• فهرست مطالب 
  • تماس  

برخی از رسانه‌های غیرانقلابی

21 اردیبهشت 1402 توسط آشنا

🔴گام‌های بلند زاکانی در پایتخت/ اقدام عجیب صداوسیما در سانسور اقدامات بزرگ شهرداری تهران

🔹رهبر انقلاب بارها بر امیدآفرینی و تبیین اقدامات خوب در کشور تاکید داشته‌اند. یکی از نهادهایی که با اقدامات تحولی زمینه ساز امید آفرینی در جامعه بوده، شهرداری تهران است.

🔹فعال شدن پروژه‌های عمرانی شهر پس از سال‌ها تعطیلی و رکود، اجرایی‌شدن آزادراه شهید شوشتری، بزرگراه یادگار امام(ره) و شهید بروجردی، بهره‌برداری از ۱۰ ایستگاه و ۳۳ کیلومتر مترو، مبارزه جدی با فساد و برگرداندن ۲۰ هزار میلیارد تومان اموال شهرداری، اضافه شدن 2500 اتوبوس در ماه‌های آینده و ده‌ها اقدام بزرگ دیگر شهرداری تهران گوشه ای از گزارش بلندبالای علیرضا زاکانی شهردار پایتخت است که در نشست خبری که روز دوشنبه 11 اردیبهشت باحضور گسترده خبرنگاران داخلی و خارجی به برخی ازآنها اشاره کرد و بازتاب گسترده ای در کشور و خارج از کشور داشت.

🔹اما اتفاق عجیبی که سبب بُهت و حیرت شد بایکوت این اقدامات بزرگ و امید آفرین از سوی بخش‌های خبری صداوسیما بود.

🔹سؤال مردم‌ تهران و دوستداران انقلاب این است در روزهایی که دشمنان تمام تلاش خود را به کار بسته‌اند که اخبار منفی و ناامید کننده منتشر و مردم را نسبت به نظام و انقلاب دلسرد کنند، چرا صداوسیما به جای بازتاب این اقدامات، همان کاری را انجام می‌دهد که دشمن می‌خواهد. یعنی بایکوت امید و امیدآفرینی!!

 نظر دهید »

کمپین

28 بهمن 1400 توسط آشنا

سلام وقت بخیر
کمپین برخورد پلیس فتا با ناقضان حدود شرعی در فضای مجازی رو لطفا حمایت و تبلیغ کنید .
https://www.farsnews.ir/my/c/121292

 نظر دهید »

کمپین223

24 بهمن 1400 توسط آشنا

کمپین برخورد پلیس فتا با ناقضان حدود شرعی در فضای مجازی رو لطفا حمایت و تبلیغ کنید .
https://www.farsnews.ir/my/c/121292

 نظر دهید »

کمپین

24 بهمن 1400 توسط آشنا

کمپین برخورد پلیس فتا با ناقضان حدود شرعی در فضای مجازی رو لطفا حمایت و تبلیغ کنید .
https://www.farsnews.ir/my/c/121292

 نظر دهید »

روح خدا به ملکوت اعلی پیوست

15 خرداد 1399 توسط آشنا

 نظر دهید »

#22بهمن تماشایی

21 بهمن 1398 توسط آشنا

حسن لطفی

اگرچه نوبت خون گریه‌های طولانیست

اگرچه کشور من در هوای بارانیست

قسم به خون تو ای  سربدار قدسیِ ما
که این دیار پُر از قاسم سلیمانیست

 

محمدرضا بازرگانی:

فکر کردی که نمانده دل و دلسوزی نیست؟

یا در این قوم به جز دغدغۀ روزی نیست؟

 

به خیالت که زمستان شده و یخبندان؟

ادامه »

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

سایه ات مستدام رهبرم

21 بهمن 1398 توسط آشنا

#مرگ_بر_ضد_ولایت_فقیه
#مرگ_بر_فتنه_گر
#مرگ_بر_اسرائیل
#مرگ_برآمریکا
#جانم_فدای_رهبرم_سید_علی_خامنه_ای

1581338032mhmmd_maleki_1377_rmz_1580890441.jpg

1581338032a_kiani315_1581272118_1.jpg

 نظر دهید »

چهلمین روز شهادت سپهبد سرداز حاج قاسم سلیمانی

20 بهمن 1398 توسط آشنا


پر از بغضم ز داغ این ابر مرد
پر از خشم مقدس ضجه ی درد

کنار امت آزاده دیدم
خدا با مویه هایم گریه می کرد

شعر از : محمدعلی ساکی

 نظر دهید »

#سردار_دلها#محبوب_قلبها #مرگ_بر_فتنه_گر

20 بهمن 1398 توسط آشنا

یک عمر شهید بود و، دل باخته بود
بردشمن و نفس خویشتن تاخته بود
از پیکر سوخته، نبودش باکی
او سوخته ای بود که خودساخته بود

شعر از : علی انسانی

1581195587139810171016425319341324.jpg

 1 نظر

#جانم_فدای_رهبرم_سید_علی_خامنه_ای

19 بهمن 1398 توسط آشنا

#جانم_فدای_رهبرم
#جانم_فدای_رهبرم_سیدعلی
#مرگ_بر_فتنه_گر
#مرگ_بر_آمریکا
#مرگ_بر_ضد_ولایت_فقیه

1581163351shkarimihoseini_1580921383.jpg

 نظر دهید »

#انتخابات_وظیفه_شرعی_ماست

18 بهمن 1398 توسط آشنا

#جانم_فدای_رهبرم_سید_علی_خامنه_ای
#من_در_انتخابات_شرکت_میکنم


رهبر معظم انقلاب اسلامی راهپیمایی 22 بهمن و انتخابات مجلس شورای اسلامی را دو آزمون بزرگ ملت ایران خواندند و تأکید کردند: هرکس ایران عزیز، امنیت میهن و آبروی وطن را دوست دارد و در پی حل مشکلات است، باید در پای صندوق رأی حضور یابد تا عزم و اقتدار ملی ایرانیان بار دیگر به منصه ظهور برسد.

158106506936968_00.jpg

 نظر دهید »

جانم فدای رهبرم

15 بهمن 1398 توسط آشنا

#سیدعلی_خامنه_ای
#سیدعلی
#سیدعلی_لب_تر_کند_جان_را_فدایش_میکنم

1580823765janam_fadaye_mola.jpg

 نظر دهید »

#تبدار_نباشیم

22 دی 1398 توسط آشنا

 نظر دهید »

الهی لاتکلنی

15 دی 1398 توسط آشنا

 نظر دهید »

#شهادتت مبارک

13 دی 1398 توسط آشنا


 نظر دهید »

شهادت مبارک قهرمان

13 دی 1398 توسط آشنا

 

 

بکشید مارا ملت ما بیدارتر می شود …

 نظر دهید »

مدافع حرم عشق

10 دی 1398 توسط آشنا

تا به حال از خود سؤال کرده‌ای که رزمندگان مدافع حرم که خیلی زود به درجه شهدای مدافع حرم می‌پیوندند چه کسانی هستند و چه در سر دارند؟ چه اهدافی دارند و آرمانشان چیست؟ و چگونه دل از آرامش زندگی روزمره می‌کنند و بدون اجبار خود را عازم در مسیر جغرافیایی رها کرده و کارزار دفاع از حرم می‌شوند.

به قول شهید آوینی که می‌گفت: عقل می‌گوید بمان، عشق می‌گوید برو و این را هر دو خداوند آفریده تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود.ثروت این شهدا عشقی است که قابل تحریم نیست چگونه می‌توان با ابزار عقل به قضاوت عاشقی نشست که اگر چه ردای مقابله با داعشیان را به تن کرده‌اند اما خود نیز چندان در قید و بند عقل نبوده و پا در مسیری گذاشتند که دیگران جزبه حیرت نمی‌توانند به روایت آن بپردازند حیرتی از جنس همان عقل و عشق!

ادامه »

 نظر دهید »

میلاد حضرت زینب سلام الله علیها

10 دی 1398 توسط آشنا

ولادت

حضرت زینب كبرى علیها السلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى در شهر مدینه منوّره متولّد گردیده، و جهان را به قدوم خویش مزین فرمودند.

نام، لقب و كنیه آن حضرت: نام مبارك آن بزرگوار زینب، و كنیه گرامیشان ام الحسن و ام كلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولیة اللّه العظمى، ناموس الكبرى، شریكة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، كامله و …

ادامه »

 نظر دهید »

9دی روز بصیرت

09 دی 1398 توسط آشنا

حماسه 9 دی ، نماد عزّت، استقلال و بصیرت مردمی است که تا پای جان برای حفظ اصول اسلام و آرمان‌های انقلاب ایستاده اند و با صدای رسا اعلام کردند که اگر دشمن در برابر دین آنها بایستد در برابرتمام دنیای آنها خواهند ایستاد.

روز نهم دی ماه در تاریخ انقلاب اسلامی با عنوان روز «بصیرت» تبدیل به یوم الله و ماندگار گردید. در این روز ماندگار و تاریخی ملت همیشه در صحنه ایران اسلامی، حماسه ای دیگر آفرید و دشمنان خدا و دینش را مأیوس و ناامید ساخت و قلب امام زمان (عج) و نائب بر حقش حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(دامت برکاته) را شاد کرد.

می توان گفت نهم دی، روز غلبه جنود الهی بر جنود شیطان است. روز خروش ملت ایران و آشکار ساختن خشم مقدس در برابر اهانت ها و حرمت شکنی های عده ای غافل و یا مزدور وابسته به اجانب نسبت به مقدسات در روز عاشورای حسینی است.

روز نهم دی در واقع روز نه گفتن ملت ایران به سران فتنه و آری گفتن به نظام اسلامی و بیعت مجدد مردم با آرمان های والای حضرت امام خمینی(ره) و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی است.

مردم در این روز، تیر خلاص را به سران فتنه شلیک و پشت پیکر نامبارک فتنه را به خاک مالیدند. در روز نهم دی ماه 1388، مشروعیت سیاسی نظام اسلامی ایران بار دیگر با حضور خودجوش ده ها میلیونی مردم در تهران و تمامی شهرهای دیگر کشور به جهانیان اعلام گردید.

 نظر دهید »

دور زدن و توقف ممنوع

02 دی 1398 توسط آشنا


✅ در سراسر زندگی توقف ممنوع

فَإِذٰا فَرَغْتَ فَانْصَبْ (انشراح/٧)

وَ إِلىٰ رَبِّكَ فَارْغَبْ ( انشراح/٨)

پس هنگامى كه از كار مهمى فارغ می شوى به مهم ديگرى پرداز
???،

✅ در انتهای زندگی دور زدن ممنوع

حَتّٰى إِذٰا جٰاءَ أَحَدَهُمُ اَلْمَوْتُ قٰالَ رَبِّ اِرْجِعُونِ (مومنون/٩٩)

لَعَلِّي أَعْمَلُ صٰالِحاً فِيمٰا تَرَكْتُ كَلا ..ّٰ (مومنون/١٠٠)

«هنگامی که مرگ هریک از آنان فرا رسد، می‌گوید: پروردگارا! مرا بازگردانید»، «شاید در آنچه از خود به جای گذاشته‌ام، کار نیکی انجام دهم. هرگز
???

 نظر دهید »

خدا بزرگه

02 دی 1398 توسط آشنا

گاهی خدا برایت همه پنجره ها را میبندد

وهمه درها را قفل میکند

زیباست اگر فکر کنی آن بیرون هوا طوفاني است

و خدا درحال مراقبت از توست?


ْ وَ عَسىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اَللّٰهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ (٢١٦/ بقره)


و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بدتر است ، و خدا می داند و شما نمی دانید.

 نظر دهید »

یا صاحب الزمان

02 دی 1398 توسط آشنا

 1 نظر

نتیجه اسلام بدون ایمان

23 آذر 1398 توسط آشنا

در بحبوحه ناآرامی‌ها و اغتشاشات اخیر عراق، افراد ناشناس نوجوان ۱۶ ساله‌ای را به قتل رسانده و جسد او را در میدان الوثبه بغداد بر روی تیرک چراغ راهنمایی و رانندگی آویزان کردند.

ادامه »

 نظر دهید »

راز آفرینش

22 آذر 1398 توسط آشنا


س- هدف از خلقت و آفرینش چیست؟

ج- این پرسش که: «هدف از خلقت و آفرینش چیست؟» از پرسش های قدیمی بشر است.

بشر از آن روز که توانست خود را با دیده فهم و خرد، ببیند و به جهان و پدیده های آن بنگرد، این سؤال برایش پیش آمد که: فایده وجود من و میلیون ها و میلیاردها امثال من و این همه پدیده های بی شمار چیست؟ هدف از آفرینش این همه صنایع بدیع و زیبا و عوالم کوچک و بزرگ چه می باشد؟

هر انسانی که خود را فراموش نکرده، و از جهان و آن چه در آن است غافل نباشد، در گذشته و حال این پرسش برایش مطرح بوده است.

ادامه »

 نظر دهید »

یاصاحب الزمان

22 آذر 1398 توسط آشنا

 نظر دهید »

شعرنوشت

20 آذر 1398 توسط آشنا

 نظر دهید »

نیکی کردن

19 آذر 1398 توسط آشنا

 نظر دهید »

جهاد

18 آذر 1398 توسط آشنا

 نظر دهید »

السلام علیک یا فاطمه المعصومه سلام الله علیها

16 آذر 1398 توسط آشنا

ای غبــــار آستــــانت، آبـــروی اهــــل قــم
داده زینت خــاک زوارت بــه روی اهــل قــم
وصف تو محفل به محفل، گفتگـوی اهل قم 
روز و شب چشم عنایاتت به سوی اهل قم
                                آفتــاب و مــاه، تـا در چـرخِ گیتی‌پرور است
                                سایۀ‌ گلدسته‌هایت بر سرِ این‌کشور است

ادامه »

 نظر دهید »

ای غروب جمعه

15 آذر 1398 توسط آشنا

 نظر دهید »

انتخابات نزدیک است

12 آذر 1398 توسط آشنا

 نظر دهید »

ولایی ام

11 آذر 1398 توسط آشنا

 

تصویر خدا عکس گل آمنه است

بر کوه دلم نام علی فاطمه است

احمد بودش یارو علی یاور او

هر کس که محب علی خامنه است

 نظر دهید »

#امام_جمعه #امام_جمعه_ایرانشهر: #سید_شجاع_الدین_ابطحی #حسن_روحانی #حسن_فریدون

23 آبان 1398 توسط آشنا

#امام_جمعه
#امام_جمعه_ایرانشهر:
#سید_شجاع_الدین_ابطحی
#حسن_روحانی
#حسن_فریدون

15737304603cc93e02e109f24e3ecc2f46e8e309dd.mp4

 نظر دهید »

#حسن_روحانی #حسن_فریدون #دولت_بی_تدبیر #دولت_تدبیر

23 آبان 1398 توسط آشنا

#حسن_روحانی
#حسن_فریدون
#دولت_بی_تدبیر
#دولت_تدبیر

15737301449acb06ea35a77cc5695505d0ae2454e6.mp4

 نظر دهید »

#حسن_روحانی #حسن_فریدون #استقبال_از_روحانی #مردم_یزد

23 آبان 1398 توسط آشنا

#حسن_روحانی #حسن_فریدون
#استقبال_از_روحانی
#مردم_یزد

1573730001_asheghe.vatan24680_1573401254_3.jpg

1573730001farzand.iran.110_1573382818.jpg

1573730000_asheghe.vatan24680_1573401254_5.jpg

1573729999_asheghe.vatan24680_1573401254_1.jpg

1573729999_asheghe.vatan24680_1573401254_2.jpg

1573729998_asheghe.vatan24680_1573401254_4.jpg

 نظر دهید »

نور احمد

02 آذر 1397 توسط آشنا

 اشعار میلاد پیامبر اکرم و امام صادق, مولودی میلاد پیامبر اکرم و امام صادق

 

میلاد پیامبر اکرم و امام جعفر صادق, شعر میلاد پیامبر اکرم

شب تجلی عشق و عقیده است امشب

شب ظهور هزاران سپیده است امشب

ادامه »

 1 نظر

معرفی وبلاگ

02 اردیبهشت 1397 توسط آشنا

راهی به سوی آرامش

 

www.aramesham.loxblog.com

 نظر دهید »

افزایش قیمت نفت ربطی به زنگنه ندارد!!!

08 اسفند 1395 توسط آشنا

افزایش قیمت نفت ربطی به زنگنه ندارد!!!

تو بوق و کرنا کردن که برجام نفتی باعث افزایش قیمت نفت شده که اگه یه بررسی دقیقی کنیم متوجه میشیم دلیل اصلیش دولت نبوده بلکه حوادث منطقه بوده.

یه بررسی کوچیک کنیم می فهمیم در حال حاضر الان اکثر چاه های نفت افتاده دست شیعه ها، مخصوصا در عراق و یمن.

عربستان هم که مجبوره برای صادرات نفت خودش تنگه هرمز رو با خط لوله دور بزنه اما بازم با نیروی دریایی سپاه مواجهه .

از طرفی عربستان بخواد نفتشو به شرق آسیا صادر کنه باز باید از تنگه باب المندب رد کنه که این تنگه هم از شانس بدش دست یمنی هاست.

از اون طرف هم نیروهای مدافع حرم و روسیه اکثر چاه های نفت رو از داعشی ها پس گرفتن و مانع ارسال نفت به ترکیه شدن.


از طرف دیگه عربستان برای ضربه زدن به ایران اونقدر از چاه هاش برداشت کرد که خیلی از چاه های نفتش ریزش کرده و الان دچار بحران شده.

درواقع دولت مخصوصا زنگنه هیچ کاری نکردن. فقط باید دعا به جون سوریه و عراق و یمن و مدافعین حرم و سپاه کنن و بس.

فعلا بخاطر وجود آقای زنگنه دادگاه لاهه برای قرارداد کرسنت ایران رو بدهکار کرده. اونم چه بدهیی. باید کلی به امارات باج بدیم.

اگه واقعا برجام نفتی تأثیر داشت ازش توی کرسنت استفاده می کردن تا دادگاه لاهه پدرمون رو در نیاره.

پ,ن : خدایش ملت مثل قبل نیستن یک مقدار رو راست باشین بد نیست.

 نظر دهید »

رونمایی از منشور حقوقی وزرا

08 اسفند 1395 توسط آشنا

رونمایی از منشور حقوقی وزرا
آنچه می خوانید متن کامل منشور حقوق وزرا است که جهت آشنایی وزرای دولت باحقوق خود در دولت تدبیر و امید است.

ماده 1 : وزرا حق دارند حقوق های نجومی و پاداش های نجومی دریافت کنند و مردم باید حقوق شهروندی دریافت کنند.

ماده 2 : وزرا حق دارند به هرمسئولی که دلشان خواست پاداش های نجومی بدهند و مردم باید از یارانه خود انصراف بدهند.

ماده 3 : وزرا حق دارند در لواسان ویلاهای چند میلیاردی داشته باشند اما مردم باید بی خیال طرح مزخرف مسکن مهر بشوند.

ماده 4 : وزرا حق دارند چند شغل همزمان داشته و در چند شرکت سهامدار و چندین جا هیأت مدیره باشند اما مردم باید بیکار بشوند.

ماده 5 : وزرا حق دارند به مردم بی محلی کنند و جوابشان را ندهند و مردم حق ندارند علیه وزرا شعار بدهند و انتقاد کنند.

 

ماده 6 : وزرا حق دارند از صندوق ذخیره فرهنگیان به آنانی که فرهنگی نیستند وام کلان بدهند اما مردم حق ندارند از بانک ها یک میلیون وام بگیرند.

ماده 7 : وزرا حق دارند بخاطر خیانت به کشور مثل برجام مدال شجاعت بگیرند اما مردم حق ندارند دولت را نقد کنند.

ماده 8 : وزرا حق دارند کم کاری ها و معایب خودشان را گردن دولت قبل بیندازند اما مردم بعد از دولت ما حق ندارند این کار را کنند.

ماده 9 : وزرا حق دارند جهت اشتغال زایی در کشورهای خارجی با شرکت های خارجی قرارداد ببندند اما کارگر های داخلی حق کار کردند ندارند.

ماده 10 : وزرا حق دارند بجای پرداختن به مشکلات مردم به مشکلات کنسرت ها بپردازند اما مردم حق ندارند از مشکلاتشان گلایه کنند.

ماده 11 : وزرا حق دارند حق اوقات فراغت فرزندان دریافت کنند ولی مردم حق ندارند فرزندان خود را رایگان در مدارس ثبت نام کنند.

ماده 12 : وزرا حق دارند مدیران خائن را ذخایر نظام اعلام کنند اما اگر مردم به دولت انتقاد کردند آنان را خائن نظام معرفی کنند.

ماده 13 : وزرا حق دارند در سفر های استانی در هوای آلوده دانش آموزان را جهت استقبال ریاست جمهور از کلاس درس بیرون بکشند اما مردم حق ندارند شعار ما بیکاریم سر بدهند.

ماده 14 : وزرا حق دارند مسائل محرمانه خود را به دشمنان و خارجی ها بدهند اما مردم حق ندارند از مسائل محرمانه اطلاعی پیدا کنند.

ماده 15 : وزرا حق دارند برادر خود را جهت تقلید صدا، ایجاد صرافی، فساد بانکی، خوردن موز به عنوان دستیار ویژه انتخاب کنند اما مردم حق ندارند نان شب برای خودشان داشته باشند.

پ,ن : یکی نیست بگه از اصول اولیه حقوق شهروندی دروغ نگفتن به ملتی هست که نون شب ندارن اما شما دم از تک رقمی شدن تورم میزنی…

 1 نظر

در خواست معاوضه آرش صادقی با شهدای صابرین

08 اسفند 1395 توسط آشنا

آرش صادقی فرد بیگناهی که چند ساله در زندان رژیم اسیر شده و تنها جرم هاش اغتشاش علیه نظام و همکاری با پژاک و همکاری با احمد شهید برای تحریم های حقوق بشری علیه رژیم و دروغ پردازی علیه ایران در BBC و همکاری با گروهک تروریستی توحید و جهاد که در غرب ایران برای داعش نیرو جذب می کردن و حمایت از بهائیت و عضو فرقه دراویش و … هست.

آرش صادقی بی گناه الان مدت 69 و خورده ای روزه که اعتصاب غذا کرده که اگه کروکودیلم بود از پا میفتاد اما آرش مثل شُتر داره مقاومت میکنه و توی مدت این 69 روز حتی یکبار هم دستشویی نرفته چون اصلا غذایی نخورده.

 

چند روز پیش هم جمعی از طرفداران رباتی آرش در توئیتر تونستند هشتک saveArash# رو به ترند اول جهان تبدیل کنند که توئیتر …فهمید اینا ربات هستن و زد هشتک رو پاک کرد بی شعور.

اما ما خواستار معاوضه آرش صادقی بی گناه با شهدای صابرین هستیم چراکه آرش صادقی با گروه تروریستی پژاک همکاری داشته و این گروهک هم خیلی از نیروهای صابرین رو شهیدکرده، و از طرفی سال هاست فرزندان و خانواده شهدای صابرین به دلیل از دست دادن این عزیزان یک آب خوش از گلویشان پایین نرفته، ازینرو ما خواهان این هستیم تا گروهک پژاک شهدای صابرین را زنده کرده و آن ها را از قبر بیرون بیاورد و رژیم در قبال این اقدام گروه پژاک، آرش صادقی را معاوضه کند.

پ,ن : مخصوص اون یه عده از بازیگران و نمایندگان مجلس که خواهان آزادی آرش صادقی شدن: چرا انگلیسی ها دولت استعماری هند شرقی را در دست گرفتند اما نتوانستند ایرلند را که بیخ گوششان بود بگیرند؟ چرچیل می گوید: ما دو ابزار مهم نیاز داریم که در ایرلند نداریم …!!! “اکثریت نادان و اقلیتی خائن".

 نظر دهید »

هاشمی رفسنجانی امیر کبیر دوران

08 اسفند 1395 توسط آشنا

هاشمی رفسنجانی امیر کبیر دوران
خیلی ها معبر رو به عنوان منتقدترین وب جنگ نرم علیه آقای هاشمی میشناسند اما هیچوقت معبر آقای هاشمی رو فردی که مخالف انقلاب هست معرفی نکرد، بلکه بیشتر انتقاد ها به آقای هاشمی بر سر برخی افکار ایشان بود.

اگر هاشمی رفسنجانی وقتی که می بایست صرف تربیت فرزندان خود کند را در زندان های ساواک و در جبهه های جنگ سپری نمی کرد حال و روز وی بهتر از هر شخص دیگری در این انقلاب بود.

 

جهت دریافت اندازه اصلی بر روی عکس کلیک نمایید

اما همان هایی که چشم دیدن انقلاب اسلامی را ندارند، همان بهائی های بی دینی که رگ امیر کبیر را بریدند امروز میخواهند برای رسیدن به منافع پست خودشان هاشمی رفسنجانی را قربانی کنند و رگ انقلابی وی را با تفرقه و دوقطبی کردن و آشوب قطع کنند و ازینرو باید گفت هاشمی رفسنجانی ، امیر کبیر دوران است…

بنده به عنوان شخصی که اولین رأی عمر خود را به هاشمی رفسنجانی داد هیچگاه از رأی خودم پشیمان نشدم هرچند خیلی دوستداشتم ایشان همانطور که هیچوقت پشت به نظام نکردند، هیچگاه از برخی از تفکرات مخرب در کشور حمایت نمی کردند…


پ,ن : بی تعارف دلم برایش تنگ می شود. این طرح هم هدیه معبر به روح هاشمی رفسنجانیست. شادی روحش صلوات… 

 نظر دهید »

شیوه انتخاب برگزیدگان جشنواره فیلم فجر (شوی فیلم زجر)

08 اسفند 1395 توسط آشنا

شیوه انتخاب برگزیدگان جشنواره فیلم فجر (شوی فیلم زجر)
بزرگ‌ترین رویداد مهم غیرانقلابی و غیرفرهنگی کشور یعنی جشنواره شوی لباس فیلم زجر در پایان روز داوری توانست با داوری مجریان او نور آبی و دو تابعیتی که بویی از انقلاب نبرده‌اند، برگزیدگان خود را بشناسد.

