یک روز خواهد آمد
- ب
حسيني بشوييد نه هيئتي
مرحوم کامبوزیا کی بود؟
امیر توکل کامبوزیا یکی از پیشگامان مبارزه با صهیونیسم در ایران شناخته می شود . این مرد بزرگ در سال 1283 در تهران متولد شد و در 70 سالگی در زاهدان توسط عوامل رژیم پهلوی به دلیل فعالیت ها و مبارزات ضد صهیونیستی و ضد استبدادی اش به شهادت رسید. در این گزارش به بررسی زندگی این رادمرد می پردازیم.
گروه گزارش ویژه مشرق؛
امیر توکل کامبوزیا یکی از پیشگامان مبارزه با صهیونیسم در ایران شناخته می شود . این مرد بزرگ در سال 1283 در تهران متولد شد و در 70 سالگی در زاهدان توسط عوامل رژیم پهلوی به دلیل فعالیت ها و مبارزات ضد صهیونیستی و ضد استبدادی اش به شهادت رسید.
زندگی نامه مرحوم کامبوزیا
استاد امیر توکل کامبوزیا فرزند امیر بابا مشیردیوان در33ماه دلو 1283 هجری شمسی در تهران متولد شد و اصالتا از اکراد زعفرانلو که ساکن قوچان هستند،میباشد.
او تحصیلات ابتدایی را بدوا در تهران،مدرسه علمیه واقع در خیابان (شنی سابق)گلشن فعلی ومدرسه رحیمیه مشهد به مدیریت میرزاسید علی خان و دوره متوسطه را در دبیرستان احمدی مشهد به تصدی میرزا جوادخان و استادانی چون غلامرضاخان ریاضی و منتخب الملک را گذرانده و برای ادامه تحصیلات عالی عازم تاشکند گردیده ودر بحران انقلاب روسیه به ایران برگشت .
استادکامبوزیا دوره مدرسه نظام ژاندارمری را به مدیریت و استادی کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان سپری نمودو به سال 1300 شمسی به علت لیاقت وشناختی که کلنل پسیان از وی داشته به ریاست تلگراف و رموزات خود انتخاب مینماید پس از شهادت کلنل به سیستان وبلوچستان تبعید میگردد.
مرحوم کامبوزیا
از اندیشمندان شهید ضد صهیونیسم
ازسال1301الی1303بازرس دارایی در اداره راه و متصدی باجگیرخانه (مالیاتی-دارایی)تربت حیدریه
از سال 1304الی 1306رئیس دارایی بلوچستان
ازسال1307الی 1312دبیر دبیرستان شوکتیه بیرجند
از سال 1313تازمان فوت کلیه وقتش به مطالعه ، تالیف و کشاورزی گذشته است.
مرحوم استاد امیر توکل کامبوزیا در کتابخانه خویش
مسئولیت های شغلی استاد کامبوزیا
درسال1300متصدی امور تلگرافی مرحوم کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان بودند وپس از شهادت کلنل تا 1305 بازرس شعبه های در آمد بین مشهد و زاهدان .
مرحوم کلنل محمد تقی خان پسیان
ازسال1305تا1307پیشکاردرسال1308براثراصرار وتقاضای مرحوم شوکت الملک برای اقدام به تبدیل شوکتیه بیرجند از وضع ادبی به علمی وتعلیم زبان فرانسه در آنجا مشغول به خدمت شدم.سال1312به زاهدان آمدم تا مزرعه ای راکه قبلا آباد کرده بودم فروخته به خارج از ایران مهاجرت کنم مرحوم مهدی قلی خان تاج بخش که سوابق خانوادگی با ما داشتند به سمت استانداری سیستان وبلوچستان زاهدان درآمدندومرا از این تصمیم بازداشته وبه زراعت پرداختم.
سال1320با تمام عوارضش رسید وباز دوره تعالی وترقی شناسانه وعسرت وبدبختی ثابت قدمان خداپرست ومیهن خواه رسید.
ازسال1326تا1327رهبری حزب دموکرات ایران رادر استان برعهده داشتم.
مرحوم امیر توکل کامبوزیا و فرزندانشان
درسال1331مرحوم دکتر مصدق،اینجانب را به سمت مسئول حزب ایران در استان منصوب نموده بدینسان دوران پرفراز ونشیب استاد علامه کامبوزیا از زبان خود ایشان دورانی پر رنج وزحمت وتلاش است ایشان در زمان حیات خویش در زمینه سیاسی به سیاست گذشتگانی چون آیت ا…کاشانی وجمال عبدالناصراحترام می گذارد.
مرحوم کامبوزیا به سیاستمداران دینی گذشته همچون آیت الله کاشانی احترام می گذاشت
مرحوم کامبوزیا از سیاستهای اسلامی انقلاب امام خمینی شدیدا پشتیبانی می نمود ودر ارتباط با این علاقه وارشاد علاقمندان به اعلامیه ونشریات امام از هیچ کوششی فروگذار نکرده وبه همین جهت آخرین بار سال1349توسط عمال ساواک دستگیرشد. استاد بجز زبان فارسی به زبانهای عربی،فرانسه،روسی،انگلیسی وترکی تسلط کامل داشت ودر حکمت وعرفان وتفسیر،فلسفه ومنطق وبه خصوص تاریخ صاحب نظر بود چنانکه نظرش درباره تاریخ این بود که علم تاریخ از همه علوم سخت تر وازهرعلمی محتاج تر است.مطالعات وتالیفات استاد با اینکه به چندین جلد می رسد همگی به صورت مجمل وبه عقیده خودش ناقص ولی در نزد علمای بیگانه وخودی دارای ارزش فراوانی می باشند.
فعالیت های سیاسی مرحوم کامبوزیا
فعاليتهای سياسي كامبوزيا به دو دوره زماني خاص تقسيم بندي میشود:
الف) از سالهای 1300 تا 1332
در تقسيم بندي اول همانگونه كه اشاره رفت، كامبوزيا شيفته مرحوم كلنل محمد تقي خان پسيان میشود كه عليه استبداد داخلي – رضا خان مير پنج- پرچم مبارزه را در خطه خراسان علم نموده است. با كشته شدن وي، كامبوزيا كه به رياست تلگراف و رموزات خراسان از طرف پسيان منسوب شده بود، به دزد آب (زاهدان) مهاجرت میكند هر چند كه بسياري بر اين عقيده اند كه وي از سوي رضا خان تبعيد شده است.
در زمان استبداد رضاخاني (20-1304) با توجه به ايجاد خفقان توسط وي و تازه تاسيس بودن شهر زاهدان، تقريبا فعاليت سياسي خاصي از ايشان ديده نمي شود.
در زمان استبداد رضا خانی ، مرحوم کامبوزیا به زاهدان تبعید شد.
در اواخر دهه 20 كه نغمههای رهايي از يوغ استعمار انگليس در كشور نواخته شد، شهيد نواب صفوي توسط استبداد داخلي دستگير گرديد. مرحوم كامبوزيا در نامهاي به مرحوم آيت ا… كاشاني، حمايت خود را از نواب چنين عنوان داشت:
زاهدان- اول تير ماه 1327
بنده خداوند آقاي سيد ابوالقاسم كاشاني
از بازداشت سيد مجتبي نواب صفوي هيچ تاثري بر افراد مجاهد ما نخواهد بود، زيرا او به مزد خود رسيده، از خداوند اميدواريم كه شديد ترين مرحله آن نصيب ما گردد… البته اين شخص از حيث مقام با ما مساوي نيست.
شهید نواب صفوی
كامبوزيا براي خدمت به دين اسلام و كشور ايران اين بار با قبول رهبري حزب ايران كه توسط دكتر مصدق به وي پيشنهاد شده بود، به فعاليت سياسي خود ادامه داد. در پي قطع روابط ايران و انگليس كه به دنبال اختلاف بر سر ملي شدن نفت بوجود آمده بود، كامبوزيا در نامه اي خطاب به آيت ا… كاشاني چنين ابراز مسرت و شادماني نمود:
” به مژده بستن كنسول گريهای دولت ستمگر انگليس، مفتخرم خدا را گواه دهم كه مال و قلم وزبان و جان خود و تمام فرزندان و كسانم را براي انتقام از اين دشمن بي آزرم بشريت و غلامان فرومايه او در ايران تا دم واپسين در اختيار شما گذارم.”
در اين سالها (دهه 1320) كامبوزيا يكي از افراد متنفذ، مقبول، موجه و صاحب امتياز در استان سيستان و بلوچستان شناخته میشده است. يكي از عوامل اسد ا… علم در 28\10\1330 در خصوص نفوذ كامبوزيا در ميان مردم استان( به علم) چنين گزارش میدهد:
” وضع زاهدان را به طور اختصار به عرض میرساند: شهر تقريبا صدي 30با ريگي، بقيه صدي 20به نام آقايان كفعمي و توكل كامبوزيا… است.”
به دنبال كودتاي نافرجام 25 مرداد 1332 و فراري شدن شاه از كشور، مرحوم كامبوزيا طي نامه اي به دكتر مصدق، محاكمه و مجازات دسيسه كاران را خواستار میگردد. با انجام كودتاي دوم( 28 مرداد) و موفقيت كودتاگران كه در نهايت به بازگشت استبداد به كشور منتهي شد، مرحوم كامبوزيا نيز مانند بسيار از چهرههای سياسي كشور براي مدتي در لاك انزوا فرو رفت و موقتا فعاليتهای سياسي را به كناري نهاد. شايد در اين سالها ( از سال 1332 تا 1342) او به دنبال رهبري میگشت كه با پيروي از وي راه را از بيراهه بشناسد.
