• فهرست مطالب 
  • تماس  

عرفه چیست وودر عرفه چه باید کرد؟

20 شهریور 1395 توسط آشنا

غروب آفتاب دستش رو به آسمان بلند بود و با تضرع اشك مي‌ريخت … تا بالاخره بخشيده شد…

نهم ذيحجه (در ايران، فردا پنجشنبه) روز عرفه است. خداوند متعال در اين روز به سه مکان و سه گروه از انسانها، توجه ويژه دارد:

1. كربلا و زائران امام حسين (ع).

2. صحراي عرفات (در نزديكي مكه) و حجاج بيت الله.

3 . هر جا از دنيا كه دستي به سوي او بلند شود و دلي بشكند.

 

چرا «عرفه»؟

ـ آنگاه که جبرئيل (ع) مناسك حج را به حضرت ابراهيم (ع) مي‌آموخت، چون به عرفه رسيد به او گفت : «عرفت؟» يعني «ياد گرفتي؟» و او پاسخ داد آري. لذا به اين نام خوانده شد.

ـ وجه ديگر اينكه مردم از اين جايگاه و در اين سرزمين به گناه خود اعتراف مي‌كنند.

ـ بعضي ديگر هم آن را جهت تحمل صبر و رنجي ميدانند كه براي رسيدن به آن بايد متحمل شد ؛ چرا كه يكي از معاني «عرف» صبر و شكيبايي و تحمل است. (1)

 

حضرت آدم (ع) در عرفات

مطابق روايتي از امام صادق(ع)، وقتي جد اعلاي ما حضرت آدم (ع) از باغ بهشتي به زمين فرود آمد، چهل روز هر بامداد بر فراز كوه صفا با چشم گريان در حال سجده بود. جبرئيل (ع)، فرود آمد و پرسيد:

ـ چرا مي گريي، اي آدم؟

ـ چرا نگريم در حاليكه از جوار خداوند به اين دنيا فرود آمده ام؟

ـ به درگاه خدا توبه كن و بسوي او بازگرد.

ـ چگونه ؟

جبرئيل در روز هشتم ذيحجه آدم را به مني برد، آدم شب را در آنجا ماند و صبحگاهان عازم صحراي عرفات شد. جبرئيل هنگام خروج از مكه، احرام بستن و لبيك گفتن را به او آموخت و چون عصر روز عرفه فرا رسيد، آدم را به غسل فرا خواند و پس از نماز عصر، او را به وقوف در عرفات دعوت کرد و كلماتي را كه از پروردگار دريافت كرده بود به وي تعليم داد، اين كلمات عبارت بودند از:

سبحانك اللهم و بحمدك

لا اله الا انت

علمت و ظلمت نفسي

واعترفت بذنبي

اغفر لي انك انت الغفور الرحيم
يعني:

جز تو خدايي نيست

كار بدي كردم و بر خود ظلم نمودم

اينك به گناه خود اعتراف مي‌كنم

مرا ببخش كه تو بخشنده و مهرباني.

آدم (ع) تا غروب آفتاب همچنان دعا ميکرد و با تضرع اشك مي‌ريخت. وقتي كه آفتاب غروب كرد همراه جبرئيل روانه مشعر شد و شب را آنجا گذراند. صبحگاهان در مشعر بپاخاست و به دعا پرداخت… تا اينكه سرانجام بخشيده شد …

 

 

حضرت ابراهيم (ع) در عرفات

جبرئيل(ع) در صحراي عرفات، مناسك حج را به حضرت ابراهيم (ع) آموخت و حضرت ابراهيم (ع) در برابر او مي فرمود: عَرِفتُ، عَرِفتُ (شناختم، شناختم).

 

پيامبر خاتم (ص) در عرفات

دامنه كوه عرفات در زمان صدر اسلام، كلاس صحرايي پيامبر اسلام (ص) بود و بنا به گفته برخي مفسرين آخرين سوره قرآن در صحراي عرفات بر پيغمبر (ص) نازل شد و پيغمبر آنرا به مردم و شاگردانش تعليم فرمود.

رسول گرامي اسلام (ص) در چنين روزي سخنان تاريخي خود را در اجتماع عظيم و با شكوه حجاج بيان داشت:

… اي مردم سخنان مرا بشنويد! شايد ديگر شما را در اين مکان ملاقات نكنم. شما به زودي بسوي خدا باز مي گرديد. در آن جهان به اعمال نيك و بد شما رسيدگي مي شود. به شما توصيه مي كنم هركس امانتي نزد اوست به صاحبش برگرداند.

اي مردم بدانيد ربا در آئين اسلام ، حرام است. از پيروي شيطان بپرهيزيد. به شما سفارش مي كنم كه به زنان نيكي كنيد زيرا آنها امانتهاي الهي در دست شما هستند و با قوانين الهي بر شما حلال شده اند.

… من در ميان شما دو چيز به يادگار مي گذارم كه اگر به آن دو چنگ زنيد گمراه نمي شويد، يكي كتاب خدا و ديگري سنت و (عترت) من است.

هر مسلماني با مسلمان ديگر برادر است و همه مسلمانان جهان با يكديگر برادرند و چيزي از اموال مسلمانان بر مسلماني حلال نيست مگر اينكه آنرا به رضايت به دست آورده باشد…

 

تسبيحات حضرت رسول (ص) در روز عرفه :

سُبْحانَ الَّذى فِى السَّمآءِ عَرْشُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الاَْرْضِ حُكْمُهُ
منزه است خدايى كه عرش او در آسمان و فرمان و حكمش در زمين است

سُبْحانَ الَّذى فِى الْقُبوُرِ قَضآؤُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْبَحْرِ سَبيلُهُ
منزه است خدايى كه در گورها قضا و فرمانش جارى است منزه است خدايى كه در دريا راه دارد
سُبْحانَ الَّذى فِى النّارِ سُلْطانُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ
منزه است خدايى كه در آتش دوزخ سلطنتش موجود است منزه است خدايى كه در بهشت رحمت او است
سُبْحانَ الَّذى فِى الْقِيمَةِ عَدْلُهُ سُبْحانَ الَّذى رَفَعَ السَّمآءَ
منزه است خدايى كه در قيامت عدل و دادش برپا است منزه است خدايى كه آسمان را بالا برد
سُبْحانَ الَّذى بَسَطَ الاْرْضَ سُبْحانَ الَّذى لا مَلْجَاَ وَلا مَنْجا مِنْهُ اِلاّ اِلَيْهِ
منزه است خدايى كه زمين را گسترد منزه است خدايى كه ملجا و پناهى از او نيست جز بسوى خودش
پس بگو
سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَكْبَرُ صد مرتبه
منزه است خدا و حمد از آن خدا است و معبودى جز خدا نيست و خدا بزرگتر از توصيف است
و بخوان توحيد صد مرتبه و آية الكرسى صد مرتبه و صلوات بر محمّد و آل محمّد صد مرتبه و بگو
لااِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيى وَيُميتُ
معبودى جز خدا نيست يگانه اى كه شريك ندارد پادشاهى خاص او است و از آن او است حمد زنده كند و بميراند
وَيُميتُ وَيُحْيى وَهُوَ حَىُّ لا يَموُتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ
و بميراند و زنده كند و او است زنده اى كه نميرد هرچه خير است بدست او است و او بر هر چيز
قَديرٌ ده مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ وَاَتوُبُ اِلَيْهِ ده مرتبه
توانا است آمرزش خواهم از خدايى كه معبود بحقى جز او نيست كه زنده و پاينده است و بسويش توبه كنم
يا اَللّهُ ده مرتبه يا رَحْمنُ ده مرتبه يا رَحيمُ ده مرتبه يا بَديعَ السَّمواتِ وَالاْرْضِ يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ ده مرتبه يا حَىُّ يا قَيُّومُ ده مرتبه يا حَنّانُ يا مَنّانُ ده مرتبه يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ ده مرتبه آمينَ ده مرتبه

 

برخي از اعمال شب و روز عرفه:

1.احيا و نماز و عبادت در شب عرفه

2. دعا در شب عرفه (كه گفته شده است مستجاب مي‌گردد) .

3. زيارت امام حسين (ع) در شب عرفه.

4. غسل.