بر این اساس سیمرغ بلورین اجرای بهترین شوی لباس می‌رسد به بازیگر خانم که در فیلم خاک توسری در نقش یک زن فاحشه ایفای نقش کرد و با سرووضع افتضاحبه جشنواره آمد.

سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی می‌رسد به آقای کارگردان به خاطر انتخاب بازیگران زن مجرد در مهمانی‌های شبانه برای بازی در فیلم‌های خودش و فروش بیشتر فیلم هایش.

 

بزرگ‌ترین رویداد مهم غیرانقلابی و غیرفرهنگی کشور یعنی جشنواره شوی لباس فیلم زجر در پایان روز داوری توانست با داوری مجریان او نور آبی و دو تابعیتی که بویی از انقلاب نبرده‌اند، برگزیدگان خود را بشناسد.

بر این اساس سیمرغ بلورین اجرای بهترین شوی لباس می‌رسد به بازیگر خانم که در فیلم خاک توسری در نقش یک زن فاحشه ایفای نقش کرد و با سرووضع افتضاحبه جشنواره آمد.

سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی می‌رسد به آقای کارگردان به خاطر انتخاب بازیگران زن مجرد در مهمانی‌های شبانه برای بازی در فیلم‌های خودش و فروش بیشتر فیلم هایش.

سیمرغ بلورین بهترین فیلم می‌رسد به فیلمی که در آن سرتاسر خیانت و دروغ و فحشاست و بازیگرانش به هم حرف‌های رکیک می‌زنند و بسیار بد حجاب هستند.

عکس های شیوه انتخاب برگزیدگان جشنواره فیلم فجر (شوی فیلم زجر)

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن می‌رسد به بازیگری که به خاطر بازی گرفتن بیشتر شوهر خودش را طلاق داد تا نظر کارگردانان و تهیه‌کنندگان را به خود جلب کند.

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد می‌رسد به آقای بازیگری که لباس‌های ناجور و عجیب‌وغریبی پوشیده و در چند تا پارتی دستگیرشده و با چند خانم رابطه داشته.

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد می‌رسد به آقای بازیگری که بسیار بی‌غیرتاست و اجازه می‌دهد ناموسش در جشنواره با سرووضعی ناجور جلوی عکاسان و مردم عشوه بریزد.

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن می‌رسد به خانم مجرد بازیگری که برای گرفتن فالوورو بیشتر با لباس های بدن نمای کوتاه و عشوه های فراوان در جشنواره حاضر شد.

سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران می‌رسد به فیلمی که در آن بیشتر از دخترها و خانم‌های مجرد بدحجاب استفاده‌شده بود و باهم شوخی‌های رکیک می‌کردند.

ازینرو فیلم‌هایی که ماهیت انقلاب اسلامی و ارزشی و اسلامی داشته‌اند نتوانستند از هیئت‌داوران جشنواره شوی فیلم زجر سیمرغی دریافت کنند.

بی ربط نوشت : میگن فستیوال های فیلم خارجی قراره من بعد بیان از جشنواره فیلم فجر ما یاد بگیرن خخخ

 


سیمرغ بلورین بهترین فیلم می‌رسد به فیلمی که در آن سرتاسر خیانت و دروغ و فحشاست و بازیگرانش به هم حرف‌های رکیک می‌زنند و بسیار بد حجاب هستند.

 

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن می‌رسد به بازیگری که به خاطر بازی گرفتن بیشتر شوهر خودش را طلاق داد تا نظر کارگردانان و تهیه‌کنندگان را به خود جلب کند.

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد می‌رسد به آقای بازیگری که لباس‌های ناجور و عجیب‌وغریبی پوشیده و در چند تا پارتی دستگیرشده و با چند خانم رابطه داشته.

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد می‌رسد به آقای بازیگری که بسیار بی‌غیرتاست و اجازه می‌دهد ناموسش در جشنواره با سرووضعی ناجور جلوی عکاسان و مردم عشوه بریزد.

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن می‌رسد به خانم مجرد بازیگری که برای گرفتن فالوورو بیشتر با لباس های بدن نمای کوتاه و عشوه های فراوان در جشنواره حاضر شد.

سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران می‌رسد به فیلمی که در آن بیشتر از دخترها و خانم‌های مجرد بدحجاب استفاده‌شده بود و باهم شوخی‌های رکیک می‌کردند.

ازینرو فیلم‌هایی که ماهیت انقلاب اسلامی و ارزشی و اسلامی داشته‌اند نتوانستند از هیئت‌داوران جشنواره شوی فیلم زجر سیمرغی دریافت کنند.

بی ربط نوشت : میگن فستیوال های فیلم خارجی قراره من بعد بیان از جشنواره فیلم فجر ما یاد بگیرن خخخ

 

 نظر دهید »

عمو تدبیر باف

08 اسفند 1395 توسط آشنا

شعر عمو تدبیر باف بله برای مهد کودک ها ازونجایی که قرار شد درس برجام به صورت اختیاری در مدارس متوسطه تدریس بشه تا دانش آموزان در درس تاریخ خودشون با بزرگترین کلاه فرنگی که بعد از ترکمنچای بر سر ملت رفته آشنا بشن، تصمیماتی اتخاذ شد تا این درس از مهد کودک ها شروع بشه. این تصمیم بخاطر این بود که همه دانشمندان و روانشناسان و پژوهشگران دنیا بر این باورند برای یادگیری بهتر باید از دوران کودکی مفاهیم را به کودکان آموزش بدیم. ازین رو معبر سایبری فندرسک شعر عمو تدبیر باف را برای رده سنی نونهالان آماده کرده است

 

. شعر عمو تدبیر باف بله برای مهد کودک ها

 

عمو تدبیر باف؟ بلعه تدبیر منو بافتی؟

بعله پشت آمریکا انداختی؟

بعله برجام اومده چی چی آورده؟

تحریم و تبعیض با صدای چی؟

فیش نجومی

فرفرفر فرفرفر فریدون

 نظر دهید »

تقدیم به شهدای پلاسکو

06 بهمن 1395 توسط آشنا

نوحه خوانی میکنم، همراه با من گریه کن!
داغ، سنگین است! پس همراه شیون، گریه کن!

بغض و هق هق گاه امان شعر را هم میبرد!
میشود وقتی زبان شعر «الکن»، گریه کن!

«بهمن خونین» ما امسال رنگش شد سیاه!
چون «محرم» از همین آغاز بهمن، گریه کن!

کشتزاری آهنی در مرکز این شهر بود!
 پیش چشم برزگرها سوخت خرمن! گریه کن!

برج ویران گشته و آتش نشانان مانده اند
زیر کوه آجر و سیمان و آهن، گریه کن!

مرد نان آور به سمت خانه امشب برنگشت!
نیست تکلیف زن و فرزند روشن، گریه کن!

جای داغی -اینچنین سنگین- میان خانه نیست!
عینهو دیوانه ها در کوی و برزن گریه کن!

مثل بار قبل و بار قبل از آن، تقصیر را -
هیچکس قطعا نمیگیرد به گردن، گریه کن!

بس که منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
نیست دیگر هیچکس را پای رفتن، گریه کن!

داغهایی -اینچنین سنگین- نمیگنجد به شعر!
امشب ای شاعر به جای «شعر گفتن»، گریه کن!


اصغر عظیمی مهر
بامداد اول بهمن ۱۳۹۵
کرمانشاه

 نظر دهید »

پلاسکو

06 بهمن 1395 توسط آشنا

ه گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری فارس، ساختمان پلاسکو یکی از ساختمان‌های بزرگ و تجاری تهران بود که قدمت 53 ساله داشت ولی صبح روز پنجشنبه 30 دی ماه دچار آتش سوزی گسترده شد. از این ساختمان 17 طبقه به‌ عنوان اولین ساختمان مرتفع و مُدرن ایران یاد می‌شود.

در زیر آخرین روند اقدامات انجام شده را می‌خوانید:

16:19/ مجتبی عبدالهی رییس ستاد تشییع شهدای آتش‌نشان پلاسکو: پیکر مطهر شهدای آتش‌نشان روز پنجشنبه ساعت ۸:۳۰ صبح از مقابل دانشگاه تهران تشییع و به بهشت زهرا منتقل خواهد شد.

با بررسی دقیق مشخص شد که ١٥ نفر از آتش‌نشانان در آوار پلاسکو و یک نفر نیز در بیمارستان شهید شده‌اند.

16:16/ سردار غلامعلی کریمی جانشین فرمانده انتظامی تهران: پس از نظر آتش نشانی، از روز شنبه هفته آینده کسبه اطراف پاساژ پلاسکو می‌توانند به فعالیت خود ادامه دهند.

حدود 700 نفر در زمان ریزش ساختمان برای تماشا در محل حضور داشتند. ٧٥ گاوصندوق از پلاسکو کشف شده است که پنج عدد تحویل صاحبانشان شده است. تاکنون 8 خانواده کسبه پلاسکو اعلام مفقودی کردند.

16:11/ یک کپسول آتش نشانی از زیر آوار ساختمان پلاسکو  پیدا شد؛ عملیات آوار برداری متوقف شده و آتشنشانان احتمال می‌دهند که پیکر یکی از همکارانشان در این قسمت باشد.


پوشاک به جا مانده از ساختمان حادثه دیده پلاسکو

کشف یک گاو صندوق دیگر از زیر آوارها
 


دسته چک یکی از کسبه پلاسکو در میان آوار

دسته چک یکی از کسبه پلاسکو در میان آوار
 

15:05/ آتش دوباره شعله ور شدو آتش‌نشانان در حال اطفای حریق هستند.

14:00/ ملکی سخنگوی سازمان آتش نشانی: تاکنون 11000 تن از آوارهای ساختمان پلاسکو شامل آهن‌های شکسته، نخاله و سیمان از محل خارج شده و آتش‌نشان‌ها همچنان با دستگاه‌های هیدرولیکی در حال جست‌جوی پیکرهای مدفون شده هستند.

13:12/ دلار فروشان فردوسی هم از امروز کار خود را آغاز کردند.

12:35/ با نزدیک شدن به زمان صرف ناهار، مردم نوع دوست، غذاهای نذری ناهار را برای امدادگران ساختمان پلاسکو می‌آورند.

12:34/ پاساژ فردوسی پس از ٦ روز تعطیلی بازگشایی شد.

12:09/ امدادگران هنوز چیزی نیافتند.


امدادگران به دل آوار زدند تا بتوانند جستجوی آوارها را به دقت انجام دهند.

 


ستونی که همچنان ایستادگی می کند

آتش بار دیگر زبانه کشید
11:39/ مسجدجامعی عضو شورای اسلامی شهر تهران درباره موضوعاتی که هیأت امنای ساختمان پلاسکو مطرح کرده بودند، اظهار داشت: مخزن گازئیل ادعا شده در طبقات بالا به هیچ وجه صحت نداشته ولی منبع آب آتش‌نشانی و منبع آب شرب بوده است.

فقط یک بار شورای ساختمان بعد از بازدید ‌آتش‌نشانی اخطاریه در مورد ضرورت ایجاد پله فرار داده است. این اخطاریه توسط شورای ساختمان به نماینده مالک در طبقه چهاردهم ساختمان که در سر مالک (بنیاد مستضعفین) بوده است تقدیم داده شده است.

آتش‌نشانی یک بار در چند ماه گذشته بازدید از ساختمان داشته وضعیت شیر و شلنگ آتش‌نشانی ساختمانی را قابل قبول اعلام کرده بود ولی نقص اصلی را نداشتن پله فرار عنوان کرده بود.


پس از چندین روز همچنان از زیر آوار شعله های آتش زبانه می کشد.
11:36/ مجتبی شاکری رئیس کمیته فرهنگی شورای شهر تهران با تاکید بر اینکه مراسم تشییع پیکر شهدای آتش نشان نباید به فضای فریاد “مرگ بر فلان” یا “درود بر فلان” تبدیل شود، گفت: جای معرفی و محاکمه مقصران این مراسم نیست.


مقدار قابل توجهی کپسول هواگاز برای برشکاری وارد محل حادثه پلاسکو شد.
11:30/ علاوه بر اینکه روی هر بیل مکانیکی دو یا سه آتش‌نشان برای جستجوی دقیق آوارها وجود دارد، یک آتش نشان هم روی کمپرسی ها مشغول جست‌وجو است.


کپسول و تجهیزات یک آتشنشان که از زیر آوار بیرون کشیده شد.
11:28/ احتمال وجود پیکرها در قسمت غربی بسیار بیشتر است زیرا 2 دستگاه بیل مکانیکی pc800 به همراه تعداد قابل توجهی آتشنشان و امدادگر در این قسمت مستقر هستند.

11:26/ یکی از آتش‌نشانان مستقر در محل حادثه، دود متصاعد شده از آوار را شامل دود و بخار عنوان کرد و گفت: با توجه به اینکه هر چیزی در زیر آوار در حال سوختن است، احتمال سمی بودن این دودها هم وجود دارد.


ده ها کپسول پیک نیکی و سیلندر گاز که از زیر آوار کشف شد.
 


هم زمان ٦ بیل مکانیکی روی آوارها کار می‌کنند
 


شلوارهایی که در زیر آوار پلاسکو به جای مانده است.

دقت در آواربرداری
11:10/ ٦ کپسول پیک نیکی از زیر آوار خارج شد.


عملیات جستجو به صورت دقیق در حال انجام است.
11:06/ عملیات جستجو به صورت دقیق در حال انجام است. کار در قسمت غربی متوقف است.


برشکاری قطعات حتی روی کامیون ها ادامه دارد
 

11:03/ وقفه در قسمت غربی/ چیزهایی که به سختی دیده می شوند توجه امدادگران را جلب کرده است.


از کامیون های حمل آوارها همچنان دود و بخار به آسمان برخواسته است.
11:02/ یک اکیپ برای جستجوی دقیق جهت کشف احتمالی پیکرها وارد میدان شد

11:01/ امدادگران با کپسول اکسیژن و ماسک و تجهیزات قصد دارند روی آوارها رفته تا دود و بخار برخواسته را با آب کنترل کنند

10:58/ دود سفید رنگ و غلیظی که از آوار پلاسکو به آسمان برخواسته است، نشانه وجود آب، بخار و دود است.


تسریع در روند علمیات آواربرداری
10:57/ فعالیت بیل مکانیکی pc800 در منطقه جنوب غربی با سرعت قابل توجه ای در حال انجام است.


دود غلیظ در محل آوار پلاسکو
10:55/ الهه راستگو رئیس کمیته مشارکت‌های مردمی شورای اسلامی شهر تهران به دیدار خود با آتش نشانان اشاره کرد و گفت: آتش نشانان دو دین را به گردن من انداختند و آن تصویب لایحه حمایتی درخصوص سختی کار و شهید اطلاق شدن جانباختگان آتش نشانی است که امیدوارم اعضای شورا این مطالبه به حق را عملی کنند. این مهم هنوز به معنای واقعی محقق نشده چراکه اگر عملی شده بود شهید همسر شهید قانع با وجود یک فرزند اکنون با ده روز حقوق زندگی نمی کرد و این درحالی است که حقوق یکماه آتش نشانان بسیار ناچیز است.

10:45/ کمالی یکی از آتش‌نشانان نجات یافته حادثه پلاسکو: زمانی که در سبد بالای جرثقیل آتش‌نشانی بودیم دو ستون بلند به سمت ما خراب شد که اگر کمی آنطر‌ف‌تر بودیم ستون بر روی ما خراب می‌شد و جالب اینجاست که سه بار قرار بود ماشین را جمع کنند و ما یکی دو متر آن طرف‌تر بیاییم ولی نمی‌دانم به چه علتی این اقدام صورت نگرفت ولی از هر طرف غیر از جای مستقرمان بودیم قطعاً خودرویمان واژگون می‌شد و واقعاً زنده ماندنمان معجزه بود.

پشت پنجره همه مغازه‌ها «کپسول‌های پیک‌نیک» بود. قطعاً این حادثه آخرین حادثه در تهران نخواهد بود لذا مردم باید به فکر باشند و بیمه مناسب انتخاب کنند چرا که اگر صاحبان مغازه‌های پلاسکو بیمه‌های خوبی انتخاب می‌کردند شاید دیگر به ساختمان زمان آتش‌سوزی برنمی‌گشتند.

در آخرین طبقات، فردی که یک پارچه صورتی را تکان می‌داد، دیدم که می‌گفت ما را بیرون بیاورید و همکاران ما اقدامات زیادی برای خارج کردن حادثه‌دیدگان انجام دادند. برای کسانی که پشت فنس مغازه‌ها گیر کرده کردند تجهیزات برش آوردند ولی زمان به سرعت گذشت و همکاران ما خطر بزرگی را به جان خریدند.

پس از ریزش ساختمان و چند روز بعد متن جالبی را خواندم که رزمندگان جبهه زمانی که می‌‌خواستند معبر باز کنند و از مکان‌هایی بگذرند پوتین‌هایشان را در می‌آوردند چرا که می‌دانستند ممکن است شهید شوند و این پوتین ب

ه درد فرد دیگری بخورد من دقیقاً در حادثه پلاسکو با این صحنه مواجه شدم و زمانی که داخل بودم به به یکی از همکاران گفتم که از ساختمان بیرون بیا احتمال ریزش دارد و او گفت نمی‌توانم ولی دستگاهی که به همراه داشت را از تن درآورد و گفت «این‌ها را بگیرید تا گم نشود». به فکر تجهیزات بود ولی چهره‌اش دقیق یادم نمی‌آید.

10:40/ جلال ملکی سخنگوی سازمان آتش‌نشانی به فارس گفت: آمار شهدا و جان‌باختگان حادثه پلاسکو تا این لحظه همان 7 نفر است که قبلاً اعلام شده است. تا صبح امروز نیز جستجو در زیر آوارها ادامه داشته اما به مورد جدیدی از پیکر مفقودین یا اجساد شهدای آتش‌نشانی دست پیدا نکرده‌ایم.

حدود 70 درصد آوارها جابه‌جا شده و تا این لحظه 11 هزار تُن آوار از محل حادثه خارج شده است.

10:18/ اقبال

شاکری رئیس کمیته عمران شورای اسلامی شهر تهران در گفتوگو با فارس گفت: شهرداری پیشنهاد داده است که غرفه های بوستان گفت و گو در اختیار این کسبه قرار بگیرد و در اختیارشان باشد‌.

همچنین دولت نیز چند پاساژ در اطراف محله بازار را اعلام کرده که در اختیار کسبه ساختمان تخریب شده قرار می دهد.


10:15/ محسن سرخو عضو شورای اسلامی شهر تهران گفت: قالیباف تذکر ناایمن بودن پلاسکو را در سال 93 در شورای شهر داد.

10:12/ مهدی چمران رئیس شورای اسلامی شهر تهران بار دیگر بر جایگزینی تجهیزات آسیب دیده سازمان آتش نشانی در حادثه ساختمان پلاسکو تاکید کرد و گفت: آنچه که ما در اولویت قرار داده‌ایم جایگزینی هر چه سریعتر تجهیزات آتش نشانی است که در این حادثه آسیب دیده‌اند. بر همین اساس از روز گذشته از مسئولان سازمان آتش نشانی خواسته‌ایم که لیستی از این تجهیزات جمع آوری کنند تا در شورا نسبت به تامین اعتبار آن و ابلاغ به شهرداری برای جایگزینی این تجهیزات اقدام کنیم.

10:10/ علیرضا دبیر رئیس کمیسیون بودجه شورای اسلامی شهر تهران گفت: پیشنهاد بودجه سال ‌آینده ‌آتش‌نشانی شهر تهران 615 میلیارد تومان است.
دو درصدی که مردم به خزانه شهرداری پرداخت می‌کنند دیگر به حساب شهرداری واریز نشود و به حساب آتش‌نشانی واریز شود تا در بخش تجهیزات بتوانیم اقدام کنیم.
باید پس از شرایط به وجود آمده در پی فاجعه ساختمان پلاسکو انقلابی در حوزه ایمنی در شهر تهران ایجاد کرد
 

09:55/ معاون مرکز سلامت روانی و اجتماعی وزارت بهداشت: تیم سلامت روان با هماهنگی وزارت بهداشت و همکاری دانشگاه علوم پزشکی تهران، شهید بهشتی و ایران برای مدیریت استرس و کاهش آلام ماموران آتش نشانی، اورژانس و کسبه ساختمان پلاسکو و خانواده های مفقودان این حادثه در محدوده این منطقه مستقر شده است.

09:45/ ملکی سخنگوی سازمان آتش‌نشانی: در ادامه روند آوار برداری ساختمان پلاسکو از شب گذشته تاکنون چند دستگاه تنفسی، متعلقات و تجهیزات پیدا شد که بر همین اساس محدوده مورد نظر را با دقت بیشتری کندوکاو کرددیم اما متاسفانه به هیچ پیکری دست نیافته‌ایم.

همچنین در ضلع جنوب شرقی ساختمان، به اتاق ترانس رسیدیم که علی‌رغم جستجوی کامل، متأسفانه در این بخش هم پیکری وجود نداشت. تاکنون 70 درصد از ضایعات، نخاله ها و بتن از محل حادثه خارج شده است


گرامیداشت شهدای آتش‌نشان در صحن امروز شورای شهر تهران
 

08:40/ مدیر کل پزشکی قانونی استان تهران: هویت پیکرهای منتقل شده به پزشکی قانونی هنوز مشخص نشده است ولی آزمایش از خانواده 15 آتش نشان صورت گرفته است و به احتمال زیاد نتیجه آزمایشات و هویت کامل تا فردا معین و اعلام خواهد شد.

08:10/ سخنگوی اورژانس تهران: در عملیات آواربرداری و جست‌وجو، پیمان پورخانچی آتش‌نشان 33 ساله به‌علت گاز منوکسید کربن دچار از دست دادن هوشیاری شد که نیروهای اورژانس آن را به بیماستان منتقل کردند.

07:30/ رئیس مرکز فرماندهی و کنترل ترافیک تهران بزرگ: تمام مسیرها در تهران باز است و تنها مسیر خیابان جمهوری حد فاصل خیابان فردوسی و خیابان سعدی مسدود است.

07:15/ آواربرداری همچنان ادامه دارد و دستگاه‌ها هرچقدر به طبقات پایین نزدیک می‌شوند حرارت بالاتر می رود، آنچنان که گاهی به جاى آوار، آتش جا‌به‌جا می‌کنند.

07:15/ روز گذشته نشست خبری بررسی آخرین وضعیت حادثه ریزش پلاسکو در محل ستاد مدیریت بحران با حضور علیرضا جاوید معاون فنی و عمرانی شهرداری تهران، مسعود قادی پاشا رئیس پزشکی قانونی استان تهران، جلال ملکی سخنگوی سازمان آتش نشانی و سخنگوی حادثه پلاسکو، محمد شهریاری سرپرست دادسرای امور جنایی، عابد ملکی شهردار منطقه 12، عباسعلی محمدیان رئیس پلیس آگاهی شهر تهران در محلی جنب ساختمان پلاسکو برگزاری شد.

جاوید معاون فنی و عمرانی شهرداری تهران: ساختمان پلاسکو در زمینی به وسعت 4 هزار و 200 متر مربع در خیابان استانبول و در سال 1337 احداث شده است که در سال 1341 احداث آن پایان یافته است و غریب 57 یا 58 سال از آن می‌گذرد.

این اولین ساختمان اسکلت تمام فلزی شهر تهران بود و حدود 33 هزار متر مربع زیربنا و 570 واحد تولیدی و صنفی در آن وجود داشته است ضمن اینکه حدود 20 هزار متر مربع مساحت مفید کسبی و تجاری داشته و مشتمل بر واحدهای تجاری و انبارهای مربوط به آن بوده است.

این ساختمان با 17 طبقه که 15 طبقه روی همکف و زیرزمین بوده است دچار حریق شده است و نکته قابل توجه این است که در طول شبانه‌روز نیز اعم از کسبه، تولیدکنندگان، کارگران و شهروندان در آن تردد داشته‌اند.

آوار برداری از لایه‌های فوقانی آغاز شد تا ضمن سبک شدن امکان یافتن متوفیان نیز فراهم شود. ضمن اینکه به دلیل حجم زیاد آوار و در هم تنیده شدن امکان پیدا کردن اجساد بسیار سخت است اما تلاش‌ها ادامه پیدا خواهد کرد.

همکاری بسیار خوبی بین دست‌اندرکاران مدیریت بحران پس از حادثه رخ داد و همه از جمله نیروی انتظامی، پلیس راهور، مدیریت شهری و ادارات مختلف همکاری خوبی را داشتند و حدود 300 نفر به طور متوسط در شبانه‌روز خدمات‌رسانی کردند که در بین آنها استاد دانشگاه،‌افراد متخصص فنی، کارگران ماهران تا کارگران عادی حضور دارند.

30 اکیپ هوا برش، 200 کامیون، 11 بیل مکانیکی با ظرفیت 200،400 و 800 استفاده شده است که این روند همچنان ادامه دارد.

قادی پاشا مدیرکل پزشکی قانونی استان تهران: ما از روز پنج‌شنبه به دنبال هماهنگی با معاونت دادستان تیم تشخیص هویت و تعیین علت مرگ را در مرکز آزمایشگاهی کهریزک مستقر کردیم.

تاکنون پیکر 6 تن از شهدا در اختیار ما قرار گرفته است و معاینه تخصصی، ظاهری و در صورت لزوم کالبدشناسی و سم‌شناسی صورت گرفته است و زمان علت فوت و مرگ آن انجام شده است.

با هماهنگی دادستان کار تشخیص هویت صورت می‌‌گیردو قرار شده است از پیکرها نمونه DNA کسب شود و هویت آنها را تا چند روز دیگر اعلام می‌کنیم. ضمن اینکه 15 خانواده مراجعه کردند و نمونه DNA کسب شده است و از 4 خانواده افراد عادی غیر از آتش‌نشان نیز نمونه DNA اخذ شده و کار تطبیق صورت می‌گیرد.

شهریاری معاون دادستان و سرپرست دادسرای جنایی تهران: حسب تکلیف قانونی در محل حادثه به عنوان قاضی حضور داشته و هدف و ارائه خدمات قضایی به کسبه و افراد محل بوده است ضمن اینکه اولویت اول خارج کردن افرادی بوده است که احتمال زنده بودن داشته‌اند و اولویت دوم اجساد دیگر بوده است.