ب) از سالهای 1342 تا مهر 1353
در اين سالها نهضت حضرت امام خميني (ره) آغاز به فعاليت میكند و مرحوم كامبوزيا به فعاليتهای خود عليه رژيم محمد رضا شاهي وسعت میدهد. در سال 1342 به صورت پاره وقت به استخدام اداره راديو زاهدان در میآيد و اين همان فرصتي بود كه سالها به دنبالش میگشت تا صورت واقعي رژيم را به مردم نشان دهد. بنابراين با ارائه نطق هايي عليه شاه و انتقاد از حكومت او بغض خود را میتركاند، هر چند كه ساواك اجازه پخش اين بغض تركيده را هيچگاه نمي دهد. در نتيجه کامبوزيا به بزرگترين سوژه ساواك در استان سيستان و بلوچستان تبديل میشود و از آن به بعد ساواك در نامه نگاريهای مختلف و دستورات به منابع خود، خواستار جمع آوري اطلاعات و اخبار از كامبوزيا میگردد.
استدلالات و شخصيت علمي مذهبي كامبوزيا در ساواك زاهدان، كاركنان اين سازمان مخوف را مقهور خود نمود به حدي كه پس از حضور سه هفته بازداشت در نهايت با عنوان اينكه وي فردي فاضل و دانشمند است،او را آزاد نمودند!
دستگیری و آزاد شدن مرحوم کامبوزیا
به دنبال تصويب قانون كاپيتولاسيون و اعتراض حضرت امام به آن كه در نهايت به تبعيد ايشان به تركيه منجر گرديد( آبان 1343) كامبوزيا كه در صدد روشن نمودن افكار مردم و آشنا نمودن آنان با اقدام رهبرش بود، در اداره راديو سعي در تبليغ فعاليتها و مواضع حضرت امام در ارتباط با كاپيتولاسيون نمود:
” واقعا ما مردم خيلي بدبخت هستيم، همه چيزمان را گرفته اند، شرفمان را، ثروتمان را، همه چيزمان را، اگريك سرباز آمريكايي در خيابان در انظار مردم به خواهرمان، به زنمان دست درازي كند، قدرت اعتراض نداريم. اينها مصونيت دارند، براي آنكه ارباب ما هستند، هيچكس نمي تواند بگويد بالاي چشمتان ابروست…”
سند تصویب کاپیتولاسیون
در پي اين سخنان، ساواك استاد كامبوزيا را به اتهام (( طرفداري از روحانيون افراطي )) تحت نظر قرار میدهد. ساواك پس از مدتي وي را از اداره راديو اخراج، صلاحيتش را در شوراي داوري شهرستان زاهدان رد و از تدريس او در دانش سراي عالي تربيت معلم زاهدان جلوگيري میكند. اين اقدامات نتوانست در روحيه فولادين اين اسلام شناس مجاهد خللي ايجاد كند و كماكان به فعاليتهای خود عليه رژيم در قالب روشن نمودن افكار عمومي و توزيع و پخش سخنرانيهای حضرت امام ادامه داد. استمرار اين اقدامات در نهايت منجر به احضار وي به ساواك گرديد و مامور در گزارش خود (1153\11\ه- مورخ 1\2\49) نوشت:
” اينجانب به نامبرده بالا تفهيم نمودم كه اعمال و گفتارش تحريك افكار عمومي بوده و بايد نسبت به اعمال خود تجديد نظر نمايد.”
مرحوم كامبوزيا با بي توجهي به تذكرات و هشدارهاي ساواك به فعاليتهای خود عليه رژيم ادامه و حتي آن را افزايش داد. در اين راستا، مامور ساواك در نظريه كارشناسي خودبا نااميد شدن از كنترل و هدايت وي نوشت:
“… مزرعه او كانون افراد ناراضي و ناراحت و مخالف وضع موجود شده است… هر قدر ستاد عمليات از راه پند و اندرز و نصيحت راه مماشات را بپيمايد، بر جسارت و گستاخي او افزوده و دال بر ضعف قواي دولتي خواهد نمود و جري تر خواهد شد.”
با توجه به استمرار فعاليتهای كامبوزيا عليه نظام ستم شاهي، ساواك اقدام به دستگيري وي نمود و در گزارش خود (مندرج در اسناد) نوشت:
” پس از اخذ نمايندگي دادستاني در تاريخ 27/8/ 49 منزل امير توكل كامبوزيا را بازرسي و مدارك و اسنادي حاكي از فعاليتهای نامبرده عليه امنيت و مصالح كشور و همچنين اهانت به مقام شامخ سلطنت بدست آمد. لذا مشاراليه بلافاصله بازداشت، تقاضاي صدور قرار تامين از بازپرسي دادسراي نظامي دادگاه عادي 16 كرمان گرديد…”
ایشان سه هفته در بازداشت بوده و ساواک در همان روز دستگیری به تفتیش منزل ایشان پرداخته و یادداشت های زیادی از ایشان را که در مورد صهیونیسم بوده است را توقیف می کند.
پس از دستگیری ایشان ، داماد مرحوم کامبوزیا با آقای فرانسوا بالزان – نایب رییس انجمن فرهنگستان نژاد شناسی فرانسه – تماس می گیرد و حادثه را ذکر می کند . بالزان با دربار ایران تماس گرفته و عنوان می کند که یک آدم حسابی در ایران است و او را هم دستگیر کرده اید. پس از این جریان مرحوم کامبوزیا از زندان آزاد می شود.
مرحوم کامبوزیا در مورد یادداشت های ضبط شده خود توسط ساواک همان موقع گفته بودند که این یادداشت ها در ایران نمی ماند و توسط ساواک به تل آویو و یا امریکا فرستاده میشود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و جستجوی ساواک برخی از یادداشت های ایشان پیدا شد اما یادداشت های زیادی که راجع به صهیونیسم از ایشان در سال 1349 ضبط شده بود ، هرگز یافت نشد.
مرحوم کامبوزیا و مبارزه با صهیونیسم
فضای سیاسی جاری در جمهوری اسلامی با فضای سیاسی در دوران قبل از انقلاب اسلامی بسیار متفاوت بوده است و باید برای درک مواضع مرحوم کامبوزیا به آن جو سیاسی توجه کامل کرد برای مثال در زمان قبل از انقلاب اسلامی ایشان در ادبیات خودشان بین یهود و صهیونیسم فرقی قائل نبودند و منظور از یهود در ادبیات ایشان همان جریان صهیونیسم است.
لباس های صهیونیست ها با موضوع تمسخر کشتار در فلسطین
یکی از فعالیت های جالب مرحوم کامبوزیا در اطلاع رسانی در مورد خطر صهیونیسم و مبارزه با این غده سرطانی به سالهای پس از آزادی از زندان ایشان باز می گردد ایشان هفته ای یک جلسه با مسئولان مختلف سیستان و بلوچستان داشته و در آن جلسان از خطرات یهود و صهیونیسم به صراحت سخن می گفتند البته برای اینکه برای ایشان خطری پیش نیاید یکی از پسران ایشان همراه مرحوم بوده و در نزدیکی محل جلسه منتظر خروج ایشان از جلسه می مانده است.
محمود زند مقدم در كتاب حكايت بلوچ خود نقل میكند كه اول موضوعي را كه استاد با من در ميان گذاشتند، در خصوص استعمار نارنجي(يهوديان) بود:
“استعمار چندين نوع دارد، يك استعمار نداريم، اشتباه نشود. هر استعمار رنگي دارد براي خودش، توسط اين رنگها ما انواع استعمار را تميز میدهيم از هم… اولي استعمار نارنجي، يهوديان هستند…اين بلايي است كه استعمار سر اين مملكت آورده است و حكومتهای دست نشانده استعمار . يهود فراموش نشود ،سهم يهود بيشتر است. همين بلا را يهود آورده است سر تمام مسلمانان دنيا، استعمار مخلوق يهود است . دولت استعماري همان دولت يهود است…”
در ادامه زند مقدم توضيح میدهد كه:
” از او پرسيدم: راه نجاتي میرسد به نظر حضرت استادي و استاد كامبوزيا قاطعانه پاسخ میدهد: بدون تامل و درنگي: بله پيش بيني شده است اين دفعه خورشيدي از غرب طلوع خواهد كرد و زمين را از لوث فساد و كفر پاك خواهد كرد، چيزي نمانده است…”
تنفر استاد از صهيونيزم به قدري بود كه نام سگ خود را موشه دايان (نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي) گذاشته بود
يكي از علل تنفر آقاي كامبوزيا از صهيونيسم اين اعتقاد بود كه آنان براي رسيدن به اهداف خود، از هر راه و وسيله اي استفاده میكنند: “[صهيونيستها] مركبي است كه پياده اي را براي سواري گرفته است. صهيونيسم در مملكتي با اسم اسلام به نفع خود همكاري میكند و در كشوري ديگري باز به نفع خود برضد اسلام با آئين يا قانون ديگري جدا همكاري ميكند.”
مرحوم كامبوزيا اختلاف بوجود آمده مابين شيعه و سني را دقيقا كار صهيونيسم دانسته و اين اقدام را موضوعي هدايت شده توسط آنان در راستاي سيادت در جهان معرفي میكرد:
“اختلاف شيعه و سني تنها در زمينه بحثهای علمي است و چون الان به صورت يك مسئله سياسي درآمده، كار يهود است.”
با توجه به همين نظر بود كه كامبوزيا محمد رضا شاه پهلوي و بسياري از كارگزان وي را يهودي و يا آلت دست آنان میدانست كه درصدد از بين بردن اسلام میباشند و معتقد بود كه حتي بهاييت زاده و مخلوق يهوديت است.
به دنبال دستگيري آقاي كامبوزيا توسط ساواك (1349) دست نوشتههای زيادي از ايشان در خصوص صهيونيستها توسط ساواك ضبط گرديد كه هيچگاه به وي تحويل داده نشد. پس از انقلاب كليه مطالب دستنويس استاد در مركز ساواك پيدا شد ولي هيچ اثري از آن دست نوشتهها پيدا نشد. خود مرحوم كامبوزيا گفته بود كه اين مطلب باقي نمي ماند و رژيم آنها را به اسرائيل خواهد برد.
