ﺧﺪﺍﻱ ﻣﻦ …
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ…ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺷﮑﺴﺖ، ﺍﺯ
ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ…ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺷﮑﺴﺖ ﻧﺨﻮﺭﻡ…ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ
ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ« ﻗﺎﺿﻲ ﺍﻟﺤﺎﺟﺎﺕ » ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻢ.
خدای خوب من…!
ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻟﻢ ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ ﺑﺨﻮﺍﻥ …!
..
ﻗﺪﺭﺷﻨﺎﺳﻰ
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺷﻬﻴﺪ ﺁﻳﺓﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﺍﺷﺮﻓﻰ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻰ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﺣﺪﻭﺩ ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﻛﻪ 14-15 ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺭﻭﺯﻯ ﺩﺭ ﻗﻢ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻡ ﺭﻓﺘﻢ.
ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺰﻳﻨﻪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻡ، ﺩﻳﺪﻡ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺁﻗﺎﻳﺎﻥ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺻﺎﺑﻮﻥ ﺯﺩﻩ ﻭ ﺭﻭﻯ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﻛﻒ ﺻﺎﺑﻮﻥ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻇﺮﻑ ﺁﺏ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺩ.
ﺑﻠﺎﻓﺎﺻﻠﻪ ﻇﺮﻓﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻧﺰﺩﻳﻜﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺰﻳﻨﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺏ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭ ﺭﻭﻯ ﺳﺮ ﺍﻭ ﺭﻳﺨﺘﻢ.
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﺸﻜﺮ ﺁﻣﻴﺰﻯ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ:
ﺁﻳﺎ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻪ ﺍﻳﺪ؟ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻡ: ﻧﻪ، ﺗﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻡ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ.
ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﻯ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﻦ ﺳﺮ ﻭ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺭﺍ ﺻﺎﺑﻮﻥ ﺯﺩﻡ، ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺁﺏ ﺑﺮ ﺳﺮﻡ ﺑﺮﻳﺰﻡ ﻧﺎﮔﺎﻩ ﺩﻭ ﻇﺮﻑ ﺁﺏ، ﺭﻭﻯ ﺳﺮﻡ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﺷﺪ، ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩﻡ ﺩﻳﺪﻡ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻪ ﺗﻠﺎﻓﻰ ﺧﺪﻣﺖ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻛﻤﺎﻝ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﻯ ﻣﺤﺒّﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﭘﺪﺭﻡ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﺮﺩﻡ، ﻭﻟﻰ ﭼﻮﻥ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺷﻨﺎﺧﺘﻢ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻌﺮﻓﻰ ﻛﻨﻢ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﻰ ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺍﻋﻴﺎﺩ ﻣﺬﻫﺒﻰ ﻛﻪ ﺑﺎ ﭘﺪﺭﻡ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﻋﻠﻤﺎ ﻣﻰ ﺭﻓﺘﻴﻢ، ﻧﺎﮔﺎﻩ ﭼﺸﻤﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺮﺩ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻡ ﺩﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻡ.
ﭘﺪﺭﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻋﺠﺐ! ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﺭﻭﺡ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﺧﻤﻴﻨﻰ ﺍﺳﺖ. (۱)
ﺍﻣﺎﻡ ﺳﺠﺎﺩﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍَﻣﱠﱠﺎ ﺣَﻖﱡﱡ ﺫِﻯ ﺍﻟْﻤَﻌْﺮﻭﻑِ ﻋَﻠَﻴﻚَ ﻓَﺎَﻥْ ﺗَﺸْﻜُﺮَﻩُ ﻭَ ﺗَﺬْﻛُﺮَ ﻣَﻌْﺮﻭﻓَﻪُ. ﺍﻣّﺎ ﺣﻖ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﻴﻜﻰ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﺸﻜﺮ ﻛﻨﻰ ﻭ ﻧﻴﻜﻰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﺁﻭﺭﻯ. (۲)
۱) ﻣﺠﻠﻪ ﺣﻀﻮﺭ، ﺧﺮﺩﺍﺩ 1370، ﺷﻤﺎﺭﻩ 1، ﺹ 67
۲) ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ، ﺝ 74، ﺹ 7
..
ﺍﺧﻠﺎﺹ
ﻣﺮﺩﻯ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﺍﺩ. ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺻﻬﻴﺐ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻛﺸﺖ ﻭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﺮّ ﺍﻭ ﺭﺍﺣﺖ ﻛﺮﺩ.
ﻣﺮﺩﻯ ﻓﺮﺻﺖ ﻃﻠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺤﻀﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﻳﺎﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ! ﻣﻦ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺁﺯﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ.
ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺧﺒﺮ ﻣﺴﺮﻭﺭ ﺷﺪ.
ﻋﻤﺮﻭﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺣﻤﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻓﺮﺻﺖ ﻃﻠﺒﻰ ﻓﺮﻳﺐ ﻛﺎﺭﺍﻧﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺁﮔﺎﻩ ﺷﺪ ﻭ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﺁﻥ ﻛﺎﻓﺮ ﺁﺯﺍﺭﺩﻫﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺻﻬﻴﺐ ﻛﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻧﺰﺩ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺑﺮﻭ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺠﺎﻫﺪﺕ ﺧﻮﺩ ﺁﮔﺎﻩ ﻛﻦ ﺗﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﮔﺮﺩﺩ ﺗﻮ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺁﺯﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﻛﺸﺘﻪ ﺍﻯ ﻧﻪ ﺩﻳﮕﺮﻯ.
ﺻﻬﻴﺐ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﻛﺸﺘﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﻭ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺩ.
ﻋﻤﺮﻭﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﻣﺤﻀﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ! ﺁﻥ ﻛﺎﻓﺮ ﺁﺯﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺻﻬﻴﺐ ﻛﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺩﻳﮕﺮﻯ.
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺑﻪ ﺻﻬﻴﺐ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻳﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﻃﻮﺭ ﺍﺳﺖ؟ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﺑﻠﻪ ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ.
ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ: ﻳﺎ ﺍَﻳﻬَﺎ ﺍﻟﱠﱠﺬﻳﻦَ ﺁﻣَﻨﻮﺍ ﻟِﻢَ ﺗَﻘﻮﻟﻮﻥَ ﻣﺎ ﻟﺎﺗَﻔْﻌَﻠﻮﻥ ﻛَﺒُﺮَ ﻣَﻘْﺘﺎً ﻋِﻨْﺪَﺍﻟﻠﱠﱠﻪِ ﺍَﻥْ ﺗَﻘﻮﻟﻮﺍ ﻣﺎﻟﺎ ﺗَﻔْﻌَﻠﻮﻥ. (۱) ﺍﻯ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻳﺪ، ﭼﺮﺍ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻳﺪ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﻳﺪ؟ ﺍﻳﻦ (ﺩﺭﻭﻍ) ﺧﺸﻢ ﺷﺪﻳﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﮕﻮﺋﻴﺪ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﻳﺪ.
ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﺍَﻟْﻌِﺒﺎﺩَﺓُ ﺍﻟْﺨﺎﻟِﺼَﺔُ ﺍَﻥْ ﻟﺎﻳﺮْﺟُﻮ ﺍﻟﺮﱠﱠﺟُﻞُ ﺍِﻟﺎﱠﱠ ﺭَﺑﱠﱠﻪُ.
ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺧﺎﻟﺺ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺩ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ (ﺑﻪ ﻛﺴﻰ) ﺍﻣﻴﺪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. (۲)
۱) ﺳﻮﺭﻩ ﺻﻒ، ﺁﻳﺎﺕ 2 ﻭ 3
۲) غررالحکم
…
ﺷﺮﺍﻳﻂ ﮔﻨﺎﻩ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ!
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
ﺟﻮﺍﻧﻰ ﻋﺰﺏ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺯﻥ ﺍﺳﺖ ﺯﻳﺒﺎ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ، ﺁﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺯﻳﺒﺎﻳﻰ!
ﺑﻪ ﺟﺎﻯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﻭﺩ ﺳﺮﺍﻍ ﺯﻧﻬﺎ، ﺯﻧﻬﺎ ﺳﺮﺍﻍ ﺍﻭ ﻣﻰ ﺁﻳﻨﺪ،
ﺭﻭﺯﻯ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺻﺪﻫﺎ ﻧﺎﻣﻪ ﻭ ﺻﺪﻫﺎ ﭘﻴﻐﺎﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﻧﻴﺎﻳﺪ، ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﺗﺮﻳﻦ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺼﺮ ﺻﺪ ﺩﺭ ﺻﺪ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﻭ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﺷﺮﺍﻳﻂ ﻛﺎﻣﺠﻮﻳﻰ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺍﺳﺖ، ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﺁﻣﺎﺩﻩ، ﺩﺭﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺴﺘﻪ، ﺧﻄﺮ ﺟﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺩﺭﺳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺯﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﻳﺎ ﻛﺎﻡ ﻣﻰ ﺩﻫﻰ ﻳﺎ ﺑﻪ ﻛﺸﺘﻨﺖ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺧﻮﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺭﻳﺨﺖ.
ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﻳﻮﺳﻒ ﭼﻪ ﻛﻨﺪ؟
ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﻋﺎ ﺑﺮﻣﻴﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﻋﺮﺽ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ:
ﺭﺏﱢﱢ ﺍﻟﺴﺠﻦ ﺍﺣﺐﱡﱡ ﺍﻟﻰﱠﱠ ﻣﻤّﺎ ﻳﺪﻋﻮﻧﻨﻰ ﺍﻟﻴﻪ ﻭ ﺍﻟﺎّ ﺗﺼﺮﻑ ﻋﻨّﻰ ﻛﻴﺪﻫُﻦﱠﱠ ﺍﺻﺐُ ﺍﻟﻴﻬﻦﱠﱠ. (1)
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺯﻧﻬﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﺑﺴﻮﻯ ﺁﻥ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ، ﺧﺪﺍﻳﺎ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻨﮕﺎﻝ ﺍﻳﻦ ﺯﻧﻬﺎ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻧﻜﻦ.
