بسم الله الرحمن الرحیم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ. وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ.
صبوری
منو یک تشنگی بی نهایت
صبوری کردم و من کردم عادت
من از میخانه های پر گذشتم
به سوی خالق از شوق اطاعت
من از عقل و حیا و دین ، همان اول پذیرم
همان عقلی که آدم خود پذیرفت درنهایت
حیا و دین همیشه درپی عقلند همیشه
حیا و دینِ بی عقل نی بود جانِ عبادت
صبوری دوری از فرمانِ نفس است
وگر نه غیر از این گردد اسارت
یکی جهل و یکی ظلم و دگر شهوت
چو بگریزی از آن باشد شجاعت
یکی خواب و یکی شهرت،دگربازی
اگر غرقش شوی باشد بطالت
دلِ آدم پراز اسرار حق باشد
اگر باشد همیشه در اطاعت
صبوری کن تو پیشه تا که باشی
به نزد خالقِ خویش در حمایت
برای امتحان ما خلق گشتیم
که تا گردن نهیم در راه طاعت
خدا را گر که طاعت ما کنیمش
شویم ما رهنمون بر سوی جنت
دراین عالم خدا رمزی نهفته
بود رمزش اطاعت از ولایت
صبوری گر کنیم هر دم ببینیم
عداوت می کند خصم با ولایت
جنایتها که در عالم به پا شد
دلیلش دشمنی است با ولایت
اگر قابیل شقاوت را شروع کرد
از آنجا بود که هابیل داشت ولایت
چو قابیل دید ولایت نیست بر او
تمرد کرد ز دستور اللهی جای طاعت
بگفت این حقِ من باشد ، نی از برادر
و آدم هم گزارش کرد به خالق این جسارت
بگفت یارب که قابیل حقِ خود داند ولایت
چه باید من کنم بر این همه شر و جسارت
خداوند بزرگ نذری طلب کرد
به آدم گفت نمایند این اطاعت
چو بود هابیل کارش دامداری
بیاورد بهترین گوسفند زشوق از بحر طاعت
وقابیل هم زراعت ، کار خود داشت
پیام حق شنید ، نی داشت شوق طاعت
بیاورد بدترین نذر عیان را
برون بود نذر او از شوق طاعت
نبود در نذر قابیل هیچ خلوصی
در آن نذرش نبود رنگ اطاعت
پذیرفته نگردید نذر قابیل در اطاعت
و خالق نذرهابیل را پذیرفت بر ولایت
بدین سان بود که قابیل کینه ای بست
حسات کرد به هابیل جای طاعت
برای قتل هابیل ،کمر بر حیله ای بست
نبود در بند خالق ، بند طاعت
بگفت قابیل به هابیل ، با شقاوت
تورا من می کشم هان در نهایت
بگفت هابیل به قابیل ای برادر
که شیطان را نمی دارم اطاعت
بگفت این راه شیطان است برادر
بیا بر سوی حق از روی طاعت
کمر بر قتل من بستی تو آخر
ولی من نی کنم هرگز شقاوت
بیا برگرد برادر ، ای برادر
از این راهِ پر از شر و شقاوت
واین بر قلب قابیل بی اثر بود
سراط مستقیم را او ، رها کرد در نهایت
زپشت سر بزد سنگ بر سرِ او
وقتل او بشد برگردنِ او تا قیامت
بود این آخِر از حق گریزی
مبادا از ره مهدی (عج )گریزیم جای طاعت
خدایا مودییم ، من کمترینم
ره مهدی(عج) عطا کن ، با درایت