دکتر امیر حسن کامبوزیا ، فرزند استاد در رابطه با تحقیق ایشان پیرامون شخص دیزرائیلی نکته جالبی را در مورد یهود از عقاید استاد را بیان می کنند:
« مرحوم کامبوزیا می گفتند که قوم یهود از ابتدای تاریخ ، قومی بوده است که همیشه دروغ گفته است ، همیشه اهل نفاق بوده و در تمام طول تاریخ علت و عامل اصلی جنگها و اهل دسیسه و نیرنگ بوده اند»
مرحوم کامبوزیا تنفر زیادی نسبت به یهود و صهیونیسم داشته و در مورد آنها معتقد بودند که هر چه مسئله فساد ، سیاه ، بد و جنایت است را باید به یهودیان ربط داد و هرچه مطلب خوب و درست و به قاعده را می توان ریشه اش را در اسلام دید .
مرحوم کامبوزیا در مورد نحوه کار یهود می گفتند:
«مركبي است كه پيادهاي را براي سواري گرفته است. صهيونيسم در مملكتي با اسم اسلام به نفع خود همكاري ميكند و در كشوري ديگر باز به نفع خود بر ضد اسلام با آيين يا قانون ديگري جداً همكاري ميكند»
کتاب « ذوالقرنین ،یا، تسنچیهوانگتی، بزرگترین پادشاه چین » ایشان را شاید بتوان اولین اثر منتشر شده ایشان در زمان قبل از انقلاب اسلامی با رویکرد مبارزه با صهیونیسم و فرقه فراماسونری دانست ، این کتاب را در جواب کتاب شخصی با نام ابوالکلام آزاد نگاشته اند که در کتاب وی ادعا شده است ذوالقرنین همان کوروش کبیر است و این فرد یک فراماسونر است که استاد کامبوزیا در کتاب خویش ادعای ایشان را رد کرده و می گویند که ذوالقرنین یک پادشاه چینی است.
اظهارات ساواک در مورد مرحوم کامبوزیا
زندگی نامه مرحوم کامبوزیا بر اساس اسناد ساواک در سال 1387 توسط مرکز بررسی اسناد تاریخی وابسته به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در 382 صفحه چاپ شده است .
کتاب منتشر شده با نام
« امیر توکل کامبوزیا به روایت اسناد ساواک»
برخي گزارشهای نوبه اي ساواك مرحوم كامبوزيا را چنين معرفي كرده است:
1-امير توكل كامبوزيا پس از كودتاي 25 مرداد و ناكامي كودتاگران با ارسال پيام تبريكي به دكتر مصدق خواستار محاكمه كودتاگران شده است.
2- اميرتوكل كامبوزيا يكي از افراد سرشناس زاهدان و به زبانهای عربي، فرانسوي و انگليسي آشنايي كامل داردبه همين جهت با پاره اي از كشورهاي خارجي با مكاتبه در تماس است. در جلساتي كه در كلاته خود برگزار میكند، انتقاداتي از لوايح قانوني ششم بهمن، قانون حمايت خانواده و خاندان جليل سلطنت به عمل آورده خود را يك نفر ضد يهودي معرفي و مدعي است كه آقاي هويدا نخست وزير، يهودي است.
3- اين شخص در نزديكي زاهدان داراي مزرعه اي بوده و كتابخانه بسيار مجهز و معتبري دارد و اكثرا عده اي را در كتابخانه خود جمع و در اطراف مباحث روز مباحثاتي مينمايد.
4- اميرتوكل كامبوزيا از مخالفين سرسخت بهائيان بوده و قرآن رااز حفظ میداند و مردي است متعصب و مذهبي.
5- كامبوزيا اظهار داشته: يكي از خواستههای يهوديان اينست كه اول بي ناموسي در مملكت بوجود بياورند تا غيرت مردم از بين برود و اينكه مدرسهها را مختلط میخواهند بكنند اين موضوع خواسته يهودي است كه مسلماني از بين برود … بهائيان پرورده و ساخته يهوديت است نخست وزير يهودي است و حكومت ايران ساخته يهود است.سياست شاه ايران بي غيرت نمودن افراد ملت است… شاه و دولت به ملت چشم و گوش بسته خيانت میكند … ما مسلمانان بايد برعليه يهودي و دستگاههای آن در مملكت مبارزه كنيم و نحوه مبارزه اينست كه تمام افراد مملكت را بيدار كنيم.
هویدا در دادگاه عدل اسلامی
6- كامبوزيا توسط پسرش اقدام به پخش كتب مهندس بازرگان (خودجوشي و خدا در اجتماع) ابوالاعلي مودودي (برنامه انقلاب اسلامي) حسين نجوميان ( ارزيابي حقوق اسلام) ناصر مكارم شيرازي ( ماترياليسم و كمونيسم) مینمايد.
7- امير توكل كامبوزيا نسبت به انقلاب شاه و مردم سخت بدبين است و هرجا كه موقعيت را مناسب تشخيص دهد عليه فرمان مقدس شاه و مردم تبليغ سوء مینمايد و میگويد اين دستور و سياست يهوديان است و اين انقلاب يهودي زنان ما را به فحشا و بي ناموسي تشويق مینمايد و شاهنشاه ما دست نشانده يهوديان است … خميني و امثال او را كه مسلمان هستند تبعيد كرده است.
8- امير توكل كامبوزيا در مورد نحوه و كار خميني در نجف اشاره و عنوان داشته: تاثير كلام خميني به حدي است كه طرفداران زيادي از روشن بينان و واقع بينان به گردش جمع و سازماني مشابه جامعه الازهر مصر ايجاد نموده است زيرا دسته دسته از هواخواهان و مسلمانان واقعي و تحصيلكردگان مبارز حتي از همين ايران در حوزه درسي وي كه در مورد مبحث ابطال سلطنت در اسلام است، تلمذ و شاگردي مینمايند.
9- نامبرده جزوه پلي كپي شده مربوط به خميني تحت عنوان درس هايي از مرجع تقليد معظم جناب آقاي حاج روح الله الموسوي خميني را در اختيار داشته و سعي نموده به وسيله فتوكپي جزوه مذكور را تكثير نمايد.
10- امير توكل كامبوزيا متن تسليت فضلا و محصلين حوزه علميه به روح الله خميني و پاسخ مشاراليه به حوزه مذكور را در اختيار داشته و اقدام به تكثير آن نموده است.
11- امير توكل كامبوزيا با رويه اي كه اتخاذ كرده مزاحمت هايي را در آينده براي مقامات امنيتي و انتظامي فراهم خواهد نمودو روزي آرامش منطقه را برهم خواهد زد كما اينكه اكنون با جمع آوري عده اي ناراضي … مزرعه او كانون افراد ناراضي و ناراحت و مخالف وضع موجود شده است… هرقدر ستاد عمليات از راه پند و اندرز و نصيحت راه مماشات را بپيمايد، بر جسارت و گستاخي او افزوده و دال بر ضعف قواي دولتي خواهد نمود و جري تر خواهد شد.
گزیده ای از اسناد مهم ساواک در رابطه با مرحوم کامبوزیا
این شخص (کامبوزیا) یکی از کشاورزان باسواد و تحصیل کرده زاهدان می باشد
و چون تسلط کافی به زبان های فرانسه ، عربی و انگلیسی دارد
اغلب توریست ها و خارجیانی که به زاهدان می آیند با وی ملاقات می نمایند.
هرجا که موقعیت را مناسب تشخیص دهد بر علیه فرمان مقدس شاه و مردم تبلیغ سوء می کند
و می گوید این دستور و سیاست یهودیان است
و این انقلاب یهودی، زنان ما را به فحشا و بی ناموسی تشویق می کند.
ایشان کتبی را به زبان فرانسه در مورد سیاست یهود نوشته بودند.
تهیه اعلامیه خطی از روی نوار صوتی سخنرانی امام خمینی (ره)
توزیع و تکثیر متن اعلامیه امام خمینی
به صورت نوار و اعلامیه خطی که از روی نوار کپی می گردیده است
تاثیر کلام امام خمینی به حدی است که طرفداران زیادی
از روشن بینان و واقع بینان به گردش جمع و سازمانی مشابه جامعه الازهر مصر
ایجاد نموده است.
نظر متفکران دیگر در مورد مرحوم کامبوزیا
دانشمندان و محققاني كه در مزرعه سرسبز او به ديدارش رفته و پاي صحبتش نشستهاند همگي اظهار شگفتي كردهاند؛ حتي عدهاي از آنان به نحوه كشاورزي ايشان غبطه خوردهاند.
پروفسور «ايتالو» از برجستهترين دانشمندان كشور ايتاليا، پس از ديدار از مزرعه كامبوزيا گفته بود: تا به حال سابقه نداشته كه در كوير ارتفاع يونجه به صد و هشتاد سانتيمتر برسد.
و در جاي ديگري ميگويد: استاد كامبوزيا در كشاورزي يك نابغه است و بعضي از چغندرهايي كه كاشته وزن آن به بيست و دو كيلو ميرسد و اين در كشاورزي يك كشت اعجابانگيز است. استاد كامبوزيا علاوه بر كار كشاورزي كتابخانهاش را نیز در كنار مزرعهاش بنيان نهاد كه به حق ميتوان آن را گنجينهاي در دل كوير دانست.
هر چند باور همچون كاري مشكل به نظر ميآيد، اما اين اقدام واقعيت داشته و اين كتابخانهي ارزشمند و غني به دست او در كوير لميزرع زاهدان بنا گرديده است. اين ميراث غني ميتواند به يك مركز فرهنگي بسيار مناسب تبديل شود و پارهاي از نيازمنديهاي پژوهشي را تأمين كند. در اين كتابخانه، تعداد زيادي كتابهاي خطي نفيس وجود دارد كه با تلاش استاد جمعآوري شده است.
فرانسوا میتران – نایب رییس انجمن فرهنگستان نژاد شناسی فرانسه – در کتاب خود در مورد مرحوم کامبوزیا می گوید: « افسوس تا چه حد معلومات تاریخی … نادر و کمیاب است . اگر من پرده از ابهامات برمی دارم بر اثر موهبت و احساس منتی است که از ملاقات خودم با امیر کامبوزیا نصیب می برم حق شناسی و سپاس گذاری من نسبت به علامه امیر توکل کامبوزیا من بعد عظیم و بزرگ خواهد بود.»
