من جز تو
چشم تو
ای از بهشت باز دری پیش چشم تو!
افسانه ای ست حور و پری پیش چشم تو
صورتگران چین همه انگار خوانده اند
زیباشناسی نظری پیش چشم تو
باید به جای نرگس و مستی بیاوریم
تصویرهای تازه تری پیش چشم تو
“زین آتش نهفته که در سینه ی من است”
خورشید، شعله… نه. شرری پیش چشم تو
هرشب ز چشم تو نظری چشم داشتیم
دارد دعای ما اثری پیش چشم تو؟
چیزی نداشتم که کنم پیشکش، به جز
دیوان شعر مختصری پیش چشم تو
حیران چشمت
ای حُسن یوسف دکمه ی پیراهن تو
دل می شکوفد گل به گل از دامن تو
جز در هوای تو مرا سیر و سفر نیست
گلگشت من دیدار سرو و سوسن تو
آغاز فروردین چشمت ، مشهد من
شیراز من ، اردیبهشت دامن تو
هر اصفهانِ ابرویت نصف جهانم
خرمای خوزستانِ من خندیدن تو
من جز برای تو ، نمی خواهم خودم را
ای از همه من های من بهتر ، منِ تو
هرچیز و هر کس رو به سویی در نمازند
ای چشم های من ، نمازِ دیدنِ تو !
حیران و سرگردان چشمت تا ابد باد
منظومه ی دل بر مدار روشنِ تو…
قیصر امین پور
..