرب و كوفه
گريهها، گريههاي مولاوار
رازها، رازهاي مكشوفه
پرده برداشت حيدر از اسرار
هرچه بود و نبود، با من گفت
غصهها را و زخمها را سرخ
دردها را كبود، با من گفت
بعد از آن صحبت غريبانه
اسمان را بنفش، ميبنيم
آخرين مرد، خواهد آمد و من
آسب و تيغ و درفش، ميبينم
آخرين مرد، آخرين اميد
آخرين حامي ولايت حق
آخرين گردبادِ نوراني
انتشار عدالت مطلق
* رضا اسماعيلي
اي علي، اي ارتفاعت تا خدا
بي نهايت، بيكران، بيانتها
اي علي، اي همسر بانوي اب
جلوه حق، اسم اعظم، نور ناب
اي علي اي خوب، اي تنهاترين
اي ملايك با نگاهت همنشين
اي علي، اي آفتاب حق سرشت
اي قسيم روشنيهاي بهشت
اي فراتر از تصور، ازخيال
بحر عرفان، آفتاب بيزوال
اي تو خورشيد نهان در زير ابر
كوه علم و كوه حلم و كوه صبر
چون تو مردي نيست در اين روزگار
هيچ تيغي نيز، همچون ذوالفقار
جان ما را كن ز عشقت منجلي
اي فدايت جان عالم، يا علي
كاش ميكرديم بيعت تا بهار
ميشكفتيم از كرامات علي
در بهارستان او گل ميشديم
زائر آواز بلبل ميشديم
از غدير خم، سبويي ميزديم
در صراط عشق، هويي ميزديم
زائر كوي تولا ميشديم
جرعه نوش عشق مولا ميشديم
با نزول سوره سبز غدير
باز ميكرديم، بيعت با امير
با علي، آيينهدار سرنوشت
وارث بوي خدا، بوي بهشت
شد غدير خم، هلا، اي عاشقان!
ميوزد عطر علي از آسمان
چيست تفسير غدير خم؟ علي
عشق را، مولا، عدالت را، ولي
چيست تفسير غدير خم؟ ولا
رستخيز عشق، بيعت با خدا
چيست تفسير غدير خم؟ حريم
رو به روي ما، صراط مستقيم
چيست تفسير غدير خم؟ اميد
مژده رحمت به امت، بوي عيد
چيست آيا اين غدير خم؟ سحر
صبح صادق، نور لبخند ظفر
چيست آيا…؟ساقي و ساغر، شراب
اتشي در جان هستي، عشق ناب
چيست آيا… ؟ خنده فتح المبين
روز اكمال رسالت، عيد دين
چيست آيا…؟ سيب سرخي ناگهان
سهم ما از عشق، آري عاشقان
در غدير خم خدا شد منجلي
در دل خورشيدي مولا علي
چيره شد فرمانرواي آفتاب
گشت سهم آفرينش، نور ناب
عشق باريد و زمين آيينه شد
مهرباني وارد هر سينه شد
خاك را بوي نجيب گل گرفت
عالم هستي، تب بلبل گرفت
آسمان شد با زمين همسايه باز
شد زمين مهمانسراي اهل راز
چشمها با نور همبستر شدند
قلبها با هم صميميتر شدند
قبله توحيد، آن جان جهان
روح ايمان ، خاتم پيغمبران
در غديرستان خم، اعجاز كرد
راز معصوم خدا را باز كرد
گفت پيغمبر: علي نور خداست
بعد من، او پيشوا و مقتداست
اي شمايان! امت سبز زمين
در ميان خلق عالم، بهترين
حرف حق اين است و در آن شبهه نيست
هم علي حق است و هم حق با عليست
عشق را در قلب خود دعوت كنيد
با علي،نور خدا، بيعت كنيد
اين حقيقت از كسي مستور نيست
جانشين نور، غير از نور نيست
در غدير خم ولايت شد قبول
برد بالا دست مولا را رسول
رفت بالا دست خورشيد غدير
شد امام و متداي ما، امير
عشق، بيعت كرد با نور خدا
شد عدالت، سرور و مولاي ما
نور احمد، برگرفت از رخ نقاب
«آفتاب آمد، دليل آفتاب»
زين بشارت، آسمان خنديد مست
نور باريد و طلسم شب شكست
شد جهان، آيينه باران علي
عالم هستي، چراغان علي
جون علي، آيينه عدل است و داد
دست در دست علي بايد نهاد
چون علي، نور خداي سرمد است
بيعت ما با علي، با احمدست
شد ز عشق حق، وجودش صيقلي
هر كه بيعت كرد، با نور علي
باز دل در كوي مستي گم شده
عالم هستي، غدير خم شده
باز هم مستيم، از جام غدير
باده مينوشيم با نام امير
باز فصل شور و شيدايي شده
در زمين از عشق، غوغايي شده
آمده عيد ولايت، عاشقان
روز اكمال رسالت، عاشقان
در غدير خم، بيا كامل شويم
«ياعلي» گوييم و صاحبدل شويم
«ياعلي» گوييم تا بالا شويم