5. روزه روز عرفه (اگر سبب ضعف و مانع از دعا و مناجات نشود) .

6. قرائت دعاي عرفه امام حسين عليه السلام (كه بهتر است بعد از نماز عصر باشد) .

7. قرائت دعاي عرفه امام سجاد عليه السلام (كه در صحيفه سجاديه موجود است).

8. زيارت امام حسين (ع) در روز عرفه.

9. زيارت حضرت اباالفضل العباس (س) در روز عرفه .

10. اعتراف و اقرار به گناهان.

11. دو رکعت نماز که در رکعت اوّل بعد از حمد، سوره توحيد و در ركعت دوم بعد از حمد، سوره کافرون خوانده مي‌شود. سپس چهار رکعت نماز که در هر رکعت بعد از حمد،پنجاه مرتبه سوره توحيد (اين نماز در واقع همان نماز حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام است) .

تذکر : از مشاهده فهرست بالا نترسيد. هر كدام را كه حال و حوصله داريد انجام دهيد. انجام غسل كارساده اي است که جزو كارهاي روزمره ماست؛ فقط بايد نيت غسل عرفه كرد. دو ركعت نماز و بعد خلوت با خدا بيش از 10 دقيقه وقت نمي‌گيرد ولي به دل‌هاي ما صفا و جلا مي‌دهد. فقط بدانيم كه: خداوند بزرگ و كريم است. كيفيت هم معمولا از كميت مهم‌تر است.

 

صحراي عرفات همايش شناخت و خودسازي امام حسين (ع)

حضرت سيدالشهدا، امام حسين (ع) نيز بعد از ظهر روز عرفه همراه با فرزندان و گروهي از اصحاب از خيمه هاي خود در صحراي عرفات بيرون آمدند و رو به دامن «كوه رحمت» نهادند و در سمت چپ كوه رو به كعبه همايشي تشكيل دادند كه موضوع آن شناخت و سازندگي بود. اين همايش، تنها جنبه علم و معرفت نداشت بلكه شناخت توأم با عمل و سازندگي و تزكيه و خودسازي بود. فهرست مطالب آن عبارت بود از:

1ـ شناخت خدا و صفات الهي.

2ـ شناخت خود يا خودشناسي.

3ـ شناخت جهان.

4ـ شناخت آخرت.

5ـ شناخت پيامبران.

6ـ خودسازي با صفات الهي.

7ـ پرورش نفس با كمالات الهي.

8ـ توبه و بازگشت به خداي مهربان.

9ـ دور كردن صفات نكوهيده از خود با تسبيح پروردگار.

10ـ فراگيري راه تعليم و تربيت از خدا.

11ـ شناخت و درخواست بهترين مسئلت ها.

12ـ تبديل خود پرستي نفس به خدا پرستي.

13ـ تبديل خود برتر بيني نفس به تواضع و فروتني.

14ـ تبديل خودخواهي نفس به ايثار و غير خواهي.

15ـ تعليم مفاهيم و ادبيات قرآن.

 

رهيافت‌هايي از دعاي عرفه امام حسين (ع)

 

1ـ ستايش حق تعالي:

ستايش سزاوار خداوندي است كه كس نتواند از فرمان قضايش سرپيچد و مانعي نيست كه وي را از اعطاي عطايا، باز دارد. و صنعت هيچ صنعتگري بپاي صنعت او نرسد. بخشنده بيدريغ است. اوست كه بدايع خلقت را بسرشت و صنايع گوناگون وجود را با حكمت خويش استوار ساخت…….

 

2ـ تجديد عهد و ميثاق با خدا:

پروردگارا بسوي تو روي آورم. و به ربوبيت تو گواهي دهم. و اعتراف كنم كه تو تربيت كننده و پرورنده مني. و بازگشتم بسوي توست. مرا با نعمت آغاز فرمودي قبل از اينكه چيز قابل ذكري باشم…….

 

3ـ خود شناسي:

و قبل از هدايت مرا با صنع زيبايت مورد رأفت و نعمتهاي بيكرانت قرار دادي. آفرينشم را از قطره آبي روان پديد آوردي. و در تاريكيهاي سه گانه جنيني سكونتم دادي: ميان خون و گوشت و پوست. و مرا شاهد آفرينش خويش نگرداندي و هيچيك از امورم را بخودم وا نگذاشتي……..

 

4ـ راز آفرينش انسان:

ولي مرا براي هدفي عالي يعني هدايت (و رسيدن به كمال) موجودي كامل و سالم بدنيا آوردي. و در آن هنگام كه كودكي خردسال در گهواره بودم، از حوادث حفظ كردي. و مرا از شير شيرين و گوارا تغذيه نمودي. و دلهاي پرستاران را بجانب من معطوف داشتي. و با محبت مادران به من گرمي و فروغ بخشيدي……..

 

5ـ تربيت انسان در دانشگاه الهي:

تا اينكه با گوهر سخن مرا ناطق و گويا ساختي. و نعمتهاي بيكرانت را بر من تمام كردي. و سال به سال بر رشد و تربيت من افزودي. تا اينكه فطرت و سرنوشتم، به كمال انساني رسيد. و از نظر توان اعتدال يافت. حجتت را بر من تمام كردي كه معرفت و شناختت را به من الهام فرمودي…….

 

6ـ نعمتهاي خداوند:

آري اين لطف تو بود كه از خاك پاك عنصر مرا بيافريدي. و راضي نشدي اي خدايم كه نعمتي را از من دريغ داري. بلكه مرا از انواع وسائل زندگي برخوردار ساختي. با اقدام عظيم و مرحمت بيكرانت بر من. و باحسان عميم خود نسبت به من، تا اينكه همه نعماتت را درباره من تكميل فرمودي……

 

7ـ شهادت به بيكراني نعمت هاي الهي:

الهي! من به حقيقت ايمانم، گواهي دهم. و نيز به تصميمات متيقن خود و به توحيد صريح و خالصم

و به باطن ناديدني نهادم. و پيوستهاي جريان نور ديده ام. و خطوط ترسيم شده بر صفحه پيشاني ام، و روزنه هاي تنفسي ام، و نرمه هاي تيغه بيني ام. و آوازگيرهاي پرده گوشم و آنچه در درون لبهاي من پنهان است……

 

8ـ ناتواني بشر از بجا آوردن شكر الهي:

گواهي مي دهم اي پروردگار كه اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم و بكوشم تا شكر يكي از نعمات تو بجا آورم، نتوانم مگر باز هم توفيق تو رفيقم شود، كه آن خود مزيد نعمت و مستوجب شكر ديگر، و ستايش جديد و ريشه دار باشد………..

 

9ـ ستايش خداي يگانه:

معهذا من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا. كه وسعم مي رسد با ايمان و يقين قلبي گواهي مي دهم. و اظهار مي دارم:

حمد و ستايش خدايي را كه فرزندي ندارد تا ميراث برش باشد. و در فرمانروايي نه شريكي دارد تا با وي در آفرينش بر ضديت برخيزد و نه دستياري دارد تا در ساختن جهان به وي كمك دهد…..

 

10ـ خواسته هاي يك انسان متعالي:

خداوندا، چنان كن كه از تو بيم داشته باشم، آنچنان كه گويي تو را مي بينم و مرا با تقوايت رستگار كن! اما بخاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز! مقدر كن كه سرنوشت من به خير و صلاح من باشد. و در تقديراتت خير و بركت بمن عطا فرما!

 

11ـ سپاس به تربيت هاي الهي:

خداوندا! ستايش از آن تست كه مرا آفريدي. و مرا شنوا و بينا گرداندي! و ستايش سزاوار تست كه مرا بيافريدي و خلقتم را نيكو بياراستي. بخاطر لطفي كه به من داشتي والا……

 

12ـ نيازهاي تربيتي از خدا:

و مرا بر مشكلات روزگار، و كشمكش شبها و روزها ياري فرماي! و مرا از رنجهاي اين جهان و محنتهاي آن جهان نجات بده و از شر بديهايي كه ستمكاران در زمين مي كنند نگاه بدار………….