اولین شهید بهنام میرزاخانی بود که مصدوم شد و در بیمارستان شهید مطهری حضور داشت و در بامداد روز دوم نیز دو پیکر کشف شد و منتقل شد ضمن اینکه در بامداد امروز با ایجاد کانالی در پاساژ کویتی‌ها اجسادی کشف شده و معاینه دقیق از آنها صورت گرفت و به پزشک قانونی انتقال یافت که بنده شخصا در ساعت 5 صبح به پزشکی قانونی رفتم و آنها را معاینه کردم که آنها دارای فساد نعشی بوده و ضربه خورده بودند و دلالت بر فوت در روز اول را داشتند.

اینکه شایعاتی که مطرح می‌شود با این عنوان که آنها زنده‌ بوده‌اند اینطور نیست و با بررسی‌های صورت گرفته این موضوع تکذیب می‌شود و آنها حیاتی نداشته‌اند.

خدمات قضایی در خصوص مالکان داشتیم که عده‌ای قصد جابجایی اموال را داشتند که تا جایی که امکان بود مجوز دادیم و از مالکان تقاضا داریم که حوصله بیشتری به خرج بدهند و اولویت اول انتقال اجسادی است که زیر آ‌وار هستند ضمن اینکه از اموال محافظت کامل می‌شود و جای نگرانی وجود ندارد.

3 نفر کارشناس سازه را تعیین کرده‌ایم تا پاساژ کویتی‌ها و پشت پاساژ پلاسکو را بررسی کنند تا مالکان ورود کرده و اگر اموالی داشته خارج کنند.

سردار محمدیان رئیس پلیس آگاهی شهر تهران: به محض اینکه حادثه‌ای اتفاق می‌افتد شاهد حضور جمعیت متراکم هستیم؛ ایجاد محدودیت‌هایی برای افراد و خودروها صورت گرفت تا شرایط را برای امدادگران فراهم کنیم ضمن اینکه بحث تامین امنیت نیز مطرح بود چرا که ممکن بود افراد مجرمی نیز در جمعیت حضور پیدا کرده و اقدام به سرقت و کارهای دیگری کنند.

پلیس سعی کرد هم ورود جمعیت و نیز ترافیک را کنترل کند که طی لایه‌های مختلف اقدامات لازم انجام شد تا ورود را کم کرده و تخلیه لازم صورت گیرد.

حفظ و نگهداری از اموال کسانی که ساختمان آنها دچار حادثه بودند نیز بسیار با اهمیت بود که انجام شد ضمن اینکه با هماهنگی شهریاری معاون دادستان و سرپرست دادسرای جنایی تهران گنجینه‌ای پیش‌بینی کرده‌ایم که این برای نگهداری گاوصندوق‌های تغییر شکل یافته بود که افراد بتوانند به پلیس آگاهی مراجعه کنند.

اظهارات مالکین و مشخصات صندوق‌ها را دریافت می‌کنیم و آنها تصاویر این صندوق‌ها را از طریق سیستم ملاحظه می‌کنند و بعد از آن به صورت حضوری اگر شناسایی‌ها با محتوای آنها تطبیق داشت با هماهنگی قضایی در خصوص آن اقدام می‌شود.

تعدای از صندوق‌ها دچار پارگی شده‌اند که اموال آنها جمع‌آوری شده و جداگانه لیست‌برداری شده است و از طریق ادعاهایی که نسبت به آنها شده است بررسی می‌شود.

جلال ملکی سخنگوی سازمان آتش نشانی: ساعت 7:59 پنجشنبه اعلام آتش‌سوزی شد که 10 ایستگاه آتش‌نشانی و 4 دستگاه نردبان هیدرولیکی اعزام شد ضمن اینکه در 2 دقیقه و 2 ثانیه ایستگاه آتش‌نشانی در این صحنه حاضر می‌شود که این زمان بسیار ایده‌آلی است و ساختمان پلاسکو از طبقه هشتم و نهم از قسمت غربی شعله‌ور شده و دود زیادی متصاعد شده بود.

اولویت عملیاتی فرمانده عملیات نجات ساکنان بود ضمن اینکه اطفای همزمان نیز صورت گیرد و 4 دستگاه نردبان عملیات را شروع کردند. ضمن اینکه ابتدا برای تخلیه افراد کار آغاز شد چرا که در آن زمان حدود 300 تا 400 نفر در آن محل حضور داشتند.

ابتدا شروع به تخلیه افراد در کارگاه‌ها و ساختمان کردیم و با اینکه افرادی در محل حادثه بودند کسانی را می‌دیدم که علی‌رغم اینکه می‌دانستند آتش وجود دارد هنگامی که آنها را بیرون می‌کردیم باز برمی‌گشتند.

اگر تصاویر میانی به بعد را ببینیند مشاهده می‌کنید اطفاء حریق خیلی خوب بود اما انفجاری اتفاق افتاد و دیوارهای ضلع شمالی تخریب شده و شیشه‌ها شکسته شد که در این لحظه توسط فرمانده میدان دستور خارج شدن آتش‌نشانان صادر شد.

هیچ قانونی نمی‌گوید که آتش‌نشان باید جانش را تقدیم دیگران کند و اتفاقا باید ابتدا جان خود را حفظ کند ضمن اینکه آتش‌نشانان می‌توانستند خارج شوند اما آنها در ضمن برگشت می‌دیدند که عده‌ای بدون اجازه وارد می‌شوند و اظهار می‌دارند که به دلیل داشتن چک باید به داخل بروند.

درصد بسیاری از افراد را خارج کردند و بنده ملاحظه کردم که جمیعت بیرون می‌آید که انفجار شدیدی اتفاق افتاد و ساختمان فرو ریخته شد.

با تشکیل مدیریت بحران اولویت نجات همه به ویژه آتش‌نشانان در دستور کار قرار گرفت که در دو جبهه شرقی و جنوبی کار آغاز شد ضمن اینکه اسکلت‌های 15 طبقه با ارتفاع 50 متر در هم تنیده شده و پایین آمده بود و به ساختمانی چند طبقه و ارتفاع 8-7 متری تبدیل شده بود.

با چند جرثقیل سنگین که حتی جرثقیل 360 تنی نیز حاضر کرده بودیم و با گروه‌های تخصصی شروع به کار کردیم که ستون‌هایی با وزن 50 تن را در آوار داشتیم که آنها را بریده و کوچک کردیم ضمن اینکه از روز بعد جرثقیل‌ها میدان را ترک کردند و کار را تحویل خودروها، بیل مکانیکی و لودرها دادند و همینطور این روند ادامه دارد.

یکی از همکاران آتش‌نشان در هنگام کار دچار سوختگی شد و در روز بعد در بیمارستان به شهادت رسید ضمن اینکه دو نفر نیز از زیر آوار خارج شدند و آمار زیادی ارائه شد و ما به سرعت اقدام کردیم و نتیجه گرفتیم که مجموع شهدای آتش‌نشان و مفقود شده‌ها حداکثر 25 نفر است.

15 نفر از افراد زیر آوار از شهدای آتش‌نشانی بودند که دو نفر خارج شدند ضمن اینکه 3-2 نفر نیر مراجعه کردند که ادعا کردند که ما مسیرهای خوبی را بلد هستیم و مغازه طلافروشی که در ضلع شرقی بود که اگر آتش‌نشانان بتوانند دو متر پیش برونند می‌توانند وارد پاساژ شوند که ما نیز تا 6 متر را نیز حفر کردیم که این افراد اعلام کردند اشتباه شده است و ما نیز نتیجه لازم رانگرفته‌ایم.

با تدبیر ریاست ستاد بحران اصل اول برداشتن آوار از سطح بود و همزمان با آن تونل‌ها و کانال‌هایی نیز حفر شد ضمن اینکه فرمانده میدان با تجربه‌ای که داشت 3-2 نقطه را مشخص کرد که در یکی از آنها ظهر روز گذشته عملیات حفر تونل آغاز شد و بامداد با بدن‌های 4 نفر از افراد غیر آتش‌نشان روبرو شده و کشف شد.

کسی که در زیر زیرزمین بوده است تمام وزن آوار بر آن وارد شده است و این 4 نفر که کشف شدند به خاطر آسیب شدید وارده به آنها فوتشان تایید شد و تا این لحظه اجساد 3 نفر از شهدای آتش‌نشانی و 4 نفر از هموطنان کشف شده است و تلاش برای ادامه پیدا کردن سایر شهدای آتش‌نشان و غیره ادامه دارد.

در بخش شرقی و جنوبی کار تقریبا به پایان رسیده است و فقط بخش غربی مانده است و هنوز آواربرداری با بولدوزر و بیل مکانیکی انجام می‌شود اما تا این لحظه تعداد همان 7 نفر است.

 نظر دهید »

نمونه ارتباط دوستانه دو ملت ایران و عراق

30 آبان 1395 توسط آشنا


راه‌پیمایی مراسم روز اربعین یک نمونه از این ارتباط دوستانه [دو ملت ایران و عراق] است به‌گونه‌ای که مردم عراق در پذیرایی از زائران ایرانی، از انفاق و محبت و ارادت چیزی کم نمی‌گذارند. مسئولان دو کشور ایران و عراق، باید از این فضا و فرصت برای منافع دو کشور بیشترین استفاده را بکنند.
دیدار رئیس جمهوری عراق با رهبر انقلاب ۱۳۹۴/۹/۳

 نظر دهید »

اشعار اربعین

30 آبان 1395 توسط آشنا

بوی کربلا
بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد
دلش چون کربلا کوی حسین است و نمی داند که همچون دوردستان آروزی کربلا دارد
به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید به هر جا هست زینب رو به سوی کربلا دارد
اگر چه برده از این سر زمین آخر دلی پرخون ولی دلبستگی از جان به کوی کربلا دارد
به یاد آن لب تشنه هنوز این عاشق خسته به کف جامی لبالب از سبوی کربلا دارد
اگر دست قضا مانع شد از رفتن به پابوسش همی بوسیم خاکی را که بوی کربلا دارد…
عبدالعلی نگارنده

قصه عشق
آنچه درسوگ تو ای پاک تر از پاک گذشت نتوان گفت که هر لحظه، چه غمناک گذشت
چشم تاریخ در آن حادثه تلخ چه دید که زمان مویه کنان از گذر خاک گذشت
سرخوشید بر آن نیزه خونین می گفت که چه ها بر سر آن پیکر صد چاک گذشت
جلوه روح خدا در افق خون تو دید آنکه با پای دل از قبله ادراک گذشت
مرگ هرگز به حریم حرمت راه نیافت هر کجا دید نشانی ز تو چالاک گذشت
حرّ آزاده شد از چشمه مهرت سیراب که به میدان عطش پاک شد و پاک گذشت
آب شرمنده ایثار علمدار تو شد که چرا تشنه از او این همه بی باک گذشت
بر تو بستند اگر آب، سواران عرب دشت دریا شد و آب از سر افلاک گذشت
با حدیثی که ملائک ز ازل آوردند سخن از قصه عشق تو زلولاک گذشت
نصراللّه مردانی

 

شیون در کربل
اربعین آمد و اشگم ز بصر می آید گوییا زینب محزون ز سفر می آید
باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست کز اسیران ره شام خبر می آید
صامت بروجردی

 

کاروان اربعین
آنچه از من خواستی با کاروان آورده ام یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده ام
از در و دیوار عالم فتنه می بارید و من بی پناهان را بدین دارالامان آورده ام
اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست کاروان را تا بدین جا با فغان آورده ام
تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده ام
قصه ویرانه شام ار نپرسی خوش تر است چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده ام
دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود ازبرایت دامنی اشک روان آورده ام
تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم یک نیستان ناله و آه و فغان آورده ام
تا نثارت سازم و گردم بلا گردان تو در کف خود از برایت نقد جان آورده ام
تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد گوشه ای از درد دل را بر زبان آورده ام
محمدعلی مجاهدی (پروانه)

دل غمین
ما را که غیر داغ غمت برجبین نبود نگذشت لحظه یی که دل ما غمین نبود
هرچند آسمان به صبوری چو ما ندید ما را غمی نبود که اندر کمین نبود
راهی اگر نداشت به آزادی و امید رنج اسارت، این همه شورآفرین نبود
ای آفتاب محمل زینب کسی چو من از خرمن زیارت تو خوشه چین نبود
تقدیر با سر تو مرا همسفر نبود در این سفر، مقدّر من غیر ازین نبود
گر از نگاه گرم تو آتش نمی گرفت در شام و کوفه، خطبه من آتشین نبود
در حیرتم که بی تو چرا زنده ام عهدی که با تو بستم از اول، چنین نبود
ده روزه فراق تو عمری به ما گذشت یک عمر بود هجر تو، یک اربعین نبود
محمدجواد غفورزاده (شفق)

خورشید هامون
ساربانا ز اشتران بگشای بار لحظه ای ما را به حال خود گذار
اینکه بینی سرزمین کربلاست خاک او آغشته با خون خداست
در حریم قدسی صحرای دوست بشنو این گلبانگ، این آوای اوست
نی نوا، در نینوای راستین مویه ها دارد ز نای اربعین
ناله آتش بال در پرواز بین همطراز آه گردون تا زمین
اشک می ریزد ز چشم کائنات در عزای تشنه کامان فرات
آن بلا جویان که تا بزم حضور راه پیمودند با سامان نور
رایت توحید از اینان پایدار ماند و می ماند به دور روزگار
گر فرات اینجا چو دریا خون گریست نی عجب، خورشید برهامون گریست
مشفق کاشانی

 

غوغای غم
بار بگشایید اینجا کربلاست آب و خاکش با دل و جان آشناست
بر مشام جان رسد بوی بهشت به به از این تربت مینو سرشت
ماه اینجا واله و سرگشته است و آن شهاب ثاقب از خود رفته است
اربعین است اربعین کربلاست هر طرف غوغایی از غم ها به پاست
گویی از آن خیمه های نیم سوز خود صدای العطش آید هنوز
هرکجا، نقشی ز داغ ماتم است هر چه ریزد اشک در اینجا کم است
باشد از حسرت در اینجا یادها هان به گوش دل شنو فریادها
تا قیامت کربلا ماتم سراست حضرت مهدی «حسان» صاحب عزاست
حبیب اللّه چایچیان (حسان)

خون پاک
چرا گلزار و گلشن گشته غمناک چرا گریان ز غم روح الامین است
مگر از شام آید کاروانی که صوتش مُحرق قلب حزین است
جهان شد از چه رو کانون ماتم مگر از نو عزای شاه دین است
حسین آن کو به راه حق پرستی چو بابش فرد بی مثل و قرین است
ز هفتاد و دو قربانی که او داد ز یزدان در خور صد آفرین است
نیامد مثل او دیگر به گیتی که بحر عشق را دُرّی ثمین است
ز قتل خویشتن احیای دین کرد از آن رو محیی دین مبین است
وجودش مَفْخَر دین نبی شد جنابش خاتم دین را نگین است
خدا بر خون پاکت خون بها شد کسی را جز تو کی قدری چنین است
ابوالحسن همدانی (طوطی)

سوز دل
بسوز ای دل که امروز اربعین است عزای پور ختم المرسلین است
قیام کربلایش تا قیامت سراسر درسْ بهر مسلمین است
دلا کوی حسین عرش زمین است مطاف و کعبه دل ها همین است
اگر خیل شهیدان حلقه باشند حسین بن علی، آن را نگین است
دل ما در پی آن کاروان است که از کرب و بلا، با غم روان است
چه زنجیری به دست و بازوان است که گریان دیده روح الامین است
به یاد کربلا دل ها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است
جواد محدثی

محراب محبت
باز در جان جهان یکسره غوغاست حسین این چه شوری ست که از یاد تو برپاست حسین
این چه رازی ست که صد شعله فرو مرد و هنوز روشن از داغ تو ظلمت کده ماست حسین
تا قیامت نرود نقش تو از لوح ضمیر حیرتم کشت، بگو این چه معماست حسین
گر چه شد جوهر عشق از قلم عاطفه پاک رقم مِهر تو بر صفحه دل هاست حسین
دامن از شوق تمنّای تو، گلزار صفا سینه از آتش سودای تو سیناست حسین
راهیان حرم قدس تو با شهپر عشق همه رفتند و جهان محو تماشاست حسین
گر نه خون تو ثمر داد به میدان بلا این همه شور شهادت به چه معناست حسین
تا به محراب محبت تو امامی، پیداست خاک هر وادی گلرنگ، مصلاست حسین
غرق در موج مکافات کن اقلیم ضلال قطره در قطره خونت همه دریاست حسین
بهمن صالحی

ارمغان کربل
دیده خونبار دارد آسمان کربلا هست تا در انتظار کاروان کربلا
روز و شب در انتظار مقدمِ آلِ علی ست تشنه کامی ها به دشتِ بیکران کربلا
باغبان می داند و گلچین، که از سوز عطش می رود بر بادْ هر گل در خزانِ کربلا
از گلویِ نازکِ مرغ چمن خون می چکد بر فرازِ باغ و دستِ باغبان کربلا
سرپناهش جای گل، خار مغیلان می شود عندلیب خسته بی آشیان کربلا
می کندجا بر فراز نی ز بیداد زمان مِهر و ماه و اخترانِ آسمانِ کربلا
از برای دردِ بی درمان بیماران عشق تربت خونِ خدا شد ارمغان کربلا
همچو «رودی» دامن از اشک بصر دریا کند هر که می جوید خبر از داستان کربلا
حسین پروین مهر (رودی)

آیینه
آیینه شدی تا که خدا در تو درخشید

خورشیدترین حادثه ها در تو درخشید

بر دوست همان روز که با حنجره ی خون

گفتی تو «بلی» کرب و بلا در تو درخشید

شد کرب و بلا کعبه ی تو، حج تو مقبول

گفتی تو چو لبیّک، بلا در تو درخشید

ای معجزه ی سرخ به ایثار تو سوگند

تو خون خدایی، که خدا در تو درخشید

رضا اسماعیلی

لاله های غصّه
باز عاشوراییان پیدا شدند باز هم سوداییان شیدا شدند
وقت آن شد عشق خونین تر شود لاله های غصه رنگین تر شود
بلبل اینجا ناله ها سر می کند لاله اینجا چشم هاتر می کند
اربعین غصه های گل کجاست اربعین ناله بلبل کجاست
اربعین عشق، عباست چه شد اربعین، فریاد احساست چه شد
اربعین از نینوای خون بگو اربعین از اعتلای خون بگو
هان بگو از عشق، از معنای دین وصف عباس آن مراد مومنین
ما فدای عشق بی آلایش ات ما به قربان تمام خواهشت
تو مراد عشق بی پایان شدی قبله گاه و معبد پاکان شدی
ساهره غلامی

غروب آتشین
صد نوا خیزد ز نای نینوایت یا حسین نغمه های عشق باشد در نوایت یا حسین
می زند آتش به قلب دوستانت دم به دم داستان جانگداز کربلایت یا حسین
زد شرر بر قلب خونین تو در دشت بلا داغ مرگ اکبر گلگون قبایت یا حسین
جان فدا کردی به راه مکتب آزادگی جان هر آزاده ای گردد فدایت یا حسین
من چه در وصف تو گویم، ای شهید حق که هست خون بهای خون تو خون خدایت یا حسین
کی شود ریزه خورخوان خوانین، آن که هست ریزه خوار خوان احسان و عطایت یا حسین
بس که مشتاق حریم با صفایت گشته ام پر زند مرغ دل من در هوایت یا حسین
در غروب آتشین دشمن پی غارتگری زد شرر از ظلم و کین بر خیمه هایت یا حسین
محسن حافظی

خون به
چون تیر عشق جا به کمان بلا کند اول نشست، بر دلِ اهل ولا کند
در حیرتند خیره سران از چه عشق دوست احباب را به بندبلا مبتلا کند
بیگانه را تحمل بار نیاز نیست معشوق، ناز خود همه بر آشنا کند
تن پرور از کجا و تمنّای وصل دوست دردی ندارد او که طبیبش دوا کند
آن را که نیست شور حسینی به سر ز عشق با دوست کی معامله کربلا کند
یک باره پشت پا به سرِ ما سوا زند تا ز آن میان از این همه خود را سوا کند
آری کسی که کشته او این بود سزاست خود را اگر به کشته خود خون بها کند
باللّه اگر نبود خدا خون بهای او عالم نبود در خورِ نعلین پای او
حجة الاسلام نیّر تبریزی

محشر
ای برافروخته از عشق رخت اختر ما خاطراتی است ز دریای غمت دفتر ما
از سرت بر سر نی سرّ خدا سر می زد ای حسین ای اثر بندگی ات بر سر ما
آتشی بر دل هر خشک وتر انداخته است ماجرای لب خشک تو و چشم تر ما
ز شهیدان به خون خفته کویت ما راست خاطراتی که نخواهد رود از خاطر ما
کاش می سوختم از سوز غمت تا شاید ببرد باد به صحرای تو خاکستر ما
به سراپای تو ای مظهر ایثار قسم که غمت شعله فکنده است ز پا تا سر ما
دیگران را غم محشر بود و ما را نیست چون که آغاز به نام تو شود محشر ما
سر پرواز به کویت همه داریم ولی بسته اند ای پسر فاطمه بال و پر ما
سید رضا مؤید

رسید اربعین
باز دلم خون شد و چشمم گریست

آنکه درین روز چون من نیست کیست؟

باز دگر باره رسید اربعین

جوش زند خون حسین از زمین

غرق تلاطم شده بحر محیط

یک سره درد است بساط بَسیط

شد چهلم روز عزای حسین

جان جهان باد فدای حسین

محمدشریف صادقی (وفا)

مهرگی
خار غم نیست که در کرب و بلا می روید گل درد است که از دشت وفا می روید
می خلد خار مِحَن پای دلم را که هنوز گل اندوه ز باغ دل ما می روید
یادگار غم هفتاد و دو تن لاله رخ است این همه لاله که در کرب و بلا می روید
لاله را با گل افسرده سر و کاری نیست این گل از تربت ارباب صفا می روید
تا چه حد در دل تو عشق خدا بود حسین که ز خاک تو گل عشق خدا می روید
شوق جانبازی اگر در دل تو راه نداشت پس ز خاک تو گل شوق چرا می روید
نی در آن بادیه از آن به نوا سرگرم است که به جای گل از این دشت بلا می روید
با ولای علی و آل چو «پروانه» بسوز که ز خاک من و تو مهرِ گیا می روید
محمدعلی مجاهدی

قطره ای از سبوی حسین
آبروی ما بود از آبرویت یا حسین سرمه چشمان ما از خاک کویت یا حسین
در گلستان وفا در جست و جو سرگشته ایم تا به وجد آییم ما یک دم ز بویت یا حسین
ما همه دیوانگان وادی عشق توییم کاین چنین برخاست از ما «های و هو»یت یا حسین
ای که عالم جملگی مست تمنای تواند قطره ای در جام ما ریز از سبویت یا حسین
این دل سرگشته ما را به لطفت دست گیر تا به کام خود رسد از جست و جویت یا حسین
عاشقان کربلا در حیرتند ای شاه دین تا ببینند از نگاه عشق، رویت یا حسین
گرچه عاشق گشته بر اوصاف ناب تو، رسول لیک باشد آرزویش، گفت و گویت یا حسین
رسول لشکری نی

نی نو
مانند نوی نوای تو را مشق می کنند قومی که نینوای تو را مشق می کنند
قومی که در سکوت غریبانه این چنین تکلیف آشنای تو را مشق می کنند
با آن که از تمام جهت ندبه می وزد هر شب فقط دعای تو را مشق می کنند
حتی کبوتران حرم، چشم در رهت هر جمعه ردِّ پای تو را مشق می کنند
مردان آب در شب گهواره های رنج بی تاب،های های تو را مشق می کنند
تا بانگ دسته های عزادار می رسد این قوم نینوای تو را مشق می کنند
مریم سقلاطونی

منابع و مآخذ:
1ـ حسن باقری و جعفر رسول زاده، سروش شهادت؛

2ـ محمد مطهر، گلواژه 2؛

3ـ محمد علی مجاهدی، بال سرخ قنوت؛

4ـ زینب ایسی محصل، مدائح و مراثی چهارده معصوم؛

5ـ سیدضیاءالدین تنکابنی، مدائح و مراثی آل محمد(ص)؛

6ـ محمدعلی مردانی، ایثار جان؛

7ـ شرینعلی گلمرادی، آیینه در کربلاست؛

8ـ محسن حافظی، گل های ولایت؛

9ـ رضا معصومی، اشک شفق

 نظر دهید »

مشخص شدن روز اربعین در عراق/تفاوت روز اربعین در عراق

29 آبان 1395 توسط آشنا


نظر آیت الله سیستانی درباره زیارت اربعین

به گزارش سایت پیاده روی اربعین، طی تماس تلفنی سایت پیاده روی اربعین با دفتر آیت اله سیستانی، ماه صفر برای ایشان اثبات نشده و امروز(سه شنبه 11 آبان)در عراق 30 محرم می باشد و روز اربعین در عراق دوشنبه 1 آذر خواهد بود.چند روز احتمال اینکه اربعین در عراق 1 اذر باشد را اطلاع رسانی کرده بودیم

بین مردم عراق مشهور است که بر اساس نظر ایت الله سیستانی و برخی علمای دیگر مدت زیارت اربعین ده روز است. از ده تا بیست صفر و کسی که در این مدت زیارت کند, ثواب زیارت اربعین را برده.

 نظر دهید »

مستند بانویی آمریکایی در اربعین

29 آبان 1395 توسط آشنا

http://www.aparat.com/video/video/embed/vt/frame/pid/0/showadstart/no/showvideo/yes/videohash/536lY?data[as]=1

 نظر دهید »

«پیاده‌روی اربعین» پلورالیزم حسینی از نوع تسامح و برادری است

29 آبان 1395 توسط آشنا

به گزارش موکب اربعین حسینی، حسن رحیم‌پور ازغدی در بخش پایانی همایش ملی اربعین؛ ظرفیت‌های فرهنگی و تمدنی کنگره عظیم اربعین حسینی که لحظاتی قبل در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد، گفت: راهپیمایی میلیونی اربعین یکی از اولین تجربه‌ها در کار هیأتی آکادمیک است که به شیوه محققانه دارای برجستگی‌های کم‌نظیر، بلکه بی‌نظیر است که در فرهنگ اسلامی ـ شیعی حضور دارد.