قطرهها، اي قطرهها دريا شويم
با علي، نور خدا، بيعت كنيم
عشق را در قلب خود، دعوت كنيم
با علي، هم عهد و هم پيمان شويم
هم زبان و هم دل قرآن شويم
با علي، قرآن ناطق، بوتراب
سوره عصمت، امام آفتاب
چون كه احمد گفت: او نور جليست
بعد من، اي عاشقان! مولا، عليست
* محمدعلي مجاهدي
چون وجود مقدس ازلي
شاهد دلرباي لم يزلي
وقت پيمان گرفتن از ذرات
با صدايي رسا و بانگ جلي
«اولست بربكم» فرمود
پاسخ آمد از هر طرف كه: بلي
تا بسنجد عيارشان، افرودخت
آتشي در كمال مشتعلي
داد فرمان، روند در آتش
تا جدا گردد اصلي از بدلي
فرقهيي ز امر حق تمرد كرد
گشت مطرود حق ز پر حيلي
با شقاوت قرين و مد شد
شد پريشان ز فرط منفعلي
فرقه ديگري در آتش رفت
ز امر يزدان قادر ازلي
نادر شد بهرشان چو خلد برين
كه بود اين سزاي خوش عملي
با سعادت قرين شد و همدم
گشت مقبول حق ز بي خللي
بهر اين فرقه حق عيان فرمود
جلوات نبي و نور ولي
كه منم نور احمد مختار
مهر من نيست غير مهر علي
ناگهان شد عيان در آن وادي
نور مولا علي ز بي حللي
چون به خود آمدند، ميگفتند
در حضور خداي لم يزلي
كه: علي دست قادر ازليست
رشته ما سوا به دست عليست
* نصرالله مرداني
قسم به جان تو اي عشق اي تمامي هست
كه هست هستي ما از خم غدير تو مست
در آن خجسته غدير تو ديد دشمن و دوست
كه آفتاب برد آفتاب بر سر دست
نشان از گوهر آدم نداشت هر كه نبود
به خمسراي ولايت خراب و باده پرست
به باغ خانه تو كوثري بهشتي بود
كه بر ولاي تو دل بسته بود صبح الست
در آن ميانه كه مستي كمال هستي بود
به دور سرمديات هر كه مست شد پيوست
بساط دوزخيان زمين ز خشم تو سوخت
چو در سپاه ستم برق ذوالفقار تو جست
هنوز اشك تو بر گونه زمان جاريست
ز بس كه آه يتيمان، دل كريم تو خست
ز حجم غربت تو ميگريست در خود چاه
از آن به چشمه چشمش هميشه آبي هست
هنوز كوفه كند مويه از غريبي تو
زمانه از غم تنهاييات به گريه نشست
دمي كه خون تو محراب مهر رنگين كرد
دل تمامي آيينهها ز غصه شكست
* مرتضي اميري اسفندقه
صداي كيست چنين دلپذير ميآيد؟
كدام چشمه به اين گرمسير ميآيد؟
صداي كيست كه اين گونه روشن و گيراست؟
كه بود و كيست كه از اين مسير ميآيد؟
چه گفته است مگر جبرييل با احمد؟
صداي كاتب و كلك دبير ميآيد
خبر به روشني روز در فضا پيچيد
خبر دهيد:كسي دستگير ميآيد
كسي بزرگتر از آسمان و هر چه در اوست
به دستگيري طفل صغير ميآيد
علي به جاي محمد به انتخاب خدا
خبر دهيد: بشيري به نذير ميآيد
كسي كه به سختي سوهان، به سختي صخره
كسي كه به نرمي موج حرير ميآيد
كسي كه مثل كسي نيست، مثل او تنهاست
كسي شبيه خودش، بينظير ميآيد
خبر دهيد كه: دريا به چشمه خواهد ريخت
خر دهيد به ياران: غدير ميآيد
به سالكان طريق شرافت و شمشير
خبر دهيد كه از راه، پير ميآيد
خبر دهيد به ياران:دوباره از بيشه
صداي زنده يك شرزه شير ميآيد
خم غدير به دوش از كرانهها، مردي
به آبياري خاك كوير ميآيد
كسي دوباره به پاي يتيم ميسوزد
كسي دوباره سراغ فقير ميايد
كسي حماسهتر از اين حماسههاي سبك
كسي كه مرگ به چشمش حقير ميآيد
غدير آمد و من خواب ديدهام ديشب
كسي سراغ من گوشه گير ميآيد
كسي به كلبه شاعر، به كلبه درويش
به ديده بوسي عيد غدير ميآيد
شبيه چشمه كسي جاري و تبپنده، كسي
شبيه آينه روشن ضمير ميآيد
علي (ع) هميشه بزرگ است در تمام فصول
امير عشق هميشه امير ميآيد
به سربلندي او هر كه معترف نشود
به هر كجا كه رود سر به زير ميآيد
شبيه آيه قرآن نميتوان آورد
كجا شبيه به اين مرد، گير ميآيد؟
مگر نديدهاي آن اتفاق روشن را؟
به اين محله خبرها چه دير ميآيد!
