امروز دوباره جایتان خالی بود
هی غصه تنها شدنت را خوردیم
یوسف شدی و پیرهنت را خوردیم
امروز دوباره جایتان خالی بود
ما شربت دیر آمدنت را خوردیم
عباس صادقی
اللهم عجل لولیک الفرج
لهه
دعای تازه احمدینژاد درباره امام زمان (عج) عجایب مربوط به احمدینژاد و دولتش هر روز فربهوفربهتر میشود؛ دولتی که دو سال از پایان کار آن میگذرد و با تمام حواشی عجیبی که در همان زمان داشت، روزانه مطالب جدیدی درباره آن افشا میشود. به گزارش ایسنا، روزنامه شرق در ادامه مطلب خود آورده است: سایت «دولت بهار» متن سخنرانی رئیس دولتهای نهم و دهم در جمع طلاب و روحانیون به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان را منتشر کرده که حاوی نکاتی عجیب در راستای سخنان امامزمانی او در سالهای گذشته است. محمود احمدینژاد در این سخنرانی با اشاره به اینکه باید دست مردم را در دست امام زمان(عج) گذاشت میافزاید: «بیش از آنکه ما دنبال امام زمان(عج) باشیم، آنها دنبال امام زمان(عج) هستند. آنقدر در دانشگاههای علوم انسانی آمریکا راجع به امام زمان(عج) تحقیق کردهاند که اگر من بگویم هزاران برابر مجموع کار حوزههای علمیه قم و نجف و مشهد، زیاد نگفتهام، بلکه کمتر گفتهام که شما باور کنید. با بسیاری از کسانی که بهزعم آنان میتوانستهاند با امامزمان (عج) ارتباطی داشته باشند تماس گرفته و با آنها مصاحبه و اطلاعاتشان را تخلیه کردهاند. به قول دوستی که میگفت پرونده امام زمان (عج) را تکمیل کردهاند و برای دستگیریاش بستهاند، تنها عکسش را کم دارند. آنها میدانند که تنها خطر مبنایی و اساسی برای امپراتوری چندصدساله آنها امام عصر (عج) است». احمدینژاد با اشاره به حوادث منطقه ادامه میدهد: «ظاهرا آنها میخواهند بیایند منطقه را بگیرند و حوادث را مدیریت کنند. همه ما نشانههای ظهور را خواندهایم، یکی از نشانهها جریان غیرانسانی سفیانی است. یکی از دوستان ما که انسان فاضلی است، میگفت و البته احتمال میداد که چهبسا حکومت شیطان تصمیم گرفته است خودش این جریان را راه بیندازد تا دست خودش باشد و البته ایشان این را هم اضافه کرد که خداوند هم نقشه دارد و همه در نقشه خدا هستند و چهبسا خداوند آن سناریو را نوشته تا به دست اینها اجرا شود. شیطان خیال میکند که جریانات را کنترل میکند در حالی که در حقیقت اراده الهی را حاکم میکند. معلوم است که اگر بخواهند مسلط شوند باید اسم امام عصر (عج) را از بین ببرند. آقای کلهر میگفتند که من جداً معتقدم که اسم داعش را طوری انتخاب کردهاند که به شیعه نزدیک باشد. برای ما تفاوت این دو مشخص است، اما برای کسی که در آمریکای لاتین این دو کلمه به گوشش میخورد خیلی بهم نزدیک است. با برنامه میخواهند کاری کنند که دیگر کسی جرئت نکند به دینداری و امام (عج) فکر کند. البته بسیار قوی عمل میکنند. نباید فراموش کرد که در جریانات منطقه غفلت برخی از نیروهای دینی و انقلابی نیز مؤثر بوده است. خیلیها غفلت کردهاند با وجود اینکه بعضیها هشدار داده و گفته بودند که توطئه در کار است و این مسائل اتفاقی نیست.» وی در ادامه با یادآوری عملکرد دولت خود در برخورد با غرب گفت: «وزیر خارجه سابق آمریکا خودش گفته بود که برای خاورمیانه طرح جدید داشتهاند. آنها آمدند در مقابل انقلاب اسلامی یک جریان بدل راه انداختند؛ چراکه انقلاب اسلامی یک جهشی به سمت حکومت جهانی امام عصر (عج) ایجاد کرده است. او گفته که میخواهند یک خاورمیانه جدیدی متولد کنند که همانند زایمان سخت و دردناک است و کشتار دارد. آن خانم وزیر خارجه قبلی نوشته و اخیرا منتشر کرده که کارها درست پیش میرفت تا زمانی که در ایران یک دولتی سر کار آمد و مانع ایجاد کرد. مجبور شدیم وقت و هزینه بگذاریم تا آن دولت را تخریب کنیم و از سر راه برداریم. او میگوید الان برگشتیم به مسیر قبلی». سخنان محمود احمدینژاد درباره امام زمان(عج) و نقل قولهای دیگران در این مورد