 

13ـ شكايت به پيشگاه خداوند:

خدايا! مرا به كه وا مي گذاري؟ آيا به خويشاوندي كه پيوند خويشاوندي را خواهد گسست؟ يا به بيگانه كه بر من بر آشفتد؟ يا به كسانيكه مرا به استضعاف و استثمار كشانند؟ در صورتيكه تو پروردگار من و مالك سرنوشت مني؟

 

14ـ اي مربي پيامبران و فرستنده كتب آسماني:

اي خداي من و اي خداي پدران من! ابراهيم، اسماعيل، اسحق و يعقوب، و اي پروردگار جبرئيل، مكائيل و اسرائيل. و اي تربيت كننده محمد، خاتم پيامبران و فرزندان برگزيده اش. اي فرو فرستنده تورات، انجيل زبور و فرقان……

 

15ـ تو پناهگاه مني:

تو پناهگاه مني، بهنگامي كه راهها با همه وسعت، بر من صعب و دشوار شوند و فراخناي زمين بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اكنون جزء هلاك شدگان بودم. و تو مرا از خطاهايم باز مي داري. و اگر پرده پوشي تو نبود از رسوايان بودم.

 

 

1- فرهنگ دهخدا / ج 10 جديد / ص 15818

منبع: دعاي عرفه عبدالكريم بي آزار شيرازي

..

 نظر دهید »

ابر و باد (شهید امیر لطفی )

20 شهریور 1395 توسط آشنا

..وصیت نامه شهید امیر لطفی

وصیت نامه شهید امیر لطفی

سلام ، لطفاً این وصیت‌نامه را با لبخند بخوانید

سلامی بزرگ محضر صاحب‌الزمان (عج) و روح پاک امام راحل (ره) و رهبر عالم تشیع و اسلام قائدنا آیت‌الله سید علی خامنه‌ای (مدظله‌العالی) و روح پاک شهدای اسلام به‌خصوص سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین (ع) که جان ها هفته فدای آن بزرگوار ، این دنیا با تمام زیبایی ها و انسان‌های خوب مثل گذر است نه ماندن و تمامی ما دیر یا زود باید برویم ، اما چه‌بهتر که زیبا برویم . در هیاهوی زندگی متوجه شدم که چه دویدن‌هایی که فقط پاهایم را از من گرفت درحالی‌که گویی ایستاده بودم ، چه غصه‌هایی که فقط باعث سپیدی مویم شد اما دریافتم که کسی هست که اگر بخواهد می‌شود وگرنه ، نمی‌شود . کاش نمی‌دویدم ، نه غصه می‌خوردم ، فقط او را می‌خواندم .

مادر جان سلام ، روح پدرم شادمادر گرامی ممنون ، بابت همه‌چیز ممنون ، ممنون که مرا بامحبت اهل‌بیت (ع) آشنا کردی ممنون بابت تشویق‌های شما که هیچ‌وقت نگذاشت از راه اسلام و اهل‌بیت (ع) دور شوم ، مرا ببخش و حلال کن که نتوانستم فرزندی خوب و لایق برای شما باشم ؛ تمنا دارم از خداوند بزرگ بخواهید که این قربانی را نیز قبول کند زیرا هیچ راهی بهتر از این نیست و این را شما به من آموختید .با خواهش و التماس از شما می‌خواهم که این شادمانی را با پوشیدن لباس سیاه ، غمگین و خراب نکنید زیرا لباس سیاه مختص ارباب بی کفن هست و بس و غم مخصوص حضرت زینب (س) و خواهش آخر اینکه مثل کوه باافتخار و سری بالاگرفته از این اتفاق خوب یاد کنید تا چشمان دشمنان کور شود .

و در آخرمن خودم را در حدی که بخواهم پندی یا نصیحتی داشته باشم نمی‌بینم ،

ولی چند درخواست از جوانان هم‌وطنم دارم .

اول اینکه درهرصورت ممکن پشتیبان ولی‌فقیه باشند و بمانند چون مملکت اسلامی بدون ولی‌فقیه ارزشی ندارد.به دختران مسلمان عرض کنم که حجاب حضرت زهرایی شما موجب حفظ نگاه برادران می‌شود ، به پسران مسلمان عرض کنم بی‌اعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حفظ حجاب خواهران خواهد شد .لطفاً سوره آل‌عمران آیه ۱۶۴ تا ۱۷۰ را قرائت کنید (بامعنی)

امیر لطفی فرزند پیر غلام اهل‌بیت (ع) محمدتقی لطفی

 نظر دهید »

زندگی نامه شهید مهدی مصطفوی

20 شهریور 1395 توسط آشنا

نگاه خورشيد چه تلخ به وقت غروب به خون آغشته مي شود

شهيد مهدي مصطفوي درسال 1361 در يك خانواده مذهبي و انقلابي در شهرستان شاهين دژ ديده به جهان گشود.سرانجام از آنجايي كه آرزوي شهادت را هميشه در دل مي پروانيد در تاريخ 6/6/1389 همزمان با سالروز ضربت خوردن مولاي متقيان امام علي (ع) در شبهاي قدر رمضان در سن 28 سالگي در محور عملياتي و هنگ مرزي سلماس توسط اشرار به درجه رفیع شهادت نائ آمد.(الحمدالله رب العالمين و العاقبت للمتقين)با سلام و درود به روح پر فتوح بنيانگذار نظام مقدس جمهوري اسلامي حضرت امام خميني (ره) و آرزوي طول عمر با عزت و عظمت براي مقام معظم رهبري و فرماندهي معظم كل قوا.وصيت من به پدر مادرم و خواهران و برادران و اهل فاميل اين است كه بدانيد و مي دانم كه ميدانيد اسلام عزيز تنها راه نجات و سعادت و رستگاري ماست. هميشه بايد به ياد خدا باشيد و همچنانكه در قرآن كريم به آن اشاره شده ( الا بذكر الله تطمئن القلوب) تنها با ياد خدا دلها آرامش مي يابد، پشتيبان ولايت فقيه باشيد كه ما هر چه داريم از ولايت فقيه است.به مجالس و عزاداري امام حسين (ع) و ائمه اطهار اهميت بيشتر قائل شويد و راه شهداء را ادامه دهيد كه راه سعادت و توشه آخرت است و همواره تربيت زينبي و حسيني بياييد و رسالت آنها را رسالت خود بدانيد از همه كسانيكه از من رنجيده اند و حقي برگردن من دارند طلب بخشش دارم و اميدوارم خداوند در صورت وجود گناه مرا ببخشد.همچنين به دوستان عزيزم و جوانان بزرگوار توصيه مي كنم كه در صحنه هاي مختلف انقلاب و نظام مقدس جمهوري اسلامي حضور پر شور داشته باشند چرا كه دشمنان از حضور پر شور مردم در صحنه هراس دارند و ديگر نمي توانند در مقابل غيرت مندان اين نظام عرض اندام نمايند.به پدر و مادرم و اعضاي خانواده تاكيد مي كنم كه از تجملات دوري نموده و فضاي خانواده را به نور قرآن منور نمايند و نهج البلاغه و صحيفيه سجاديه را در زندگي شخصي خود الگو قرار دهند به دوستان و آشنايان سفارش مي كنم كه نسبت به پدر و مادر مهربان باشيد و هرگز از آنها غافل نشويد و تا مي توانيد به آنها نيكي كنيد بنده آرزو مي كنم اگر عمرم باقي بماند پدر و مادرم را جهت زيارت امام حسين (ع) به كربلا ببرم و در صورت مرگم به ساير برادرانم تاكيد مي كنم كه اين كار را انجام دهند . در پايان اميدوارم پرچم نظام مقدس اسلام پايدار باشند و اين انقلاب به صاحب اصلي اش امام زمان (عج) متصل شود.نگاه خورشيد چه تلخ به وقت غروب به خون آغشته مي شود شايد روان اين باور كه اين رفتني آمدني در پي داشته باشد علت خون گريستنش باشند.