بيا كه منكر مولا اگر چه آزاد است
به عرصه گاه قيامت اسير ميآيد
بيا كه منكر مولا اگر چه پخته، ولي
هنوز از دهنش بوي شير ميآيد
علي هميشه بزرگ است در تمام فصول
امير عشق هميشه امير ميآيد…
* ابوالقاسم حسينجاني
آسمان، سرپناه مولا بود
و زمين، كارگاه مولا بود
عاشقي، پابهپاي او ميرفت
چشم نرگس، نگاه مولا بود
هرچه ميكرد، دلبري ميكرد
مهرباني، سپاه مولا بود
عدل و آزادگي، كه گم ميشد
چشم مردم، به راه مولا بود
روز، هر چيز داشت؛ از او داشت
و شبان، شاهراه مولا بود
روز و شب را، به كار، وا ميداشت:
اين، سپيد و سياه مولا بود!
آب، از الغدير، برميداشت
مَشربي، كه گواه مولا بود
كوفه، هرچند هم، كه بد ميكرد
باز هم، در پناه مولا بود!
پدر خاك بود و، خاكي بود
بيگناهي، گناهِ مولا بود!
* محمود اكرامي
به آتش ميكشم آخر زبان سربهزيرم را
به توفان ميسپارم اسمانهاي اسيرم را
منم من، گردبادي خستهام، زنداني خويشم
بگيريد آي مردم دستهاي ناگزيرم را
تمام عمر باقي ماندهاش را گريه خواهد كرد
اگر توفان بخواند خندههاي دور و ديرم را
درختان گردبادي رو به خورشيدند، از آن دم
كه خواندم در مسير باد، اندوه غديرم را
شبي اندوه تابان علي (ع) از چاه بيرون شد
شبي سيراب ديدم جان سر تا پا كويرم را
…
اشاره
در فرهنگ مسلمانان، بعضی روزها به دلیل برکت و خیری که در آنهاست، عید نامیده شده است. یکی ازاین روزهای والامقام، روز عید غدیر خم، یعنی هیجدهم ذیحجه است که از سوی رسول گرامی اسلام، برترین عید امت لقب گرفته است. حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز در حدیثی، غدیر خم را اتمام حجت خداوند با مسلمانان می داند تا در برگزیدن جانشین رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به انحراف نیفتند.
معنای غدیر
غدیردرلغت به معنای آبگیر است؛ گودالی در بیابان که آب باران در آن گرد آید. در میان راه دو شهر بزرگ دنیای اسلام، مکه و مدینه، محلی است به نام «جُحفه» که در زمان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، کاروانیان حج گذار در آنجا از هم جدا می شدند و به طرف دیار خود می رفتند. در این محل، غدیر خم جای دارد. علت نام گذاری این غدیر به خم، آن است که آبگیر آنجا به شکل خُمِ رنگرزان بوده و برخی قبایل صحرایی، گاه جامه های رنگ کرده خود را در این آبگیر می شسته اند.
خلاصه واقعه غدیر خم
در سال دهم هجرت، رسول خدا صلی الله علیه و آله به حج رفت و احکام آن را به مردم آموزش داد. به هنگام بازگشت از مکه، در استراحتگاه جُحفه و در غدیر خم، به امر خدا مردمان را گرد آورد و در آن مجمع سترگ، امام علی علیه السلام را به جانشینی خود به آنان شناساند و فرمود: «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست». البته جانشینی علی علیه السلام سال ها پیش در مکه و در جمع خاندان هاشم انجام گرفته بود، ولی در غدیر، به اطلاع عموم رسید.
غدیر؛ تداوم خط نبوت
واقعه غدیر خم که در آخرین سال زندگی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله رخ داد و در آن علی علیه السلام به جانشینی آن حضرت صلی الله علیه و آله برگزیده شد، حادثه ای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست؛ یک تفکر است. غدیر، نشانه و رمزی است که از تداوم خط نبوت خبر می دهد. غدیر، نقطه تلاقی کاروان رسالت با طلایه داران امامت است. آری، غدیر خم یک سرزمین نیست؛ چشمه ای است که تا پایان هستی می جوشد؛ کوثری است که فنا برنمی دارد؛ و افقی است بی کرانه و خورشیدی است عالم تاب.