دكتر باستاني پاريزي- صاحب نظر در علم تاريخ- از كتابخانه مرحوم كامبوزيا به عنوان دانشگاه ياد كرده است كه اين تجليل اهميت اقدام استاد را نشان میدهد: “حتما بايد آن عقيده را باور كنيم كه دانشگاههای ايران در طول تاريخ در دهات و شهركها پراكنده بوده و هيچگاه صورت متمركزي نداشته است… به نظر من كتابخانه كامبوزيا میتواند نمونه و شاهدي براي اين معني باشد كه دهات كم وبيش محضر معنوي فرهنگ اسلامي و ايراني بوده است.”
استاد محمد تقی تقی پور در مورد مرحوم کامبوزیا می گویند:
« امیر توکل کامبوزیا اندیشمند برجسته ای در تاریخ معاصر ایران است که به طور شایسته و بایسته در جامعه اسلامی ، به خصوص برای نسل جوان معرفی نشده است.
ابراز تنفر و بیزاری از صهیونیسم و افشای ماهیت ،شگردها،شیوه ها و سیطره صهیونیست ها در جهان ، از دیگر ویژگی های این دانشمند مسلمان بود .
استاد شمس الدین رحمانی در مورد مرحوم کامبوزیا می گویند :
« نيمه شب 23 مهر ماه 1353 امير توكل كامبوزيا كرد زعفرانلو در كلاته اي بيرون شهر زاهدان، دارفاني را وداع گفت . در محاكمه رئيس ساواك زاهدان در دادگاه انقلاب، يكي از اتهامات او مشاركت در مسمومیت و به شهادت رساندن كامبوزيا بود. مردي كه از او 23 فرزند و كتابخانه اي با 000/15 جلد كتاب باقي ماند به علاوه مزرعه اي بزرگ كه حاصل كار و تلاش فوق العاده شخص او و فرزندانش بود. اما از اينها همه بالاتر و مهمتر خاطره اين انسان والايي است كه با ايمان استوار و دانش عميق در زمينههای مختلف و ارادهاي پولادين و شجاعتي مثال زدني، تنها و تنها در مقابل رژيم سفّاك شاه ميايستاد و همه انواع فشار و محروميت و مشكلات را تحمل میكرد و خم به ابرو نمي آورد.
بسياري از بزرگان مملكت ما، در زمان شاه به سيستان و بلوچستان تبعيد میشدند - و بيشترشان هم با مرحوم كامبوزيا ديدار كرده اند – امااو همه عمرش را در آن سرزمين محروم و تفتيده تفتان، تبعيد بود.
مكتب اسلام و فرهنگ اسلامي ما چنين افرادي را میپرورد كه براستي وجودشان مايه شگفتي و شكفتگي است و بررسي ابعاد وجودي آنان و نحوه شكل گيري شخصيتشان میتواند راه و رسم تعليم و تربيت و شيوههای مهندسي فرهنگي را روشن كند.
اكنون پس از 35 سال بعد از شهادت اين مرد بزرگ و با تغييرات بسياري كه انقلاب در همه چيز ايجاد كرده است اما هنوز هم ديدن كتابخانه و منزل و مزرعه آن مرحوم در « كلاته كامبوزيا» شگفتي آفرين و اعجاب انگيز است و ضروري است كه با معرفي اين مجموعه – شخص كامبوزيا و آثار او – الگو و اسوه اي در پيش چشم نسل نو ترسيم و نشان داده شود كه چگونه با قدرت ايمان و اراده و علم و دانش، میتوان در بدترين شرايط و در سخت ترين اوضاع و احوال، باز هم بهترين آثار و مفيدترين نتايج را بدست آورد:
مزرعه كامبوزيا يك نمونه عالي كشاورزي جهادي است؛ كتابخانه كامبوزيا ظاهراً بزرگترين كتابخانه عمومي در جنوب شرقي ايران – و گويا نمونه منحصر بفرد – است؛ و در ميان فرزندان آن مرحوم، افراد متخصص و تحصيلكرده اي حضور دارند كه مشغول خدمت به مملكتند. اميدواريم اين فرهنگ و سرزمين، در شرايطي كه گمان میكنيم بسيار آماده و مساعد براي پرورش چنين درختان تناوري است، باز هم كساني چون كامبوزيا را به اين آب و خاك تقديم كند؛ منتهي بايد بپرسيم چگونه؟ اين، رازي است كه میبايست در يابيم.»
دوران تبعید به زاهدان (مزرعه و کتابخانه)
پس از کشته شدن پسیان ، مرحوم کامبوزیا نیز به زاهدان تبعید می شود. در آنجا مزرعه ای بزرگ و سرسبز ایجاد کرده و یک کتابخانه بزرگ نیز برای راه اندازی می کند . این کتابخانه در زمان حیات ایشان در حدود 15000 جلد کتاب - که بیشتر آنها در زمینه تخصصی مسائل یهود شناسی بوده – داشته است که متاسفانه در فضای شلوغی های ابتدای انقلاب اسلامی تعدادی از این کتابها از بین رفته و سرقت شده اند.
مرحوم کامبوزیا در تبعید
در حال حاضر كتابخانه كامبوزياي زاهدان 700 متر مربع مساحت و 500 متر مربع زير بنا دارد و از ساعت 7 صبح الي14 در خدمت مردم و محققين ميباشد . اين كتابخانه داراي 19687 عنوان و26000نسخه كتاب مي باشد همچنين در اين كتابخانه 160 نسخه كتاب چاپ سنگي با قدمت بيش از سيصد سال موجود ميباشد . ازجمله اين كتب ميتوان به خاطرات ناصرالدين شاه ، قانون ابن سينا و … اشاره نمود .
کتابخانه عمومی استاد کامبوزیا در زاهدان
دختر مرحوم کامبوزیا ، صادقه کامبوزیا ، مسئولیت اداره کتابخانه را در حال حاضر به عهده دارد.
صادقه كامبوزيا دختر استاد و مسئول فعلي اين كتابخانه در مصاحبه با روابط عمومي اداره كل كتابخانه هاي عمومي استان در خصوص كتب خطي و تاليفات استاد گفت : تاليفات ايشان بالغ بر 80 عنوان مقاله و دست نوشته هايي است كه برخي از آنها درسالنامه نور دانش در سالهاي قبل از انقلاب به چاپ رسيده است همچنين كتاب علل خرابي بلوچستان و تعداد ديگري از كتب ايشان به زبان فرانسوي ترجمه گرديده است وي ادامه داد تعدادي از كتب و دستنوشته هاي ايشان بانام صهيونیسم در زمان شهادت وي، كه كتابخانه توسط عوامل ساواك مهر وموم شد مفقود گرديده است .
كامبوزيا در زمينه نرم افزارهاي موجود در كتابخانه نيز گفت : در حال حاضر نرم افزارهاي نمايه نشريات ، نمايه كتابداري و سامانه طرح كتاب من در اين كتابخانه مورد استفاده مراجعين قرار دارد .وي سامانه طرح كتاب من را يكي از بزرگترين امكاناتي خواند كه در طي چند سال گذشته و در جهت تامين منابع مورد نياز كتابخانه ها در اختيار مراجعين قرار گرفته است.
کتابشناسی مرحوم کامبوزیا
مقالات و کتابهای استاد کامبوزیا
1. تاریخ یهود و صهیونیسم
2. سازمان سری یهود بنام کابالا
3. کارنامه کارتاژ
4. کوچیدنهای یهود
5. دنیا بازیچه دست یهود
6. سیاست انطباق با صهیو نیسم با تاریخ جهان
7. امپراطوری شرق و صحت شرق
8. عوامل مخفی تاریخ را آماده می کند
9. تل آویو به سمت جنگ می رود (ترجمه )
10. صهیو نیسم بین الملل
11. کلمه و موضوع تاریخ (رساله )
12. روان شناسی در خدمت بشر (مقاله )
13. مذهب رکن اساسی و تعالی انسان است (مقاله )
14. تصوف (مقاله )
15. اسمعیلیه در ایران (مقاله )
16. تاریخ کهن و صهیونیسم جدید
17. تاریخ اسلام
18. ادبیات و تاریخ ادبیات ایراان
19. تاریخ ملل به زبانهای فارسی و فرانسه
20. انحطاط و اعتلامندیها
21. تاریخ جنگهای صلیبی
22. مقاله مفصلی به فرانسه در باره اقتصاد سیاست و متافیزیک اسلامی
23. جنگهای صلیبی
مقالات و کتابهای به طبع رسیده
1. تفسیر آیات ذوالقرنین بصورت مقاله در سالنامه نور دانش در سال 1325 به چاپ رسیده است .
2. بلوچستان و علل خرابی ان
3. مقاله ای دست نویس تحت عنوان “مگر آمریکا ییها نمی فهمند “
4. مقاله ای با عنوان شرح خلاصه ای در باره زاهدان حاوی مطالب تاریخی در زمان جنگ دوم جهانی و فعالیت انگلیسی ها در زاهدان .
5. در سالنامه نور دانش 1326 مقاله ای تحت ” عظمت عالم خلقت ” چاپ شده است .
6. در میان مقالات استاد چند مقاله که در مجله شرق جاوید مقاله تحت عنوان “سیاست فرد ” که مقاله ایست سیاسی و اجتماعی .
7. کتابی تحت عنوان “موضوع شرق در 5 بخش که به زبان فرانسه ترجمه کرده اند
بخش 1. )ساکاما و غیره تمدن یونان و موضوع شرق
بخش 2 ) ساکاما و غیره عقب نشینی یونان یونانیان در سوریه .
بخش 3 . ) اولین پادشاهی عرب و پالمیر .
بخش 4 .) فتح سوریه و مصر و توفیق اسلام فتح اروپا .
بخش 5. ) بازگشت به تاریخ ارمنستان .
ودارای 5 رساله به عنوان عقاید وذهبی یونان، تاریخ یونان . در منطق . کتاب شفای ابن سینا و فلسفه و ترجمه ای در باره زیست شناسی و مسئله حیات .