وی اظهار داشت: نمونه‌ای شبیه راهپیمایی اربعین در هیچ مکتب دیگری وجود ندارد و ما باید قدر این واقعیت‌های مملو از حقیقت را بیش‌تر بدانیم و حوزه و دانشگاه به شیوه‌ای آکادمیک راهپیمایی را مطالعه و بررسی کرده، آن را مبنای نظریه‌پردازی و سکوی عمل‌گرایی قرار دهند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی عنوان کرد: مهم‌ترین رویکرد عمل‌گرایانه در این شرایط مسئله تمدن‌سازی معاصر است. از این رو عنوانی که دوستان برای این همایش انتخاب کرده‌اند از چند جهت تهدیدکننده است برای کسانی که در ابعاد گوناگون راجع به یک مسئله اجتماعی دین بیندیشند.

وی با بیان اینکه بُعد تمدن‌سازانه راهپیمایی اربعین به چند ذره‌بین با هم نیاز دارد، گفت: در سخنان امروز خود به ۴-۵ بُعدی که در اربعین حسینی وجود دارد و به‌نحوی می‌تواند در حوزه نظریه‌پردازی تمدن‌سازانه مورد توجه قرار گیرد، اشاره می‌کنم.

* حضور ۲ هزار نفری کشورهای اروپایی در پیاده‌روی اربعین

رحیم‌پورازغدی ابراز داشت: در سفری که اخیراً به سه کشور اروپایی داشتم، مشاهده کردم که آنها نیز برای حضور در راهپیمایی اربعین ثبت‌نام می‌کنند؛ در لاهه هلند جمعیت هزار نفری مسلمانان شیعه و غیرشیعه، در آلمان صدها نفر همچنین در ایتالیا نیز که جمعاً بیش از ۲ هزار نفر برای شرکت در راهپیمایی عظیم اربعین ثبت‌نام کردند.

وی افزود: اکنون درباره پدیده‌ای صحبت می‌کنیم که در درجه اول یک پدیده شیعی تعریف می‌شود، اما وقتی که با مقیاس‌های فراشیعی و فرادینی به آن نگاه می‌کنیم، راهپیمایی اربعین یک حادثه استثنایی در جهان به‌شمار می‌رود.

این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی به بیان تضادهای اصلی در حوزه تاریخ و حوزه علوم اجتماعی با راهپیمایی اربعین پرداخت و گفت: راهپیمایی اربعین، سیاسی‌ترین راهپیمایی جهان است، اگر سیاسی نبود، بایکوت نمی‌شد. به طور مثال یک جمع یک میلیونی که یک بیستم جمعیت ۲۰ میلیونی اربعین را در نظر بگیریم که تنها ۲۰ کیلومتر در هر جای دنیا راه بیفتد، تمام رسانه‌های دنیا ۲۴ ساعته حرکت این جمعیت اندک را پوشش می‌دهند، اما در خصوص راهپیمایی اربعین سکوت کرده و گزارشی را اعلام نمی‌کنند.

وی عدالت و اختیار، عدالت و آزادی، جنسیت و عفت، عزا و بهجت، ریسک‌پذیری، رقابت بر سر ایثار، برنامه‌ریزی عاشقانه، ریاضت و سازندگی، فایده‌گرایی و عقلانیت را از جمله تضادهای مکاتب جهان برشمرد که تمامی این ویژگی‌ها در پیاده‌روی اربعین وجود دارد.

رحیم‌پور ازغدی تصریح کرد: وقتی از بُعد مادی و علمی به راهپیمایی اربعین می‌نگریم، این حرکت یک امت است و یک امت از حالت سکون به حرکت درمی‌آید که مفاهیم بسیاری به لحاظ انسانی در آن تغییر می‌کنند، مانند مفهوم مالکیت و ایثار؛ در این جمع ۲۰ میلیونی هیچ‌کس خودش را مالک چیزی نمی‌داند.

وی ادامه داد: در راهپیمایی اربعین قطع همه وابستگی‌های اعتباری و حقیقی اتفاق می‌افتد و مفهوم ریسک‌پذیری، خطرپذیری در ابعاد ۲۰ میلیونی در جهان سابقه ندارد و رقابت بر سر ایثار را مشاهده می‌کنیم، به‌طوری‌که حتی افراد فقیری که در طول سال بیش از ۲-۳ مرتبه توان تهیه یک غذا را ندارند، اما همه داروندار خود را به زائران حسینی می‌بخشند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه التماس معکوس در این راهپیمایی مشاهده می‌شود، اظهار داشت: همه جای دنیا گدایی می‌کنند تا چیزی به‌دست آورند، اما در راهپیمایی اربعین التماس می‌کنند تا همه چیز خود را به زائران حسینی بدهند و این می‌تواند مبنای تمدن جدیدی باشد.

وی ابراز داشت: یکی از ویژگی‌های کسانی که در پیاده‌روی اربعین شرکت می‌کنند، داشتن برنامه‌ریزی عاشقانه است و با وجود اینکه جنسیت‌های مختلف در این راهپیمایی شرکت می‌کنند، اما عفت در جای جای این تجمع موج می‌زند، به‌طوری‌که انسان‌های مختلف صدها کیلومتر پا به پای هم، همراه هم حرکت می‌کنند، به دور از یک نگاه غیرانسانی و جنسیتی.

* راهپیمایی اربعین، نوعی پلورالیزم حسینی از نوع تسامح و برادری

رحیم‌پور ازغدی تأکید کرد: جمع شرکت‌کننده در راهپیمایی میلیونی اربعین با وجود اینکه عزادارند و در عزای حسین(ع) حرکت می‌کنند، اما غم و غصه‌ای که انسان را خُرد کند، نمی‌بینیم. عزاداران مسرور و مبتهج دارای انرژی، اراده، انسجام بوده و آماده انجام کاری سخت و خطرپذیر هستند و ما اقسام این دوگانه‌ها را در میان عزاداران حسینی مشاهده می‌کنیم.

وی خاطرنشان کرد: مذاهب و ادیان مختلف اما در عین وحدت در پیاده‌روی اربعین حضور دارند و فقط شیعه اثنی عشری نیست بلکه افرادی از اهل تسنن از مذاهب گوناگون، سلفی‌ها(کسانی که با شیعه مشکل دارند) از باب اینکه امام حسین(ع) را به عنوان محبوب پیامبر اکرم(ص) قبول دارند به راهپیمایی می‌آیند و در واقع راهپیمایی اربعین، نوعی پلورالیزم حسینی از نوع تسامح و برادری و به رسمیت شناختن تفاهم و برادری است.

وی با اشاره به جریان اجازه یکی از افراد در ظهر عاشورا از امام حسین(ع) برای ترک کربلا، گفت: یکی از افراد دقیقاً هنگام ظهر عاشورا نزد حضرت سیدالشهدا(ع) آمده و گفت: آیا اگر به جای ۷۲ نفر، ۷۳ نفر شهید شوند، تفاوتی می‌کند یا خیر و آیا می‌ارزد که بنده در کنار اصحاب شما به شهادت برسم؟ امام حسین(ع) فرمودند: می‌توانی بروی و او به شهر خویش بازگشت.

* تفاوت عقلانیت در حوزه نظر و عقلانیت در حوزه عمل

رحیم‌پور ازغدی ابراز داشت: باید در سنجیدن چیزی چرتکه انداخت و ببینیم با کدام مقیاس می‌سنجیم. ارزیدن و ارزش، ملاک‌اش چیست. با ملاک‌های مادی، خیر نمی‌ارزد. سؤال آن فرد در ظهر عاشورا یک سؤال زیباست که هم‌اکنون هم قابل طرح است.

وی به بیان تفاوت عقلانیت در حوزه نظر و عقلانیت در حوزه عمل پرداخت و گفت: عقلانیت در حوزه نظر، یعنی معیار برای مطابقت با واقع، کشف حقیقت و عقلانی دیدن جهان، یعنی توصیف غلط نداشتن از جهان، اما در حوزه عمل، عقلانیت همان عقل عملی است. اینکه ما درست محاسبه کنیم چه چیزی به چه می‌ارزد.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی عنوان کرد: برخی نفسانیت را با عقلانیت اشتباه می‌گیرند. آیا کسی که می‌گوید دنیا را بر آخرت ترجیح بده، عاقل است؟ ما تعریف مادی عقلانیت را قبول داریم، اما سنگ ترازوی ما فرق می‌کند، با این تفاوت که سود و ضرر انسان را در چه لحاظ کنیم.

وی یادآور شد: حرکت امام حسین(ع) در ‌ظهر عاشورا عین عقلانیت است، کسی که در کربلا ماند، سود کرد و عاقل است و کسی که فرار کرد، سفیه است؛ چراکه خداوند متعال می‌فرماید: کسی که خدا را از محاسباتش کنار می‌گذارد، عاقل نیست.

* چه نوع تمدن و تمدن‌سازی‌ای عاقلانه و مفید است

رحیم‌پور ازغدی در پایان در بخشی از سخنان خود به این سؤال پاسخ داد که «چه نوع تمدن و تمدن‌سازی‌ای عاقلانه و مفید است» و ادامه داد: یک منطقی است که هدف را مطلق فرض می‌کند؛ در منطق مادی، هدف منطق ندارد و اهداف به‌طور کلی نفسانی‌اند و عقل فقط در حوزه ابزار به کار می‌رود.

وی اظهار داشت: بزرگ‌ترین فیلسوفان جهان معتقدند اینکه عقل حاکم است بر غریزه، دروغ است و عقل را خادم غریزه می‌دانند و اینجا این سؤال مطرح می‌شود که آیا وسایل و ابزاری که برای رسیدن به هدف تعریف می‌کنیم، ‌عقلانی است؟ آنها معتقدند ابزار باید عقلانی باشد و خیلی هم دقیق به آن می‌نگرند، اما عقلانیتی برای هدف قائل نیستند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تأکید کرد: در منطق اسلامی، اهداف و ابزار قابل عقلانی و واجد عقلانی شدن هستند و ما در مسائل مختلف باید حداقل برای خود، حجت داشته باشیم.

وی در پاسخ به این سؤال که بعضی‌ از افراد معتقدند، حرکت امام حسین(ع) و هدف ایشان عقلانی نبود و البته ابزارش هم عقلانی نبود، گفت: وقتی هدف غیرعقلانی فرض شد، فاقد اطلاعات مفید و لازم حق برای رفتار خود در ریسک‌پذیری خواهد بود و هرچه درجه ریسک‌پذیری بالا و پایین رود، می‌توان گفت که چرا می‌ارزد یا نمی‌ارزد، بنابراین حرکت امام حسین(ع) و هدفش هر دو عقلانی هستند.

رحیم‌پور ازغدی ابراز داشت: راهپیمایی عظیم اربعین، دعوت بشریت به اسلام و دعوت مسلمین به اسلام و قرآن است، همچنین تفکیک حق و باطل و نه حتی تحمیل حق که امام حسین(ع) نیز حق انتخاب را به همه افراد در ماندن یا رفتن داد.

 نظر دهید »

بیانات رهبر انقلاب در درس خارج فقه درباره زیارت اربعین

29 آبان 1395 توسط آشنا

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در جلسه‌ی درس خارج فقه، پدیده‌ی بی‌نظیر و حرکت عظیم و پرمعنای راه‌پیمایی اربعین حسینی علیه‌السلام را حسنه‌ای ماندگار خواندند و گفتند: ترکیب «عشق و ایمان» و «عقل و عاطفه» از ویژگی‌های منحصر به‌فرد مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام است و حرکت عاشقانه و مؤمنانه‌ی مردم از کشورهای مختلف جهان در این پدیده‌ی بی‌سابقه، بدون تردید از جمله شعائر الهی است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به بزرگواری و محبت مردم عراق در پذیرایی از زائران اربعین، به کسانی که توفیق حضور در این حرکت پرمعنا و پرمغز را پیدا کرده‌اند توصیه کردند این فرصت را مغتنم بشمارند و افزودند: ما نیز از دور به حال زائران اربعین غبطه می‌خوریم و آرزو می‌کنیم ای کاش همراه شما بودیم.

رهبر انقلاب، فرصت ارتباط معنوی و عاشقانه با خاندان پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و زیارت این عناصر ممتاز، برجسته، نورانی و ملکوتی را از امتیازات تفکر شیعی در میان فِرق اسلامی دانستند و گفتند: حرکت عظیم مردم از ایران و سایر کشورهای جهان برای حضور در راهپیمایی اربعین، جلوه‌ای از ویژگی‌های برجسته‌ی مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام است که در آن، هم «ایمان، اعتقاد قلبی و باورهای راستین» موج می‌زند هم «عشق و محبت».

ایشان همچنین زائران اربعین را به رعایت ضوابط و مقررات توصیه و تأکید کردند: دولت درخصوص خروج از کشور مقرراتی معین کرده که حتماً باید مراعات شود و حرکت خارج از این ضوابط مطلوب نیست.

 نظر دهید »

درسى كه اربعين به ما مى‌دهد زنده نگهداشتن یاد حقیقت و خاطره شهداست

29 آبان 1395 توسط آشنا

 

به همان اندازه كه مجاهدت حسين‌بن‌على(عليه‌السّلام) و يارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نيز مجاهدت زينب (عليهاالسّلام) و مجاهدت امام سجّاد(عليه‌السّلام) و بقيه‌ى بزرگواران، دشوار بود.

البته صحنه‌ی آن‌ها، صحنه‌ى نظامى نبود؛ بلكه تبليغى و فرهنگى بود. ما به اين نكته‌ها بايد توجه كنيم.

درسى كه اربعين به ما مى‌دهد، اين است كه بايد ياد حقيقت و خاطره‌ى شهادت را در مقابل طوفان تبليغات دشمن زنده نگهداشت.

شما ببينيد از اول انقلاب تا امروز، تبليغات عليه انقلاب و امام و اسلام و اين ملت، چه قدر پرحجم بوده است. چه تبليغات و طوفانى كه عليه جنگ به راه نيفتاد جنگى كه دفاع و حراست از اسلام و ميهن و حيثيت و شرف مردم بود. ببينيد دشمنان عليه شهداى عزيزى كه جانشان - يعنى بزرگترين سرمايه‌شان - را برداشتند و رفتند در راه خدا نثار نمودند، چه كردند و مستقيم و غيرمستقيم، با راديوها و روزنامه‌ها و مجله‌ها و كتاب‌هايى كه منتشر مى‌كردند، در ذهن آدم‌هاى ساده‌لوح در همه جاى دنيا، چه تلقينى توانستند بكنند. اگر در مقابل اين تبليغات، تبليغات حق نبود و نباشد و اگر آگاهى ملت ايران و گويندگان و نويسندگان و هنرمندان، در خدمت حقيقتى كه در اين كشور وجود دارد، قرار نگيرد، دشمن در ميدان تبليغات غالب خواهد شد. ميدان تبليغات، ميدان بسيار عظيم و خطرناكى است.

از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار گروهی از اقشار مختلف مردم 29/6/68

 نظر دهید »

روزهای دهه آخر صفر، روزهای بعد از اربعین، روزهای زینب کبری(س) است

29 آبان 1395 توسط آشنا


اين روزها، روزهاى دهه‌ى آخر صفر است؛ روزهاى بعد از اربعين است. اگر نگاهى كنيم به تاريخ صدر اسلام، اين روزها روزهاى زينب كبرى (سلام اللَّه عليها) است. آن كارى هم كه زينب كبرى (سلام اللَّه عليها) كرد، يك كارِ از همين جنس بود؛ يعنى كارى محضاً براى خداى متعال، در دل خطرها و محنتها و زحمتها؛ يك ابراز وجود معنوى و الهى دين در چهره‌ى مصمم زينب كبرى (سلام اللَّه عليها).

خوب است بدانيم و بفهميم حروف تاريخ گذشته‌ى بسيار ارجمندى را كه تا امروز منشأ بركات فكرى و معرفتى شده است و ان‌شاءاللَّه تا آخر دنيا هم خواهد بود.

زينب (سلام اللَّه عليها)، هم در حركت به سمت كربلا، همراه امام حسين؛ هم در حادثه‌ى روز عاشورا، آن سختى‌ها و آن محنتها؛ هم در حادثه‌ى بعد از شهادت حسين‌بن‌على (عليه‌السّلام)، بى‌سرپناهى اين مجموعه‌ى به جا مانده‌ى كودك و زن، به عنوان يك ولىّ الهى آنچنان درخشيد كه نظير او را نميشود پيدا كرد؛ در طول تاريخ نميشود نظيرى براى اين پيدا كرد.

بعد هم در حوادث پى‌درپى، در دوران اسارت زينب، در كوفه، در شام، تا اين روزها كه روز پايان آن حوادث است و شروع يك سرآغاز ديگرى است براى حركت اسلامى و پيشرفت تفكر اسلامى و پيش بردن جامعه‌ى اسلامى. براى خاطر همين مجاهدت بزرگ، زينب كبرى (سلام اللَّه عليها) در نزد خداوند متعال يك مقامى يافته است كه براى ما قابل توصيف نيست.

بيانات مقام معظم رهبری در ديدار فرمانده و پرسنل نيروى هوائى ارتش 19/11/1388

 

 نظر دهید »

اربعین

29 آبان 1395 توسط آشنا

.
خواستم این اربعین را کربلا باشم ، نشد
از نجف، پای پیاده… کربلا باشم ، نشد
زائران بین نمازی در حرم یادم کنید
هر نمازی خواستم در کربلا باشم ، نشد
فرا رسیدن اربعین حسینی تسلیت باد

 

تو که حق به مددش کرده نصیب
یاد ما باش که دلم یکسره ویران شده است . . .
.
.

 

بار بگشایید اینجا کربلاست
آب و خاکش با دل و جان آشناست
اربعین است اربعین کربلاست

 

 

 

به یاد کربلا دل‏ها غمگین است
دلا خون گریه کن چون اربعین است
اربعین حسینی برشما تسلیت باد
.
هر طرف غوغایی از غم ها به پاست

 نظر دهید »

یا صاحب الزمان

28 آبان 1395 توسط آشنا

توی قنوت هر نماز ، قرار همه ی محبان حضرت مهدی برای خواندن دعای فرج به نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان عج. (این دستور خود آقا در یکی از تشرفات است که به یکی از علما فرمودند.)

قوم بنی اسراییل با همین دعا کردن ها , ظهور و بعثت حضرت موسی را 170 سال به جلو انداختند . مگر ما چه از آن قوم کم داریم ؟

شیعیان کمی همت…… ظهور نزدیک است.

 نظر دهید »

فرزند شهید خزایی

25 آبان 1395 توسط آشنا

فرزند شهید محسن خزایی به تکفیری ها هشدار داد و گفت: تا زمانی که زنده باشم و تصویر پدرم را ببینم آرزوی انتقام از داعشی ها را دارم.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سنت نیوز؛ به نقل از عصرهامون، محمد هادی فرزند شهید محسن خزایی در مراسم تشییع پیکر پدر بزرگوار خود گفت: خود شهید حرفش این‌ بود که هیچ وقت و در هیچ کجا ولایت رو تنها نگذارید. رهبری الان یاور می خواهد. هر که پای کار است . بسم الله.
وی ادامه داد: هشداری به همه تکفیری ها می دهم. تا زمانی که زنده باشم و تصویر پدرم را ببینم آرزوی انتقام از داعشی ها را دارم.
فرزند این شهید بزرگوار در پایان گفت: برای حاج قاسم سلیمانی هم دعا کنید تا بتواند انتقام خون امثال پدر من را بگیرد.

 نظر دهید »

زینب یادگار شهید محسن خزایی

25 آبان 1395 توسط آشنا


هر شب در آغوش خیالت گریه می کردی
چشمانت انصافا شبیه کاسه ی خون بود

بی تاب بودی مثل شب های همین حالا
افسرده تر از تو ، درخت سیب مجنون بود

باران از آغوش کدامین ابر می آمد
وقتی تو در دنیای غمگین خودت بودی

وقتی که رویای شهادت در سرت بود
تنهایی ات در فکه و اروند و کارون بود

یادت بیاید باد وقتی خسته می آمد
از شانه بی طاقتی ها چه بر می خواست

یادت بیاید اشک ها و بغض سنگینت
در ندبه های تنهایی ات چون بود

یادت نمی آید زمستانی که غمگین بود
یادت نمی آید و این بسیار غمگین است

شاید اگر امروز با ما شعر می خواندی
دنیای ما از بودنت بسیار ممنون بود

اما تو رفتی چون دلت اینجا نبود
اما تو رفتی تا که تنها شعر بنویسیم

 

 

 

دختر بابا منم، طناز عشق - رفته بابایم سفر شهر دمشق
یادم آید آن سحرگاهی که رفت - برنگشته او از آن راهی که رفت

وقت رفتن هست یادم در وداع - گفت بابا می‌روم بهر دفاع
گفتم از که؟ از کجا؟ ای خوب عشق - گفت از ناموس شیعه در دمشق

گفت بابا، زینب آنجا بی‌کَس است - حضرت زهرا بر او دلواپس است
خون ز غیرت در رگ بابا به جوش - گفت باید او علم گیرد به دوش

گفت باید تا شود عباس او - از حرم با جان بدارد پاس او
گفت بابا می‌رود در خاتمه - تا بگیرد انتقام فاطمه

هست یادم بوسه‌های آخرش - لحظۀِ قران گرفتن بر سرش
در بغل بگرفت و نازم کرد او - غرقه در سوزوگدازم کرد او

رفت بابا مست عطر یاس‌ها - تا شود هم‌سنگر عباس‌ها
رفت بابایم سحرگاهی دمشق - تا که عباسی کند در شهر عشق

رفته بود او یاری سید علی - گفته بود او زود می‌آید ولی
عید شد بابا نیامد، راز چیست - گفته مادر کرده او پرواز چیست

گفته مادر رفته بابا آسمان - پیش آقا مهدی صاحب زمان
در تحیُر مانده‌ام پرواز را - می‌کنم با خود مرور این راز را

آه، بابایم که بال و پر نداشت - پیکرش هم تازه دیدم سر نداشت
بی‌سر و بی‌بال و پر آیا توان - پرکشیدن از زمین تا آسمان

یادم آید بعد از آن روزی که من - لاله‌ای دیدم فریبا در کفن
در کفن پوشیده‌ای آرام عشق – بر دل او داغ بانوی دمشق

 نظر دهید »

زینب یادگار شهید محسن خزایی

25 آبان 1395 توسط آشنا

 

 

 

دختر بابا منم، طناز عشق - رفته بابایم سفر شهر دمشق
یادم آید آن سحرگاهی که رفت - برنگشته او از آن راهی که رفت

وقت رفتن هست یادم در وداع - گفت بابا می‌روم بهر دفاع
گفتم از که؟ از کجا؟ ای خوب عشق - گفت از ناموس شیعه در دمشق

گفت بابا، زینب آنجا بی‌کَس است - حضرت زهرا بر او دلواپس است
خون ز غیرت در رگ بابا به جوش - گفت باید او علم گیرد به دوش

گفت باید تا شود عباس او - از حرم با جان بدارد پاس او
گفت بابا می‌رود در خاتمه - تا بگیرد انتقام فاطمه

هست یادم بوسه‌های آخرش - لحظۀِ قران گرفتن بر سرش
در بغل بگرفت و نازم کرد او - غرقه در سوزوگدازم کرد او

رفت بابا مست عطر یاس‌ها - تا شود هم‌سنگر عباس‌ها
رفت بابایم سحرگاهی دمشق - تا که عباسی کند در شهر عشق

رفته بود او یاری سید علی - گفته بود او زود می‌آید ولی
عید شد بابا نیامد، راز چیست - گفته مادر کرده او پرواز چیست

گفته مادر رفته بابا آسمان - پیش آقا مهدی صاحب زمان
در تحیُر مانده‌ام پرواز را - می‌کنم با خود مرور این راز را

آه، بابایم که بال و پر نداشت - پیکرش هم تازه دیدم سر نداشت
بی‌سر و بی‌بال و پر آیا توان - پرکشیدن از زمین تا آسمان

یادم آید بعد از آن روزی که من - لاله‌ای دیدم فریبا در کفن
در کفن پوشیده‌ای آرام عشق – بر دل او داغ بانوی دمشق

مادرم گفت او که بابای من است - این‌که تکه‌تکه و پاره تن است
پیکرش همچون شقایق گشته بود - مادرم می‌گفت عاشق گشته بود

عاشقِ من او نبود آیا ولی؟ - یا نبودم شاید عشق اولی؟
یادم آمد، بین ما از آن‌همه - بهرِ بابا عشق اول فاطمه

عاشقانه یادم آید بَر که زیست - هر شب او از یاد عشقش می‌گریست
یاد زهرا یاد زینب اشک و آه - کربلا و خیمه‌های بی‌پناه

یاد شام و آن خرابات بلا - گوشۀِ ویرانه بر پا کربلا
بسته ناموسِ علی در بند و غُل –مُعجزِ سرنیزه‌های کرده گُل

بعد از آن از عمه پرسیدم سؤال - تا گذشته بر سر بابا چه حال
گفت عمه رفته بابایم بهشت - بوده بابا را شهادت سرنوشت

با خودم در کنج تنهایی خویش - یاد بابا می‌کنم با قلب ریش
آه، یعنی او مرا تنها نهاد - دخترش را رفت و بابا جا نهاد

او که هر شب شانه می‌زد موی من - بوسه می‌زد عاشقانه روی من
رفت یعنی تا همیشه تا ابد - تا مرا با درد و غم تنها نهد

ای برایت فاطمه عشق نخست - دختر دردانه‌ات دل‌تنگ توست
کُشتۀِ از عشق زینب در دمشق - بر مزارت خفته‌ام در خواب عشق

آه ازآن شب‌ها که در آغوش تو - خنده‌ام می‌برد عقل و هوش تو
آه آن شب‌های رؤیایی چه شد - آن‌همه عشق و فریبایی چه شد

مشتریِ نازهای من چه شد - محرم با رازهای من چه شد
عید شد بابا بیا بس کُن فراق - دختر دردانه را کو تاب داغ

دل مسوزانم بیا بابای من - گم‌شده ای یوسف زیبای من
تُنگ قلبم بی تو باباجان شکست - بی تو سال نو عزا و ماتم است

سبزه‌های سال نو پژمرده، زرد – سفره‌های عیدمان لبریز درد
ای شده عباس زینب در دمشق - کاش می‌شد بازگردی مرد عشق

کاش می‌شد لحظۀی تحویل سال - در بغل‌گیرم تو را من در خیال
شه نشین خانۀِ چشم تو باز- بوسه‌بارانت کنم بابا به ناز


به امید ظهور حضرت یار …

 نظر دهید »

زینب یادگار شهید محسن خزایی

25 آبان 1395 توسط آشنا

 نظر دهید »

همسر شهید محسن خزایی

25 آبان 1395 توسط آشنا

همسر شهید محسن خزایی گفت: شهادت آرزوی همسرم بود و همیشه می‌گفت برایم دعا کنید شهید شوم.