غدیر و سرنوشت اسلام
بدون شک واقعه غدیر خم، نقش سرنوشت سازی در تعیین مسیر آینده اسلام داشته است. در این واقعه، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مهم ترین مأموریت دوران پیامبریِ خود را به انجام رساند؛ مأموریتی که انجام آن، به منزله رساندن پیام رسالت حضرت بود، و کوتاهی در مورد آن، به از بین رفتن زحمات چندین ساله ایشان می انجامید؛ چنان که خداوندمتعالی درآیه 67 سوره مائده می فرماید: «هان ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است، تبلیغ کن و اگر چنان نکنی، پیام و رسالت او را انجام نداده ای وخداوند تو را از مردم حفظ می فرماید».
حدیث غدیر خم یقینی است.
واقعه غدیر خم، یکی از مسلّم ترین مسائل تاریخ اسلام است و صدها دانشمند از آن یاد کرده اند؛ مانند ابوریحان بیرونی و خواجه نصیرالدین طوسی. فیلسوف معروف، فارابی نیز بر همین اساس، به تحلیل فلسفه «امامت» پرداخته است. ابن سینا نیز به موضوع نص (حدیث صریح غدیر)، در کتاب شفا اهمیت داده است، و آن را بهترین راه برای تعیین جانشین دانسته است. گذشته از علمای بزرگ شیعه که همه موثّق اند و حجت،ده ها و ده ها دانشمند و محدث و مورّخ و مفسر از اهل سنت نیز حدیث غدیر و واقعه آن را نقل کرده اند؛ مانند طبری و ابن اثیر و احمد حنبل.
اگر می شد…
اگر پس از درگذشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به سفارش های روز غدیر و موارد مکرر دیگری که پیامبر صلی الله علیه و آله ، علی علیه السلام را پیشوا معرفی فرموده بود عمل کرده بودند، اسلام جهان گیر می شد و دین خدا بشریت را به راه می آورد و عدالت و دادگری، آفاق تا آفاق گیتی را می گرفت. از اینجاست که همه هوشمندان تاریخ بشر که به گونه ای ازاین واقعه آگاهی یافته اند، از انحرافی که پس از رحلت پیامبر پیش آمد، اظهار تأسف کرده اند؛ از این جمله است ولتر، فیلسوف مشهور فرانسوی. وی تأسف خویش را چنین اظهار کرده است: «آخرین اراده محمد انجام نشد؛ او علی را به جای خود منصوب کرده بود…».
عید غدیر در احادیث
عید خلافت و ولایت
زیاد بن محمد گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: آیا مسلمانان عیدی غیر از عید قربان و عید فطر و روز جمعه دارند؟ فرمود: «آری، روزی که رسول خدا صلی الله علیه و آله ، امیرمؤمنان علی علیه السلام را (به خلافت و ولایت) منصوب کرد».
برترین عید امت
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «روز غدیر خم، برترین عیدهای امت من است، و آن روزی است که خداوند بزرگ دستورداد برادرم، علی بن ابی طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم به دست او هدایت شوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل، و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را دین آنان قرار داد».
عید آسمانی
حضرت امام رضا علیه السلام به نقل از جدّش امام صادق علیه السلام فرمود: «روز غدیر خم، درآسمان مشهورتر از زمین است».
عید پر برکت
امام صادق علیه السلام فرمود: «به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعی روز غدیر را می شناختند، فرشتگان روزی ده بار با آنان مصافحه می کردند. بخشش های خدا به کسی که آن روز را شناخته، قابل شمارش نیست».
روز سپاس و شادی
امام صادق علیه السلام فرمود: «عید غدیر، روز عبادت و نماز و سپاس و ستایش خداست، و روز سرور و شادی است؛ به دلیل ولایت ما خاندان که خدا بر شما منت گذاشت. من دوست دارم شما آن روز را روزه بگیرید».
روز نیکوکاری و بخشش
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: «یک درهم دادن به برادران با ایمان و معرفت در روز عید غدیر، برابر هزار درهم (در روزهای دیگر) است؛ بنابراین، در این روز به برادرانت انفاق کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان».
روز ناله نومیدی شیطان
امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش حضرت باقرالعلوم علیه السلام نقل کرد که فرمود: «شیطان چهار بار ناله نومیدی سر داد؛ روزی که مورد لعن خدا قرار گرفت، روزی که از آسمان به زمین هبوط کرد، روزی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به پیامبری مبعوث شد، و روز عید غدیر خم».
