حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در جلسهی درس خارج فقه، پدیدهی بینظیر و حرکت عظیم و پرمعنای راهپیمایی اربعین حسینی علیهالسلام را حسنهای ماندگار خواندند و گفتند: ترکیب «عشق و ایمان» و «عقل و عاطفه» از ویژگیهای منحصر بهفرد مکتب اهلبیت علیهمالسلام است و حرکت عاشقانه و مؤمنانهی مردم از کشورهای مختلف جهان در این پدیدهی بیسابقه، بدون تردید از جمله شعائر الهی است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به بزرگواری و محبت مردم عراق در پذیرایی از زائران اربعین، به کسانی که توفیق حضور در این حرکت پرمعنا و پرمغز را پیدا کردهاند توصیه کردند این فرصت را مغتنم بشمارند و افزودند: ما نیز از دور به حال زائران اربعین غبطه میخوریم و آرزو میکنیم ای کاش همراه شما بودیم.
رهبر انقلاب، فرصت ارتباط معنوی و عاشقانه با خاندان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و زیارت این عناصر ممتاز، برجسته، نورانی و ملکوتی را از امتیازات تفکر شیعی در میان فِرق اسلامی دانستند و گفتند: حرکت عظیم مردم از ایران و سایر کشورهای جهان برای حضور در راهپیمایی اربعین، جلوهای از ویژگیهای برجستهی مکتب اهلبیت علیهمالسلام است که در آن، هم «ایمان، اعتقاد قلبی و باورهای راستین» موج میزند هم «عشق و محبت».
ایشان همچنین زائران اربعین را به رعایت ضوابط و مقررات توصیه و تأکید کردند: دولت درخصوص خروج از کشور مقرراتی معین کرده که حتماً باید مراعات شود و حرکت خارج از این ضوابط مطلوب نیست.
به همان اندازه كه مجاهدت حسينبنعلى(عليهالسّلام) و يارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نيز مجاهدت زينب (عليهاالسّلام) و مجاهدت امام سجّاد(عليهالسّلام) و بقيهى بزرگواران، دشوار بود.
البته صحنهی آنها، صحنهى نظامى نبود؛ بلكه تبليغى و فرهنگى بود. ما به اين نكتهها بايد توجه كنيم.
درسى كه اربعين به ما مىدهد، اين است كه بايد ياد حقيقت و خاطرهى شهادت را در مقابل طوفان تبليغات دشمن زنده نگهداشت.
شما ببينيد از اول انقلاب تا امروز، تبليغات عليه انقلاب و امام و اسلام و اين ملت، چه قدر پرحجم بوده است. چه تبليغات و طوفانى كه عليه جنگ به راه نيفتاد جنگى كه دفاع و حراست از اسلام و ميهن و حيثيت و شرف مردم بود. ببينيد دشمنان عليه شهداى عزيزى كه جانشان - يعنى بزرگترين سرمايهشان - را برداشتند و رفتند در راه خدا نثار نمودند، چه كردند و مستقيم و غيرمستقيم، با راديوها و روزنامهها و مجلهها و كتابهايى كه منتشر مىكردند، در ذهن آدمهاى سادهلوح در همه جاى دنيا، چه تلقينى توانستند بكنند. اگر در مقابل اين تبليغات، تبليغات حق نبود و نباشد و اگر آگاهى ملت ايران و گويندگان و نويسندگان و هنرمندان، در خدمت حقيقتى كه در اين كشور وجود دارد، قرار نگيرد، دشمن در ميدان تبليغات غالب خواهد شد. ميدان تبليغات، ميدان بسيار عظيم و خطرناكى است.
از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار گروهی از اقشار مختلف مردم 29/6/68
اين روزها، روزهاى دههى آخر صفر است؛ روزهاى بعد از اربعين است. اگر نگاهى كنيم به تاريخ صدر اسلام، اين روزها روزهاى زينب كبرى (سلام اللَّه عليها) است. آن كارى هم كه زينب كبرى (سلام اللَّه عليها) كرد، يك كارِ از همين جنس بود؛ يعنى كارى محضاً براى خداى متعال، در دل خطرها و محنتها و زحمتها؛ يك ابراز وجود معنوى و الهى دين در چهرهى مصمم زينب كبرى (سلام اللَّه عليها).
خوب است بدانيم و بفهميم حروف تاريخ گذشتهى بسيار ارجمندى را كه تا امروز منشأ بركات فكرى و معرفتى شده است و انشاءاللَّه تا آخر دنيا هم خواهد بود.
زينب (سلام اللَّه عليها)، هم در حركت به سمت كربلا، همراه امام حسين؛ هم در حادثهى روز عاشورا، آن سختىها و آن محنتها؛ هم در حادثهى بعد از شهادت حسينبنعلى (عليهالسّلام)، بىسرپناهى اين مجموعهى به جا ماندهى كودك و زن، به عنوان يك ولىّ الهى آنچنان درخشيد كه نظير او را نميشود پيدا كرد؛ در طول تاريخ نميشود نظيرى براى اين پيدا كرد.