 

همسر شهید محسن خزایی گفت: شهادت آرزوی همسرم بود و همیشه می‌گفت برایم دعا کنید شهید شوم.

مریم رخشانی امشب با بیان اینکه شهادت آرزوی همسرم بود و همیشه می‌گفتند برایم دعا کنید شهید شوم، اظهار داشت: شهادت افتخار است و چه افتخاری بالاتر از اینکه همسرم فدای حضرت زینب (س) شده است.

 

 

وی با بیان اینکه همسرم مداح و ذاکر اهل بیت(ع) بود، اضافه کرد: شهید خزایی دو پسر و یک دختر 3 ساله دارند.

محسن خزایی 15 آذر سال 51 در خانواده‎ای مذهبی که ذاکر اهل بیت بودند به دنیا آمد.

او در سال 74 به عنوان متصدی صدا فعالیت خود را در صداو سیما آغاز کرد و سال 80 تا 82 فرمانده پایگاه بسیج شهید برخوردار بود و بخاطر شور و نشاط خاصی که در برنامه‌های جوان ایجاد می‌کرد و با جوانان ارتباط زیادی داشت که در سال 83 مدیر باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان شد.

اوج کارش زمانی بود که جریان تکفیری گروهک جندالشیطان در جنوب شرق فعال شده بود. او یکبار از کمین گروهک تکفیری در حادثه تروریستی تاسوکی نجات یافت؛ شهید محسن خزایی پس از موفقیت در باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان در سال 87 به عنوان مدیر خبر گیلان معرفی شد و پس از فعالیت‌های تخصصی و حرفه‌ای خبر عشق دفاع از حرم او را به سوریه کشاند.

او در سوریه بعد از هر گزارش خبری خود در بین رزمندگان مقاومت مداحی می‌کرد.

وی دارای سه فرزند یعنی دو پسر و یک دختر است.

 نظر دهید »

همسر شهید محسن خزایی

25 آبان 1395 توسط آشنا

همسر شهید محسن خزایی گفت: شهادت آرزوی همسرم بود و همیشه می‌گفت برایم دعا کنید شهید شوم.

 

همسر شهید محسن خزایی گفت: شهادت آرزوی همسرم بود و همیشه می‌گفت برایم دعا کنید شهید شوم.

مریم رخشانی امشب با بیان اینکه شهادت آرزوی همسرم بود و همیشه می‌گفتند برایم دعا کنید شهید شوم، اظهار داشت: شهادت افتخار است و چه افتخاری بالاتر از اینکه همسرم فدای حضرت زینب (س) شده است.

 

 

وی با بیان اینکه همسرم مداح و ذاکر اهل بیت(ع) بود، اضافه کرد: شهید خزایی دو پسر و یک دختر 3 ساله دارند.

محسن خزایی 15 آذر سال 51 در خانواده‎ای مذهبی که ذاکر اهل بیت بودند به دنیا آمد.

او در سال 74 به عنوان متصدی صدا فعالیت خود را در صداو سیما آغاز کرد و سال 80 تا 82 فرمانده پایگاه بسیج شهید برخوردار بود و بخاطر شور و نشاط خاصی که در برنامه‌های جوان ایجاد می‌کرد و با جوانان ارتباط زیادی داشت که در سال 83 مدیر باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان شد.

اوج کارش زمانی بود که جریان تکفیری گروهک جندالشیطان در جنوب شرق فعال شده بود. او یکبار از کمین گروهک تکفیری در حادثه تروریستی تاسوکی نجات یافت؛ شهید محسن خزایی پس از موفقیت در باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان در سال 87 به عنوان مدیر خبر گیلان معرفی شد و پس از فعالیت‌های تخصصی و حرفه‌ای خبر عشق دفاع از حرم او را به سوریه کشاند.

او در سوریه بعد از هر گزارش خبری خود در بین رزمندگان مقاومت مداحی می‌کرد.

وی دارای سه فرزند یعنی دو پسر و یک دختر است.

 نظر دهید »

زندگی نامه شهید محسن خزایی

25 آبان 1395 توسط آشنا

فعالیت های تخصصی و حرفه ای خبر، عشق دفاع از حرم او را به سوریه کشاند.

به گزارش ۸دی، محسن خزایی ۱۵ آذر سال ۵۱ در خانواده ای مذهبی که ذاکر اهل بیت بودند به دنیا آمد او در سال ۷۴ به عنوان متصدی صدا فعالیت خود را در صداو سیما آغاز کرد و بخاطر شور و نشاط خاصی که در برنامه های جوان ایجاد می کرد و با جوانان ارتباط زیادی داشت مدیر باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان شد.
اوج کارش زمانی بود که جریان تکفیری گروهک جندالشیطان در جنوب شرق فعال شده بود. او یکبار از کمین گروهک تکفیری در حادثه تروریستی تاسوکی نجات یافت. شهید محسن خزایی پس از موفقیت در باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان به عنوان مدیر خبر گیلان معرفی شد و پس از فعالیت های تخصصی و حرفه ای خبر، عشق دفاع از حرم او را به سوریه کشاند او در سوریه بعد از هر گزارش خبری خود، در بین رزمندگان مقاومت مداحی اهل بیت می کرد. وی دارای سه فزرند، دو پسر و یک دختر بود.
سرانجام محسن خزایی عصر امروز در منطقه حلب سوریه در اثر اصابت ترکش ناشی از انفجار خمپاره به ناحیه سر به شهادت رسید.
گروه خبری خبرگزاری صدا و سیما به همراه سایر رسانه ها برای پوشش آخرین وضع میدان نبرد و پیشروی رزمندگان در منطقه منیان در غرب شهر حلب حضور داشت که تروریست ها با خمپاره این گروه را مورد حمله قرار دادند. شهید خزایی در اثر اصابت ترکش ناشی از انفجار خمپاره به ناحیه سر به شهادت رسید.
همچنین تامر صندوق تصویربردار خبرگزاری صدا و سیما هم از ناحیه کتف زخمی شده و هم اکنون در بیمارستان بستری است.
ظهر ۲۲ فروردین ۹۲ نیز تروریستها با کمین در جاده فرودگاه بین المللی دمشق و شلیک به خودروی خبرنگار شبکه خبر در سوریه، محسن خزایی را از ناحیه شکم زخمی کرده بودند. در این تیراندازی، خودروی محسن خزایی نیز آسیب دید.

 

 نظر دهید »

نهج البلاغه

27 مهر 1395 توسط آشنا

نهج البلاغه

جستجو

نامه های امام علی علیه السلام درنهج البلاغه
پس ازتالیف اولین بخش نهج البلاغه یعنی خطبه ها سید رضی به جمع آوری نامه های امام علیه السلام پرداخت.از آن حضرت نامه های فراوانی به جای مانده که یابه قلم خود امام است ویابه قلم کاتب ایشان وانشاء آن بزرگوار نگارش یافته است.نامه هانیز همچون خطبه هابه مناسبت های گوناگون نوشته شده است.اگر زمان جنگ بودامام علیه السلام با نگارش وارسال نامه ای به فرمتندهان سپاه خود نکات لازم رابه آنها گوشزد می کردند.اگراستانداران ودست اندرکاران حکومت خطایی می کردندحضرت باقلم استوار خودآنان را مورد سرزنش قرار می دادندواز حقوق مردم دفاع می کرد.گاهی هم نامه ای ازدشمن کینه توز ونابکارش معاویه دریافت می کرد که باصلابت وقاطعیتی چشمگیر به آن پاسخ می داد.

نامه های مشهور امام علیه السلام در نهج البلاغه

اکنون به تعدادی ازنامه های مشهور امام که سیدرضی جمع آوری کرده است می پردازیم:
1-نامه ای به امام حسن علیه السلام:
امیرالمومنین علیه السلام در این نامه که به هنگام بازگشت ازجنگ صفین نوشته فرزند خود رابالحنی محبت آمیز نصیحت می کندوبه اونکات مهمی را می آموزد.این نامه یکی از جامع ترین متون اسلامی در تعلیم وتربیت است که می تواند راهنمای خوبی برای معلمان ومربیان باشد.

2-نامه ای به عثمان بن حنیف:
این نامه نامه ای توبیخ آمیزاست.عثمان بن حنیف از سوی امام فرمانروای بصره بود.به آن حضرت خبر دادند که عثمان درجلسه ای اشرافی حضور یافته که فقیران ومستمندان شهر از آن محروم بوده اند.امام نامه ای به عثمان نوشت واورا به خاطر این کار که هرگز در شان یک حاکم مسلمان نبود سرزنش کرد.
متن نامه:
واى پسر حُنَیف، به من خبر رسیده كه مردى از جوانان و سرشناسان بصره تو را به سفره اى خوانده است و تو هم سر از پا نشناخته بدانجا شتافته اى، و او غذاهاى رنگارنگ و مخصوص براى تو فراهم كرده و كاسه ها یكى پس از دیگرى پیش روى تو نهاده. و من گمان نمى كردم تو به سفره گروهى درآیى كه نیازمندانشان را جفا كنند و ثروتمندانشان را به میهمانى خوانند.
اینك بدانچه از این گونه سفره ها مى خورى درست بنگر، پس آنچه را نمى دانى از كجاست و با چه انگیزه اى به آن دعوت شده اى از دهان بریز و آنچه را یقین دارى كه پاك و بى شائبه است استفاده و اجابت كن.
آگاه باش كه هر رهروى را رهبرى است كه بدو اقتدا كند و از دانش او نور گیرد و راه یابد. هان! كه پیشواى شما از دنیا به دو جامه كهنه بسنده كرده است و از غذاها به دو قرص نان. بدانید كه شما هرگز توان آن را ندارید ولى با پارسایى و تلاش و عفّت و راستى و درستى، مرا یارى كنید.
به خدا سوگند، از دنیایتان سیم و زرى نیندوختم، و از ثروتهاى آن مالى ذخیره نكردم، و براى كهنه جامه ام شور واشورى فراهم نساختم.
آرى، زیر این آسمان تنها فدك در دست ما بود كه هواى نفس گروهى بر آن بخل ورزید و به یغمایش برد و گروه دیگر سخاوت به خرج داد و از آن كریمانه گذشت. و برترین داور خداست.
تازه فدك و غیر فدك مرا به چه كار آید؟ زیرا خوابگاه آدمى فردا گور است كه نشانه ها و خبرهاى او در ظلمت آن فراموش و ناپدید گردد. چه گودالى! كه هرچه فراخ تر و گسترده ترش كنند و گوركن گشاده دستى به خرج دهد امّا سنگ و كلوخ، تن او را بیفشرد و هر روزنه اى را با توده خاك ببندد.
اینك وظیفه است كه من جانم را با تقوى پرورش دهم و آن را نیك بسازم تا در ترس روز بزرگ، با خاطرى آسوده وارد شوم و با گامهایى استوار از پل صراط گذرم.
آرى، اگر مى خواستم، راهش را مى دانستم كه چگونه به عسل ناب، مغز گندم و بافته هاى ابریشمین دست یابم. امّا چه دور است كه هواى نفس بر على چیره شود و شكمبارگى او را بر سر سفره رنگین نشانَد تا به انتخاب خورشها پردازد در حالى كه شاید در حجاز یا یمامه كسى باشد كه خواب قرص نانى را هم نبیند و سیرى را اصلاً نشناسد! یا چگونه شب را سیر و سیراب بخوابم و حال آنكه اطرافم شكمهایى گرسنه و جگرهایى سوخته باشد! و یا چنان باشم كه شاعر گوید:
«درد بى دردىِ تو همین بس كه شب با شكم پر بخوابى و حال آنكه در اطرافت گرسنگانى باشند آرزومند پوست بزغاله اى».
آیا به همین بسنده كنم كه امیر مؤمنانم خوانند ولى در سختى هاى روزگار شریكشان نباشم، یا در تنگناى زندگى الگویشان قرار نگیرم؟
من براى شكمبارگى آفریده نشده ام تا چون چارپاى در آغل بسته تمام همّتش علفخوارگى باشد و یا همانند زبان بسته اى كه رهایش ساخته اند تا در مزبله ها با زیر و رو كردن زباله ها شكمش را سیر كند، تازه نمى داند براى چه پروار مى شود.
آیا مرا بى فایده و بى خاصیّت رها كرده و یا بیهوده ام انگاشته اند، یا آنكه باید سررشته گمراهى را به دوش كشم و یا در بیراهه ها سرگردان شوم؟! گویى مى شنوم سخن یكى از شمایان را كه گوید: اگر این است غذاى فرزند ابوطالب، كه او را ضعف زمین گیر كند و از مصاف هماوردان و نبرد با دلاوران درمانَد!
آگاه باشید كه درخت بیابانى چوبش سخت تر است ولى درخت سبز و زیباى باغ پوستش نرم و لطیف است، نیز هیمه درختان صحرایى آتشى گیرنده تر و دیرپاتر دارد!
من و پیامبر در نزدیكى و همبستگى چون دو شاخسار یك نخلیم، یا مچ و بازوى یك دستیم.
به خدا سوگند، اگر همه قبایل عرب همدست و همداستان شوند و به مصاف من درآیند، از آنان روى نگردانم و در هر فرصتى بر آنان بتازم تا زمین را از لوث وجود این ضدّارزشها پاك سازم چنانچون سنگریزه ها كه از دانه هاى پاكیزه درو شده جدا گردد.اى دنیا، از من دور شو كه افسارت را بر دوشت افكندم و طلاقت دادم.چنگالهایت را گشودم و از دامهایت جستم و از پرتگاههایت رستم.
كجایند آنها كه فریب نیرنگهایت را خوردند و به زیباییها و «زرد و سرخت» دل باختند و در دامت افتادند؟! آنها اینك گروگان گورها و در بند لحدهایند.
به خدا سوگند، اگر تو جسمى دیدنى و كالبدى حسّى بودى كیفر الهى را بر تو جارى مى كردم به خاطر بندگانى كه با آرزوها فریبشان دادى و در مهلكه ها افكندى، و فرمانروایانى كه تسلیم نابودیشان كردى و در چاه بلا انداختى كه نه راه پس دارند و نه راه پیش.
آه، چه دور است! آن كه در راه پرفریبت گام نهد، بلغزد و آن كه بر امواجت نشیند، غرق شود; ولى آن كه از دامت گریزد، پیروز گردد و آن كه از دستت به سلامت رهد، مشكلات بر او آسان شود و دنیا نزد او چون روزى باشد كه به آستانه غروب رسیده باشد.
اى دنیا، از من دور شو! به خدا سوگند، دست ذلّت به تو ندهم تا مرا به گودالِ خوارى كشانى، و زمامم را به تو نسپارم كه به هر جا خواهى برى.
به ذات پاك الهى قسم یاد كنم و هرگز آن را نشكنم ـ تا خدا چه خواهد ـ كه نفسم را ریاضت دهم و آن را سخت تربیت كنم تا آنگاه كه پاره نانى به دست آید شادمان شود و به نمك به عنوان خورش بسنده كند، و دیدگانم را به سیلاب اشك سپارم تا آنچه در خزانه دارد ببارد و پایان پذیرد همان گونه كه آب چشمه ساران بخشكد.
مگر آدمى چون شتر است كه از چریدن در صحرا و پر شدن شكم به اصطبل، آرام گیرد؟ یا گوسفند است كه پس از چرا، در آغل بخوابد؟ آیا این در شأن «على» است كه رهتوشه اش را بخورد و بیاساید؟ چشمش روشن كه بعد از سالیان دراز، تازه از چارپایان ولگرد و رمه بى خیالِ در مرغزار پیروى كند!
خوشا آن كه دیْن خود را به خدا ادا كند و بر سختى ها و رنجها پایمردى نماید و شباهنگام از خواب دست كشد و به شب زنده دارى پردازد و چون پینكى او را فراگیرد، زمین را بستر گزیند و بالشِ دست زیر سر نهد در جمع عاشقان كه ترس از رستاخیز دیدگانشان را بیدار نگه داشته و بسترهاشان را از آنان تهى كرده، و ذكر پروردگار لبانشان را به حركت آورده، و گناهشان در پرتو استغفار بخشوده شده، «اینان همان حزب خدایند، آگاه باشید كه رستگارى از حزب خداست».
3-وصیتی به امام حسن وامام حسین علیها السلام:
این وصیت را امام در روزهای آخر عمر خودیعنی پس از مجروح شدن باشمشیر ابن ملجمبیان فرمود.اهمیت این وصیت از آن روست که در جزو آخرین فرمایشات امام علیه الیلام است ونکات مهمی در آن به چشم می خورد.
متن نامه:
شما را به تقواى الهى وصیّت كنم و آنكه در پى دنیا نباشید گرچه او در پى شما باشد، و بر آنچه از دست دادید تأسّف مخورید. حق را بگویید و براى پاداش الهى عمل كنید. دشمن ظالم و یار مظلوم باشید.
شما دو نور دیده و همه فرزندان و خاندانم و آنان را كه نوشتارم به آنها رسد، به تقواى الهى و نظم زندگى و صلح و دوستى با یكدیگر سفارش كنم، كه از جدّتان ـ درود خدا بر او و خاندانش ـ شنیدم مى فرمود: «آشتى دادن میان مردمان از هر نماز و روزه اى برتر است».
شما را به خدا درباره یتیمان، آنان را با غذا دادن یك در میان گرسنه مگذارید و هرگز مباد كه در جمعتان تباه شوند.
شما را به خدا درباره همسایگان كه سفارش پیامبر شماست و همواره درباره آنان سفارش مى فرمود تا آنجا كه ما گمان بردیم بزودى از ما ارث برند.شما را به خدا درباره قرآن كه دیگران در عمل بدان از شما سبقت نگیرند.شما را به خدا درباره نماز كه ستون دین شماست.
شما را به خدا درباره خانه پروردگارتان، تا زنده هستید آن را خالى و تنها مگذارید، كه اگر چنین مانَد، بسر آیید و از دست شوید.شما را به خدا درباره جهاد در راه خدا با مال و جان و زبان.
بر شما باد به همبستگى و دستودلبازى، و برحذر باشید از دورىوجدایى.
امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنید، كه بدهایتان بر شما مسلّط شوند، آنگاه هرچه دعا كنید به اجابت نرسد. سپس فرمود:
اى فرزندان عبدالمطّلب، نبینم كه به بهانه قتل امیر مؤمنان خون مردم را بریزید. هان اى فرزندان عبدالمطّلب، به خونخواهیم فقط از قاتلم قصاص كنید.
بنگرید آنگاه كه من از ضربت او جام شهادت را نوشیدم تنها یك ضربت بر او فرود آرید و او را «مُثله» نكنید، كه از پیامبر گرامى ـ درود خدا بر او و خاندانش ـ شـنیدم فرمود: «از مثله كردن بپرهیزید هرچند سگ گزنده باشد».