اینک جمهوری اسلامی ایران بر حسب وظیفه و آرمانهای بلند اسلامی خویش همت گماشته تا بر بال زخمی کلاته که سرور و تیمار دارش را در خاک خفته می بیند مرهمی از دارالشفای اسلام نهد . از فراموشخانه تاریخ و روزگار برهاند ش و گرد غبار از رخسار کتابهای بزداید و برروشنایی کتابخانه عظیم و ارزشمند استاد درخششی دو باره ببخشد .
باشد که تشنگان معرفت و تحقیق از جویبار زلال و جاری اندیشه های شد و سیراب شوند . باشد که نام بلند استاد احیا گردد و ریگستان داغ بلوچستان یاد باغبان دلسوخته خویش را در دل زنده کند و جاویدان سازد .
مرگ مرحوم كامبوزيا
از نحوه فوت آقاي كامبوزيا دو روايت وجود دارد: روايت اول كه روايتي است رسمي از سوي ساواك و روايت دوم از طرف نزديكان وي.
ساواك فوت كامبوزيا را مرگ طبيعي دانسته و در گزارش خود به مركز نوشته است:
“امير توكل كامبوزيا شب چهارشنبه فوق به علت سكته قلبي درگذشته است. رضواني 24/7/53″
روايت دوم از فوت مرحوم كامبوزيا، مسموم شدن ايشان توسط ساواك (مركز) و در نهايت شهادت وي است.
اطرافيان مرحوم كامبوزيا، اتفاق فوق را چنين عنوان میدارند:
در مهرماه 1353 امير عباس هويدا – نخست وزير- به زاهدان میآيد و مسئولين منطقه از كامبوزيا میخواهند كه با وي ملاقات كند. ايشان با صراحت و عصبانيت میگويد با يك نفر يهودي خائن ملاقات نمي كنم … اگر ملاقاتي نيز مابين يك يهودي و يك مسلمان صورت بگيرد، يكي از اين دو بايد كشته شوند هفته بعد دو نفر از تهران تحت عنوان ماموران اداره تعاون به نزد ايشان [در كتابخانه] آمده و سوالاتي را مطرح كردند پس از اتمام صحبت يكراست به فرودگاه رفته و به تهران پرواز میكنند.
پس از مدتي يكي از فرزندان وي به كتابخانه رفته و میبيند كه پدرش برروي زمين افتاده است. فرداي آن روز وقتي فرزندان كامبوزيا به كتابخانه میروند، با استكاني مواجه میشوند كه دانههای ريزي در آن بوده است. در همان روز ساواك نيز به كتابخانه میآيد و استكان نيز مفقود میشود. مرحوم كامبوزيا را در قبرستان زاهدان به خاك میسپارند اما با توجه به وصيت ايشان و با اجازه آيت الله كفعمي، مجوز نبش قبر گرفته و ايشان را در كتابخانه اي كه خودش بنيانگذار آن بود به خاك میسپارند.
در پاسخ به اين سوال كه چرا مرحوم كامبوزيا توسط ساواك كشته شد؟ دلايل چندي عنوان شده كه شايد بهترين آنها را-مهندس رحماني- مطرح میكند:
” بعد از آزادي كامبوزيا {literal}{{/literal}سال 1349{literal}}{/literal} ساواك براي كنترل وي اقدام به برپايي جلسات هفتگي در خصوص مسائل مختلف با حضور استاد، رئيس ساواك، رئيس شهرباني و… میكرد. مطالبي كه روساي فوق مطرح میكردند، استاد به آنان پاسخ میداد. حتي يكبار مرحوم به من گفت كه بتدريج نظرات افراد شركت كننده در حال تغيير است! من احساسم اينست كه ساواك به اين نتيجه رسيده بود كه اين فرد اگر آزاد باشد [عليه رژيم] تبليغات میكند، با مسئولين ارتباط داشته باشد، اثرگذار است. زندان باشد از خارج فشار وارد میشود … در نهايت اورا كشتند… استاد از دو هفته قبل از فوت احساس خطر میكرد بسته هايي كه برايش ارسال
میشد در فاصله دو متري قرار میداد و چيزي به طرف آن پرتاب میكرد كه اگر قرار باشد منفجر شود، در كنارش نباشد … ايشان يك حالت انتظار از مرگ {literal}{{/literal} توسط رژيم {literal}}{/literal} را داشتند …”
آرامگاه مرحوم کامبوزیا در کتابخانه خویش
..
مهر آب و آینه
نخستین روز از آخرین ماه سال قمری، سالروز پیوندی آسمانی است که دیگر هیچ گاه مانند آن در تاریخ تکرار نشد. علی علیه السلام، با فاطمه سلام الله علیها، برترین بانوی جهان پیمان عشق بست و خدا، آخرین فرستاده خویش را بر این پیمان گواه گرفت.اول ذیحجه، روزی مبارک برای همه ما شعیان است.
بهترین بانو
به نه سالگی رسیده بود. رشد جسمانی مناسب آن حضرت و رشد و کمال عقلی بانوی فضیلت ها، سبب شده بود که با وجود کمی سن، گوی سبقت را از همه برباید و یکه تاز میدان فضیلت ها گردد و میان همه دختران ممتاز شود. توجه و مهرورزی بی پایان رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز بر امتیازات او افزوده بود. کمالات بی شمار فاطمه، باعث شد تا سرشناسان شهر، به رسم دیرین عرب او را از پیامبر خواستگاری کنند.
خواستگاران حضرت زهرا (س) که بودند؟
پیش از حضرت علی - علیه السلام افرادی مانند ابوبکر و عمر آمادگی خود را برای ازدواج با دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اعلام کرده بودند و هر دو از پیامبر یک پاسخ شنیده بودند و آن اینکه در باره ازدواج زهرا منتظر وحی الهی است. آن دو که از ازدواج با حضرت زهرا نومید شده بودند با سعد معاذ رئیس قبیله اوس به گفتگو پرداختند و آگاهانه دریافتند که جز حضرت علی - علیه السلام کسی شایستگی ازدواج با حضرت زهرا - علیها السلام - را ندارد.
عروس بی همتا
اشراف عرب دختران خود را به کسانی می دادند که در قبیله و قدرت و زر و زور مثل آنها باشند. روی این عادت دیرینه، اشراف و بزرگانی اصرار داشتند که با دختر گرامی پیامبر، فاطمه (س) ازدواج کنند؛ غافل از آنکه این دختر با همه دختران دیگر فرق داشته و به موجب آیه مباهله مقام بلندی دارد. فاطمه(س) به تصریح آیه تطهیر معصوم بود و شوهری جز معصوم نمی توانست داشته باشد؛ از این رو، پیامبر از طرف خدا مأمور بود که در پاسخ خواستگاران بگوید ازدواج فاطمه باید به فرمان خدا صورت گیرد.
کسی مانند زهرا (س)
سفارش اسلام در ازدواج، توجه به هم شأنی عروس و داماد است، و یکی از مهم ترین موارد هم شأنی، هم ترازی در ایمان و اسلام است. در جریان ازدواج حضرت فاطمه (س) نیز افراد زیادی خواهان ازدواج با ایشان بودند؛ کسانی که از جایگاه اجتماعی یا اقتصادی بالایی برخوردار بودند، ولی همه آنها با جواب رد روبرو شد. تقدیر الهی برای فاطمه(س) برتر از آن بود که فکرهای مادی می انگاشتند. اصحاب پیامبر فهمیده بودند که جریان ازدواج فاطمه (س) آسان نیست و هر فردی نمی تواند با او ازدواج کند؛ هرچند جایگاه مادی و اجتماعی بالایی داشته باشد. شوهر فاطمه(س) باید شخصیتی باشد که از نظر کمالات معنوی و سجایای اخلاقی، پشت سر پیامبر بوده و چنین فردی کسی نبود غیر از علی بن ابی طالب علیه السلام، همراه همیشه پیامبر صلی الله علیه و آله. آن حضرت همیشه می فرمود «لو لم یخلق علیٌ لم یکن لفاطمة کفو (هر گاه علی آفریده نمی شد، کسی که لایق همسری فاطمه باشد وجود نداشت.)
عشق علی علیه السلام
پاسخ های منفی پیامبر و دخترش فاطمه علیهاالسلام ، و نیز توجه ویژه آن حضرت به علی بن ابی طالب علیه السلام ، جمعی را بر آن داشت که برای این وصلت سهمی ایفا کنند. به همین دلیل روزی به در خانه علی آمدند تا او را برای خواستگاری فاطمه (س) تشویق کنند. او در منزل نبود. دانستند که در نخلستان مشغول آبیاری است. به آنجا روانه شدند و حضرت را مشغول کار دیدند. یکی از آنان پیشنهاد خواستگاری را مطرح کرد. چشمان علی علیه السلام پر از اشک شد و فرمود: «احساساتم را به هیجان آوردی و آرزوی دیرینه ام را بیدار کردی. به خدا سوگند فاطمه (س) مورد خواست و رغبت من است، ولی چه کنم که دستم خالی است». آن مرد گفت: تو می دانی که همه دنیا نیز پیش خدا و پیامبرش ناچیز است و پیامبر به مال و ثروت چشم ندارد. علی کار آب دهی نخلستان را رها کرد، شترش را به خانه آورد و آن را بست و خود را برای رفتن به خانه رسول خدا آماده کرد.
علی( ع) به خواستگاری رفت
هنگامی که حضرت علی علیه السلام برای خواستگاری فاطمه علیهاالسلام رفت، پیامبر در خانه ام سلمه بود. علی در زد. ام سلمه پرسید: کیست؟ قبل از پاسخ خواستگار، پیامبر دستور داد: «در را باز کن و بگو داخل شود. کسی پشت در است که محبوب خدا و رسول است». علی علیه السلام وارد شد، سلام کرد و در حضور رسول خدا نشست. چشمان خود را بر زمین دوخت. شرم از پیامبر مانع گفتن خواسته اش می شد. پیامبر صلی الله علیه و آله که خود علی را بزرگ کرده و از روحیات او باخبر است، سکوت را شکست و فرمود: «می بینم برای حاجتی اینجا آمده ای. خواسته ات را بر زبان آور و آنچه در دل داری بازگو که خواسته ات پیش من پذیرفته است».