 نظر دهید »

زندگی نامه شهید رضا احمدی2

20 شهریور 1395 توسط آشنا

شهید رضا احمدی

رضا احمدی نام پدر: محمد حسین تاریخ تولد: ١٣٤٦/٠١/٠١محل تولد: اراک نام عملیات: پدافندی تاریخ شهادت: ١٣٨١/٠٨/٠٥محل دفن: نا مشخص محل شهادت: تهران

زندگی نامه وصیت نامه

نامه

:والذین امنوا بالله و رسله اولئک هم الصدیقون و الشهدا عند ربهم لهم اجرهم و نورهم و الذین کفر و کذبوا بایتنا اولئک اصحب الجحیمو آنانکه به خدا و رسولانش ایمان آوردند به حقیقت راستگویان عالمند و برایشان نزدخدا اجر شهیدان است پاداش اعمال و نور ایمانشان را (در بهشت) می یابند و آنانکه به خدا کافر شده و آیات الهی را تکذیب می کردند آنها اهل آتش دوزخند. با سلام بر منجی عالم بشریتبا سلام بر امام امت و با سلام بر شهیدان جنگ تحمیلی و راه اسلام و با سلام بر مفقودین و اسرا و مجروحین و معلولین.سخن را با سلام بر مهدی شروع کرده ام در حالی که کوچکتر از آنم که با زبان و قلم اسم او را میان کنم و سخن را با سلام بر شهیدان شروع کرده ام ولی شهیدان را نشناخته ام و چه جالب در این موردخوشا آنانکه جانان می شناسند طریق عشق و ایمان می شناسندهمه گفتیم و گفتند از شهیدان شهیدان را شهیدان می شناسندسلام بر تمامی برادران عزیز و هموطنم و سلام بر شما دوستان عزیز و شما وارثین خون شهدا عزیزان اگر چند صباحی در میان شما بودم و معصیت کردم و شما مرا نصیحت کردید من عمل نمی کردم معذرت می خواهم از شما برادران دوست و آشنا حلالیت می طلبم و پیامی نمی توانم برای شما بنویسم زیرا که شهدای عزیزی در میان شما بودند و هستند که وصیتنامه های پر محتوا و سرشار از ایمانشان و خاطره هایی شیرین و جانگداز از خود در میان شما باقی گذاشته اند و می گذارند و اکنون که این مطلب را با قلم بیان می کنم و امیدوارم که آنها از من راضی باشند و مرا ببخشند و شما نیز این ملت قهرمان قدر آنها را بدانید

 نظر دهید »

زندگی نامه شهید رضا احمدی2

20 شهریور 1395 توسط آشنا

شهید رضا احمدیعکس پرسنلی رضا احمدینام پدر: محمد حسینتاریخ تولد: ١٣٤٦/٠١/٠١محل تولد: اراکنام عملیات: پدافندیتاریخ شهادت: ١٣٨١/٠٨/٠٥محل دفن: نا مشخصمحل شهادت: تهران زندگی نامه وصیت نامه - نامه:نامه:والذین امنوا بالله و رسله اولئک هم الصدیقون و الشهدا عند ربهم لهم اجرهم و نورهم و الذین کفر و کذبوا بایتنا اولئک اصحب الجحیمو آنانکه به خدا و رسولانش ایمان آوردند به حقیقت راستگویان عالمند و برایشان نزدخدا اجر شهیدان است پاداش اعمال و نور ایمانشان را (در بهشت) می یابند و آنانکه به خدا کافر شده و آیات الهی را تکذیب می کردند آنها اهل آتش دوزخند. با سلام بر منجی عالم بشریتبا سلام بر امام امت و با سلام بر شهیدان جنگ تحمیلی و راه اسلام و با سلام بر مفقودین و اسرا و مجروحین و معلولین.سخن را با سلام بر مهدی شروع کرده ام در حالی که کوچکتر از آنم که با زبان و قلم اسم او را میان کنم و سخن را با سلام بر شهیدان شروع کرده ام ولی شهیدان را نشناخته ام و چه جالب در این موردخوشا آنانکه جانان می شناسند طریق عشق و ایمان می شناسندهمه گفتیم و گفتند از شهیدان شهیدان را شهیدان می شناسندسلام بر تمامی برادران عزیز و هموطنم و سلام بر شما دوستان عزیز و شما وارثین خون شهدا عزیزان اگر چند صباحی در میان شما بودم و معصیت کردم و شما مرا نصیحت کردید من عمل نمی کردم معذرت می خواهم از شما برادران دوست و آشنا حلالیت می طلبم و پیامی نمی توانم برای شما بنویسم زیرا که شهدای عزیزی در میان شما بودند و هستند که وصیتنامه های پر محتوا و سرشار از ایمانشان و خاطره هایی شیرین و جانگداز از خود در میان شما باقی گذاشته اند و می گذارند و اکنون که این مطلب را با قلم بیان می کنم و امیدوارم که آنها از من راضی باشند و مرا ببخشند و شما نیز این ملت قهرمان قدر آنها را بدانید

 نظر دهید »

وصیت نامه شهید رضا احمدی/

20 شهریور 1395 توسط آشنا

وصیت نامه شهید رضا احمدی/ شهادت تیرماه 1367دربارۀ مادرم از او می خواهم که در عزای من شیرینی بدهد و اصلا برای من گریه نکند زیرا من بعنوان هدیه ای از طرف خدا بودم و بعنوان یک بندۀ حقیر بودم و بالآخره هم به لطف الله بسوی خدا رفتم.به گزارش نوید شاهد از کرمان، شهید رضا احمدی هینمانی اول فروردین 1348، در شهر کرمان چشم به جهان گشود. تا پایان مفطع راهنمایی درس خواند و  به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. وی در تیر 1367، در بیمارستان خاتم اهواز بر اثر صدمات ناشی از اصابت ترکش به سر به شهادت رسید.وصیت نامه شهید احمدی را با هم مرور می کنیم: .به نام خداوند بخشندۀ مهربان و با سلام بر مهدی موعود و با سلام بر نائب بر حقش امام خمینی و با درود به رزمندگان سلحشور و سلام بر شهدا و مجروحین راه حق.  این دنیا که خداوند برای انسان قرار داده است یک آزمایشگاه می باشد و من بعنوان یک فرد مسلمان و با ایمان خود را مؤظف به مسائل دینی و اسلامی می دانم و به تمام احکام اسلام از جمله نماز و روزه و زکوة معتقد هستم بخصوص من از همه مهمتر معتقد به معاد و روز رستاخیز هستم و باور دارم که بالآخره بعد از آن که انسان مرد روزی توسط خداوند زنده می شود.آن روز به سزای اعمال خوب و بد خود می رسد و چون من یک فرد مسلمان هستم بنابراین به گفته پیامبر اکرم (ص) که فرمودند سزاوار نیست مرد مسلمان شبی را به صبح کند مگر آنکه وصیتنامه او زیر سرش باشد براساس این گفته من بر خودم واجب دانستم که چند کلمه بطور مختصر وصیتنامه بنویسم اولا این حقیر از پدر گرامی و بزرگوارم می خواهم که اگر در طول این زندگی که با هم بطور پدر و پسری بودیم از من خدای ناکرده بدی یا نافرمانی دیده اید حتما مرا برای رضای خدا حلال کنید چون من وقتی کوچک بودم نمی فهمیدم و اعمالی که نبایست انجام دهم انجام می دادم و شما به بزرگواری خودتان مرا حلال کنید وبعدا از مادرم بخصوص مادرم که زحمات بسیار زیادی بخصوص درزمان طفولیت برای من کشیده است می خواهم که مرا عفو کند . مادر عزیزم می دانم که شما برای من خیلی زحمت کشیده اید و رنج خیلی زیادی متحمل شده اید شما باید مرا عفو کنید اگر اجل مرا مهلت داده بود می توانستم تلافی کنم ولی افسوس که اجل رسید و من کاری نتوانستم برای شما انجام دهد بهر حال مادر مهربانم خدا را شاهد می گیرم که من از دل و جان از دست شما و پدرم راضی هستم و اصلا بدی از شما ندیده ام و شما بعد از خداوند در زمان زندگی یار و یاور من بوده اید و حالا که اجل رسیده است از شما و پدرم درخواست و تمنا دارم که اگر در طول زندگی از من بدی دیده اید برای رضای خدا مرا حلال کنید.بنابراین برای چندمین مرتبه از شما و پدر عزیزم تقاضای عفو و بخشش دارم . دربارۀ مادرم از او می خواهم که در عزای من شیرینی بدهد و اصلا برای من گریه نکند زیرا من بعنوان هدیه ای از طرف خدا بودم و بعنوان یک بندۀ حقیر بودم که خدا خودش مرا آفرید و بالآخره هم به لطف الله بسوی خدا رفتم از پدرم می خواهم که اصلا برای من گریه نکند زیرا خودش می داند کسی که در راه خدا کشته شد مرده نیست و زنده است و پدر عزیزم اگر توفیقی پدا شد و من در راه خدا کشته شدم مبادا در عزای من گریه کنی که خدا خوشش نمی آید اگر خواستی گریه کنی باید برای علی اکبر امام حسین گریه کنی پدر تو یک پسد داشتی و باید افتخار کنی اگر من در راه خدا کشته شدم در ضمن دربارۀ کفن و دفن من پدرم می داند ولی یک خواهشی دارم آن این است پدر در خرج من اضافی خرج نکنید و به اندازۀ …….. خرج کنید که ارج شما با سید شهدا باشد . والسلام