4-نامه ای به مالک اشتر:
نامه ای است که هنگام انتخاب مالک به فرمانروایی مصرنگارش یافته است.این نامه دارای نکات فراوانی در اصول فرمانروایی وحکومت است ودر طول تاریخ بسیار مورد توجه مسلمانان قرار گرفته است.در این نامه زوایای مختلف حکومت مانند:مسایل نظامی,حسابرسی بیت المال, مالیات, برخورد با مردم, دستگاه قضایی, اقتصاد, انتخاب مشاوران ووزیران, رفتار حاکم مسلمان, تجارت وصنعت, رسیدگی به محرومان, جنگ وصلح ودههاموضوع دیگر بررسی شده وبرای هریک از سوی امام راهنمایی های سودمندی بیان شده است.
پس از روزها جست وجو وتلاش عالمانه کار جمع آوری نامه ها هم پایان پذیرفتوسید79 نامه وسفارش از امام را گردآوری کرد.این بخش دومین بخش از پیکره نهج البلاغه بود که تکمیل گشت.
متن نامه:
فرمانى است از امام ـ درود خدا بر او ـ براى مالك اشتر نخعى كه او را به امارت مصر و شهرهاى آن گمارد، و آن هنگامى بود كه كار بر محمّد بن ابى بكر امیر آن سامان سخت گردید. این فرمان طولانى ترین فرمانها و زیباییهاى آن از همه بیشتر است.
به نام خداوند بزرگ بخشایش همیشه بخشاینده
این فرمان بنده خدا على امیر مؤمنان است به مالك پسر حارث اشتر در پیمانش با وى، آن هنگام كه او را براى فراهم آوردن خراج و جهاد با دشمنان و شایسته سازى مردمان و آبادانى شهرها، به امیرىِ مصر گمارد.
به او فرمان دهد كه از خدا پروا دارد و طاعت او را بر هر چیز مقدّم شمارد و هرچه را در كتاب خداست از بایسته ها و شایسته ها به كار بندد; دستورهایى كه هیچ كس جز با انجام آنها روى نیكبختى نبیند و جز با انكار و پایمال كردن آنها به شقاوت نیفتد. و بدو فرمان دهد كه خداى را پاكیزه باد نام وى ـ به دل و دست و زبان یارى دهد، چرا كه او ـ والا باد نام پاك وى ـ یارىِ یاوران خویش و بزرگداشت ارج گزارانش را خود به عهده گرفته است.
و بدو فرمان دهد كه هجوم شهوت را در نفس خویش بشكند و آن را، به هنگام سركشیها، رام كند، زیرا كه نفس همواره به بدكردارى فرمان دهد مگر آنجا كه خدا در پناه گیرد.
در پیشگاه تاریخ
اینك اى مالك، بدان كه تو را با كشورى روبه رو كرده ام كه پیش از تو بر آن دولتهاى داد و ستم بسیار برگذشته اند، و بدان كه مردم به كارهاى تو همان گونه خواهند نگریست كه تو در كارهاى زمامداران پیش از خود نگرى، و درباره تو همان خواهند گفت كه تو در مورد آنان حكم رانده اى. و تنها استدلال مردم به شایستگىِ شایستگان همان چیزى است كه خداوند بر زبان بندگانش جارى سازد. پس باید محبوب ترین اندوخته ها نزد تو، كردار نیك و عمل صالح باشد.
اى مالك، مالك نفس خود باش
بنابراین اى مالك، مالك نفس خود باش و آن را از هر ناروا بازدار، كه همانا سخت گیرى بر نفس، عین انصاف است، چه در موردى كه آن را دلپسند آید و چه آنجا كه ناپسند.
دلت را از رحمت و محبّت و نرمش با مردم لبریز كن. مباد كه چونان درنده اى شكارشان را غنیمت شمارى، زیرا آنان از دو دسته بیرون نیستند: یا در دین با تو برادرند و یا در آفرینش با تو برابر. چه بسا لغزشى از آنان بروز كند و دچار سستى و بیمارى گردند، یا حتّى به عمد و خطا، بزهى به دست ایشان انجام شود.
پس به خطاشان منگر و بر ایشان ببخشاى و همان گونه كه خود دوست دارى خداى بر تو ببخشاید و از تو درگذرد، از عفو و گذشت خویش بهره مندشان گردان، زیرا تو بالادست آنانى و آن كس كه تو را حكمرانى داده بالادست تو است و خداى تعالى مافوق اوست و اینك همو اداره امور مردم را به تو وانهاده و تو را به وسیله آنان به آزمون گذاشته است.
هرگز از بخشش پشیمان مباش
هرگز خودت را در مقام جنگ با خدا قرار مده، كه تو را تاب خشم وى نیست و هیچ گاه بى نیاز از بخشایش و رحمت او نیستى. هرگز چون بخشودى، پشیمان مشو و چون كیفر دادى، شادمان مباش.
هرگز به خشمى كه از آن راه گریزى هست، شتاب مكن و هیچ گاه مگو: «من چیرگى دارم و فرمان دهم و مردم باید اطاعت كنند»، زیرا این كار تباهىِ دل و سستىِ دین است و دگرگونى و سقوط حكومت را نزدیك سازد.
و چون از قدرتى كه دارى غرورى در تو به هم رسد، به عظمت حاكمیّت خدا بر فراز قدرت خویش بنگر و تواناییش را نسبت به خودت در آنچه هیچ قدرتى بر آن ندارى، نظاره كن تا گردنكشى و تندیت را فرو نشانَد و خِرد از دست رفته ات را بازگرداند.
رعایت انصاف
زنهار با خدا در عظمت، همشأنى مورزى و در قدرت، خود را با وى همانند مپندارى، كه او هر گردنكشى را خوار و هر خویشتن بینى را پست كند.
انصاف را در رابطه با خدا و مردم و در مورد خود و نزدیكان و هوادارانت رعایت كن، كه اگر چنین نباشى ستم كرده اى.
خدا در كمین ستمبارگان است
و آن كس كه بر بندگان خدا ستم كند، خداى از جانب آنان دشمن او خواهد بود و هر كه خدا با وى درافتد، منطقش را كوبد، و تا دست از ستم نكشد یا توبه نكند با خدا در جنگ خواهد بود.
و هیچ چیز چون بنیاد ستم نهادن، نعمت خدا را دگرگون ندارد و خشم و كیفر او را نزدیك نیارد، كه خدا شنواى فریاد ستمدیدگان، و در كمین ستمبارگان است.
باید محبوب ترین كارها نزد تو سازگارترینِ آنها با حق، و گسترده ترینِ آنها در عدالت، و فراگیرترینِ آنها در جلب رضایت مردم باشد; چه، نارضایىِ عموم مردم، رضایت خواص را بى اثر سازد در حالى كه از نارضایىِ خواص، در برابر رضایت عموم مردم مى توان چشم پوشید.
این نورچشمى ها!
هیچ كس در روز تن آسایى گرانبارتر، و به هنگام بلا ناهموارتر، و به موقع اجراى دادگرى بى رغبت تر، و در وقت خواستن و طلب پافشارتر، و در برابر بخشش ناسپاس تر، و به گاهِ ردّ تقاضا دیرپذیرتر، و در سختى هاى روزگار ناشكیباتر از خواص نیست.
اصل، مردمند
و همانا این توده امّت و مردمند كه تكیه گاه بلند دین، و جمعیّت انبوه مسلمین، و نیرویى آماده در برابر دشمنانند، پس باید پشتیبانیت از آنان، و گرایشت به ایشان باشد.
عیبجویى ممنوع!
و باید آن كس كه بیشترین عیبجویى را از مردم كند، نزد تو دورترین و ناپسندترین كس باشد، زیرا مردم البتّه داراى عیبهایى هستند كه زمامدار باید بیش از هر كس دیگر در پرده پوشى آن عیبها بكوشد، بنابراین به كشف عیبهایى كه بر تو نهان مانده است مپرداز، زیرا وظیفه تو تنها زدودن عیبهایى است كه از آنها آگاه شده اى و در مورد آنچه از تو پنهان مانده است تنها خدا داورى خواهد كرد. پس تا مى توانى عیوب مردم را بپوشان تا خدا نیز آنچه را تو دوست دارى از مردم پوشیده بمانَد، براى تو فرو پوشانَد.
كینه و انتقام هرگز، چشم پوشى آرى
عقده هر كینه اى را از مردم باز كن، و دستاویز هر انتقامى را در خویش بگسل، و هرچه را كه درستىِ آن بر تو روشن نیست نادیده انگار.در قبول گفته سخن چین شتاب مكن، زیرا كه او اگرچه به چهره خیرخواهان درآید، دسیسه گر و فریبكار است.
در مشورت، به بخیل رو میاور، كه تو را از بخشش بازدارد و از نادارى بترساند; و با ترسو نیز رایزنى مكن، كه تو را در كارها سست و ناتوان كند; و نه با حریص، كه افزونخواهى ستمكارانه را در نگاهت مى آراید. و براستى ریشه بخل و ترس و آز ـ این سه غریزه مختلف ـ بدگمانى به خداى تعالى است.
پاكان خوش سابقه را یار و وزیر گیر
بدترین وزیران تو آنانند كه پیش از تو وزیر اشرار بوده اند و آنان كه در گناهان ایشان همكارى داشته اند، پس به هیچوجه چنین كسان نباید همراز تو گردند زیرا آنان یاران گنهكاران و برادران ستمگرانند، و تو به یقین به جاى ایشان جانشینان بهترى خواهى یافت، كسانى كه اندیشه و نیرو، منهاى وزر و وبال و بزهكارىِ ایشان را دارند و با هیچ ستمگرى در ستم، و با هیچ بزهكارى در بزه همكارى نكرده اند. چنین كسان بر دوش تو سبكبارتر، و در یاوریت بهتر و نیكوتر، و در دوستارىِ تو صمیمى تر، و الفتشان با غیر تو كمتر است. پس چنین كسان را انیس خلوت و جلوت خود كن.
زیاده روى در مدح، خودپسندى آورَد
امّا گزیده ترین برگزیدگانت باید آن باشد كه در بیان تلخ حق گویاتر باشد و در كارى كه از هواى دل تو سر مى زند و خدا آن را براى اولیاى خود نمى پسندد، از همه كمتر همراهى كند، گرچه تو را خوش نیاید.
با زاهدانِ صادق بپیوند، امّا آنان را عادت ده كه در مدح تو نكوشند و تو را به كارِ ناكرده، بیجا نستایند، چرا كه زیاده روى در مدح، خودپسندى آرد و به سركشى وادارد.
هرگز مباد كه نكوكار و بدكار را جایگاه یكسان دهى، كه این كار، نیكوكاران را به دلسرد شدن از نیكویى كشانَد و بَدان را به بدكارى دلگرم سازد. بر هر یك از این دو دسته همان روا دار كه خود بر خویش روا داشته است.
توجّه حاكمان به هزینه زندگى رعیّت
و بدان كه هیچ چیز در برانگیختن خوش گمانىِ حاكم نسبت به رعیّت مؤثّرتر از آن نیست كه به ایشان نیكى كند، و هزینه زندگیشان را سبك گرداند، و آنان را به آنچه وظیفه شان نیست واندارد. پس باید كارىكنى كه حُسن ظنّ خود را نسبت به توده مردم فراهم آورى، زیراخوش بینى و اعتماد، رنجى سنگین از تو بگسلد.
و همانا شایسته ترین فردى كه تو باید نسبت به او خوش گمان باشى كسى است كه از آزمون تو سرافراز بیرون آمده باشد، و آن فردى سزاوار بدگمانى است كه در آزمونت مردود گشته است.
پاسدارى از سنّتها و آیینها
و سنّت شایسته اى را كه بزرگان این امّت بدان عمل كرده اند و بر اساس آن اتّفاق نظر به وجود آمده و كار مردم بدان سامان یافته است، برهم مزن. و بدعتى مگذار كه به سنّتها و آیینهاى گذشته لطمه زند، كه در نتیجه پاداش، از آنِ بنیانگذاران سنّت، و وبال و گناه آن بر گردن تو خواهد بود.
همنشینى با فرزانگان
و هرچه بیشتر با دانشمندان و فرزانگان همنشینى و همدمى كن تا موجبات سامان یابىِ كشور فراهم آید و آنچه مردم را پیش از این استوار مى داشت، برپا گردد.
و بدان كه توده هاى مردم دسته هایى هستند كه هیچ یك بدون دیگرى سامان نیابد و هیچ گروهى از دیگرى بى نیاز نباشد. برخى از ایشان لشكر خدایند و عدّه اى كاتبان عمومى یا خصوصى، و دسته اى قاضیان دادگستر و بعضى كارگزاران منصف و اهل مدارایند، و گروهى جزیه گزاران و پرداخت كنندگان مالیات اعمّ از مسلمان و غیرمسلمانند، و پاره اى بازرگانان و صنعتگرانند، و جمعى فروماندگانى از حاجتمندان و مسكینانند.
و خداوند سهم هر یك را معیّن داشته و حدّ و اندازه واجب آن را در كتاب خویش یا سنّت پیامبرش ـ سلام خدا بر او و خاندانش ـ معیّن فرموده است، كه این عهد خداست و در نزد ما محفوظ.
دژ استوار ملّت
امّا لشكریان به فرمان خدا دژهاى ملّت، و زیور زمامداران، و عزّت دین، و مایه امنیّت اند ومردم جز بدانها برپا نتوانند بود.امّا لشكریان جز با آنچه خداوند از خراج بدانها رسانَد، استوار نتوانند شد و با این سهم است كه براى پیكار با دشمنان نیرو گیرند و به آن در سامان دادن به خود دلگرم شوند و در رفع نیازهاشان پشتگرم.
و امّا این دو دسته (لشكر و توده مردم) استوارى نخواهند یافت مگر با گروهسوم یعنى قاضیان و كارگزاران و منشیان كه قراردادها را استوار كنند و سود مردمان فراهم آرند و مورد اعتماد و امانت مردم در كارهاى خصوصى و عمومى اند.
و همه اینان استوارى نخواهند یافت مگر به وسیله بازرگانان و صنعت پیشگان كه به كار خود به امید سود رو آورند و بازارها بدیشان رونق یابد، و كار و كسب آنان از دست دیگران ساخته نیست. سپس طبقه پایین از حاجتمندان و درماندگانند كه شایسته یارى و كمك اند.
حقّ مردم بر والى
و همه در گستره رحمت خدایند و هر یك تا حدّ تأمین و اصلاح وضع خویش بر گردن زمامدار حق دارند; و زمامدار از عهده این امر كه خدا بر دوش وى نهاده است بدرستى برنمى آید مگر با تلاش و استمداد از خداوند، و آماده ساختن خویش بر پایبندى به حق، و شكیبایى در برابر دشوارى و آسانىِ این راه.
فرماندهان سپاه
فرمانده سپاهیانت كسى باشد كه در حقّ خدا و رسولش و امام تو، او را خیرخواه ترین دانى و نیز پاكدل ترین و بردبارترین; كسى كه دیر به خشم آید و آسان عذر پذیرد، با ناتوانان نرمخو باشد و بر قویدستان سخت گیر، گردنكشى او را برنینگیزد و سستى او را از كار بازندارد.
و آنگاه با جوانمردان و كسانى كه خاندان درستكار و پیشینه نیكو دارند و نیز با سلحشوران و دلیران و سخاورزان و بزرگواران بپیوند، چراكه آنان به شرف و بزرگوارى آراسته اند و شاخسارى از ریشه پسندیدگیهایند.
پس به دلجویى از آنان برخیز همان گونه كه پدر و مادر به فرزند خود مى رسند، و هیچ گاه نیرویى را كه بدیشان بخشیده اى در پیش خود بزرگ مپندار و لطفى را كه نسبت به آنان تعهّد كرده اى ـ هرچند ناچیز باشد ـ كوچك مشمار، كه این همه، انگیزه اى بر خیرخواهى و وفادارى و یكدلى و اعتمادشان به تو است. و هرگز، به اعتبار توجّه به امور مهمّ آنان، از رسیدگى به كارهاى جزئى ایشان غفلت مكن، زیرا نوازشهاى آنى جایگاهى دارد كه از آن سود برند و الطاف بزرگتر چنان است كه از آن بى نیاز نیستند.
همدلى با زیردست
باید گزیده ترین سران لشكر در نزد تو آن باشد كه ایشان را با یارى خویش همراهى كند و از آنچه در دست دارد بدیشان ببخشد، چندان كه خود و كسانشان كه به جاى مانده اند آسایش یابند تا در جهاد با دشمن یكدله شوند، كه همانا مهربانى تو ایشان را دلبسته تو كند.
بى شك برترین مایه خشنودى زمامداران برپا داشتن عدالت در كشور و آشكار شدن محبّت میان مردم است. و همانا محبّت مردم جلوه نكند مگر هنگامى كه سینه هاشان از نارضایى و نفرت خالى باشد، و خیرشان دوام نگیرد مگر با نگهدارى زمامدارانشان و حكومتى كه بر دوش مردم سنگینى نكند و پایان روزگارش را انتظار نبرند.
بنابراین ـ اى مالك ـ آرزوهاى مردم را برآور، و به آرمانهاشان میدان ده، پیاپى از آنان به نیكى یاد كن و كار آنهایى را كه تن به رنج داده اند بر زبان آور، زیرا برشمردن كارهاى نیكوى آنان ـ به خواست خدا ـ دلاوران را نشاط بخشد و سست قدمان را برانگیزد.
قدرشناسى و رعایت انصاف
رنجمایه هركس را بشناس و فداكارى هیچ كس را به پاى دیگرى مگذار، و هرگز در بزرگداشت رنج و فداكارى كسى كوتاهى مكن و هرگز موقعیّت اجتماعىِ اشخاص موجب آن نشود كه تو كار كوچك آنها را بزرگ و یا كار بزرگ ایشان را كوچك شمارى.
به گاه مشكلات و شبهه ها كه در كار فرو مانى یا ندانى، به خدا و پیامبرش رجوع كن و از ایشان مدد خواه، زیرا خداوند به مردمى كه راهیابىِ آنان را دوست دارد فرموده است: «اى گرویدگان، از خدا و رسول و امامانتان پیروى كنید و اگر در موردى بین شمایان اختلاف افتاد، به خدا و پیامبرش رجوع نمایید»18. امّا رجوع به خدا، گزیدن محكمات كتاب اوست، و رجوع به پیامبر، انتخاب سنّت فراگیر اوست كه امّت را از پراكندگى نگاه دارد.
گزینش قاضیان
اى مالك، براى داورى بین مردم برترین فردى را كه مى شناسى برگزین، كسى كه دشوارىِ كارها او را در تنگنا نیفكند، و كشمكش دادخواهان او را به لجاجت نیندازد، و در لغزش و خطاى خود پافشارى نورزد، و چون حق را دریافت، راحت و با سعه صدر به سوى آن بازگردد، و نفْسش را میدان ندهد، و بر پرتگاه حرص قرار نگیرد، و به جاى دقّت نظر، به فهم اندك اكتفا نكند، و از همه بیشتر در شبهه ها درنگ كند; آن كه در اقامه برهان تواناترین، و در مراجعات دادخواهان صبورترین، و براى روشن شدن امور شكیباترین، و پس از تشخیص حكم قاطع ترین باشد; كسى كه نه ستایشهاى نابجا او را به غرور افكند و نه تحریكات مردم او را منحرف كند و به هر سویش بكشد. و البتّه اینان اندكند.
آنگاه باید داورىِ او را كاملاً زیر نظر بگیرى و بر او دست بخشش بگشایى تا وى را بهانه اى نماند و نیازش به مردم كم شود. و نیز باید به او نزد خویش چنان جایگاهى بخشى كه هیچ یك از نزدیكان تو نتواند در تصاحب آن طمع ورزد تا او خاطرش از دسیسه اكابر درگاهت ایمن باشد. و در این مورد بدقّت بنگر، زیرا این دین مدّتها گرفتار اشرار، و بازیچه هوى و هوس، و وسیله دنیاپرستى بوده است كه به نام دین، دنیا مى خورده اند.
درباره كارگزاران
آنگاه در امور كارگزارانت دقّت كن و آنان را پس از آزمودن، به كار بگمار و نه به سهل انگارى و خودرأیى، زیرا كه سهل انگارى و خودرأیى زمینه ستم و خیانت است. و از میان آنان كارآزمودگان و نجیبانى را برگزین ازخاندانهاى صالح و پیشگامان در اسلام، كه اینان در خُلق و خوى، بزرگوارتر و آبرومندتر و پاكدامن ترند، كمتر به آزمندیها روى آورند و بیشتر در عاقبت كارها اندیشند. سپس درِ روزى را بر آنها بگشاى، زیرا این كار آنان را در اصلاح خویشتن توانا سازد و از حیف و میل آنچه در اختیار آنهاست باز دارد، و حجّت را بر آنان تمام كند تا عذرى در نافرمانى یا خیانت در كار تو نداشته باشند. آنگاه به كارهاى آنها با دلجویى رسیدگى كن، و مراقبانى پنهان از اهل راستى و وفا بر آنان بگمار، زیرا مراقبت پنهانى تو از كارهاى ایشان، انگیزه امانتدارى و مداراى آنان با مردم
گردد.
پیوسته یارانت را مراقب باش و اگر یكى از آنها دست به خیانتى گشود كه گزارشهاى مراقبان پنهان تو همه بر آن اتّفاق داشت، به همان گزارشها بسنده كن و تازیانه كیفر بر تنش فرود آر، و گریبانش را به خاطر این كار بگیر، و به خاك مذلّتش بنشان، و داغ خیانت بر پیشانیش بزن، و قلاّده ننگ و بدنامى بر گردنش بنه.
رعایت حال مالیات دهندگان
در مورد مالیات چنان عمل كن كه موجب بهبود حال خراجگزاران گردد، زیرا با درستىِ خراج و سامان یافتن حال خراجگزاران، وضع دیگران نیز اصلاح شود، و كار دیگران جز با بهبود آنان سامان نپذیرد، زیرا همه مردم در گرو خراج و خراجگزارانند.
امّا باید نظر تو بیشتر در آبادانى زمین باشد تا گرفتن خراج، چون خراج بدون آبادانى به دست نیاید و آن كه بدون آبادانى خراج مطالبه كند،كشور را خراب و مردم را هلاك كند و حكومتش چند روز بیش نپاید.
بنابراین اگر مردم از سنگینى مالیات، یا آفت زدگى، یا قطع سهمیه آب، یا خشكسالى، یا دگرگونى وضع زمین بر اثر غرقاب، یا بى آبى شِكوه كردند، به آنان تا هر قدر كه فكر مى كنى موجب بهبود وضعشان خواهد شد، تخفیف بده.
و مبادا این تخفیف بر تو گران آید، زیرا این ذخیره اى است كه آن را به صورت آبادانى و زیباسازى به تو بازخواهند گردانید. بعلاوه با این كار، ستایش آنان را هم به خویش جلب كرده اى و خود نیز از گسترش عدالت در میان آنان به شادى و سرفرازى رسیده اى، در حالى كه به سبب رفاه و آسایشى كه براى آنان فراهم آورده اى به توانمندىِ بیشترشان تكیه خواهى كرد، و به موجب عدالت و رفتار خوشى كه آنان را بدان مأنوس كرده اى بدیشان اطمینان خواهى یافت.
و چه بسا كارهایى پس از این براى تو پیش آید و بر عهده آنان گذارى كه از صمیم دل پذیرند، زیرا هر بارى را كه بر دوش كشور آباد گذارى، تحمّل تواند كرد ولى بى تردید خرابىِ هر سرزمینى از تنگدستىِ مردم آن است و تنگدستى مردم هم از رو كردن زمامداران به مال اندوزى، و بدگمانى آنها به ماندن خویش، و كم بهرگى شان در عبرت گیرى از گردش روزگار است.
در واگذارى كارها توانایى افراد را در نظر گیر
آنگاه در حال دبیران خویش نظر كن و بهترینِ ایشان را به كارهاى خود گمار و نامه هایى را كه در آنها نقشه ها و رازهاى تو نهفته است به برترینِ ایشان در فضایل اخلاقى سپار، یعنى كسى كه نه از بزرگوارى تو چنان گستاخ شود كه در جمع حاضران بر تو دلیرى كند و نه چنان آسوده خاطر كه از گزارش نامه هاى كارگزارانت و در صدور جواب درست آنها كوتاهى ورزد و هم در آنچه به نام تو گیرد یا از جانب تو دهد غفلت كند و بى خبرت گذارد، و نه پیمانى كه به سود تو بندد، سست بندد، و نه از گشودن كارهاى بسته ناتوان باشد.
و نیز كسى را به كار مگمار كه اندازه توانایى خویش در كارها نداند، زیرا آن كه از توانایى خویش ناآگاه است و قدر خود نداند، از قدر و توان دیگران ناآگاه تر است.
از ظاهرسازان بپرهیز!
بعلاوه نباید گزینش تو تنها بر پایه فراست خود و اطمینان به نظر خویش و خوش گمانى باشد، چون این مردان با شناسایى حسّاسیّت والیان، خود را در چشم آنان به خوش خدمتى آرایند، در حالى كه چه بسا در پس آن، خیرخواهى و امانت نباشد.
پس آنان را از طریق سابقه خدمتى كه براى صالحانِ پیش از تو كرده بوده اند، بیازماى و آنگاه به آن كه در میان مردم به نیكویى، نامى شهره تر و به امانت، چهره اى شناخته تر دارد، اعتماد كن، كه این نشانه خیراندیشىِ تو براى خدا و براى كسى است كه تو را به حكومت برگزیده است.
براى اداره هر بخش از كار كشور فرد برجسته اى را از میان آنان برگزین كه كار بزرگ ناتوانش نكند و بسیارى و گستردگىِ كار پریشانش نسازد.
و امّا هر عیبى كه در كاتبان و منشیان تو باشد و تو آن را نادیده انگارى، همان عیب گریبان تو را نیز خواهد گرفت و بر عهده ات مانَد.
و امّا در مورد بازرگان و صنعتگران، نصیحت پذیر باش و آنان را به نیكى پند ده، چه پیشهورى كه مقیم و ثابت است و چه آن كه با داراییش در رفتوآمد است و چه كاسبى كه به نیروى تن كسب روزى كند، زیرا اینان سرچشمه هاى سودها و مایه آسایش و راحتى اند و این منافع را از سرزمینهاى دوردست و وادیهاى پرت، و از دریا و بیابان و كوه و دشت قلمرو تو فراهم آورند; نقاطى كه نه مردم را توانى است تا در آن گرد آیند و نه جرأتى كه بدان پا گذارند. اینان مردم آرامى هستند كه بیم خطرشان نمى رود و مسالمت جویانى هستند كه گمان آشوبگرى در مورد آنها نباشد. پس به كار آنان، چه در مركز حكومت و چه در دیگر شهرهاى كشورت، رسیدگى كن.
با این همه بدان كه در بسیارى از ایشان، تنگ چشمىِ آشكار و بخل زننده و احتكار منافع و نرخ گذارىِ خودسرانه در فروش وجود دارد كه ضرر و زیانى است براى مردم و ننگى است براى زمامداران.
محتكران را كیفر ده
پس احتكار را جلو گیر كه رسول خدا ـ درود و سلام خداوند بر او و خاندانش ـ جلوى آن را مى گرفت، و بدان كه خرید و فروش باید آسان، بر اساس موازینِ داد و به نرخى منصفانه باشد كه به هیچ یك از فروشنده و خریدار زیان وارد نیاید، و اگر كسى پس از اخطار و نهىِ تو باز احتكار ورزید، كیفرش ده و عادلانه عقوبتش كن.
بى شماران بى نصیب
و خداى را، خداى را در مورد قشر پایین از بینوایان و نیازمندان و گرفتاران و ناتوانان كه بیچاره اند كوتاهى مكن، زیرا در میان این قشر بعضى سائل اند و برخى روىِ گدایى ندارند.
و براى خدا حقّشان را كه او به تو سپرده است پاس دار و بخشى از بیت المال را به آنان اختصاص ده و نیز بخشى از خالصه اسلامى را در هر شهرى به آنان واگذار، زیرا دورافتاده ترینِ آنها داراى همان حقّى است كه نزدیك ترینشان، و تو مسؤولیّت همه آنان را بر عهده دارى. پس مبادا مستى ریاست و ثروت تو را از رسیدگى بدانها بازدارد، كه یقیناً به دلیل پرداختن به كارهاى مهم از نادیده گرفتن حقّ پیش پاافتاده معذور نباشى.
پس توجّهت را از آنان برمگردان و در برابرشان چین بر پیشانى میفكن و به كار آنان كه دستشان به تو نرسد و در دیده ها خوارند و نزد مردانْ خُرد، دلجویانه رسیدگى كن و براى بررسى احوالشان از یاران مورد اعتمادت كه خداترس و فروتن اند، كسانى را برگمار تا كارهاشان را به تو گزارش دهند.
رسیدگى به كار یتیمان و سالخوردگان
سپس خود در مورد آنان چنان عمل كن كه روز دیدار با خدا تو را عذرى نمانَد، زیرا بى شك از میان توده مردم اینان به عدل و انصاف نیازمندتر از دسته هاى دیگرند، و در مورد اداى حقّ هر یك چنان عمل كن كه در پیشگاه خداوند معذور باشى، و مدام به كار یتیمان و خردسالان بى سرپرست و سالخوردگان كه براى گرفتارى خود چاره و روى سؤالى ندارند، رسیدگى كن.
البتّه انجام آنچه برشمردم براى زمامداران سنگین است ـ و حق همه جا دشوار و سنگین است ـ امّا خداوند آن را براى مردمانى كه طالب حُسن عاقبت اند و در این راه صبر و شكیبایى پیشه ساخته و به راستىِ وعده هاى الهى دل بسته اند، سبك سازد.
بخشى از وقت و نیروى خود را براى حاجتمندان اختصاص ده و جلسه هاى عمومى با ایشان بگذار و در آن براى خدایى كه تو را آفریده است، فروتنى كن و سپاهیان و یاران پاسدار و نگهبان خود را از آنان دور ساز تا هر كس از آن حاجتمندان كه حرفى دارد، بدون ترس و نگرانى بگوید. زیرا من از پیامبر خدا ـ درود و سلام خدا بر او و خاندانش ـ بارها شنودم كه مى فرمود: «امّتى كه در میان آنان حقّ ضعیف بدون درنگ و واهمه از قوى گرفته نشود، هرگز پاك و آراسته نخواهند شد».
بنابراین درشتى، بدزبانى و لكنت آنان را تحمّل كن و تنگ خُلقى و غرور را از خود دور ساز تا خدا دامنه رحمتش را بر تو بگشاید و پاداش طاعتش را به تو ارزانى دارد. عطاى خود را بر آنان گوارا ساز و به گاهِ خوددارى از بخشش، خوشروى و پوزش طلب باش.
رسالت ویژه زمامداران
كارهایى نیز هست كه تو ناگزیر خود باید بدانها بپردازى: یكى پاسخگویى به كارگزارانى است كه دبیران تو از آن در مانند، و دیگر برطرف ساختن نیازهاى مردم است در همان روزى كه بر تو عرضه شود و در حوصله دستیاران تو نباشد.
و نیز كار هر روز را همان روز انجام ده، زیرا هر روز كارى براى خود و در حدّ گنجایش خود دارد.
براى آنچه در میان تو و خداى تو است بهترین زمان و برترین بخش آن را قرار ده، هرچند كه اگر نیّت و انگیزه پاك باشد و خلق از آن در آسایش، همه اوقات براى خداست.
و باید در اداى واجباتى كه خاصّ خداست، حسابى ویژه بگشایى. پس در بخشى از شب و روز، تن به خدا بسپار و آنچه را بدو نزدیكت كند، بى كاهش و نقصان به جاى آر و هر سختى را بر تنت هموار ساز.
در نماز ناتوانان را دریاب
و چون با مردم به نماز برخاستى، نه چنان به درازا كش كه باعث بیزارى شود و نه چنان شتاب كن كه اركان نماز بشكند; چه، برخى بیمارند و بعضى به نیازى گرفتار. و من خود از پیامبر خدا ـ درود و سلام خداوند بر او و خاندانش ـ هنگامى كه مرا به سوى یمن مى فرستاد، پرسیدم چگونه با آنان نماز بگزارم، فرمود: «با آنان همچون ناتوان ترینشان نماز بگزار و با مؤمنان مهربان باش».
و امّا پس از این همه، چنین مباد كه زمانى دراز از توده مردم چهره بپوشى ودور از دسترسشان باشى، زیرا پوشیده ماندن زمامداران از مردم، خود نوعى تنگنا و كم اطّلاعى از كارهاست و این دورى، رشته اطّلاع زمامداران را از آنچه نزد مردم گذرد بگسلد و در نتیجه در نظرشان كوچك، بزرگ نماید و بزرگ كوچك، و زشت زیبا جلوه كند و زیبا زشت، و حقّ و باطل به هم آمیزد.
و بى شك زمامدار نیز بشرى است كه نداند مردم چه چیزهایى را از او پوشانند و بر پیشانى حق هم نشانى نخورده است تا بدان وسیله راست از دروغ شناخته شود.
و تو ناگزیر یكى از دو كس خواهى بود: یا چنانى كه بحق دل و دستى بخشنده دارى، در این صورت براى اداى حقّى واجب یا كردارى كریمانه، چرا روى از مردم بپوشى؟ یا بخیلى و این بخششها را نتوانى، در این صورت همین كه مردم از تو نومید شوند، زودا كه از خواستن و پرسیدن از تو خوددارى كنند.
وانگهى بیشتر نیازهاى مردم به تو از نوعى است كه برایت رنج و هزینه اى ندارد، زیرا یا از ستمى شكایت آورده اند و یا در معامله اى انصاف طلبند.
دیگر اینكه هر زمامدارى، یاران نزدیك و محرم اسرارى دارد كه در میان ایشان امتیازخواهى و درازدستى و بى انصافى در روابط اقتصادى پیدا شود، امّا تو ریشه ستم و فساد اینان را با بریدن اسباب آن بركن.
مبادا به هیچ یك از اطرافیان و نزدیكانت زمینى واگذارى، و مبادا كسى از سوى تو به این طمع افتد كه مالك آب و زمینى گردد تا به همسایگان در آبیارى یا كار مشترك خسارت وارد آورَد و بارَش را بر دوش دیگران گذارَد، كه بهره شیرین آن را تنها آنان برند و ننگش در دنیا و آخرت براى تو مانَد.
حق را رعایت كن
حق را در مورد هر كه باید ـ دور یا نزدیك ـ رعایت كن و در آن پایدارى بورز و بازده نیكویش را از خدا بخواه، و هرچه از این راه به خویشان و نزدیكانت رسد، گو رسد، زیرا این گرچه بر تو گران آید امّا چشم به پایان كار بدوز كه آن فرخنده است.
اگر مردم به تو گمان ستمكارى بردند، عذر خود را بدیشان بنماى و با این كار از بدگمانیشان درآر، كه این بردبارى تو را ریاضت نفس است و مردم را ملاطفت. تو بدانچه خواهى، رسیده و آنان را به راه حق درآورده.
از آشتى اى كه دشمن بدان خوانَد و رضاى خدا در آن بُوَد روى متاب، كه آن سپاهیانت را مایه آسودگى است و اندوه تو را آرامش و كشورت را آسایش.
امّا از دشمنت بعد از صلح، بسیار بسیار برحذر باش، زیرا دشمن چه بسا نزدیك شود كه غافلگیر كند، پس جانب دوراندیشى را از دست منه و خوش گمانى را كنار گذار.
پیمان و امان
و اگر با دشمن پیمانى بستى یا بدان او را امان دادى، پیمان را وفا كن و امان را ادا، و از دل و جان بر سر آن باش. زیرا مردم ـ با وجود گوناگونىِ خواستها و اختلاف نظرهاشان ـ اتّفاق نظرى كه در اهمیّت وفاى به عهد دارند در هیچ یك از فرایض دیگر الهى ندارند. همانا كه مشركان نیز در روابط اجتماعى خود به این امر پایبند بودند، چون عواقب سوءِ پیمان شكنى را مى دانستند. پس هرگز در امانى كه داده اى دغل مورز، و در پیمانى كه بسته اى خیانت مكن، و با دشمن هم پیمان نیرنگ مباز، زیرا هیچ كس جز نادان تیره دل با خداوند گستاخى نكند. و همانا خداوند پیمان و امان خویش را امنیّتى قرار داد و آن را از سر رحمت بین بندگانش گسترانید و از آن حریمى ساخت تا مردم در استواریش بیارامند و در سایه اش بیاسایند، پس هیچ گونه غافلگیرى و پنهانكارى و نیرنگى نباید در آن راه یابد.
درست پیمان باش
و پیمانى مبند كه جاى بهانه داشته و آسیب پذیر باشد و چون با تأكید عهدى را استوار كردى، به توجیه و سخنان دوپهلو رو میار، و مبادا تنگنا و دشوارىِ كارى كه عهد و پیمان الهى بدان پایبندت ساخته است تو را بناحق به پیمان شكنى وادارد، زیرا بى تردید شكیبایى تو بر تنگنایى كه گشایش و نیكىِ فرجام آن را امید مى برى، از نیرنگى كه بر نتایج سوءِ آن بیمناكى و نیز از بازخواست الهى كه بدان گرفتار آیى و دنیا و آخرتت تباه گردد، بهتر است.
خون ناحق
از ریختن ناحقّ خونها بپرهیز، كه بى گمان هیچ چیز به انتقام نزدیك تر، و در كیفر سنگین تر، و در نابودىِ نعمت و كوتاهىِ عمر درخورتر از بناحق ریختن خونها نیست.
و خدا ـ كه پاك و منزّه است ـ در روز رستاخیز، داورى بین بندگانش را با بازخواست خونهاى بناحق ریخته شده آغازد. بنابراین پایه هاى حكومت خود را بر خون ناحق مگذار، كه این كار نه تنها حكومت را ناتوان و سست، بلكه نابود مى كند و آن را به دیگرى انتقال مى دهد.
و هیچ عذرى نزد خدا و نزد من در قتل عمد ندارى، زیرا حتماً قصاص خواهد داشت. و اگر دچار خطا شدى و به هنگام مجازات كردن، تازیانه یا شمشیر یا دست تو از اختیارت خارج شد ـ كه گاه یك ضربه مشت یا بیشتر از آن موجب قتلى گردد ـ غرورت بر تو چیره نشود كه از پرداخت خونبها و حقوق اولیاى مقتول سر باز زنى.
زنهار از خودپسندى و چاپلوسى!
زنهار از خودپسندى و اعتماد به آنچه مایه خوشایند تو است و از دوست داشتن چاپلوسى كه باید از آن بپرهیزى، زیرا این احوال خود از بهترین فرصتهاى شیطان براى تباه كردن نیكویىِ نیكوكاران است.
با خدمتهایت به مردم، بر آنان منّت منه و از زیاده نمایىِ كارى كه كرده اى و تخلّف در وعده اى كه به آنان داده اى، دورى گزین، چرا كه منّت، ارج نیكى را ببَرد، و زیاده نمایى و گزافه گویى، فروغ حق را بزداید، و خلف وعده خشم خدا و خلق را برانگیزد.
خداوند تعالى فرماید: «در پیشگاه خداوند گفتنِ آنچه بدان عمل نمى كنید، گناه بزرگى است»19.
و بپرهیز از شتاب در كارى كه زمانش نرسیده، یا سهل انگارى در آن چون انجامش ممكن گردیده، یا پافشارى در امرى كه راه صحیح آن را ندانى، یا سستى در وقتى كه درستىِ كار آشكار باشد. پس هر كارى را در جاى بایسته و موقعیّت فراخورش به جاى آر.
از اینكه براى خود حقّى، در آنچه همه در آن برابرند، بیش از دیگران بخواهى و نیز از تغافل در مورد امور مهمّى كه حقیقت آن بر همگان آشكار است بپرهیز، زیرا كه تاوان این غفلت از تو به نفع دیگران بازگرفته خواهد شد، و بزودى پرده از كارها به یك سو خواهد رفت و داد ستمدیده از تو بازستانده خواهد شد.
آتش خشم، و زبانه قدرت، و یورش دست، و تندىِ زبانت را در اختیار گیر و در همه این موارد، با نگه داشتن تندیهاى زبان و تأخیر در اِعمال قدرت، مراقبت كن تا خشمت فرو نشیند و عنان اختیار به دستت آید، و چنین قدرتى بر خود نیابى جز آنكه فراوان به یاد آرى كه در راه بازگشت به سوى كردگارى. بر تو واجب است كه آنچه بر پیشینیان تو گذشته است، چه عدالت در حكومت و چه سنّت پسندیده و چه خبرى كه از پیامبر ما ـ درود و سلام خدا بر او و خاندانش ـ رسیده است و چه واجبى كه در كتاب الهى آمده است، همه را به یاد آورى و آنگاه باید از رفتار ما كه با آن آشنا هستى، در هر یك از این موارد پیروى كنى و در به كار بستن آنچه در این منشور از تو بر آن پیمان گرفته ام از جان بكوشى، و من با این پیمان حجّت خود را بر تو تمام كرده ام تا بهانه اى در هنگام شتافتن نفست به سوى هوسها نداشته باشى، كه هیچ كس جز خداى تعالى آدمى را از بدى نگاه ندارد و به خیر و خوبى توفیق ندهد. عهد پیامبر ـ درود خدا بر او و خاندانش ـ با من در سفارشهایى كه مى فرمود، تشویق و تحریك به نماز و زكات و محبّت به بردگانتان بوده است، پس نامه ام را با این دستورها پایان مى بخشم، و لا حول و لا قوّة الاّ باللّه العلىّ العظیم.
قسمتى از این عهدنامه كه پایان آن است
و از خدا خواهم كه با رحمت گسترده و نیروى بى كران كه در برآوردن هر حاجتى دارد، مرا و تو را در هرچه رضاى اوست موفّق كند كه آن برپایىِ عدالت است تا در پیشگاه او و آفریدگانش عذرمان آشكار باشد و بندگانش ما را به نیكى یاد كنند و یادگار نیكو در شهرها از ما بمانَد و هم نعمتش را بر ما تمام و بزرگواریش را بر ما دوچندان كند، و نیز از او خواهم كه فرجام مرا و تو را سعادت و شهادت قرار دهد كه به آنچه نزد اوست راغبیم. و بر پیامبر خدا و خاندان پاك و پاكیزه او درود فراوان باد.

