■ علت تعظیم و بزرگداشت مساجد چیست؟
دستور اسلام به تعظیم و بزرگداشت مساجد است اما جواب چرایی این موضوع را امام صادق(ع) در پاسخ به سؤال ابیبصیر میفرمایند.
ابی بصیر نقل می کند که از امام صادق (ع) دلیل احترام و بزرگداشت مساجد را سوال کردم، حضرت فرمود: «دستور به تعظیم مساجد برای این است که مساجد خانه های خداوند در روی زمین هستند.»
در روایت دیگری امام صادق (ع) با نقل این روایت از پیامبر اکرم (ص) که ملعون است کسی که به مسجد احترام نگذارد، خطاب به یونس می فرماید:ای یونس آیا می دانی چرا خداوند حق مساجد را بزرگ داشته و این آیه را نازل فرموده که مساجد برای خداست پس احدی غیر از خدا را در آنجا نخوانید چون یهود و نصارا هنگامی که وارد کنیسه و کلیساهای خود می شدند به خدا شرک می ورزیدند، لذا خداوند متعال به پیامبرش دستور داد که فقط او را بخوانند و او را عبادت کنند.
در روایات دیگری حضرت می فرماید: هنگامی که به در مسجد رسیدی، بدان که تو در خانه پادشاهی بزرگ را قصد کرده ای که جز پاکان هرگز در آن وارد نمی شوند و جز راستگویان را حضور در آن روا نباشد، خود را آماده خدمت کن که اگر حرمتش را پاس نداری با خطری بزرگ روبه روی خواهی شد.
بینوایم،نوای من،مهدی است دردمندم،دوای من،مهدی است
من غریبم در این زمان،ولی مونس و آشنای من،مهدی است
گر چه از داغ هجر می سوزم راضیم،چون شفای من مهدی است
گه به یادش ز خواب برخیزم نیمۀ شب دعای من،مهدی است
من نخواهم بهشت،بی مهدی جنّت با صفای من،مهدی است
در دم مرگ بــــــا ولایت او آخرین حرف نای من ،مهدی است
چون قیامت ز خاک برخیزم اندر آنجا ندای من،مهدی است
آن که در روز حشر می بخشد از عنایت خطای من،مهدی است
یا صاحب الزمان …
ویرانه نه آنست که جمشید بنا کرد،
ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت،
ویرانه دل ماست که هر جمعه بیادت صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت
چه جمعه ها كه يك به يك غروب شد، نيامدي
چه بغض ها كه در گلو رسوب شد، نيامدي
خليل آتشين سخن، تبر به دوش بت شكن
معشوق ما، دوباره سنگ و چوب شد، نيامدي
گویند که با یک گل بهار نمیشود
من گویم که با تک گل نرگس ما
دنیا گلستان میشود
با گناهانی که از خود ساختیم
ما ظـــــهورت را عقب انداختیم
اللهم عجل لولیک الفرج
یا مهدی ادرکنی
ویرانه نه …
جانم به لب رسیده جوابم نمی دهی ؟
از جام وصل خویش شرابم نمی دهی ؟
داغ از حرارت جگرم ناله می کند
می سوزم از فراق و تو آبم نمی دهی؟
از نرگس دو چشم تو بیمارم ای طبیب
یک نسخه بهر حال خرابم نمی دهی؟
عشق تو را به نقد جوانی خریده ام
در پیری ام بهای شبابم نمی دهی ؟
من طفل نورسم به دبستان معرفت
آموزگارعشق کتابم نمی دهی؟
آه دل شکسته من ذکر نام توست
پاسخ به آه قلب کبابم نمی دهی ؟
دارم سلام بر لب لعل تو صبح و شام
غنچه دهان ز چیست جوابم نمی دهی؟
شب ها به یاد روی تو در خواب می روم
تصویر روی خویش به خوابم نمی دهی ؟
آموزگار عشق ! کتابم نمی دهی ؟
پاسخ به آه قلب کبابم نمی دهی؟
تصویر روی خویش به خوابم نمی دهی ؟
اگر چه گنهکار عاصیم
دارم یقین ز لطف عذابم نمی دهی
جانم..
الا که راز خدایی خدا کند که بیایی تو نورقبله نمایی خا کند که بیایی
دل مدینه شکسته حرم به راه نشسته تو مروه ای تو صفایی خدا کند که بیایی
دمی که بی تو برآیدخداکند که نباشد الا که هستی مایی خداکند که بیایی
به گفتگوی تو دنیا به جستجوی تو دلها تو روح صلح و صفایی خدا کند که بیایی
به هر دعا که توانم تو را همیشه بخوانم الا که روح دعایی خدا کند که بیایی
الا