 نظر دهید »

بیانات رهبر عزیزمان درخصوص افزایش جمعیت

20 شهریور 1395 توسط آشنا

فرهنگ از اقتصاد هم مهم‌تر است. چرا؟ چون فرهنگ، به معنای هوایی است که ما تنفّس میکنیم؛ شما ناچار هوا را تنفّس میکنید، چه بخواهید، چه نخواهید؛ اگر این هوا تمیز باشد، آثاری دارد در بدن شما؛ اگر این هوا کثیف باشد، آثار دیگری دارد. فرهنگ یک کشور مثل هوا است؛ اگر درست باشد، آثاری دارد.    بیانات مقام معظم رهبری در حرم مطهر رضویفرهنگ از اقتصاد هم مهم‌تر است. چرا؟ چون فرهنگ، به معنای هوایی است که ما تنفّس میکنیم؛ شما ناچار هوا را تنفّس میکنید، چه بخواهید، چه نخواهید؛ اگر این هوا تمیز باشد، آثاری دارد در بدن شما؛ اگر این هوا کثیف باشد، آثار دیگری دارد. فرهنگ یک کشور مثل هوا است؛ اگر درست باشد، آثاری دارد. الان درباره‌ی تولید داخلی حرف میزدیم؛ اگر بخواهیم مصرف تولیدات داخلی به معنای واقعی کلمه تحقّق پیدا کند، باید فرهنگ [مصرف] تولید داخلی در ذهن مردم جا بیفتد؛ اگر بخواهیم مردم اسراف نکنند، بایستی این باور مردم بشود؛ این یعنی فرهنگ. فرهنگ یعنی باورهای مردم، ایمان مردم، عادات مردم، آن چیزهایی که مردم در زندگی روزمره با آن سر و کار دائمی دارند و الهام‌بخش مردم در حرکات و اعمال آنها است؛ فرهنگ این است؛ این پس خیلی اهمّیّت دارد. مثلاً در حوزه‌ی اجتماعی، قانون‌گرایی ــ که مردم به قانون احترام بگذارند ــ یک فرهنگ است؛ تعاون اجتماعی یک فرهنگ است؛ تشکیل خانواده و ازدواج یک فرهنگ است؛ تعداد فرزندان یک فرهنگ است؛ اگر در این چیزها بینش مردم و جهت‌گیری مردم جهت‌گیری درستی باشد، زندگی در جامعه جوری خواهد شد؛ اگر خدای‌ناکرده جهت‌گیری غلط باشد، زندگی جوری دیگری خواهد شد؛ خدای‌ناکرده به همان بلایی مبتلا خواهیم شد که امروز کشورهایی که خانواده را و بنیان خانواده را ویران کردند و شهوات را به راه انداختند ــ وَاتَّبِعوُا الشَّهَواتِ فَسَوفَ یَلقَونَ غَیّا ــ به آن سرنوشت دچار شدند۱۳۹۳/۰۱/۰۱    بیانات مقام معظم رهبری در جلسه تبیین سیاست‌های اقتصاد مقاومتیدر متنی که ما ابلاغ کردیم، در مقدمه این سیاستها چهار نکته‌ی اصلی را به‌عنوان انگیزه و عامل تهیه‌ی این سیاستها ذکر کردیم، این چهار نکته را من اینجا تکرار میکنم: یکی اشاره‌ی به ظرفیتهای فراوان مادی و معنوی کشور بود؛ در مقدمه‌ی ابلاغ شده‌ی در این سیاستها به این اشاره کردیم، این بسیار مسئله‌ی مهمی است، ظرفیتهای کشور خیلی وسیع است؛ خیلی از ماها آگاه نیستیم به گستره‌ی این ظرفیتهای عجیب، یا به اهمیت آن توجه نداریم؛ میدانیم، آمارها دستمان هم هست [توجه نمیکنیم]. بعضی از مسئولین این‌جورند، آمارها را دارند، [اما] اهمیت آمارها مورد توجه آنها قرار نمیگیرد؛ حالا از باب مثال نیروی انسانی که من قبلاً هم یک اشاره‌ای کردم. ما الان از لحاظ نیروی انسانی و از جهت دارا بودن نیروی جوان در بهترین وضعیتیم؛ یعنی الان بیش از ۳۱ درصد جمعیت ما بین پانزده سال تا بیست‌ونه سال سن دارند؛ این وضعیت عالی است، فوق‌العاده است. البته اگر آنچه من مکرر توصیه کردم در مورد نسل، مورد توجه قرار نگیرد، این امتیاز را در آینده‌ای نه‌چندان دور از دست خواهیم داد؛ سیاستهای نسل هم ان‌شاءالله ابلاغ خواهد شد، آنها هم در دست تهیه است. فعلاً این‌جوری است وضع ما: بیش از ۳۱ درصد جوان داریم؛ ۲۵ برابرِ اول انقلاب دانشجو داریم - جمعیت کشور از اول انقلاب تا حالا دو برابر شده، جمعیت دانشجو ۲۵ برابر شده؛ یعنی ما از صدوبیست‌هزار رسیده‌ایم به چهارمیلیون‌وصدهزار؛ این چیز مهمی است، خیلی حادثه‌ی عظیمی است؛ هم این رشد مهم است، هم این دارایی‌ای که فعلاً داریم مهم است - ده میلیون دانش‌آموخته‌ی دانشگاه‌ها داریم؛ شصت‌وپنج‌هزار عضو هیئت علمی داریم که بیش از ده برابر آن چیزی است که در اول انقلاب وجود داشت؛ پنج هزار شرکت دانش‌بنیان داریم که الان هفده‌هزار متخصص و فعال در این شرکتها مشغول کارند، ببینید این ظرفیتها چقدر مهم است؛ نتیجه این شده که طبق گزارش پایگاه‌هایی که رتبه‌ی علمی کشورها را مشخص میکنند، ما در رتبه‌ی پانزدهم دنیا هستیم - در یک پایگاه رتبه‌ی شانزدهم، در یک پایگاه رتبه‌ی پانزدهم، در این حدود - که اینها البته مال سال میلادی گذشته [یعنی سال] ۲۰۱۳ است. این چیز مهمی است. ما در بعضی از رشته‌های علمی، رتبه‌مان از این بالاتر است؛ در بعضی از رشته‌های علمی جزو هفت هشت کشور [اول] دنیا و در بعضی جاها جزو چهار پنج کشور اول دنیا قرار داریم. این آن زیرساخت اساسی است: نیروی انسانی.۱۳۹۲/۱۲/۲۰    بیانات مقام معظم رهبریدر دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگیما باید این را بدانیم چه‌كار داریم میكنیم. یعنی واقعاً این آسیبها را بفهمیم. مسئله‌ی جمعیّت. یكی از خطراتی كه وقتی انسان درست به عمق آن فكر میكند، تن او میلرزد، این مسئله‌ی جمعیّت است؛ كه من به آقای دكتر هاشمی هم به‌نظرم یك جمله‌ی كوتاهی گفتم، با آقای دكتر روحانی هم مفصّل صحبت كردیم؛ مسئله‌ی جمعیّت را جدّی بگیرید؛ جمعیّت جوان كشور دارد كاهش پیدا میكند. یك جایی خواهیم رسید كه دیگر قابل علاج نیست. یعنی مسئله‌ی جمعیّت از آن مسائلی نیست كه بگوییم حالا ده سال دیگر فكر میكنیم؛ نه، اگر چند سال بگذرد، وقتی نسلها پیر شدند، دیگر قابل علاج نیست.۱۳۹۲/۰۹/۱۹     بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای همایش ملی «تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات مختلف جامعه»مسئله‌ی جمعیّت كه بجد هم مورد بحث و اختلاف نظر در جامعه است، مسئله‌ی بسیار مهمّی است. بلاشك از نظر سیاست كلّی كشور، كشور باید برود به سمت افزایش جمعیّت؛ البتّه به‌نحو معقول و معتدل. همه‌ی اشكالات و ایرادهایی كه وارد میشود - كه بعضی از اشكالاتی را هم كه مطرح میكنند ما دیده‌ایم - قابل برطرف شدن و قابل پاسخ دادن است.آنچه مهم است این است كه كشور ما با ظرفیّت طبیعی و با ویژگی جغرافیای سیاسی خود احتیاج دارد به یك جمعیّت بیشتر؛ علاوه بر این -همان‌طور كه قبلاً هم گفته‌ایم- مسئله‌ی نمای جوان برای كشور یك مسئله‌ی اساسی و مهم و تعیین‌كننده است. آن‌طوری كه اهل علم و اهل تحقیق بررسی كرده‌اند و جوانب قضیّه را ملاحظه كرده‌اند و آمارها را مورد مداقّه قرار داده‌اند، ما اگر چنانچه با این شیوه‌ای كه امروز داریم حركت میكنیم پیش برویم، در آینده‌ی نه‌چندان دور، یك كشور پیری خواهیم بود كه علاج این بیماری پیری هم درحقیقت در دسترس نیست؛ حالا نه [اینكه‌] در دسترس ما نیست، [بلكه‌] در دسترس هیچ كس نیست؛ یعنی امروز كشورهایی كه در دنیا دچار پیری شده‌اند و قدرت «زاد و ولد» خودشان را از دست داده‌اند، به دشواری میشود گفت كه راه علاجی برای حلّ این مشكل دارند. ما هم طبعاً با همین مشكل مواجه خواهیم شد؛ و نباید بگذاریم به اینجا برسد. البتّه مبانی اسلامی و تفكّر اسلامی در زمینه‌ی جمعیّت و افزایش جمعیّت و با توجّه به وضع جغرافیای سیاسی منطقه و كشور جمهوری اسلامی یك چیزهای روشن و واضحی است……همایشی كه آقایان