 

 نظر دهید »

حضور قلب

24 مهر 1395 توسط آشنا

 

مقاله اول -فصل هشتم- در بیان حضور قلب‏-شرح کتاب آداب الصلاة امام خمینی(ره)

فصل هشتم در بیان حضور قلب است‏

یکى از مهمّات آدابْ قلبیّه که شاید بسیاری از آدابْ، مقدّمه آن باشد و عبادت را بدون آن روح و روانى نیست و خود مفتاح قفل کمالات و باب الأبواب سعادات است و در احادیث شریفه از کمتر چیزى این قدر ذکر شده و به کمتر ادبى این قدر اهمّیّت داده شده، حضور قلب است.

چنانچه سابق بر این ذکر شد، عبادات و مناسک و اذکار و اوراد در وقتى نتیجه کامله دارد که صورت باطنه قلب شود و باطن ذات انسان به آن مخمّر گردد و دل انسان صورت عبودیّت به خود گیرد و از خودسرى و سرکشى بیرون آید. و نیز مذکور شد که از اسرار و فوائد عبادات یکى آن است که اراده نفس قوى شود و نفس بر طبیعت(امیال حیوانی مثل شهوت و غضب و …) چیره شود و قواى طبیعتْ مسخّرْ، تحت قدرت و سلطنت نفس گردد و اراده نفس ملکوتى در ملک بدن نافذ گردد، بطورى که قوا چون ملائکة اللَّه نسبت به حق تعالى شوند که عصیان آن نکنند لمحه‏اى، و عمل کنند به آنچه فرمان براى آنها صادر مى‏شود.( مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ-تحریم آیه 6)

شما وقتی اراده میکنید که چیزی را ببینید،قوه بینایی نمیگوید که خب حالا صبر کن!! همان لحظه که اراده کنی،همان موقع میبینی.به عبارت دیگر اراده مساوی است با دیدن.همان موقع که اراده کنید دست خود را بلند کنید،دست تکان میخورد.این نشان از اراه نفس در قوای خودش است.ملائکه هم مثل مثل قوای ما در برابر نفس،در برابر خدا هستند.همان موقع که خدا اراده کند،ملائکه انجام میدهند.مانند همان موقعی که ما در خیال خود اراده میکنم پرتقال بیاید،می آید.یعنی اراده مساوی است با ایجاد شدن پرتقال در خیال ما .

و اکنون گوئیم که یکى از اسرار عبادات و فوائد مهمّه، که همه مقدّمه آن است، آن است که جمیع مملکت باطن و ظاهر، مسخّر در تحت اراده اللَّه و متحرّک به تحریک اللَّه شود و قواى ملکوتیّه و ملکیّه نفس از جنود اللَّه شوند و همگى نسبت به حق تعالى سمت ملائکة اللَّه را پیدا کنند.

به عبارت دیگر ما در عبادات چیکار میکنیم؟؟در عبادات اراده خدا در اعمال ما جاری میشود. در نماز کی رکوع و سجود میرود؟؟

درسته که ما رکوع میرویم ولی خدا اراده کرده است که ما رکوع میرویم.یعنی سالک الی الله در واجبات فانی میشود.اراده اش در اراده خدا فانی میشود یا به عبارتی دیگر از خودش دیگر اراده ندارد و اراده خدارا جاری میکند.کم کم اینقدر قوای نفس حیوانی در سیطره نفس ملکوتی میروند که شخص فانی در اراده خدا میشود.یعنی وقتی نفس بر قوای حیوانی غلبه پیدا کرد،راه شیطان بسته میشود و راه خدا باز میشود و خداوند اراده اش را بر اراده فرد از طریق اعمال واجبات،جاری میسازد و این آنقدر جلو میرود که دیگر هیچ اراده اس از طرف شخص وجود ندارد و همش میشود اراده خداوند.نمونه اش پیامبر اکرم که خداوند در مورد ایشان میفرماید که وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى پیامبر از روی هوس و میل شخصی سخن نمیگوید.

و این خود یکى از مراتب فناى قوا و ارادات است در اراده حق. و کم کم نتایج بزرگ بر این مترتّب شود و انسان طبیعى، الهى گردد و نفس میل  به عبادت اللَّه پیدا کند و جنود ابلیس یکسره شکست خورده، منقرض شوند و قلب و قواى آن تسلیم حق شوند و اسلام به تناسب مراتب باطنه در آن بروز کند.

و نتیجه این تسلیم اراده به حق ،در دار آخرت و قیامت آن شود که حق تعالى اراده او را در عوالم غیب نافذ فرماید و او را مثل اعلاى خود قرار دهد، و چنانچه خود ذات مقدّس هر چه را بخواهد ایجاد کند، به محض اراده موجود شود، اراده این بنده را هم آن طور قرار دهد؛ چنانچه بعضى از اهل معرفت روایت نمودند از رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله راجع به اهل بهشت که ملکى مى‏آید پیش آنها؛ پس از آن که اذن ورود مى‏طلبد وارد مى‏شود و نامه‏اى از جناب ربوبیّت به آنها مى‏دهد بعد از آن که از خداى تعالى به آنها سلام ابلاغ نماید. و در آن نامه است براى هر انسانى که مخاطب به آن است:

مِنَ الْحَىِّ القَیُّومِ الَّذى لا یَموُتُ الَى الْحَىِّ القَیُّومِ الَّذى لا یَمُوتُ. امّا بَعْدُ، فَانّى اقُولُ لِلشَّىْ‏ءِ کُنْ فَیَکُنُ. وَ قَدْ جَعَلْتُکَ تَقولُ لِلشَّىْ‏ءِ کُنْ فَیْکنُ. فقال صلى اللَّه علیه و آله: فلا یَقولُ احَدٌ مِنْ اهْلِ الجَنَّةِ لِلشَّىْ‏ءِ کُنْ الّا وَ یَکُن.1‏( از حی قیومی که نمیمیرد به سوی حی قیومی که نمیمیرد.اما بعد،من چون به هرچیز گویم باش،پس موجود میشود،تورا نیز چنان قرار دادم که به هرچیزی بگویی باش،موجود شود. آنگاه رسول خدا(ص) فرمود:احدی از اهل بیت به چیزی نمیگوید باش،مگرآنکه موجود شود).

و این سلطنت الهیّه ‏ایست که به بنده دهند به ازای ترک اراده خود و ترک سلطنت هواهاى نفسانیّه و اطاعت ابلیس و جنود او. و هیچیک از این نتایج که ذکر شد حاصل نمى‏شود مگر با حضور قلب کامل. و اگر قلب در وقت عبادت غافل و سرگردان باشد، عبادت او حقیقت پیدا نکند و شبیه لهو و بازى است.

و البته چنین عبادتى را در نفس به هیچ وجه تأثیرى نیست و عبادت از صورت و ظاهر به باطن و ملکوت بالا نرود- چنانچه به این معنى در اخبار اشاره شده- و قواى نفس با چنین عبادتى تسلیم نفس نشوند و سلطنت نفس بر آنها بروز نکند و همین طور قواى ظاهره و باطنه تسلیم اراده اللَّه نگردد و مملکت در تحت کبریاى حق منقهر نشود، چنانچه برای خیلی از ماها این امر واضح است چون که میبینید در ما پس از چهل- پنجاه سال عبادت اثرى حاصل نشده، بلکه روز به روز بر ظلمت قلب و تعصّى و نافرمانی قوا افزوده مى‏شود و آن به آن اشتیاق ما به طبیعت(دنیا) و اطاعت ما از هواهاى نفسانیّه و وساوس شیطانیّه افزون گردد. اینها نیست جز آن که عبادات ما بى‏ مغز و شرایط باطنه و آداب قلبیّه آن به عمل نمى‏آید، و الّا به نصّ آیه مبارکه کتاب الهى: نماز نهى از فحشاء و منکر مى‏ نماید. و البته این نهى نهى صورى ظاهرى نیست؛ لا بدّ باید در دل چراغى روشن شود و در باطن نورى فروزان شود که انسان را هدایت به عالم غیب کند و زاجر الهى پیدا شود که انسان را از عصیان و نافرمانى بازدارد.

باز تاکید میکنیم که عبادات دارای بعد باطنی هستند و  باید روی بعد باطنی ما یعنی روح و فطرت ما،اثر بگذارند و قلب و فطرت ما،صورت عبادت به خودش بگیرد یه این معنی که عبادات نباید در حدظاهر بماند بلکه با رعایت آداب باطنی،باید وارد قلب و فطرت ما بشوند.و اگر میخواهیم عبادات صورت قلب ما بشود باید حضور قلب داشته باشیم و بدون حضور قلب،این امر ممکن نیست.حضور قلب یعنی حقایقی را که از طریق عقل فهمیدیم و در قلب محکم کردیم،باید حفظ کنیم و با این حقایق بصورت شیدایی با خدا صحبت کنیم.باید محو حرف زدن با خدا شویم.حضور قلب لازمه اش همه توجه است.شرط حضور قلب این است که در حال باشیم.خواستن مارا از بودن باز میدارد.ما اکثرا در نماز یا در گذشته و یا درآینده به سر میبریم. باید حضور قلب داشته باشیم تا باطن عبادات در قلب و فطرت ما اثر کند و در وجود ما نوری پیدا شود که مارا از گناه و فحشا باز دارد.

و ما خود را در زمره نمازگزارها محسوب میداریم و سالهاى سال است اشتغال به این عبادت بزرگ داریم و در خود چنین نورى ندیدیم و در باطن چنین مانعى براى ما پیدا نشده؛ پس واى به حال ما آن روزى که صور اعمال ما و صحیفه افعال ما را در آن عالم به دست ما دهند و گویند خود حساب خود را بکش‏( اقْرَأْ کِتَبَک کَفَى بِنَفْسِک الْیَوْمَ عَلَیْک حَسِیباً. سوره اسراء آیه 14)؛

ببین آیا چنین اعمالى قابل قبول درگاه است و آیا چنین نمازى با این صورت ظلمانى، مقرّب بساط حضرت کبریائى است؟ و آیا با این امانت بزرگ الهى و وصیّت انبیاء و اوصیاء باید این طور سلوک کرد و این طور دست خیانت شیطان رجیم را، که عدوّ اللَّه است، به آن راه داد؟ و آیا نمازى که معراج مؤمن است و قربان متّقین است‏،چرا باید شما را از ساحت مقدّس تبعید و از درگاه قرب الهى دور کند؟

آن روز آیا جز حسرت و ندامت و بیچارگى و بدبختى و خجالت و شرمسارى چیزى نصیب ما مى‏شود؟ حسرت و ندامتى که در این عالم شبیه ندارد؛ خجالت و شرمسارى که نظیرش را تصوّر نمى‏توانیم کرد. حسرتهاى این عالم هر چه باشد آمیخته به هزار طور امیدها است، و شرمسارى‏هاى اینجا سریع الزّوال است و زود نابود میشود، بخلاف آنجا که همیشه حسرت و ندامت است؛ چنانچه حق فرماید: وَ انْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ اذْ قُضِىَ الامْر-امر گذشته را نتوان جبران نمود و عمر تلف شده را نتوان برگرداند- یا حَسْرَتا عَلى‏ ما فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللَّه‏.

اى عزیز، امروز روز مهلت و عمل است؛ انبیاء آمدند و کتابها آوردند و دعوتها نمودند با این همه تشریفات و این همه تحمّل رنج و سختی که ما را از خواب غفلت بیدار و از سکر طبیعت هوشیار کنند و ما را به عالم نور و بهجت و سرور رسانند و به حیات ابدى و نعمتهاى سرمدى و لذّتهاى جاویدانى رسانند و از هلاک و شقاوت و آتش و ظلمت و حسرت و ندامت رهایى دهند؛ تمام این تلاش ها براى خود ماست بدون این که براى آنها نتیجه‏اى حاصل شود و آن ذوات مقدّسه احتیاجى به ایمان و اعمال ما داشته باشند؛ با این وصف در ما به هیچ وجه اثرى نکرد و شیطان مجرای قلب ما را چنان گرفته و سلطنت بر باطن و ظاهر ما همچو پیدا کرده که هیچ یک از مواعظ آنها را در ما اثرى حاصل نشود، بلکه هیچ یک از آیات و اخبار به گوش قلب ما نرسد و از ظاهر گوش حیوانى تجاوز نکند.

بالجمله، اى قارى محترم که این اوراق را مطالعه مى‏کنى، مثل نویسنده خالى از همه انوار و تهى دست از همه اعمال صالحه و گرفتار هواهاى نفسانیّه مباش؛ تو  به حال خود رحمى کن و از عمر خود نتیجه‏اى حاصل کن؛ دقت در حال انبیاء و اولیاء کن و اشتهاهاى کاذب و وعده‏هاى شیطان را پشت پا زن؛ مغرور گول شیطان مباش و فریب نفس امّاره مخور که مکرو حیله های اینها بسیار دقیق است و هر امر باطلى را به صورت حق به انسان نشان میدهند و انسان را فریب میدهند.

گاهى به امید توبه در آخر عمر، انسان را به شقاوت میکشانند، با آن که توبه در آخر عمر و تراکم ظلمات معاصى و بسیارى مظالم عباد و حقوق اللَّه امرى است بسیار صعب و مشکل.

امروز که اراده انسان قوّت دارد و قواى جوانى برقرار است و درخت معصیت برومند نیست و سلطنت شیطان در نفس مستحکم نشده و نفس از سیاهی گناهان پاک است و شرایط حصول و قبول توبه سهل است، نمیگذارند انسان قیام به توبه کند و این درخت سست را ریشه کن و سلطنت غیر مستقلّ را منقرض نماید، وعده ایّام پیرى را میدهند که بعکس این، اراده ضعیف و قوا ناتوان و درخت معاصى گوناگون کهن و برومند و سلطنت ابلیس در ظاهر و باطن مستقل و مستقرّ شده و وابستگی به دنیا شدید و دوری از ملکوت زیاد و نور فطرت خاموش گردیده و شرایط توبه سخت و ناگوار شده است؛ این نیست جز غرور.

و گاهى به وعده شفاعت شافعین علیهم السلام انسان را از ساحت قدس آنها دور و از شفاعت آنها مهجور مى‏نمایند، زیرا که فرورفتن در باتلاق گناهان کم کم قلب را سیاه و کدر کند و انسان را به سوء عاقبت منجرّ نماید. و طمع شیطان از انسان ،دزدیدن ایمان است و حتی تا دم مرگ هم انسان را رها نمیکند و سعی و تلاش خود را میکند که ایمان را از انسان بگیردو برای اینکار دخول در گناهان را مقدّمه آن قرار مى‏دهد تا به نتیجه مطلوبه برسد.

انسان اگر طمع شفاعت دارد، باید در این عالم با سعى و کوشش رابطه بین خود و شفعاى خود را حفظ کند و قدرى تفکّر در حال شافعان محشر(اهل بیت) نماید که حال آنها در عبادت و ریاضت به کجا رسیده بود. فرضاً که شما با ایمان از دنیا بروید، ولى اگر بار گناهان و مظالم سنگین باشد ، ممکن است در عذابهاى گوناگون برزخ و قبر از شما شفاعت نشود، چنانچه از حضرت صادق منقول است که برزخ شما با خودتان است.و عذابهاى برزخ طرف قیاس با عذابهاى این جا نیست، و طول مدّت برزخ را جز خدا کسى نداند، شاید میلیون میلیونها سال طول کشد. و ممکن است در قیامت نیز پس از مدّتهاى طولانى و عذابهاى گوناگون طاقت فرسا شفاعت نصیب ما شود، چنانچه در احادیث نیز این معنى وارد است‏.

پس، غرور شیطان انسان را از عمل صالح بازدارد و انسان را یا بى‏ایمان یا با بارهاى سنگین از دنیا ببرد و به شقاوت و بدبختى گرفتار کند. و گاهى با وعده رحمت واسعه ارحم الرّاحمین دست انسان را از دامن رحمت کوتاه کند؛ غافل از آن که این همه بعثت انبیا و ارسال کتب و فرو فرستادن فرشتگان و وحى و الهام به پیغمبران و راهنمایى طریق حق، از رحمت ارحم الرّاحمین است. عالم را رحمت واسعه حق فرو گرفته و ما در لب چشمه حیوان از تشنگى به هلاکت مى‏رسیم.

بزرگتر رحمتهاى الهى قرآن است؛ تو اگر به رحمت ارحم الرّاحمین طمع دارى و آرزوى رحمت واسعه دارى، از این رحمت واسعه استفاده کن. طریق وصول به سعادت را باز نموده و چاه را از راه روشن فرموده است. تو خود به پاى خود در چاه مى‏افتى و از راه راست ،گمراه مى‏شوى، رحمت را چه نقصانى است؟

اگر ممکن بود طریق خیر و سعادت را به مردم به طور دیگر نشان بدهند، مى‏دادند، به موجب وسعت رحمت؛ و اگر ممکن بود اکراهاً مردم را به سعادت برسانند مى‏رساندند؛ لکن هیهات! راه آخرت راهى است که جز با قدم اختیار نمى‏توان آن را پیمود؛ سعادت با زور حاصل نشود؛ فضیلت و عمل صالح بدون اختیارْ، فضیلت نیست و عمل صالح نمى‏باشد؛ و شاید معنى آیه شریفه لا اکْراهَ فِى الدّین نیز همین باشد.