عید غدیر در کلام حضرت امام خمینی رحمه الله
عید همگان
حضرت امام خمینی رحمه الله ، عید غدیر خم را که کاشتن بذر ولایت در جان همه مسلمانان است، مختص گروه خاصی نمی دانست و در این باره می فرمود: «امروز که روز عید غدیر است، از بزرگ ترین اعیاد مذهبی است. این عید، عیدی است که مال مستضعفان است، عید محرومان است، عید مظلومان جهان است، عیدی است که خدای تبارک و تعالی به وسیله رسول اکرم صلی الله علیه و آله برای اجرای مقاصد الهی و ادامه تبلیغات و ادامه راه انبیا، حضرت امیر علیه السلام را منصوب فرمودند».
ارزش مولا علی علیه السلام
حضرت امام خمینی رحمه الله معتقد بود که بزرگیِ عید غدیر، از وجود با برکت علی علیه السلام است و می فرمود: «مسئله غدیر، مسئله ای نیست که بنفسه برای حضرت امیر یک مسئله ای پیش بیاورد؛ حضرت امیر مسئله غدیر را ایجاد کرده است. آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید. غدیر برای ایشان ارزش ندارد؛ آنکه ارزش دارد، خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیر آمده است. خدای تبارک و تعالی که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول اللّه کسی نیست که [آنچه [دلخواه است انجام بدهد، مأمور می کند رسول اللّه را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهی داشته باشد، این را نصب کن».
الگوی حکومت اسلامی
همه حکومت ها به الگو و نمونه نیاز دارند تا بر اساس آن، رابطه بین حاکم و مردم مشخص شود و حکومت، وظایف خود را به درستی انجام دهد. حضرت امام خمینی رحمه الله بر این عقیده بود که غدیر، الگوی حکومت اسلامی را معیّن کرد. ایشان در این باره می فرمود: «روز عید غدیر، روزی است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله تکلیف حکومت را معیّن فرمود و الگوی حکومت اسلامی را تا آخر تعیین فرمود که حکومت اسلام، نمونه اش عبارت از یک همچو شخصیتی است که در همه جهات مهذّب، در همه جهات معجزه است. و البته پیغمبر اکرم این را می دانستند که به تمام معنا کسی مثل حضرت امیر علیه السلام نمی تواند باشد، لکن نمونه را که باید نزدیک به یک همچو وضعی باشداز حکومت ها، تا آخر تعیین فرمودند».
حکومت یا مقام معنوی
گروهی، خام اندیشانه می پندارند که مسئله غدیر، مربوط به مسائل معنوی امام علی علیه السلام است و ربطی به خلافت و حکومت ایشان بعد از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ندارد؛ ولی حضرت امام رحمه الله با ردّ این مدّعا می فرمود: «نصب حضرت امیر به خلافت، این طور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد؛ مقامات معنوی حضرت و مقامات جامع او این است که غدیر پیدا بشود». ایشان سپس در ادامه می فرمایند: «اینکه در روایات ما… غدیر را آن قدر ازش تجلیل کرده اند، نه از باب اینکه حکومت یک مسئله ای است. حکومت آن است که حضرت امیر به ابن عباس می گوید که: به قدر این کفش بی قیمت هم پیش من نیست، آنکه هست، اقامه عدل است. آن چیزی که حضرت امیر علیه السلام و اولاد او می توانستند در صورتی که فرصت بهشان بدهند، اقامه عدل را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی رضا دارد، انجام بدهند؛ لکن فرصت نیافتند».
ولایت کلی
حضرت امام خمینی رحمه الله بر روی مقام ولایت کلّیِ امامان معصوم علیهم السلام خیلی تأکید می کرد. ایشان در سخنان خود، این ولایت را غیر از مسئله خلافت و حکومت می دانست که در عید غدیر خم مطرح شد. به نظر مرحوم امام، این ولایت کلی، همان امامت و از اصول مذهب تشیع است که کسی که به آن معتقد نباشد، تمام اعمال نیک خود را باطل کرده است. ایشان در این مورد می فرمود: «آن چیزی که برای ائمه ما قبل از غدیر… مطرح بوده است، این یک مقامی است که مقام ولایت کلی… [و] امامت است… . اگر کسی… آن ولایت کلی را قبول نداشته باشد، اگر تمام نمازها را مطابق با همین قواعد اسلامی شیعه هم به جا بیاورد، باطل است؛ این غیر [از] حکومت… [و] از اصول مذهب است».