گذاشتید، به نظر من جزو كارهای بسیار خوب است. یعنی ما نمیخواهیم این قضیّه را با شعار و با «صلوات بفرستید تمام بشود» و مانند اینها پیش ببریم؛ میخواهیم مسئله به شكل عمیق و علمی حل بشود؛ گره‌های ذهنی‌ای كه وجود دارد باز بشود، حقیقت قضیّه روشن بشود و به اعتقاد من ما میتوانیم این كار را بكنیم؛ یعنی متفكّرین ما و صاحبان دانشِ مرتبط با مسئله‌ی جمعیّت - در هر بخشی از بخشها - میتوانند در این زمینه منطق صحیح و قابل قبولی را ارائه كنند. این همایش البتّه قدم اوّل است، یعنی قدم ابتدایی است، [امّا] از گذاشتن قانون به‌نظر من مهم‌تر است؛ چون فرهنگ‌سازی در این مسئله مثل خیلی از مسائل دیگر اجتماعی، حرف اوّل را میزند؛ باید فرهنگ‌سازی بشود كه متأسّفانه امروز این فرهنگ‌سازی نیست، تعطیل است؛ با اینكه حالا گفته‌شده، ما هم گفته‌ایم، دیگران هم گفته‌اند، در مجلس هم مطرح شده، بعضی‌ها هم كم و بیش اینجا و آنجا بحث میكنند، لكن كار فرهنگی به معنای صحیح انجام نگرفته. به‌نظر من این كارِ شما كار خوبی است، كار مناسبی است؛ منتها اكتفا نكنید به اینكه یك میزگردی تشكیل بشود و سخنرانی‌ای گذاشته بشود و بعد مثلاً تعدادی مقاله چاپ بشود؛ اینها كارهای لازمی است، امّا ناكافی است؛ بایستی از امكاناتی كه در كشور وجود دارد استفاده كنید، فكر را در كشور بگسترانید؛ آن‌وقت فكری هم كه گسترش پیدا میكند، باید فكر عمیق و اساسی و منطقی و قانع‌كننده برای هر كسی باشد؛ بنابراین باید كار بشود روی این مسئله كه لابد آقایان این كار را كرده‌اید. من معمولاً وقتی گروه‌ها و افرادی دنبال این هستند كه مثلاً یك گردهمایی و همایشی را ترتیب بدهند، همیشه سفارش میكنم، میگویم شما اَمَد را نزدیك قرار ندهید؛ یعنی فرصت قرار بدهید برای اینكه بتوانید كار بكنید، تا آنچه بُروز میكند در این همایش، یك چهره و نمای مطلوبی داشته باشد، آبرومند باشد. و لابد آقایان این كار را كرده‌اید؛ چون بحمدالله شما اهل فضل و اهل تحقیق هستید و مؤسّسه‌ی شما، مؤسّسه‌ای است كه سابقه‌ی خوبی در این زمینه‌ها دارد؛ لكن كار را به اینجا متوقّف نكنید.جوانب قضیّه را بسنجید، ببینید چه چیزهایی است كه موجب میشود جامعه‌ی ما دچار میل به كم‌فرزندی بشود. این میل به كم بودن فرزند، یك عارضه است؛ والّا انسان به‌طور طبیعی فرزند را دوست میدارد. چرا ترجیح میدهند افرادی كه فقط یك فرزند داشته باشند؟ چرا ترجیح میدهند فقط دو فرزند داشته باشند؟ چرا زن به‌شكلی، مرد به‌شكلی پرهیز میكنند از فرزندداری؟ اینها را بایستی نگاه كرد و دید عواملش چیست؛ این عوامل را پیدا كنید، برای علاج این عوامل بیماری‌زا - كه به اعتقاد بنده اینها عوامل بیماری‌زا است - متخصّصین و صاحبان اندیشه را بخواهید فكر كنند. فرض كنید مثلاً بالا رفتن سنّ ازدواج؛ خب بلاشك یكی از چیزهایی كه باروری را محدود میكند، بالا رفتن سنّ ازدواج است؛ خب، این یكی از كارهایی است كه باید در كشور فكر بشود. چرا سنّ ازدواج در كشور ما بالا رفته؟ مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتیاج ندارد به اطفاء نیاز جنسی و غریزه‌ی جنسی؟ ما باید به این فكر كنیم. خب، از آن‌طرف میگویند كه اینها خانه ندارند، شغل ندارند، درآمد ندارند؛ ببینیم چگونه میشود كاری كرد كه همه‌ی اینها با هم جمع بشود. ما نباید تصوّر بكنیم كه حتماً بایستی یك نفری یك خانه‌ی مِلكی داشته باشد، یك شغل درآمدداری داشته باشد، بعد ازدواج بكند؛ نه، اِنَ یَكونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه؛ این قرآن است [كه‌] با ما دارد این‌جور حرف میزند. یعنی همه‌ی آن گره‌های ذهنی‌ای را كه وجود دارد در این زمینه، باید شما باز كنید، یعنی شأن شما و همایشی از این قبیل، این است كه بایستی این كار فكری و علمی را بكند؛ یعنی صرفاً بیان فكر، بیان خواست و حتّی شعارهایی در این زمینه نباشد. واقعاً كار بشود، كار فكری بشود؛ عوامل كاهش جمعیّت و موجبات افزایش جمعیّت به‌نحو مطلوب و با اعتدال متناسب، درست سنجیده بشود، مطرح بشود [تا] اقناع بشوند افكار نخبگان. در این زمینه خب الان عامّه‌ی مردم، بعضی‌ها متدیّنند، بعضی‌ها متعبّدند، وقتی گفته میشود، میروند سراغ باروری بیشتر؛ لكن نخبگان جامعه باید قانع بشوند، باید مسئله را قبول كنند؛ اگر نخبگان قبول كردند، كار سهل میشود، كار فرهنگ‌سازی آسان میشود. در این زمینه‌ها ان‌شاءالله بایستی آقایان تلاش كنید و امیدواریم ان‌شاءالله موفّق باشید…….بنده همچنان معتقدم كشور ما كشور هفتاد و پنج میلیونی نیست؛ كشور ما كشور صد و پنجاه میلیونی [است‌]؛ حالا ما دستِ‌كم را گرفتیم گفتیم صد و پنجاه میلیون؛ بیشتر هم میشود گفت. قطعاً این كشور با این سطح وسیع، با این تنوّع آب‌وهوایی، با این امكانات فراوان زیرزمینی، با این استعداد بالقوّه‌ی علمی كه در این كشور وجود دارد، میتواند یك كشور پرجمعیّتی باشد و ان‌شاءالله خودش هم این جمعیّت را اداره كند؛ یعنی همچنان كه ما فكر میكنیم كه اگر چهار پنج بچّه افتاد روی دوش یك خانواده وضع زندگیشان چگونه خواهد شد، فكر این را هم بكنید كه این چهار پنج بچّه وقتی بزرگ شدند و كاری پیدا كردند و شغلی پیدا كردند چه كمكی میتوانند به پیشرفت كشور بكنند؛ یعنی این را هم باید فكر كرد……یك نگاه مقلّدانه‌ای به زندگی غربی یا به زندگی اروپایی وجود داشته كه به اینجاها منتهی شده و میراث آن به ماها رسیده؛ ما هم در یك برهه‌ای از زمان غفلت كردیم، كاری كه باید انجام بدهیم انجام ندادیم. درحالی‌كه امروز در [بعضی از] همین كشورهای غربی از كاهش باروری دارند زیان می‌بینند و پشیمانند، و در بعضی از كشورهای غربی مطلقاً كاهش باروری وجود ندارد؛ یعنی خانواده‌های پرجمعیّت، مثلاً خانواده‌ی آمریكایی با ده دوازده بچّه، چطور خانواده‌ی ایرانی [كه] میخواهد از او تقلید كند باید حتماً یك بچّه داشته باشد یا دو بچّه! كه این الان وجود دارد و گزارشها و خبرها از این واقعیّت به ما اطّلاع میدهد. ان‌شاءالله كه موفّق و مؤیّد باشید.    بیانات مقام معظم رهبریدر دیدار مسئولان نظام‌ آینده‌ی پر امید، یكی دیگر از واقعیتهای كشور است. این نسل جوان خیلی قیمت دارد. من پارسال ماه رمضان همین جا مطلبی را گفتم و خب، مختصری دنبال شد؛ نه به صورت كامل. مسئله‌ی تحدید نسل برای كشور ما خطر است؛ من به شما عرض بكنم. محدود كردن نسل، برای كشور ما یك خطر بزرگی است. ما در منطقه‌ی خطر مبالغ زیادی پیش رفتیم، باید برگردیم؛ میتوانستیم جلوی این كار را بگیریم، نگرفتیم. آنچه كه متخصصین و كارشناسان، با نگاه‌های علمی، با دقت علمی بررسی كرده‌اند، ما را به این نتیجه میرساند كه با این روند كنونی، كشور در آینده دچار مشكل فراوان خواهد شد؛ كشور دچار پیری عمومی خواهد شد. این تحدید نسل، چیز بدی است. البته شنیدم در مجلس طرحی در حال بررسی است؛ منتها آنطور كه برای ما نقل كردند، آن طرح جواب نمیدهد؛ این مقداری كه در این طرح دیده شده، جوابگو نیست. مسئولین و علاقه‌مندان و آشنایان با مقتضیات این كار در مجلس، باید توجه كنند و درست انجام دهند.