1- ﺳﻮﺭﻩ ﻳﻮﺳﻒ، ﺁﻳﻪ 33.
(ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﺎﻣﻞ، شهید مطهری ﺹ 81)
پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم :
مَن عَيَّرَ اَخاهُ بِذَنبٍ لَم يَمُت حَتّى يَعمَلَهُ؛
هر كس برادر [دينى] خود را به گناهى سرزنش كند، نميرد، مگر آنكه مرتكب آن شود.
نهج الفصاحه ص 751 ، ح 2920
ارزش تفکر عبرت آموز
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
حسن بن صیقل می گوید: (از امام صادق (ع) پرسیدم: مردم از پیامبر روایت می کنند (اندیشیدن یک ساعت، بهتر از عبادت یک شب است)، چگونه اندیشه ای است؟).
امام صادق (ع) فرمود: هنگامی که انسان از کنار خرابه یا خانه (رها شده ای) می گذرد، بگوید:
(این ساکنوک، این بانوک، ما بالک لاتتکلمین)
(آنها که در میان تو سکونت داشتند، کجایند؟ آنها که تو را ساختند کجایند؟ چرا سخن نمی گوئی؟
(به این ترتیب، هم امام، آن روایت را تصدیق فرمود و هم چگونگی تفکر ارزشمند را بیان داشت و براستی که چنین است، فکری که مایه عبرت فکری گر چه اندک باشد، بهتر از عبادات طولانی، ولی سطحی و بی عمق خواهد بود).
داستان های اصول کافی - محمد بن یعقوب شیخ کلینی
باب التفکر، حدیث 2، ص 54 - ج 2
..
????????????????????????
????محبت به كودك????
بي شك يكي از اساسي ترين نيازهاي كودك پس از نيازهاي مادي، نياز به محبت است. لازم است والدين به اين نياز كودك توجه خاص داشته باشند.
✅بوسيدن كودك
فرزند، به ويژه در سنين خردسالي، اظهار محبت ديگران را از طريق بوسيدن درك مي كند. بازي با كودك
طبيعت كودك مانند ساير موجوداتي كه شروع به رشد مي كنند، نياز به تحرّك و جنب و جوش دارد، لذا بازي با كودك نيز احتياج طبيعي او است، خصوصاً در بازي خنده و شوخي نيز باشد.
✅هديه دادن
راه هاي شخصيت دادن به كودك
✅سلام كردن
سلام كردن به كودك دو اثر رواني دارد: براي سلام كننده باعث تقويت خوي پسنديدة تواضع و فروتني مي شود و براي كودك وسيلة احياي شخصيت مي باشد.
✅احترام كردن
برخوردمحترمانه و شخصيت دادن به ديگران، به ويژه ايتام در اعتماد به نفس و استقلال روح انسان نقشي مهم دارد. انساني كه مورد تكريم قرار مي گيرد، خود را از پليديها دور مي دارد و سلامت رواني و خدمت رساني او افزايش مي يابد.
✅وفاي به عهد
وفاي به عهد وظيفه اي ديني و عقلي است كه نسبت به ديگران، به ويژه كودكان در سيرة امام صادق(عليه السلام)مورد توجه قرار گرفته است .
..
????????????????????????
♻️ارزش شتاب در خیرات♻️
????یکی از دوستداران امام صادق ع میگوید: «در مسجد الحرام یكی از دوستانم دو درهم از من قرض خواست و من به او گفتم: پس از طواف به او خواهم داد. در حین طواف امام صادق علیه السلام را مشغول طواف دیدم. امام دستش را به جهت كمك خواستن روی شانه من گذاشت و هر دو به طواف پرداختیم. طواف من به پایان رسید. اما به جهت رعایت وضعیت جسمی امام، ترجیح دادم به ایشان کمک كنم.
◀️دوستم كه از من قرض خواسته بود در كناری نشسته و به خیال اینكه من در قرض دادن به او مسامحه میكنم، هر دور كه از جلوی او رد میشدم با دست به من اشاره میکرد که دو درهم به من قرض بده. امام متوجه شد و پرسید: این مرد چه میخواهد؟ عرض كردم: او منتظر من است كه طوافم تمام شود و به او دو درهم قرض بدهم.
????امام سریع دست از شانهام برداشت و فرمود: مرا رها كن و برو حاجت او را برآور! وقتی بازگشتم، امام كه طوافش تمام شده بود و با دوستانش صحبت میكرد به من فرمود: من اگر برای برآوردن حاجت كسی شتاب كنم بهتر است كه هزار بنده را در راه خدا آزاد و هزار نفر را برای جهاد در راه خدا بسیج كنم!
???? پی نوشت :
اصول كافی، ج4،
..