انحراف بعد از غدیر
پس از واقعه مهم غدیر خم و برگزیدن امام علی علیه السلام به جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله ، عده ای به فاصله اندکی، این مسئله را نپذیرفتند و علی علیه السلام را از خلافت کنار گذاشتند. این کنار گذاشتن معصوم و برگزیدن غیر او، اندک اندک خطی انحرافی پدید آورد؛ به طوری که بعدها معاویه ها و یزیدها خلافت و حکومت را به دست گرفتند و آن را به سلطنت تبدیل کردند. مرحوم امام خمینی، این انحراف ها را سرچشمه گرفتاری های کنونی دنیای اسلام می داند و می فرماید: «انحرافاتی که بعد از غدیر خم پیدا شد و ماها هم غفلت کردیم ـ همه نه ـ بسیاری از ماها، اکثریت شاید غفلت کردند و ما را کناره گیر کردند، نگذاشتند که در امور مسلمین دخالت بکنیم، اسباب این گرفتاری هایی شده است که الان در سرتاسر کشورهای اسلامی داریم می بینیم، در همه جا این مسائل هست… ».
درست زنده نگه داشتن غدیر
شادمانی کردن و مجلس گرفتن در اعیاد اسلامی، عملی نیکوست؛ ولی نیکوتر آنکه، در مورد بزرگی آن عید بیندیشیم. حضرت امام خمینی رحمه الله در مورد درست زنده نگه داشتن عید سعید غدیرخم می فرماید: «زنده نگه داشتن این عید، نه برای این است که چراغانی بشود و قصیده خوانی بشود و مداحی بشود. اینها خوب است؛ اما مسئله این نیست. مسئله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم. به ما یاد بدهند که غدیر، منحصر به آن زمان نیست؛ غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است، باید روش ملت ها و دست اندرکاران باشد. قضیه غدیر، قضیه جعل حکومت است. این است که قابل نصب است؛ والاّ، مقامات معنوی قابل نصب نیست».
غدیر در کلام مقام معظم رهبری
عید غدیر، عید بسیار بزرگ و خاطره عظیم تاریخی است.
در کار غدیر باید هدف را مشخص کرد. بنشینید و واقعا روی مسائل فکر کنید. برای این کار وقت بگذارید.
در کار فرهنگی غدیر، باید مانند علامه امینی و مرحوم سیدشرف الدین کار کرد که الغدیر و المراجعات را تحویل دادند.
کسانی به درد کار غدیر می خورند که اهل این کار باشند؛ کار در مورد غدیر باید عمیق و گسترده باشد.
کار در مورد غدیر، کاری بزرگ و پر جاذبه است.
کار در موضوع غدیر باید پیوسته و دائم باشد و در مورد غدیر باید متخصص تربیت کرد.
عید غدیر، عید ولایت است، عید سیاست است، عید دخالت مردم در امر حکومت است، عید آحاد ملت و امت اسلامی است.
[عید غدیر]، حقیقتا روز بزرگ و عید تعیین کننده و عظیم القدری است.
…
قتی فرماندار زاهدان، فضای معنوی و شهدایی دعای عرفه زاهدان را با الفاظ رکیک، آلوده میکند
فرماندار زاهدان در مراسم عرفه با چند فحش آب نکشیده خطاب به نیروهای مردمی خادم الشهدا، هم تقدیر ویژهای از آنها به عمل آورد و هم حسابی آداب روز عرفه و رسم میزبانی از شهید گمنام را به جا آورد. به گزارش گندم خبر به نقل از زاهداننیوز، محوریترین مراسم روز عرفه در شهر زاهدان به […]
فرماندار زاهدان در مراسم عرفه با چند فحش آب نکشیده خطاب به نیروهای مردمی خادم الشهدا، هم تقدیر ویژهای از آنها به عمل آورد و هم حسابی آداب روز عرفه و رسم میزبانی از شهید گمنام را به جا آورد.
به گزارش گندم خبر به نقل از زاهداننیوز، محوریترین مراسم روز عرفه در شهر زاهدان به همت فعالان فرهنگی آستان شهدای گمنام زاهدان در حالی برگزار شد که مردم خداجوی زاهدانی در این مراسم نورانی میزبان پیکر مطهر یک شهید گمنام نیز بودند. این مراسم به حدی با استقبال مردم زاهدانی روبهرو شده بود که خیابانهای منتهی به آستان مقدس شهدای گمنام زاهدان موسوم به “تپه نورالشهدا” کاملا مسدود شده بود و مردم فوج فوج به سوی شهید گمنام تازه تفحص شده و مراسم نورانی عرفه آمده بودند.
فعالان فرهنگی آستان مقدس شهدای گمنام زاهدان نیز برای رعایت کامل آداب میزبانی از زائران شهدا، از چند روز قبل به طور شبانهروز در حال آمادهسازی مقدمات این مراسم بودند.
همه چیز به بهترین نحو در حال برگزاری بود که ناگهان اصوات قبیحی شامل ناسزاهای بسیار زشت از قبیل «… خوردید» توجه مردم را جلب کرد. اوج فاجعه این بود که این صداها متعلق به یک فرد لاقید و مزاحم نبود بلکه متعلق به بالاترین مقام اجرایی مرکز استان سیستان و بلوچستان یعنی فرماندار زاهدان بود.