مرا به دامادی بپذیر!
علی علیه السلام که برای خواستگاری دختر پیامبر به خانه ایشان رفته بود، با سخنانی شیرین خواسته اش را چنین بازگو کرد: «پدر ومادرم فدای شما، وقتی خردسال بودم مرا از عمویتان ابوطالب و فاطمه بنت اسد گرفتید. با غذای خود و به اخلاق و منش خود بزرگم کردید. نیکی و دل سوزی شما درباره من از پدر و مادرم بیشتر و بهتر بود. تربیت و هدایتم به دست شما بوده و شما ای رسول خدا به خداسوگند ذخیره دنیا و آخرتم می باشید. ای رسول خدا! اکنون که بزرگ شده ام، دوست دارم خانه و همسری داشته باشم تا در سایه انس با او، آرامش یابم. آمده ام تا دخترتان فاطمه را از شما خواستگاری کنم. آیا مرا می پذیرید؟» چهره پیامبر چون گل شکفته شد. گویا انتظار این لحظه را می کشید. خوشحال شد، ولی جواب قطعی را برعهده فاطمه(س) گذاشت.
سکوتی بهتر از سخن
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ماجرای خواستگاری پسر عموی خویش را برای دخترش بازگو کرد و فرمود: «دختر عزیزم! تو علی را خوب می شناسی و به سابقه ایمان و خویشاوندی و فضیلت و پارسایی او آگاهی داری. من همیشه آرزو داشتم تو را خوشبخت کنم و به عقد کسی درآورم که بهترین مرد روی زمین است. آیا راضی هستی همسر علی باشی؟»فضای اتاق لحظاتی غرق در سکوت بود؛ سکوت از سر حیا. فاطمه خاموش ماند و چیزی نگفت. نغمه تکبیر پیامبر بلند شد: «اللّه اکبر! فاطمه راضی است. سکوت او نشانه رضایت اوست». واکنش فاطمه(س) در برابر خواستگاران قبلی، برگرداندن چهره و اظهار ناراحتی بود، اما این بار با سکوت خود صد سخن گفت و روی خود را هم بر نگرداند. آن حضرت نزد علی علیه السلام که در انتظار پاسخ بود برگشت و رضایت فاطمه را خبر داد.
مهر علی (ع) ؛ مهریه زهرا (س)
مشخص کردن میزان مهریه، از شرایط عقد در اسلام است. حضرت محمد صلی الله علیه و آله که نخستین مجری دستورات اسلام بود، در پیوند دخترش با حضرت علی علیه السلام، از داماد آینده اش پرسید: آیا برای این ازدواج اندوخته ای داری؟ علی علیه السلام پاسخ داد: شما از وضعیت من به خوبی آگاهید. تمام دارایی من شمشیر، زره و شتر آبکشم است. پیامبر فرمود: شمشیرت را برای جهاد در راه خدا نیاز داری؛ شتر هم برای انجام کارهای روزمره و امرار معاش می خواهی؛ ولی این زره (پیراهن جنگی) رابفروش و پولش را برایم بیاور. علی علیه السلام زره را به پانصد درهم فروخت و پول را به عنوان مهریه همسرش نزد پیامبر آورد تا برای ازدواجشان هزینه کند. بدین ترتیب مهریه برترین بانوی دنیا تعیین شد و پیام مهرآفرین آن برای همه دختران مسلمان باقی ماند. این مبلغ به عنوان سنت قرار گرفت و هر یک از اهل بیت علیهم السلام میزان مهریه همسران خود را به همین مقدار مشخص می کردند.
شفاعت، مهریه معنوی
پیامبر گرامی اسلام ازدواج دخترش را به ساده ترین و راحت ترین شیوه انجام داد تا برای همه جوانانی که در آستانه زندگی مشترک هستند، سرمشق نیکویی باقی بماند. مهریه پانصد درهمی برای فاطمه علیهاالسلام مهتر زنان نیز، به همین هدف صورت گرفت.در روایات، افزون بر این مهریه که جنبه مادی و مالی دارد، مهریه های معنوی دیگری نیز برای آن بانوی بزرگ گفته شده است. در روایتی می خوانیم که حضرت زهرا علیهاالسلام از پدر تقاضا کرد که آن حضرت از خدا بخواهند تا مهریه اش را شفاعت از مسلمانان گناهکار قرار دهد. این خواسته حضرت مستجاب شد و فاطمه علیهاالسلام شفیع و واسطه بخشش گناهکاران قرار گرفت.
خطبه عقد
سال دوم هجری بود. برای اجرای خطبه عقد، امام علی علیه السلام به دستور پیامبر به مسجد رفت. همچنین پیامبر به بلال دستور داد که مهاجر و انصار را در مسجد گرد آورد. پس از مدت کوتاهی همگی در مسجد جمع شدند. پیامبر بر منبر مسجد نشست و در حضور شاهدان، خطبه عقد برترین بانوی اسلام را در مسجد مدینه جاری فرمود. سپس برای عروس و داماد دست به دعا برداشت و فرمود: «خداوند برای شما مبارک گرداند و اجتماعتان را پاینده بدارد».
دوره نامزدی چقدر طول کشید؟
امام علی علیه السلام در خاطره ای زیبا، پایان دوره نامزدی اش را چنین بیان می کند: «یک ماه از اجرای خطبه عقدمان گذشت. در این یک ماه با رسول خدا نماز می خواندم و به خانه ام برمی گشتم و در این یک ماه درباره ازدواج سخنی به ایشان نگفتم. پس از یک ماه، همسران پیامبر به من گفتند: نمی خواهی درباره آوردن فاطمه به خانه خودت با پیامبر صحبت کنیم؟ گفتم صحبت کنید. آنها به محضر حضرت رفتند و عرض کردند: علی علیه السلام دوست دارد همسرش را به خانه ببرد، چشم فاطمه را به دیدار شوهرش روشن کن! پیامبر پرسید: چرا خود علی علیه السلام همسرش را از من نمی خواهد؟ ما توقع داشتیم که خودش اقدام کند. من عرض کردم: ای رسول خدا! حیا و شرم مرا از سخن گفتن در این باره باز می دارد. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با شنیدن این سخنان، با برگزاری مراسم ازدواج موافقت کرده، به همسران خود دستور تهیه مقدمات آن را داد.
سفره با برکت علی علیه السلام
مقدمات جشن ازدواج فاطمه فراهم گردید و برای دادن ولیمه عروسی هماهنگی های لازم به عمل آمد. داماد به مسجد رفت تا مؤمنان را برای صرف غذای عروسی دختر پیامبر دعوت کند. جمعیت در مسجد موج می زد. علی علیه السلام نتوانست تنها عده ای را از جمع برگزیند؛ به همین خاطر با صدای بلند به همگان اعلام کرد که: «دعوت مرا به ولیمه عروسی فاطمه بپذیرید». تمام جمعیت حرکت کردند. کمی غذا و زیادی جمعیت، داماد پیامبر را نگران کرده بود. از حضرت کمک خواست. پیامبر صلی الله علیه و آله که شرمندگی علی علیه السلام را دریافته بود، فرمود: «دعا می کنم خداوند به غذا برکت دهد». از برکت دعای ایشان، چهار هزار نفر از آن غذا خوردند و سیر شدند. سپس پیامبر کاسه ای طلبید و غذایی در آن ریخت و فرمود: «این هم برای فاطمه و شوهرش».
خداحافظی عروس با پدر
زمان اعزام عروس به خانه داماد که فرا رسید، پیامبر اکرم حضرت زهرا را به حضور طلبید. زهرا - علیها السلام - ، درحالی که عرق شرم از چهره اش می ریخت، به حضور پیامبر رسید واز کثرت شرم پای او لغزید ونزدیک بود به زمین بیفتد. در این موقع پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حق او دعا کرد وفرمود:«اقالک الله العثرة فی الدنیا و الآخرة ».خدا تو را از لغزش در دو جهان حفظ کند.سپس چهره زهرا را باز کرد ودست او را در دست علی نهاد وبه او تبریک گفت وفرمود:«بارک لک فی ابنة رسول الله یا علی نعمت الزوجة فاطمة »
خانه ای پر از مهر
زندگی مشترک علی علیه السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام در خانه ای ساده اما پر از نور و مهر آغاز شد. یاد خدا چلچراغ خانه آنها بود و غیر از رضایت حضرت حق خواسته دیگری آنها را به خود مشغول نکرد. زهرا علیهاالسلام رازدار علی علیه السلام بود و علی علیه السلام پناهگاه فاطمه علیهاالسلام ؛ تا آنجا که حضرتش با نگاهی به زندگی خویش فرمود: «هیچ گاه فاطمه از من نرنجید و او نیز هرگز مرا نرنجاند. او را به هیچ کاری مجبور نکردم و او نیز مرا آزرده خاطر نساخت. در هیچ امری، قدمی برخلاف میل باطنی من برنداشت و هرگاه به چهره اش نگاه می کردم، تمام غصه هایم برطرف می شد و دردهایم را فراموش می کردم». آن حضرت در جایی دیگر می فرماید: «به خدا قسم هرگز کاری نکردم که فاطمه خمشگین شود؛ اونیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد».
خانه گِلی و گُل های یاس
فاطمه زهرا علیهاالسلام و همسر بزرگوارش، زندگی را در خانه ای گِلی آغاز کردند، اما زیباترین گل های یاس در همان خانه پرورش یافتند. حضرت امام خمینی رحمه الله با اشاره به این مطلب می فرماید: «یک کوخ چهار ـ پنج نفری در صدر اسلام داشته ایم و آن، کوخ فاطمه زهرا است. برکات این کوخ چند نفری آن قدر زیاد است که عالم را از نورانیت پر کرده است. کوخ نشینان این کوخ محقر، در مراتب معنوی آن قدر بالا بودند که دست ملکوتی ها هم به آنها نمی رسد. جنبه های تربیتی این کوخ، آن قدر والا بوده است که همه برکات در بلاد مسلمین، خصوصا در مثل بلاد ما، همه از برکات آنهاست».