هم در سالیان سپری شده کم نبوده است. چه آن زمان که یارانهها را پول امام زمان نامید و چه دفعات بیشماری که امام زمان را در حال اداره کشور معرفی کرد. حتی کار تا جایی پیش رفت که احمدینژاد رئیسجمهور سابق ونزوئلا، هوگو چاوز را از یاران صدیق امام عصر معرفی کرد. اطرافیان رئیس دولتهای نهم و دهم در همین راستا به او کمک کرده و ادعاهای عجیبی درباره او مطرح کردند. غلامحسین الهام که روزگاری همسرش، فاطمه رجبی، احمدینژاد را معجزه هزاره سوم نامیده بود، سال 92 ادعا کرد: «انشاءالله با ظهور حضرت امام زمان(عج) احمدینژاد نیز رجعتی دوباره خواهد داشت و در آن زمان به دنبال استقرار اسلام ناب خواهد بود!» احمدینژاد شهریور سال 92 بین مردمی که در حوالی منزل مسکونیاش تجمع کرده بودند گفته بود امام زمان تا چهار سال دیگر ظهور میکند. او همچنین در مرداد 92 مدعی شد سال 1386 با رابط امام زمان دیدار داشته است. از سویی دیگر حجتالاسلام محمدیریشهری در کتاب خاطرات خود مینویسد: «روز دهم ذیحجه اطلاع داده شد که آقای احمدینژاد قصد دارد شب به چادر بعثه در منا بیاید و در آنجا سخنرانی نیز داشته باشد… خلاصه صحبت ایشان آن بود که درحال حاضر، امام زمان (عج) جهان را اداره میکند و هدایت شخص ایشان هم با خود امام زمان است. ضمنا با اشاره به سخنرانی چندی پیش خود در دانشگاه کلمبیای آمریکا، آن سخنرانی را نیز با هدایت امام زمان دانست و همچنین بر این نکته تأکید ورزید که قضایای هستهای را هم آن حضرت هدایت میکند». احمد احمدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، یکی از جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی را اینگونه نقل کرده بود: «این آقای احمدینژاد در آخرین جلسههای دوره دوم ریاستجمهوریاش در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی، میگفت بروید در این کوچهها بگردید تا امام زمان(عج) را پیدا کنید». این نوع سخنان و ادعاهای محمود احمدینژاد از سوی حامیان اصولگرای او بیپاسخ نماند؛ پاسخی که شاید دیرهنگام بود. آیتالله مصباحیزدی که اوایل دولت نهم امام زمان(عج) را در حال دعا برای احمدینژاد معرفی کرد، اواخر دولت دهم در اعتراض به ادعاهای آخرالزمانی احمدینژاد و نزدیکانش، گفت: «کمال استادی این شیاطین در اینجا ظاهر میشود که با القای این فکر که امام زمان(عج) کشور را اداره میکند، سعی در تضعیف جایگاه ولیفقیه دارند و نیاز به وجود ولیفقیه را زیر سؤال میبرند». همچنین حجتالاسلام مهدی طائب روند انحراف احمدینژاد را اینگونه ذکر کرد: «مشایی، مرتاضی با ظاهر دینی است؛ اخبار غیبی میگوید و تحقق هم پیدا میکند؛ در این مدتزمانی که مشایی با احمدینژاد بوده است، القائات بسیار وحشتناکی به احمدینژاد داشته است».
دخـتــَــر کـه بــاشی میـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ پـــِدرتـه دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مُحکــَم تــَریـن پَنــآهگــاه دنیــآ آغــوش گــَرم پـــِدرتـه دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مــَردانــه تـَریـن دستــی کـه مـیتونی تو دستـِـت بگیـــری و دیگـه اَز هـــیچی نَتــَرسی دســــتای گَرم وَ مِهـــــرَبون پـــِدرتـه هَر کـجای دنیـا هم بـــاشی چه بـاشه چـه نبــاشه قَویتــریـن فِرشتــه ی نِگهبـــان پـــِدرته
^7/
از عصر جمعه شد، گاه وعده ظهور
چشمهاي منتظر، جادههاي بيعبور
باز در سکوت محض، آه ميکشم تو را
بغضهاي کهنه را، باز ميکنم مرور
آه پشت اين غروب، شب نشسته در کمين
رجعتي دوباره کن، اي طلايهدار نور
کي به يمن مقدمت ميرسد بهار عشق
فصل سبز عاطفه، فصل شادي و سرور
با تو رفت از اين ديار، هرچه نام عشق داشت
باز با نگاه تو عشق ميکند ظهور
ميوزد نسيم عشق، از ديار آفتاب
ميرسد سوار سبز، از کرانه هاي دور
8
وسعت سوز مرا زمزمه ی ســاز کم است
زخمه ی ســاز مرا فرصـــت آواز کم است