فرماندار زاهدان در حالی که گوشش به توصیه اطرافیان مبنی بر رعایت ادب مجلس امام حسین(ع) و پیکر پاک شهدا بدهکار نبود به همراه تیم حفاظتی خود با خادمین شهدا درگیر شده بودند.
این که منشأ این اتفاق چه بوده و چرا یکی از خادمین شهدا به فرزند کوچک فرماندار زاهدان تذکر میدهد که خودروی دولتی را در مراسم دعا روشن نکند و بعدا با برخورد مسلحانه سرتیم حفاظتی آقای فرماندار روبهرو میشود، محل بحث ما نیست چرا که باز شدن این ماجرا به شدت به آبروی دولت ضربه خواهد زد.
اما مسأله این جاست که چرا بالاترین مقام اجرایی شهر زاهدان این فضای معنوی را با رکیکترین الفاظ آلوده میکند و اوج فاجعه و بدتر از این الفاظ، یک سخن آقای خانجانی بوده است که در همان صحنه درگیری به مسئول خادمین شهدا هشدار میدهد که اگر فرد تذکردهنده را به وی معرفی نکنند، درب این مکان را خواهد بست! که در پاسخ به ایشان باید گفت، ای کاش قدرت و فریادهایتان را بر سر وهابیون و دشمنان اسلام میکشیدید که هر لحظه به دنبال تخریب و پلمپ ابنیه مذهبی و دینی مسلمانان هستند نه این که خود زبان به تهدید بگشایید که من درب خانه شهدا را به روی مردم خواهم بست.
اکنون پوشش این اتفاق شرمآور، در حالی که فعالان فرهنگی مظلوم دستاندرکار این برنامه تلاش داشتند به جایی درز پیدا نکند، با وجود احتمال برخوردهای متعاقب در پایگاه زاهدان نیوز منتشر میشود.
بیشک عدم برخورد مسئولان بالادستی با چنین خطای غیرقابل اغماضی، سیلی بزرگی به صورت کسانی است که با جان و دل در حال تلاش برای زنده نگه داشتن ارزشهای اسلامی در شهر هستند.
- تاریخ انتشار مطلب:۱۳۹۵/۰۶/۲۳ - ۰:۵۲
…
سفر کردی غروبی از کنارم
تو را ای کاش میشد ، باز دارم
تو میگفتی که میآیی دوباره
از آن روز دائما چشم انتظارم
اگر چه عاشق برفم بهار هم خوبست
بدان به خاطر تو انتظار هم خوبست
دلم به خلوت تابوت رفت دلِ تنگم
ولی برای دل من مزار هم خوبست
.
.
.
بدترین قسمت زندگی انتظار کشیدن است
و بهترین قسمت زندگی داشتن کسی است که ارزش انتظار کشیدن را داشته باشد
.
.
.
.
من نمی دانستم ، که سر انجام چه آید به سرم ؟
تو مرا خوب نگر ، شاید اینبار ببینی که تو را منتظرم !
.
.
.
.
انتظارت چه زیباست وقتی که لبه جاده ی دل تنگی ایستادم
و تو با شاخه گلی از بهانه های عاشقانه می آیی
.
.
.
سوز دلم نشنیدی و از بام قلبم پر زدی
رفتی تو از کوی من و بر قلب من خنجر زدی
من ماندم و یک کوله بار از خاطره در خاطرم
چشم انتظار بر درگهم شاید که روزی در زنی
.
.
.
مبادا نامی از عشق بر کوچه پس کوچه های قلبت بنویسی !!!
به جرم دوست داشتن محکوم به انتظار میشوی !
.
.
.
تمام روز و شب با بیقراری
به شوق روی تو بیدار هستم
اگرچه بی غرورم زنده اما
به شوق لحظۀ دیدار هستم
.
.
.
چقدر سخت است منتظر کسی باشی که هیچ وقت فکر آمدن نیست
.
.
.
هجوم خواب ها پلک مرا از پا نمی انداخت
چه شب هایی طلوعت را به جانم منتظر بودم
.
.
.
به شقایق سوگند که تو بر خواهی گشت
من به این معجزه ایمان دارم
منتظر باید بود تا زمستان برود ، غنچه ها گل بکنند !
.
.
.
سکوت دردناک است اما در سکوت است که همه چیز شکل می گیرد
و در زندگی ما لحظه هایی هست که تنها کار ما باید انتظار کشیدن باشد
.
.
.
امشب دلم از آمدنت سرشار است
فانوس به دست کوچه دیدار است
آنگونه تو را در انتظارم که اگر
این چشم بخوابد ، آن یکی بیدار است
.