بعد هم در حوادث پىدرپى، در دوران اسارت زينب، در كوفه، در شام، تا اين روزها كه روز پايان آن حوادث است و شروع يك سرآغاز ديگرى است براى حركت اسلامى و پيشرفت تفكر اسلامى و پيش بردن جامعهى اسلامى. براى خاطر همين مجاهدت بزرگ، زينب كبرى (سلام اللَّه عليها) در نزد خداوند متعال يك مقامى يافته است كه براى ما قابل توصيف نيست.
بيانات مقام معظم رهبری در ديدار فرمانده و پرسنل نيروى هوائى ارتش 19/11/1388
.
خواستم این اربعین را کربلا باشم ، نشد
از نجف، پای پیاده… کربلا باشم ، نشد
زائران بین نمازی در حرم یادم کنید
هر نمازی خواستم در کربلا باشم ، نشد
فرا رسیدن اربعین حسینی تسلیت باد
تو که حق به مددش کرده نصیب
یاد ما باش که دلم یکسره ویران شده است . . .
.
.
بار بگشایید اینجا کربلاست
آب و خاکش با دل و جان آشناست
اربعین است اربعین کربلاست
به یاد کربلا دلها غمگین است
دلا خون گریه کن چون اربعین است
اربعین حسینی برشما تسلیت باد
.
هر طرف غوغایی از غم ها به پاست
توی قنوت هر نماز ، قرار همه ی محبان حضرت مهدی برای خواندن دعای فرج به نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان عج. (این دستور خود آقا در یکی از تشرفات است که به یکی از علما فرمودند.)
قوم بنی اسراییل با همین دعا کردن ها , ظهور و بعثت حضرت موسی را 170 سال به جلو انداختند . مگر ما چه از آن قوم کم داریم ؟
شیعیان کمی همت…… ظهور نزدیک است.
فرزند شهید محسن خزایی به تکفیری ها هشدار داد و گفت: تا زمانی که زنده باشم و تصویر پدرم را ببینم آرزوی انتقام از داعشی ها را دارم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سنت نیوز؛ به نقل از عصرهامون، محمد هادی فرزند شهید محسن خزایی در مراسم تشییع پیکر پدر بزرگوار خود گفت: خود شهید حرفش این بود که هیچ وقت و در هیچ کجا ولایت رو تنها نگذارید. رهبری الان یاور می خواهد. هر که پای کار است . بسم الله.
وی ادامه داد: هشداری به همه تکفیری ها می دهم. تا زمانی که زنده باشم و تصویر پدرم را ببینم آرزوی انتقام از داعشی ها را دارم.
فرزند این شهید بزرگوار در پایان گفت: برای حاج قاسم سلیمانی هم دعا کنید تا بتواند انتقام خون امثال پدر من را بگیرد.

هر شب در آغوش خیالت گریه می کردی
چشمانت انصافا شبیه کاسه ی خون بود
بی تاب بودی مثل شب های همین حالا
افسرده تر از تو ، درخت سیب مجنون بود
باران از آغوش کدامین ابر می آمد
وقتی تو در دنیای غمگین خودت بودی
وقتی که رویای شهادت در سرت بود
تنهایی ات در فکه و اروند و کارون بود
یادت بیاید باد وقتی خسته می آمد
از شانه بی طاقتی ها چه بر می خواست
یادت بیاید اشک ها و بغض سنگینت
در ندبه های تنهایی ات چون بود
یادت نمی آید زمستانی که غمگین بود
یادت نمی آید و این بسیار غمگین است
شاید اگر امروز با ما شعر می خواندی
دنیای ما از بودنت بسیار ممنون بود
اما تو رفتی چون دلت اینجا نبود
اما تو رفتی تا که تنها شعر بنویسیم
دختر بابا منم، طناز عشق - رفته بابایم سفر شهر دمشق
یادم آید آن سحرگاهی که رفت - برنگشته او از آن راهی که رفت
وقت رفتن هست یادم در وداع - گفت بابا میروم بهر دفاع
گفتم از که؟ از کجا؟ ای خوب عشق - گفت از ناموس شیعه در دمشق
گفت بابا، زینب آنجا بیکَس است - حضرت زهرا بر او دلواپس است
خون ز غیرت در رگ بابا به جوش - گفت باید او علم گیرد به دوش
گفت باید تا شود عباس او - از حرم با جان بدارد پاس او
گفت بابا میرود در خاتمه - تا بگیرد انتقام فاطمه
هست یادم بوسههای آخرش - لحظۀِ قران گرفتن بر سرش
در بغل بگرفت و نازم کرد او - غرقه در سوزوگدازم کرد او
رفت بابا مست عطر یاسها - تا شود همسنگر عباسها
رفت بابایم سحرگاهی دمشق - تا که عباسی کند در شهر عشق
رفته بود او یاری سید علی - گفته بود او زود میآید ولی
عید شد بابا نیامد، راز چیست - گفته مادر کرده او پرواز چیست
گفته مادر رفته بابا آسمان - پیش آقا مهدی صاحب زمان
در تحیُر ماندهام پرواز را - میکنم با خود مرور این راز را
آه، بابایم که بال و پر نداشت - پیکرش هم تازه دیدم سر نداشت
بیسر و بیبال و پر آیا توان - پرکشیدن از زمین تا آسمان
یادم آید بعد از آن روزی که من - لالهای دیدم فریبا در کفن
در کفن پوشیدهای آرام عشق – بر دل او داغ بانوی دمشق