کهکشانی ست به هر گوشه ی چشمت ..اما
در هـوای نظـــــــرت قدرت پرواز کم است
با ردیفی که دوچشمـــــــان غریبـــــت دارند
شعــــر موزون تو را قافیــــه پرداز کم است
شهـــــر در غربــــت بی همنفسی می میرد
دستهــــــایی که کند پنجره ای باز…کم است
با بهــــــــــــاری که تو با آمـــــدنت آوردی
گر کنم جان به فدای قدمـــــت ..باز کم است
سید محمد رضا هاشمی زاده
وسعت سوز مرا زمزمه ی ســاز کم است
زخمه ی ســاز مرا فرصـــت آواز کم است
کهکشانی ست به هر گوشه ی چشمت ..اما
در هـوای نظـــــــرت قدرت پرواز کم است
با ردیفی که دوچشمـــــــان غریبـــــت دارند
شعــــر موزون تو را قافیــــه پرداز کم است
شهـــــر در غربــــت بی همنفسی می میرد
دستهــــــایی که کند پنجره ای باز…کم است
با بهــــــــــــاری که تو با آمـــــدنت آوردی
گر کنم جان به فدای قدمـــــت ..باز کم است
سید محمد رضا هاشمی زاده
زلــال آینــــــه دارد صفــــــای چشـــــم شهــــلایت
روا هـــرگــز مبادا غـــم بـــدان رخســـار گیرایت
بــــدان خـــال سیاه بر ان رخ چو ماهت ای دلبــــر
هـــزاران دل نمودی صــد هــــزار بـــار گرفــتارت
لبــــان می فروشت چون شکر ریزد به هر مجلس
بســـی زاهد کند شیدا ، بسی عابد غزلخوانت
به زیر افکنده سر نرگس ز شرم از نرگـس مستت
ز حسنت مهوشان مدهوش به هنگام تماشایت
خــــــم آورد سرو را قامت کــــمان و قوس ابرویت
مـه و خورشید به هم تازند که تا گردند غلامانت
زمین آذین به گـــل سازد به راه مقدمت ای گـــل
ســـما رنگین کـــمان دارد رواق و منـــبر بـــارت
کمــــند زلـــــف پیچانت به بندم کرد و در زنجـــیر
رها دیگر نخواهم شدکه خوش باشم به زندانت
به مـژگان سیاهت چون ببندی منظرت ای گــــل
ســـرار آتشین بـــر دل زلبخند و دوچشــــمانت
قـــــدم بــر پرینان دل فــــرو بگـــذار ای جـــانـــان
غبـــارش کحل چشمانم زنم بوسه به خلخالت
بــــه رخسار نکویت گـــــر تبسم غنچه واســــازد
بســــی در و گهر رخشان به کنج آن گهر دانت
تراود شبنم هســــتی زچشمان ســـــحر خیزت
بــــه تــــو در اقتدا آیند خـــلایق در منــاجــاتـت
هزاران مهـــــر نور افشان به گردت در طواف آیند
تــــوخـــورشید نهــان و بـــر جهــان انوار تابانت
به کویت هم خلیلی را به ناز و عشوه بکشاندی
بـــود رسم مروت آن که جان ســازم به قربانت
سید سعید خلیلی
^7/
از عصر جمعه شد، گاه وعده ظهور
چشمهاي منتظر، جادههاي بيعبور
باز در سکوت محض، آه ميکشم تو را
بغضهاي کهنه را، باز ميکنم مرور
آه پشت اين غروب، شب نشسته در کمين
رجعتي دوباره کن، اي طلايهدار نور
کي به يمن مقدمت ميرسد بهار عشق
فصل سبز عاطفه، فصل شادي و سرور
با تو رفت از اين ديار، هرچه نام عشق داشت
باز با نگاه تو عشق ميکند ظهور
ميوزد نسيم عشق، از ديار آفتاب
ميرسد سوار سبز، از کرانه هاي دور
8
نَمی ز دیده نمیجوشد اگرچه باز دلم تنگ است گناه دیده مسکین نیست، کمیت عاطفهها لنگ است کجاستی که نمیآیی؟ الا تمام بزرگیها! پرنده بیتو چه کمصحبت، بهار بیتو چه بیرنگ است نمانده هیچ مرا دیگر، نه هیچ، بلکه کمی کمتر جز اینقدر که دلی دارم که بخش اعظم آن سنگ است بیا، که بیتو در این صحرا میان ما و شکفتنها همین سه چار قدم راه است، و هر قدم دو سه فرسنگ است دعاگران همه البته مجرّب است دعاهاشان ولی حقیر یقین دارم که انتظار همان جنگ است محمدکاظم کاظمی
نَمی ز دیده نمیجوشد اگرچه باز دلم تنگ است گناه دیده مسکین نیست، کمیت عاطفهها لنگ است کجاستی که نمیآیی؟ الا تمام بزرگیها! پرنده بیتو چه کمصحبت، بهار بیتو چه بیرنگ است نمانده هیچ مرا دیگر، نه هیچ، بلکه کمی کمتر جز اینقدر که دلی دارم که بخش اعظم آن سنگ است بیا، که بیتو در این صحرا میان ما و شکفتنها همین سه چار قدم راه است، و هر قدم دو سه فرسنگ است دعاگران همه البته مجرّب است دعاهاشان ولی حقیر یقین دارم که انتظار همان جنگ است محمدکاظم کاظمی