همسران نمونه
سراسر زندگی مشترک امام علی علیه السلام و حضرت زهرا علیهاالسلام ، سرشار از مشق های نیکوست. مقام معظم رهبری، در تحلیلی زیبا، از نقش حضرت زهرا در فعالیت های تأثیرگذار همسرش چنین یاد می کنند: «در طول ده سالی که پیامبر در مدینه بود، حدود نه سال، جنگ های کوچک و بزرگی ذکر کرده اند (حدود شصت جنگ اتفاق افتاده)، در اغلب آنها امیرالمؤمنین هم بوده است. حالا شما ببینید، او (حضرت زهرا علیهاالسلام )خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ می ماند… از لحاظ زندگی هم وضع رو به راهی ندارند… در حالی که دخترِ رهبر است، دختر پیامبر است، یک نوع احساس مسئولیت هم می کند.ببینید انسان چه روحیه قوی ای باید داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند، دل او را از وسوسه اهل و عیال و گرفتاری های زندگی خالی کند، به او گرمی بدهد، بچه ها را به آن خوبی تربیت کند… فاطمه زهرا علیهاالسلام این گونه خانه داری، شوهرداری و کدبانویی کردند و این طور محور زندگی فامیل ماندگار در تاریخ قرار گرفتند».
پی نوشت ها:
1 - بحار، ج 43، ص 96.
2 - کشف الغمة، ج 1، ص 50.
3 - بحار الانوار، ج 43، ص 9.
4 - بحار الانوار، ج 43، ص 94; کشف الغمة، ج 1، ص 359. بنابه نوشته کتاب اخیر، همه اثاث منزل حضرت زهرا - علیها السلام - به 63 درهم خریداری شد.
5 - بحار، ج 43، ص 130.
6 - همان، ص 59.
……
بسوی آرامش
بسوی آرامش
تغذیه و سلامت روانی
برای آرامش اعصاب چه باید خورد ؟
شاید جالب باشد که بدانید حتی کوچکترین خوراک ها ، حتی خوردن یک میوه به ظاهر ناچیز با توجه به مسیری که به لحاظ فیزیولوژیک در بدن طی می کند تاثیراتی را نیز بر روان انسان دارد لازم به ذکر است که تغذیه ناصحیح در بعضی موارد عامل کمکی در بروز بیماری های روانی می باشد .
بیماری روحی ، بیماریی نیست که بهطور ناگهانی بروز کند، بلکه در اثر یک رشته علل پیش میآید.
خوشبختانه بعضی از دلایل بروز بیماریهای روانی صرفاً به تغذیه مربوط میشوند ، بنابراین میتوان با تغییر شیوهی رژیم غذایی آن را برطرف ساخت. از مدتها پیش ثابت شده است که کمبود ویتامینهای گروه b میتواند یک نوع جنون ایجاد کند.
تحقیقات نشان میدهد کسانی که تحت رژیمهای غذایی فاقد ویتامینهای گروهb قرار گرفتهاند، به اختلال روانی، اضطراب شدید و افسردگی و …. مبتلا شدهاند.
این آزمایشها به صراحت ثابت میکند که کمبود ویتامینهای b میتواند یکی از علل اصلی بعضی از اختلالات روانی باشد. گروهی از دانشمندان در سوئد، مغز اشخاصی را که در حالت جنون از دنیا رفته بودند، با مغز اشخاصی که با مرگهای ناگهانی و بهطور عادی مرده بودند تشریح و مقایسه کردند و دریافتند که چهار ماده در مغز اشخاص عادی وجود دارد که در مغز کسانی که در اثر جنون جان خود را از دست داده بودند، وجود ندارد. این چهار ماده عبارت است از:
۱- آدنین، ۲- تیامین، ۳- سیتوزین، ۴- گوآمین .
این چهار ماده در گوشتها مانند گوشت گوساله یا گوسفند ،جگر، مغز و قلوه وجود دارد.
کمبود ویتامین های گروه b باعث ایجاد اختلالات عصبی مانند اضطراب شدید ، افسردگی ، عصبانیت و فشار عصبی می شود.اضطراب شدید و ناراحتی عصبی دائمی اغلب ناشی از کمبود ویتامینهای گروه b بخصوص تیامین (ویتامین b1) است و اگر رژیم غذایی شما سرشار از مواد نشاستهای (کربوهیدراتها) باشد، عواقب کمبود ویتامین شدیدتر خواهد بود.
چنانچه غذای شما حاوی کلسیم کافی نباشد، میزان کلسیم در بدن شما پایین خواهد آمد و در نتیجه اعصاب شما تحریک خواهد شد. شیر و فرآوردههای آن، بهترین منبع کلسیم محسوب میشوند. توصیه میشود مصرف آنها را جدی بگیرید.
خوب است بدانید که کلسیم زمانی به طور موثر جذب بدن میشود که ویتامینd به میزان کافی در رودهها باشد. اگر شما زندگی بدون تحرک و آرامی دارید ،میتوانید مقدار زیادی کلسیم مصرف کنید. در این مورد توصیه میشود غذای خود را با یک قرص ویتامینِِِd تقویت نمایید.
در حال حاضر بسیاری از متخصصان تغذیه توصیه میکنند که از مصرف غذاهای حاوی کلسیم و نیز انواع ویتامینها غافل نشوید.
همانطور که ذکر شد کمبود ویتامین b میتواند منجر به فشار عصبی شود. کمبود شدید تیامین (ویتامین b1)، نیاسین (ویتامین b3) و پیریدوکسین (ویتامین b6) میتواند اختلالات عصبی وخیمی را بهوجود آورد.منابع ویتامین های گروه b به طور کلی شامل: مخمر (ماءالشعیر)، جوانه گندم و جو، غلات و نان سبوس دار، جگر و انواع گوشت است . به طور اختصاصی نیز :
مواد غذایی غنی از b1 : مخمر آب جوی موجود در ماء الشعیر ، گوشت گاو، دانه آفتابگردان و بادام زمینی، جوانه گندم و نان های سبوس دار است.
مواد غذایی غنی از b3 : مخمر آبجو ، بادام زمینی و گوشت است.
مواد غذایی غنی از b6 : جگر گاو، موز ، دانه آفتابگردان، جوانه گندم، برگه آلو، گوشت گاو و آب پرتقال است .
برای داشتن اعصابی آرام ، همیشه به مقدار کافی از مواد غذایی حاوی ویتامین های گروه b مانند انواع گوشت، جگر، غلات و نان سبوس دار و جوانه گندم استفاده کنید.برای حفظ سلامتی و لذت بردن از شادابی زندگی ، باید غذاهای مصرفی حاوی انواع ویتامینها باشد؛ چرا که غذاهای سرشار از ویتامین برای کار منظم سیستم عصبی لازم است.
زمانی که در اشخاص سالخورده عوارض عصبانیت ، به صورت خستگی بروز میکند، نشانهی این است که باید مادهی غذایی مناسبی مصرف شود؛ بخصوص وقتی شخص کم خوراک باشد، میزان قند خون پایین میآید که در این مواقع مصرف یک قاشق عسل ، یک عدد شکلات ، یک لیوان شیر یا آب میوه، کمی پنیر و بیسکوییت توصیه میشود.
وقتی عصبانی و بیحوصله شدید، تا آنجا که ممکن است علت واقعی آن را بررسی و کشف کنید و اگر نتوانستید به پزشک روانشناس مراجعه نمایید تا او به شما کمک کند.
فراموشی و ضعف حافظه نیز از کمبود غذایی بهوجود میآید. روانشناسان می گویند که فراموشی علامت چیزی است که پیوندی با پیری ندارد و میتواند عارضهی کمبود غذایی باشد.
لازم به یادآوری است که تغذیهی نامناسب نه تنها بر روی اعصاب و روان آدمی تاثیر بدی میگذارد ، بلکه باعث مختل شدن فعالیت سایر سیستم بدن نیز میگردد. توصیهی همهی متخصصان این است که به آنچه میخورید دقت کنید و سعی نمایید مواد غذایی مغذی و مفید را بر مصرف موادی با ارزش غذایی کم، ترجیح دهید.
..