۱۳۹۲/۰۴/۳۰    بیانات مقام معظم رهبریدر مراسم بیست و چهارمین سالروز رحلت حضرت امام خمینیبنده در دوران پیش از انقلاب، به شهرستانهای مختلف و جاهای گوناگون زیاد سفر میكردم - كمترین نگاهی به مناطق دوردست كشور نمیشد؛ اما امروز خدمات گوناگون در سرتاسر كشور گسترده است؛ در شهرهای دوردست، در روستاهای گوناگون. امروز معنا ندارد كه كسی بگوید فلان جا از نیروی برق یا فرضاً از زیرساختهای جاده و امثال اینها محروم مانده است. آن روز اگر یك نقطه‌ای در نقاط دوردست برخوردار بود، مایه‌ی تعجب بود؛ امروز عكسش مایه‌ی تعجب است. آن روز در جمعیت سی و پنج میلیونی كشور، قبل از انقلاب، صد و پنجاه هزار دانشجو بود؛ امروز جمعیت شده است دو برابر، تعداد دانشجو شده است بیست برابر، بلكه سی برابر؛ این یعنی توجه به علم. كثرت دانشجویان، كثرت اساتید، كثرت دانشگاه، قابل توجه است. در هر شهر دورافتاده‌ای، یكی، دو تا، پنج تا، گاهی ده تا دانشگاه وجود دارد. آن روز استانهائی وجود داشت كه تعداد دبیرستانهایش به عدد انگشتان دو دست نمیرسید؛ امروز در همان استانها، در هر شهرش، چند دانشگاه، گاهی چندین دانشگاه وجود دارد. این، حركت عظیم ملت ایران است كه به بركت انقلاب و با همت جوانان و همت مسئولان، در طول این سی و چند سال اتفاق افتاده است؛ اینها حوادث مهمی است. به بركت انقلاب، زیربناهای فراوان در این كشور ساخته شد؛ هزاران كارخانه در این كشور احداث شد؛ كارخانه‌های مادر در این كشور به وجود آمد؛ محصولاتی كه با منت باید ذره ذره از بیگانگان میخریدیم و تهیه میكردیم، امروز به‌وفور در كشور تولید میشود؛ اینها را باید دید؛ اینها همه به بركت همان سه باوری است كه امام در این ملت تزریق كرد و این باورها را در آنها برانگیخت: باور به خدا، باور به مردم، و باور به خود.۱۳۹۲/۰۳/۱۴    بیانات مقام معظم رهبریدر دیدار جمعی از مداحانیكی از مهمترین وظائف زن، خانه‌داری است. همه میدانند؛ بنده عقیده ندارم به این كه زنها نباید در مشاغل اجتماعی و سیاسی كار كنند؛ نه، اشكالی ندارد؛ اما اگر چنانچه این به معنای این باشد كه ما به خانه‌داری به چشم حقارت نگاه كنیم، این میشود گناه. خانه‌داری یك شغل است؛ شغل بزرگ، شغل مهم، شغل حساس، شغل آینده‌ساز. فرزندآوری یك مجاهدت بزرگ است. ما با خطاهائی كه داشتیم، با عدم دقتهائی كه از ماها سر زده، یك برهه‌ای در كشور ما متأسفانه این مسئله مورد غفلت قرار گرفت و ما امروز خطراتش را داریم می‌بینیم؛ كه من بارها این را به مردم عرض كرده‌ام: پیر شدن كشور، كم شدن نسل جوان در چندین سال بعد، از همان چیزهائی است كه اثرش بعداً ظاهر خواهد شد؛ وقتی هم اثرش ظاهر شد، آن روز دیگر قابل علاج نیست؛ اما امروز چرا، امروز قابل علاج است.فرزندآوری یكی از مهمترین مجاهدتهای زنان و وظائف زنان است؛ چون فرزندآوری در حقیقت هنر زن است؛ اوست كه زحماتش را تحمل میكند، اوست كه رنجهایش را میبرد، اوست كه خدای متعال ابزار پرورش فرزند را به او داده است. خدای متعال ابزار پرورش فرزند را به مردها نداده، در اختیار بانوان قرار داده؛ صبرش را به آنها داده، عاطفه‌اش را به آنها داده، احساساتش را به آنها داده، اندامهای جسمانی‌اش را به آنها داده؛ در واقع این هنر زنها است. اگر چنانچه ما اینها را در جامعه به دست فراموشی نسپریم، آن وقت پیشرفت خواهیم كرد.۱۳۹۲/۰۲/۱۱    بیانات مقام معظم رهبریدر دیدار جوانان استان خراسان شمالی‌ حد زاد و ولد در جامعه‌ی ما چیست؟ من اشاره کردم؛ یک تصمیمِ زمان‌دار و نیاز به زمان و مقطعی را انتخاب کردیم، گرفتیم، بعد زمانش یادمان رفت! مثلاً فرض کنید به شما بگویند آقا این شیر آب را یک ساعت باز کنید. بعد شما شیر را باز کنی و بروی! ماها رفتیم، غافل شدیم؛ ده سال، پانزده سال. بعد حالا به ما گزارش میدهند که آقا جامعه‌ی ما در آینده‌ی نه چندان دوری، جامعه‌ی پیر خواهد شد؛ این چهره‌ی جوانی که امروز جامعه‌ی ایرانی دارد، از او گرفته خواهد شد. حد زاد و ولد چقدر است؟۱۳۹۱/۰۷/۲۳    بیانات مقام معظم رهبریدر دیدار معلمان و اساتید دانشگاه‌های خراسان شمالی‌پیشرفت ما در این زمینه‌هائی كه مورد علاقه‌ی ما و مجموعه‌ی قشر فرهنگی و علمی كشور است، انصافاً پیشرفت فوق‌العاده‌ای است. یعنی هیچ نباید تردید كنیم كه ما میتوانیم. این جلوی چشم همه است. ما در آغاز انقلاب، حدود صد و هفتاد هزار دانشجو داشتیم، امروز بیش از چهار میلیون دانشجو داریم. در آن زمان، پنج هزار عضو هیئت علمی داشتیم. همان اوائل، بنده خودم یادم هست كه این رقمِ پنج هزار، هِی تكرار میشد. بعضی‌ها میگذاشتند میرفتند، كه قابل شمارش بود؛ میگفتند آقا یكی كم شد، ده تا كم شد! امروز اعضای هیئت علمی ما بسیار فراتر از اینهاست. خوشبختانه ما ده‌ها هزار اعضای هیئت علمی داریم. امروز دویست دانشگاه جامع در سرتاسر كشور هست، دو هزار دانشگاه و مركز آموزش عالی در سطح كشور وجود دارد؛ اینها چیزهای كمی نیست. ما همه‌ی اینها را در شرائط تنگدستی انجام دادیم. همین تحریمی كه حالا گفته میشود تشدید كردند یا رو به تشدید دائمی است، خب، از اول وجود داشته. ما علاوه‌ی بر این، جنگ هم داشتیم؛ علاوه‌ی بر این، در دورانهای مختلفی كاهش قیمتهای نفت داشتیم؛ مشكلات فراوان داخلی بر ما تحمیل كرده بودند؛ افزایش جمعیت را داشتیم - جمعیت ما اول انقلاب سی و پنج میلیون بود؛ جمعیت دو برابر شده - همه‌ی این مسائل بوده است؛ در عین حال ما بحمداللَّه این پیشرفت را پیدا كردیم.۱۳۹۱/۰۷/۲۰    بیانات مقام معظم رهبریدر اجتماع مردم بجنوردیکی از مهمترین موجودی‌های باارزش ما، همین نسل جوانِ تحصیلکرده است. نسل جوان تحصیلکرده، هم شجاعت دارد، هم امید دارد، هم نشاط و تحرک دارد. من همین جا در داخل پرانتز عرض بکنم؛ یکی از خطاهائی که خود ما کردیم - بنده خودم هم در این خطا سهیمم - این مسئله‌ی تحدید نسل از اواسط دهه‌ی ۷۰ به این طرف باید متوقف میشد. البته اوّلی که سیاست تحدید نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، لیکن از اواسط دهه‌ی ۷۰ باید متوقف میشد. این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود. عرض کردم؛ مسئولین کشور در این اشتباه سهیمند، خود بنده‌ی حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خدای متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد. نسل جوان را باید حفظ کرد. با این روند کنونی اگر ما پیش برویم - من چندی پیش هم در ماه رمضان در سخنرانی گفتم - کشور پیر خواهد شد. خانواده‌ها، جوانها باید تولید مثل را زیاد کنند؛ نسل را افزایش دهند. این محدود کردن فرزندان در خانه‌ها، به این شکلی که امروز هست، خطاست. این نسل جوانی که امروز ما داریم، اگر در ده سال آینده، بیست سال آینده و در دوره‌ها و مرحله‌های آینده‌ی این کشور بتوانیم آن را حفظ کنیم، همه‌ی مشکلات کشور را اینها حل میکنند؛ با آن آمادگی، با آن نشاط، با آن شوقی که در نسل جوان هست، و با استعدادی که در ایرانی وجود دارد. پس ما مشکل اساسی برای پیشرفت نداریم