.
.
تا کی در انتظار میگذاری به زاریم ؟
بازآی بعد از اینهمه چشم انتظاریم
.
.
.
ای انتظار پس کی به پایان میرسی ؟
و چون به پایان رسی بی تو چگونه توانم زیست ؟
.
.
.
دلتنگ مباش ، من قلبم را سایه بان دلت کردم و چشمانم را در انتظار دیدنت
.
.
.
انتظار مثل دریا می مونه هر چقدر جلوتر میری عمیقتر میشه
ای منی ای سرزمین اهل دل
ای زاشك زائرت دریا خجل
ای منی ای كعبه عشق و وفا
ای منی ای مكتب صدق و صفا
ای منی ای مركز وصل اله
ای به خیل عاشقان میعادگاه
ای منی ای وادی افروخته
ای زآه خسته دل ها سوخته
ای منی ای آفتاب نور عشق
ای منی ای گام گامت طور عشق
ای منی ای محفل قرب خدا
ای زمن كرده منیت را جدا
ساكنانت ساكن قرب خدا
عاشقانت عاشق روی حقند
در كجای دامنت ای خاك پاك
مصطفی صورت نهاده روی خاك
می رسد بر گوش ،از این سرزمین
بانك لبیك امیرالمؤمنین
خاك اه دل ، تو صحرا بوده ای
شاهد العفو زهرا بوده ای
در كدامین خیمه ، ای صحرای راز
با خدا كرده حسین راز و نیاز؟
ای كشیده در تو با امر جلیل
كارد بر حلق پسر دست خلیل
دامن خشكت به از باغ گلیست
خرم از اشك حسین ابن علیست
در كجای دامنت از هر دو عین
بوده جاری در دعا اشك حسین؟
كعبه جان قبله دل ها كجاست
خیمه گاه یوسف زهرا كجاست
خاك تو باعطر جان آمیخته
بس كه در آن اشك زهرا ریخته
دوست دارم رو در آن صحرا كنم
جستجوی یوسف زهرا كنم
یاد رویش رو به مسلخ آورم
تا چو قربانی جدا گردد سرم
او نهد پا بر سر بریده ام
بر تن در خاك و خون غلطیده ام
اوست صحرای بلا قربانگهش
بلكه هفتاد و دو قربان همرهش
او به جای موی سر ، سر می دهد
قاسم و عباس و اكبر می دهد
حج او داغ جوانان دیدن است
دور نعش اكبرش گردیدن است
مسلخ او خاك گرم كربلاست
موقف او زیر سم اسب هاست
سعی حج او صفا لا خنجر است
مروه اش قبر علی اصغر است
كعبه اش خون ، زمزمش اشك شب است
در قفایش ناله های زینب است
او رود حجی كه قربانش كنند
دریم خون سنگ بارانش كنند
سجده اش از صدر زین افتادن است
بوسه از حنجر به خنجر دادن است
تا كند در موج خون با حق صفا
سردهد بر دوست اما از قفا
صفحات: 1· 2
ای امیر عرفه، دست من و دامانتان جان
به قربان تو و گردش آن چشمانتان
ای امیر عرفه، حال مناجات بده
بر گدای حرمت وقت ملاقات بده
ای امیر عرفه، دیده ی پرآب بده
دل بی تاب مرا با نگهت تاب بده
ای امیر عرفه، بر سر راهت گردم
گر بیایی به خدا دور سرت می گردم
ای امیر عرفه، تنگ غروب است، بیا
سر زدن بر فقرا سرزده خوب است، بیا
ای امیر عرفه، حامی زهرا، برگرد
جان زهرا دگر از خیمه صحرا برگرد
ای امیر عرفه، بر رخ من خنده بزن
جان زینب بده روز عرفه پاسخ من
ای امیر عرفه، روح مناجات تویی
مشعر و سعی و صفا، مروه و میاقات تویی
ای امیر عرفه، ناز مکن چهره نمااز پس پنجره در باز مکن چهره نما
«ای امیر عرفه» ذکر مدام است، بیا
کار این عاشق دلخسته تمام است، بیا
ای امیر عرفه، دیدن رویت عشق است
مردن امشب به خدا بر سر کویت عشق است
ای امیر عرفه، فیض دمت را قربان
دل دریایی لبریز غمت را قربان
ای امیر عرفه، در عرفاتی امروز؟
یا لب علقمه ی شاه فراتی امروز؟!
ای امیر عرفه، هیئت ما نیز بیا
روضه ی تشنه کنار لب دریاست، بیا
ای امیر عرفه، جان گل یاس بیا
قدمی رنجه نما، روضه ی عباس بیا
ای امیر عرفه، شرح بده خود بر من
سر عباس کجا، ضرب عمود آهن