اعمال ماه ذی الحجه
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: پدرم حضرت امام باقر(علیه السلام) به من فرمود: پسرم! در دهه نخست از ماه ذى الحجّه، هر شب میان نماز مغرب و عشا این دو رکعت نماز را ترک مکن:در هر رکعت سوره حمد و سوره قل هو الله را مى خوانى، پس از آن این آیه (آیه 142 سوره اعراف) را مى خوانى: وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً، وَ أَتْمَمْناها بَعَشْر، فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِو ما با موسى سى شب وعده گذاشتیم سپس آن را با ده شب دیگر تکمیل نمودیم به این ترتیب میعاد پروردگارش (با او) أَرْبَعینَ لَیْلَةً، وَ قالَ مُوسى لاَِخیهِ هارُونَ اخْلُفْنى فى قَوْمى، وَ أَصْلِـحْچهل شب تمام شد و موسى به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قومم باش و (آنها را) اصلاح کن وَلا تَتَّبِعْ سَبیـلَ الْمُفْسِـدینَ.و از روش مفسدان پیروى منما. اگر چنین کنى، در ثواب حاجیان، و اعمال حجّ آنها شریک مى شوى.(1) 2ـ روزه گرفتن در نُه روز اوّل. در روایتى از امام موسى کاظم(علیه السلام) نقل شده است که هر کس نُه روز اوّل ذى الحجّه را روزه بدارد، خداوند ثواب روزه تمام عمر را براى او مى نویسد.(2) 3ـ ابوحمزه ثمالى از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است که آن حضرت، از روز اوّل تا عصر روز عرفه، پس از نماز صبح و قبل از نماز مغرب این دعا را مى خواند: اَللّـهُمَّ هذِهِ الاَْیّامُ الَّتى فَضَّلْتَها عَلَى الاَْیّامِ وَشَرَّفْتَها، وَ قَدْ بَلَّغْتَنیها بِمَنِّکَخدایا این روزهایى است که برترى و شرافتش دادى بر سایر روزها و به لطف و وَرَحْمَتِکَ، فَاَنْزِلْ عَلَیْنا مِنْ بَرَکاتِکَ، وَاَوْسِعْ عَلَیْنا فیها مِنْ نَعْمآئِکَ،رحمتت مرا بدانها رساندى پس برکات خودت را بر ما فرو بار و از نعمتهاى خود در این روزها بر ما وسعت ده اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَهْدِیَنا فیهاخدایا من از تو خواهم که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و نیز خواهم که ما را دراین روزها به لِسَبیلِ الْهُدى، وَالْعَفافِ وَالْغِنى، وَالْعَمَلِ فیها بِما تُحِبُّ وَتَرْضى، اَللّهُمَّراه هدایت و پاکدامنى و بى نیازى راهنمایى فرمایى و موفقمان دارى به انجام آنچه دوست دارى و موجب خشنودى تواست خدایا اِنّى اَسْئَلُکَ یا مَوْضِعَ کُلِّ شَکْوى، وَیا سامِعَ کُلِّ نَجْوى، وَیا شاهِدَ کُلِّاز تو خواهم اى جایگاه هر شکایت و اى شنواى هر سخن سِرّى و راز و اى حاضر در هر مَلاَ، وَیا عالِمَ کُلِّ خَفِیَّة، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ اَنْ تَکْشِفَجمع و اى داناى هر نهان که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و بگشایى عَنّا فیهَا الْبَلاءَ، وَ تَسْتَجیبَ لَنا فیهَا الدُّعآءَ، وَ تُقَوِّیَنا فیها وَ تُعینَنا،در این روزها از ما بلا و گرفتارى را و مستجاب گردانى در آنها دعاى ما را و نیرو دهى به ما در این روزها و کمکمان دهى وَتُوَفِّقَنا فیها لِما تُحِبُّ رَبَّنا وَتَرْضى، وَعَلى مَا افْتَرَضْتَ عَلَیْنا مِنْو موفقمان دارى پروردگارا بدانچه دوست دارى و خشنود گردى و بر آنچه واجب کرده اى بر ما از اطاعت خودت طاعَتِکَ، وَطـاعَةِ رَسُولِکَ وَاَهْلِ وِلایَتِکَ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ یا اَرْحَمَو اطاعت پیامبرت و اهل ولایتت خدایا از تو خواهم اى مهربانترین الرّاحِمینَ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَهَبَ لَنا فیهَا الرِّضا،مهربانان که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و در این ایام خشنودى خویش را به من ببخش اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ، وَلا تَحْرِمْنا خَیْرَ ما تُنْزِلُ فیها مِنَ السَّمآءِ، وَطَهِّرْناکه براستى تو شنواى دعایى و محروم مکن ما را از خیرى که در این روزها از آسمان فرو بارى و پاکمان کن مِنَ الذُّنُوبِ یا عَلاّمَ الْغُیُوبِ، وَاَوْجِبْ لَنا فیها دارَ الْخُلُودِ، اَللّهُمَّ صَلِّاز گناهان اى داناى بر نادیدنیها و واجب گردان در این ایّام براى ما خانه جاویدان را خدایا درود فرست عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَلا تَتْرُکْ لَنا فیها ذَنْباً اِلاَّ غَفَرْتَهُ، وَلا هَمّاً اِلاَّبر محمّد و آل محمّد و هیچ گناهى براى ما باقى مگذار جز آن که بیامرزى و نه اندوهى جز فَرَّجْتَهُ، وَلا دَیْناً اِلاَّ قَضَیْتَهُ، وَلا غائِباً اِلاَّ اَدَّیْتَهُ، وَلا حاجَةً مِنْ حَوائِجِآن که بگشایى و نه بِدهى جز آن که بپردازى و نه غایبى جز آن که به ما برسانى و نه حاجتى از حاجات الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ اِلاَّ سَهَّلْتَها وَیَسَّرْتَها، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ، اَللّـهُمَّ یادنیا و آخرت جز آن که آسان و هموارش گردانى که براستى تو بر هر چیز توانایى خدایا اى عالِمَ الْخَفِیّاتِ، یا راحِمَ الْعَبَراتِ، یا مُجیبَ الدَّعَواتِ، یا رَبَّ الاَْرَضینَداناى اسرار پنهان اى رحم کننده بر اشک دیدگان اى اجابت کننده دعاها اى پروردگار زمینها وَالسَّمواتِ، یا مَنْ لا تَتَشابَهُ عَلَیْهِ الاَْصْواتُ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِو آسمانها اى که صداها(ى بیشمار) بر او اشتباه نشود درود فرست بر محمّد و آل مُحَمَّد، وَاجْعَلْنا فیها مِنْ عُتَقآئِکَ وَطُلَقآئِکَ مِنَ النّارِ، وَالْفائِزینَ بِجَنَّتِکَ،محمّد و قرار ده ما را در این روزها ازآزادشدگان و رهایى یافتگان از آتش و نائل شوندگان به بهشتت وَالنّاجینَ بِرَحْمَتِکَ، یااَرْحَمَ الرّاحِمینَ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّدو نجات یافتگان بوسیله رحمتت اى مهربانترین مهربانان و درود خدا بر آقاى ما محمّد و وَآلِهِ اَجْمَعینَ، وَسَلَّمَ عَلَیْهِمْ تَسْلیماً.(3)آلش همگى و سلام بر همه آنان باد. 4ـ آن پنج دعایى را بخواند که به فرموده امام باقر(علیه السلام) خداوند آن را بوسیله جبرئیل براى حضرت عیسى(علیه السلام) هدیه فرستاد، تا در ایّام این دهه، آنها را بخواند. آن پنج دعا چنین است: (1) اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ(1) گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست که شریک ندارد از آن اوست فرمانروایى و خاص اوست ستایش هر چه خیر است الْخَیْرُ، وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ. (2) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لابدست اوست و او بر هر چیز تواناست (2) گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست که شَریکَ لَهُ، اَحَداً صَمَداً، لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلا وَلَداً. (3) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَشریک ندارد یگانه بى نیازى که همسر و فرزندى براى خود نگیرد (3) گواهى دهم که معبودى اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، اَحَداً صَمَداً، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُجز خداى یگانه نیست که شریک ندارد یگانه بى نیازى که نزاید و نه زاییده شده و نیست برایش کُفُواً اَحَدٌ. (4) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُهمتایى هیچ کس (4) گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست که شریکى ندارد از آن اوست فرمانروایى و خاص اوست الْحَمْدُ، یُحْیى وَیُمیتُ، وَهُوَ حَىٌّ لا یَمُوتُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَهُوَ عَلى کُلِّستایش زنده کند و بمیراند و اوست زنده اى که نمیرد خیر بدست اوست و او بر هر شَىْء قَدیرٌ. (5) حَسْبِىَ اللهُ وَکَفى، سَمِعَ اللهُ لِمَنْ دَعا، لَیْسَ وَرآءَ اللهِچیز تواناست (5) بس است مرا خدا و کافى است بشنود خدا صداى هر کس که دعا کند وراى خدا مُنْتَهى،اَشْهَدُللهِِ بِما دَعا،وَاَنَّهُ بَرىءٌ مِمَّنْ تَبَرَّءَ، وَاَنَّ لِلّهِ الاْخِرَةَ وَالاُْولى.(4)انتهایى نیست گواهى دهم براى خدا بدانچه خوانده است و این که بیزار است از هر که از او بیزارى جسته و براى خداست آخرت و دنیا. سپس حضرت عیسى(علیه السلام) پاداش فراوانى را براى صد مرتبه خواندنِ این پنج دعا ذکر فرمود.(5) مرحوم «علاّمه مجلسى» گفته است: اگر کسى هر روز هر یک از این پنج دعا را ده مرتبه بخواند (که در مدّت ده روز هر کدام را صد مرتبه خوانده است) به روایت عمل کرده است. البتّه اگر هر روز هر دعایى را صد مرتبه بخواند بهتر است.(6) 5ـ در هر روز از این دهه، این تهلیلات [لا اله إلاّ اللّه ها] را که از امیر مؤمنان(علیه السلام) نقل شده است بخواند و اگر روزى ده مرتبه بخواند بهتر است: لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الّلَیالى وَالدُّهُورِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ اَمْواجِ الْبُحُورِ، لامعبودى جز خدا نیست به شماره شبها و روزگاران معبودى جز خدا نیست به شماره موجهاى دریاهااِلهَ اِلاَّ اللهُ وَرَحْمَتُهُ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّوْکِمعبودى جز خدا نیست و رحمت او بهتر است از آنچه مردم جمع کنند معبودى جز خدا نیست به شماره هر خار ووَالشَّجَرِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّعْرِ وَالْوَبَرِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الْحَجَرِهر درخت معبودى جز خدا نیست به شماره هر مُو و کُرک معبودى جز خدا نیست به شماره هر سنگوَالْمَدَرِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ لَمْحِ الْعُیُونِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ فِى اللَّیْلِ اِذاو کلوخ معبودى جز خدا نیست به شماره بهم خوردن چشمها معبودى جز خدا نیست در شب چونعَسْعَسَ، وَالصُّبْحِ اِذا تَنَفَّسَ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الرِّیاحِ فِى الْبَرارىتاریک شود و در صبح چون بدمد معبودى نیست جز خدا به شماره بادها در صحراهاوَالصُّخُـورِ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ مِـنَ الْیَـوْمِ اِلـى یَـوْمِ یُنْفَخُ فِى الصُّورِ.(7)و کوهها معبودى جز خدا نیست از امروز تا روز نفخ………………………………………….1. اقبال، صفحه 317.2. زاد المعاد، صفحه 240.3. مصباح المتهجّد، صفحه 672 و اقبال، صفحه 322 (با اندکى تفاوت).4. ممکن است این دعا به زبان عربى بر حضرت مسیح(علیه السلام) نازل شده باشد و نیز ممکن است حضرت امام باقر(علیه السلام) آن را به عربى تبدیل کرده باشد.5. اقبال، صفحه 323.6. زادالمعاد، صفحه 245.7. اقبال، صفحه 324.