 

    بیانات مقام معظم رهبریدر دیدار کارگزاران نظاماز لحاظ نیروی انسانی، ما هفتاد و پنج میلیون نفر جمعیت داریم؛ این جمعیت عامل خیلی مهمی است.من این را همین جا عرض بكنم؛ جمعیت جوان و بانشاط و تحصیلكرده و باسواد كشور، امروز یكی از عاملهای مهم پیشرفت كشور است. در همین آمارهائی كه داده میشود، نقش جوانهای تحصیلكرده و آگاه و پرنشاط و پرنیرو را می‌بینید. ما باید در سیاست تحدید نسل تجدیدنظر كنیم. سیاست تحدید نسل در یك برهه‌ای از زمان درست بود؛ یك اهدافی هم برایش معین كردند. آنطوری كه افراد متخصص و عالم و كارشناسان علمیِ این قسمت تحقیق و بررسی كردند و گزارش دادند، ما در سال ۷۱ به همان مقاصدی كه از تحدید نسل وجود داشت، رسیدیم. از سال ۷۱ به این طرف، باید سیاست را تغییر میدادیم؛ خطا كردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را جبران كنیم. كشور باید نگذارد كه غلبه‌ی نسل جوان و نمای زیبای جوانی در كشور از بین برود؛ و از بین خواهد رفت اگر به همین ترتیب پیش برویم؛ آنطوری كه كارشناسها بررسی علمی و دقیق كردند. اینها خطابیات نیست؛ اینها كارهای علمی و دقیقِ كارشناسی‌شده است. اگر چنانچه با همین وضع پیش برویم، تا چند سال دیگر نسل جوان ما كم خواهد شد - كه امروز قاعده‌ی جمعیتی ما جوان است - و بتدریج دچار پیری خواهیم شد؛ بعد از گذشت چند سال، جمعیت كشور هم كاهش پیدا خواهد كرد؛ چون پیری جمعیت با كاهش زاد و ولد همراه است. یك زمانی را مشخص كردند و به من نشان دادند، كه در آن زمان، ما از جمعیت فعلی‌مان كمتر جمعیت خواهیم داشت. اینها چیزهای خطرناكی است؛ اینها را بایستی مسئولین كشور بجد نگاه كنند و دنبال كنند. در این سیاست تحدید نسل حتماً بایستی تجدیدنظر شود و كار درستی باید انجام بگیرد. این مسئله‌ی افزایش نسل و اینها جزو مباحث مهمی است كه واقعاً همه‌ی مسئولین كشور - نه فقط مسئولین اداری - روحانیون، كسانی كه منبرهای تبلیغی دارند، باید در جامعه درباره‌ی آن فرهنگ‌سازی كنند؛ از این حالتی كه امروز وجود دارد - یك بچه، دو بچه - باید كشور را خارج كنند. رقم صد و پنجاه میلیون و دویست میلیون را اول امام گفتند - و درست هم هست - ما باید به آن رقمها برسیم.۱۳۹۱/۰۵/۰۳    بیانات مقام معظم رهبریدر دیدار مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایرانجمعیت كشور، هفتاد و پنج میلیون. البته بنده همین جا عرض بكنم؛ من معتقدم كه كشور ما با امكاناتی كه داریم، میتواند صد و پنجاه میلیون نفر جمعیت داشته باشد. من معتقد به كثرت جمعیتم. هر اقدام و تدبیری كه میخواهد برای متوقف كردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد!۱۳۹۰/۰۵/۱۶

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 78

شب های بی ستاره

Random photo

img-20151208-wa0012.jpgimg-20151208-wa0012.jpg

پخش حرم

آیه قرآن تصادفی

اوقات شرعی

اوقات شرعی

قرآن

آیه قرآن تصادفی
  • تماس