بلى، آنچه در آن، اعمال اکراه و اجبار مى‏توان نمود صورت دین الهى است نه حقیقت آن. انبیاء علیهم السلام مأمور بودند که صورت را با هر طور ممکن است تحمیل مردم کنند تا صورت عالم صورت عدل الهى شود و مردم را ارشاد به باطن نمایند تا مردم به قدم خود آن را بپیمایند و به سعادت برسند.

بالجمله، این نیز از غرور شیطان است که دست انسان را با طمع رحمت از رحمت کوتاه کند.

یاعلی مدد

 نظر دهید »

کتاب آداب الصلاة

24 مهر 1395 توسط آشنا

مقدمه امام خمینی(ره) در آغاز کتاب
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم‏

کتاب آداب الصلاة را، که خود از آن بهره‏اى نبردم جز تأسّف بر قصور و تقصیر بر ایّام گذشته که توانایى بر خودسازى داشتم و حسرت و ندامت در روزگار پیرى که دستم تهى و بارم سنگین و راهى بس دراز و پایم لنگ و آواى رحیل در گوش است، هدیه کردم به فرزند عزیزم احمد که از قدرت جوانى کامیاب است؛ شاید او ان شاء اللَّه تعالى از محتویات آن، که از کتاب کریم و سنّت شریف و افادات بزرگان فراهم شده است، بهره‏مند شود و به معراج حقیقى از رهنمایى اهل معرفت راه یابد و دل از این ظلمتکده برکند و به مقصد اصلى انسانیت، که انبیاء عظام و اولیاء کرام- علیهم صلوات اللَّه و سلامه- و اهل اللَّه بر آن راه یافتند و دیگران را دعوت فرمودند، توفیق یابد.

پسرم، خود را که به فطرت اللَّه تخمیر شده‏اى دریاب و از گرداب ضلالت امواج سهمگین خودبینى و خودخواهى نجات ده و به سفینه نوح که پرتو ولایت اللَّه است رکوب کن که مَنْ رَکِبَها نَجا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها هَلَک‏.

فرزندم، کوشش کن که در صراط مستقیم، که صراط اللَّه است، و لو لنگان لنگان حرکت کنى و حرکات و سکنات قلبى و قالبى را رنگ معنویت و الوهیت دهى و خدمت به خلق را براى آنکه خلق خدا هستند بنمایى. انبیاء عظام و اولیاء خاص خدا در عین حال که مشابه دیگران اشتغال به کارها داشته‏اند، هیچگاه در دنیا وارد نبوده‏اند؛ چون اشتغالشان بالحق و للحق بوده؛ در عین حال از رسول ختمى صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم روایت شده که فرموده است: لَیُغانُ عَلى‏ قَلبى وَ انّى لَاسْتَغفِرُ اللَّه فى کُلِّ یَومٍ سَبْعینَ مَرَّة- شاید رؤیت حق در کثرت را کدورتْ حساب میفرمود.

پسرم، خود را مهیا کن که پس از من بر تو جفاها رود و نگرانیها که از من دارند به حساب تو گذارند. اگر حساب خود را با خداى خود صاف کنى و پناه به ذکر اللَّه برى، هراسى از خلق به خود راه مده که حساب خلق زودگذر است و آنچه ازلى است حساب در پیشگاه حق است.

فرزندم، پس از من ممکن است پیشنهاد خدمتى بر تو شود، در صورتى که قصدت خدمت به جمهورى اسلامى و اسلام عزیز است رد مکن؛ و اگر خداى نخواسته براى هواهاى نفسانى و ارضاى شهوات است، از آن اجتناب کن که مقامات دنیوى ارزش آن ندارد که خود را در راه آنها تباه کنى.

بارالها، احمد و تبارش و متعلّقانش، که از بندگان تو و تبار رسول اکرمند، اینان را در دنیا و آخرت سعادتمند فرما و دست شیطان رجیم را از آسیب به آنها کوتاه فرما.

خداوندا، ما ضعیف و ناتوانیم و عقب افتاده از قافله سالکان، تو خود از ما دستگیرى فرما. رَبَّنا عامِلْنا بِفَضْلِکَ وَ لا تُعامِلْنا بِعَدْلِک. و السلام على عباد اللَّه الصَّالحین.

23 ربیع الاول 1405- 25 آذر 1363- روح اللَّه الموسوی الخمینى

1-مقدمه

2-مقاله اول-فصل اول

3-مقاله اول-فصل دوم-دربیان مراتب اهل سلوک

4-مقاله اول-فصل سوم-در بیان خشوع

5-مقاله اول-فصل چهارم-دربیان طمأنینه و آرامش

6-مقاله اول -فصل پنجم- در بیان محافظت عبادت از تصرف شیطان است‏

7-مقاله اول-فصل ششم-در بیان نشاط و بهجت است

8-مقاله اول-فصل هفتم-در بیان تفهیم است

9-مقاله اول-فصل هشتم-دربیان حضور قلب است

10-مقاله اول-فصل نهم-در بیان احادیث راجع به حضور قلب

11-مقاله اول-فصل دهم-دربیان دعوت به تحصیل حضور قلب

12-مقاله اول-فصل یازدهم-در بیان دواى هرزه گردى خیال‏

یاعلی مدد

 

 نظر دهید »

هفت راهکار برای حضور قلب در نماز

24 مهر 1395 توسط آشنا

هفت راهکار برای حضور قلب در نماز

بدست آوردن آنچنان معرفتى كه دنیا را در نظر انسان كوچك و خدا را در نظر انسان بزرگ كند، تا هیچ كار دنیوى نتواند به هنگام راز و…

پارسینه-گروه فرهنگی: 1- بدست آوردن آنچنان معرفتى كه دنیا را در نظر انسان كوچك و خدا را در نظر انسان بزرگ كند، تا هیچ كار دنیوى نتواند به هنگام راز و نیاز با معبود نظر او را به خود جلب و از خدا منصرف سازد.

2 - توجه به كارهاى پراكنده و مختلف، معمولا مانع تمركز حواس است و هر قدر انسان، توفیق پیدا كند كه مشغله هاى مشوش و پراكنده را كم كند به حضور قلب در عبادات خود كمك كرده است.

3 - انتخاب محل و مكان نماز و سایر عبادات نیز در این امر، اثر دارد، به همین دلیل، نماز خواندن در برابر اشیاء و چیزهایى كه ذهن انسان را به خود مشغول مى دارد مكروه است و همچنین در برابر درهاى باز و محل عبور و مرور مردم، در مقابل آیینه و عكس و مانند اینها، به همین دلیل مساجد مسلمین هر قدر ساده تر و خالى از زرق و برق و تشریفات باشد بهتر است چرا كه به حضور قلب كمك مى كند.

4 - پرهیز از گناه نیز عامل مؤ ثرى است، زیرا گناه قلب را از خدا دور مى سازد و از حضور قلب مى كاهد.

5 - آشنایى با معنى نماز و فلسفه افعال و اذكار آن، عامل مؤ ثر دیگرى است.

6 - انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص آن چه در مقدمات و چه در اصل نماز نیز كمك مؤثرى به این امر مى كند.

7 - از همه اینها گذشته این كار، مانند هر كار دیگر نیاز به مراقبت و تمرین و استمرار و پیگیرى دارد، بسیار مى شود كه در آغاز انسان در تمام نماز یك لحظه كوتاه قدرت تمركز فكر پیدا مى كند، اما با ادامه این كار و پیگیرى و تداوم آنچنان قدرت نفس پیدا مى كند كه مى تواند به هنگام نماز دریچه هاى فكر خود را بر غیر معبود مطلقا ببندد.

“برگرفته از تفسیر نمونه”

منبع:برکت نماز

 نظر دهید »

جایگاه نماز

24 مهر 1395 توسط آشنا

جایگاه،اهمیت و منزلت نماز

دراسلام نماز از جایگاه،اهمیت ومنزلت بسیار رفیع و والایی برخورداراست وموضوعی مهمتر ازنمازوجود ندارد.درقرآن بیش ازصد آیه در مورد نماز و مسایل مربوط به آن می باشد.در سیره نبوی و اهل بیت (علیه سلام)نیز هیچ مسئله ای به اندازه نماز دارای اهمیت و سفارش نمی باشد.برای تبیین اهمیت نماز به چند محور باید توجه کرد:

1.نماز،منشورهمه ادیان الهی

2.اهمیت نماز از منظر پیامبر(صلوات الله علیه واله )

3.حالات اولیاء وبزرگان دین در نماز

4.واجب بودن نماز در همه حالات

1. نماز،منشورهمه ادیان الهی:

از زمان حضرت آدم (علیه سلام) آغازمی شود و دراسلام به عا لی ترین نقطه میرسد و در تمام ادیان الهی به عنوان نخستین عبادت محسوب شده وتمامی انبیاء به آن تا کید کرده اند وواجب میباشد.در سوره های ابراهیم آیه 40، مریم 55، لقمان 17، طه14، مریم 41، عنکبوت 45 سفارش نماز از پیامبران داشتیم.

2.اهمیت نماز از منظر پیامبر(صلوات الله علیه واله ):

پیامبر اکرم (صلوات الله علیه واله ) می فرماید: نماز پرچم اسلام ، کلید بهشت، میزان سنجش اعما ل، بهترین و محبوب ترین اعما ل نزد خداوند، معراج مومن، زینت اسلام، جواز عبور از صراط، سلاح مومن علیه کافر، نور چشم من و بالا ترین جهاد و هجرت می باشد.

در روایت دیگر:جایگاه نماز در دین همانند جایگاه سر در بدن است."نهج الفصاحه”

در روایت دیگر: نماز برترین واجبات بعد از شناخت خداوند است و اولین چیزی است که در روز قیامت، بنده بر آن محاسبه می شود.اگر آن پذیرفته شود سایر اعمال نیز پذیرفته می شود واگر پذیرفته نشود،  سایر اعمال نیز پذیرفته نمی شود."ره توشه محمد مصباح یزدی”

3.حالات اولیاء وبزرگان دین در نماز:

رسول اکرم (صلوات الله علیه واله ) هر گاه وقت نماز فرا می رسید،گویا کسی را نمی شناسد و حال معنوی خاصی پیدا می کرد.و می فرمود: گرسنه از غذا سیر و تشنه از آب سیراب می شود و من از نماز سیر نمی شوم.  “اسرار نماز قرائتی”

حضرت علی (علیه سلام) هنگامی که وقت نماز می شد،می لرزید و رنگ به رنگ می شد؛به آن حضرت عرض می کردند: این چه حالتی است؟ می فرمود: وقت ادای امانت رسیده آن امانتی که خداوند بر آسمان وزمین عرضه کرد ونپذیرفتند.نمی دانم آیا می توانم به خوبی آن را ادا کنم یا خیر؟   “بحار الانوار ج81″

ابو ایوب می گوید: امام باقر(علیه سلام) وامام صادق(علیه سلام) هر وقت به نماز می ایستادند،رنگ آنان گاهی سرخ می شد وگاهی زرد گویا آنان آنچه را می خواندند با چشم می دیدند.

“بحار الانوار ج81″

امام حسین (علیه سلام) آنقدر نماز در نزدش عزیز و محبوب بود که در شب عاشورا به حضرت ابوالفضل(علیه سلام) فرمود: امشب را به من مهلت بدهند برای اینکه خدای سبحان می داند؛ انی احب الصلوه  و حضرت در ظهر عاشورا در اوج جنگ و تیر باران دشمن ، به نمار ایستاد و فضای دشت کربلا را به عطر دلنواز نماز معطر ساخت.

پیامبر اکرم (صلوات الله علیه واله ) می فرماید: دخترم فاطمه(سلام الله علیها ) سیده و خانم زنان جهان هنگامی که در محراب نمازش در مقابل پروردگارش می ایستاد نوری برای ملاِِئکه آسمان می درخشید همان  طور که  نور ستارگان  آسمان  برای اهل  زمین  می درخشد و خداوند عز و جل  به

ملائکه اش می فرماید: ای ملائکه ما ببینید که کنیزم فاطمه(سلام الله علیها ) خانم کنیزان من ، در حالی که در مقابل من ایستاده بدنش از ترس  می لرزد با حضور قلب به عبادت کردن من روی آورده است.شما را شاهد می گیرم که من پیروان او را از آتش جهنم در امان نگه می دارم. “بحار الانوار23″

نماز سید الساجدین از عجایب برنامه های روزگار است:

آن حضرت در شبانه روز هزار رکعت نماز می خواند.چون وقت نماز می رسید بدنش می لرزید و رنگش زرد می شد.چون به قرائت مالک یوم الدین می رسید آنقدر تکرار میکرد که نزدیک بود قالب تهی کند .   ” نماز چهارده معصوم “

آری ، همانگونه که ماهی ها از شنا کردن خسته نمی شوند اولیاء خداوند نیز از عبادت و نماز خسته و ملول نمی شوند ، بلکه با هر عبادتی شوق و علاقه بیشتر جهت عبودیت و نیایش به درگاه خداوند می یابند .

حالت های عرفانی امام خمینی ره :

یکی از نوه های امام نقل می کند که  : اوایل جنگ بود ناگهان صدای ضد هوایی به گوش ما رسید و چون تا آن روز با صدای ضد هوایی آشنایی نداشتیم ، احساس کردیم که هر صدایی به منزله انفجار بمب است و سراسیمه به اتاق امام خمینی رفتیم ولی امام در ایوان اتاق مشغول نماز خواندن و عبادت بودند . گویی اصلا صدایی نشنیده بودند و اصلا متوجه ورود ما به آنجا نشدند و ما با دیدن این منظره احساس آرامش پیدا کردیم .

4.واجب بودن نماز در همه حالات:

نمازتنها واجبی است که در هر شرایطی بایدآن را  انجام داد . در حال نشسته و خوابیده ، توقف و حرکت ، سلامت و بیماری ، غرق شدن…ودر هیچ صورتی از شخص مکلف ساقط نمی شود در صورتی که سایر واجبات الهی در شرایط خاص از مکلف ساقط می شود .

خلاصه فلسفه ، اسرار و آثار نماز

نماز چیست ؟ پیامبر اکرم ( ص ) می فرماید : اگر بدانی که نماز چیست و با چه کسی نجوا و مناجات می کنی خسته نشده و به این سو و آن سو ملتفت نمی شوی و نماز را به اتمام نمی رسانی .   “بحار الانوار ج 82 “

1 – نماز و نیاز : یکی از دلایل عبادت و بندگی خدا احساس نیاز و وابستگی محض انسان به خداوندبی نیاز مطلق است . این بندگی سود است برای انسان و مایه عزت ، سعادت و خوشبختی خود انسان است .

مثال: اگر معلم به  شاگردش  می گوید  درس  بخوانید نفع  این درس  خواندن به خود آنان  برمی گردد و برای معلم سودی ندارد .

2- نماز میثاق با خدا و تشکر از اوست : نماز علاوه بر آنکه میثاق با معبود است بهترین شکرگزاری از ولی نعمت است . در سوره کوثر می خوانیم که خداوند فرمود : ما به تو کوثر دادیم ، خیر زیاد عطا کردیم ؛ پس نماز بخوان یعنی به شکرانه ی عطایای ما نماز به پا دار .

روزی پیامبر اکرم ( ص ) به همراه عده ای از اصحاب خود از جایی عبور می کردند ناگهان سگی شروع به پارس کردن نمود . پیامبر(صلوات الله علیه واله ) فرمود : آیا فهمیدید این سگ چه گفت؟ اصحاب گفتند : خیر ! پیامبر فرمود : این حیوان گفت ای پیامبر خدا من همیشه خدای مهربان را شکر می کنم . بهره من در این جهان خلقت این شد که سگ شوم .اگر انسان بی نماز بودم چه می کردم.

3 – نماز سرود یکتا پرستی : نماز باید روح ما را در برابر عوامل شرک زا و آلوده کننده ای که در زندگی روزمره با آن سروکار داریم پاک و یکتا پرست نگه دارد .

امام حسن مجتبی (علیه سلام) می فرماید : ای آدمیزاد که پروردگارت با تو به خلوت نشسته چه کسی مثل توست ؟هر گاه بخواهی بر او درآیی ،وضو می سازی و در برابرش می ایستی.او میان تو و خودش حجابی قرار نداده تا از غم ها و تنگدستی هایت به پیشگاه او شکوه ببری و نیازهایت را از او بخواهی و در کارهایت از او مدد جویی .

4 – نماز زنگ بیداری : یک هشداردرشب وروزمی باشد که شبی گذشت وروزی شروع می شود.

5 – نماز پاسخی به حس پرستش : پرستش جزیی از وجود و کشش فطری انسان است . گاهی در مسیر صحیح قرار می گیرد و انسان را به خدا پرستی می رساند و گاهی در مسیر جهل یا انحرافات که به پرستش سنگ ، چوب و … می کشاند . انبیاء برای ایجاد حس پرستش نیامدند بلکه بعثت آنان برای هدایت این غریزه فطری به مسیر درست است .

6 – نماز مایه آرامش دل :  یکی از آثار نماز ، آرامش روح و دور شدن از هرگونه دغدغه و نگرانی است . دیل کارنگی روانشناس مشهور غرب می نویسد : در آمریکا بطور متوسط در هر 35 دقیقه یک نفر خودکشی می کند و در هر دقیقه یک نفر دیوانه می شود . اگر این مردم از تسکین خاطر و آرامش که دین و عبادت به آدمی می بخشد ، نصیبی داشتند ممکن بود از اغلب این خودکشی ها و بیماریها جلوگیری شود . (( رحیم کارگر – نشر روح ))

هنری لنگ روانشناس معروف انگلیسی پس از تحقیقات بالینی بر روی بیش از ده هزار نفر افسرده ، مجرم و تبهکاراین گونه می نویسد :

اینک به خوبی اهمیت دینی را در زندگی انسان درک می کنم و از میان تمامی آزمایشات ، این نتیجه را دریافتم که هر کس به دین و اعتقاد دینی گردن سپارد یا با عبادتکده ای در ارتباط باشد از شخصیت انسانی والا برخوردار است . و در مقایسه با آن کس که ایمانی ندارد و با عبادتی در تماس نیست کرامت خاصی دارد .

(( رضوان طلب – محمد رضا  پرستش آگاهانه چاپ دوم ))

7 – نماز محو کننده خودبینی و تکبر :  کسی که به این صفت رذیله مبتلا شود ، سلامت جان و راحتی زندگی از او سلب می شود و دائم در بحران روحی است .

8 - نماز بازدارنده انسان از گناه :  ان الصلوه تنهی عن الفحشاء والمنکر .   (عنکبوت 45 )

نمازگزاز واقعی از ارتکاب اعمال زشت خودداری می کند ، دروغ نمی گوید ، غیبت نمی کند ، حقوق دیگران را پایمال نمی کند و به جان و مال و ناموس مردم خیانت نمی کند . هر چه گرایش انسان به خدا و معنویت بیشتر شود ظلم و ستم و گناه کاهش پیدا می کند .

9 – نماز کلید حل مشکلات :  واستعینو بالصبر و الصلوه

ابوعلی سینا برای حل مسایل دشوار دو رکعت نماز می خواند و گره از کارش باز می شد .

10 – نماز کلید خوشبختی : پیامبر (صلوات الله علیه واله ) فرمود : خوشبخترین مردم در نظر من مومنی است که متعلقاتش کم و از نماز بهره مند باشد .

11 – نماز بزرگترین عامل تربیت :

12 – نماز عامل بهداشت و سلامت جسم :

چگونگی نماز

متاسفانه نماز در جامعه ی اسلامی به عنوان (( خیرالعمل )) جایگاه ، اهمیت و منزلت خود را آنگونه که شایسته است ، بازنیافته است . کافی است هنگام بانگ اذان نظری به کوچه و بازار ، فروشگاه ها ، خیابان ها ، رستوران ها و … بیفکنیم و ببینیم که نسبت جمعیت رها شده در این مکان ها در مقایسه با آنچه در صفوف نماز جماعت مساجد در حال انجام این فریضه ی الهی هستند چگونه است . چرا ؟

برای تبین چگونگی نماز بر اساس ایات و روایات ، یک نماز خوب ، مقبول و واقعی دارای شرایط و ویژگی هایی است که عبارتند از :

1 – نماز باید خالصانه باشد .

2– نماز باید خاشعانه و با خضوع باشد .

3 – نماز باید عاشقانه باشد .

4 – نماز باید عالمانه و آگاهانه باشد .

5 – نماز باید بموقع خوانده شود .

6 – نماز باید با حضور قلب باشد .

7 – نماز باید حتی الامکان با جماعت خوانده شود .

1– اخلاص – اینکه انسان عمل خود را فقط به قصد انجام فرمان الهی و جلب رضایت او انجام دهد . اگر نیت نماز درست باشد گوهری قیمتی خواهد شد که انسان را به اوج تقرب الهی می رساند و اگرهم نیت فاسد باشد همان گوهر تبدیل به عنصری مضرومخرب می شود
و صاحب عمل را تا به جهنم می کشاند . (( سوره بینه – آیه 5 ))

نقطه مقابل اخلاص ” ریا ” می باشد . ریا نوعی شرک است .

داستان : بهلول گروهی را دید که مسجدی می سازند و ادعا می کنند که کارشان برای خداست . او بر سنگی نوشت بانی این مسجد بهلول است و آن را شبانه بر سر در مسجد نصب کرد . روز بعد کارگران سنگ را دیدند و به هارون الرشید ماجرا را گفتند . او بهلول را حاضر کرد و پرسید : چرا مسجدی را که من می سازم به نام خودت کرده ای ؟ بهلول گفت : اگر تو مسجد را برای رضای خدا می سازی بگذار نام من بر آن باشد خدا که می داند بانی مسجد کیست او که در پاسخ دادن اشتباه نمی کند . بهلول با این حرکت به هارون الرشید فهماند که کارش خالصانه و به قصد قربت نیست . (( کتاب آشنایی با چیستی ، چرایی و چگونگی نماز – مقاومت بسیج ص 88 ))

2- نمازباید خاشعانه باشد : خشوع یعنی خاکساری ، توجه محض به خداوند .

بعضی ها در نماز حواسشان پرت است و با سر و دست و لباس خود بازی می کنند به این طرف و آن طرف نگاه می کنند حرف دیگران را گوش می کنند و توجه قلبی ندارند . اینها همه نشانه این است که خشوع ندارند .

پیامبر (صلوات الله علیه واله ) شخصی را در ضمن نماز دید که با دستهای خود بازی می کرد فرمود :

اگر قلب او خاشع بود ، اندامهایش نیز خاشع می شدند زیرا قلب سلطان اعضای تن است و چون قلب خاشع نیست و بازی می کند دست و پا و سایر اندام های بدن در حال بازی هستند و خشوع ندارند . ( سفینة البحار ج3 )

برای اینکه در نماز خشوع پیدا شود باید به نکات ذیل توجه شود :

الف )  توجه به بزرگی و عظمت خداوند .

ب )  خوف از خدا به سبب گناهان و معاصی .

داستان : مردی با اهل خانه اش به مسافرت دریا می رفتند و در وسط دریا طوفانی پیش آمد که کشتی غرق شد و تمام سرنشینان آن کشتی مردند به غیر از آن زن که توسط تکه چوبی به ساحل یک جزیره آمد . در آن جزیره مردی که دزد دریایی بود زندگی می کرد و وقتی که زن به نزد او رفت ، آن مرد بدجنس تعجب کرد و گفت تو از جنی یا انسی . گفت من از انس هستم و ماجرای خودش را تعریف کرد . مرد فاسد خواست که به او نزدیک شود آن زن از ترس به خود می لرزید و دوری می کرد . مرد پرسید ای زن از چه می ترسی ؟ آن زن به آسمان اشاره کرد و فهماند که از خدا می ترسد . مرد گفت چطور ! مگر تا به حال از این کارها نکرده ای گفت نه تا به حال از این گناه ها مرتکب نشده ام . مرد گفت : پس برای چه آنقدر می ترسی . گفت چون خدا می بیند و من خوف از خدا دارم . مرد ناگهان به خودش آمد و به فکر فرو رفت و زن را رها کرد و پیش خود گفت من که این همه از این کارها کرده ام چرا مثل این زن نیستم و خوف از خدا ندارم در حالی که این زن تا به حال این کاررا انجام نداده ، ترسان است . و همین امر باعث شد که او توبه کند و با اولین کشتی که به جزیره آمد رفت تا به خانه و زندگی خودش برگردد . دربین راه با مرد مومنی آشنا شد و وقتی از کشتی پیاده شدند مجبور بودند مسافتی را با هم طی کنند و همسفر شوند . آن مرد بین راه نماز می خواند و دعا می کرد و با خدا راز و نیاز می کرد و هوا هم خیلی گرم و سوزان بود . مرد مومن به آن مرد گفت بیا با هم دعا کنیم که خداوند ابری را برایمان سایه بان کند تا زیاد اذیت نشویم . مرد گفت من دعا بلد نیستم و تا بحال دعا نکرده ام . مرد مومن گفت پس من دعا می کنم تو آمین بگو. گفت : بسیار خوب .

آن مرد مومن دعا کرد و آن یکی آمین گفت و ناگهان ابری ظاهر شد و مرد تعجب کرد که چقدر سریع دعایشان مستجاب شد . مقداری از راه را با هم آمدند و به یک دوراهی رسیدند که مجبور بودند از هم جدا شوند . وهنگامی که مرد مومن راهش را جدا کرد خیال کرد که ابر از سر او عبور می کند ولی دید که ابر از بالای سر آن مرد گذشت و همراه او شد . برگشت و به آن مرد گفت : عجیب است تو که می گفتی تا بحال با خدا نبودی پس چطور است که این ابر بالای سر تو آمده این نشان می دهد که با دعای تو این ابر بوجود آمده است نه با دعای من !  ماجرا را تعریف کرد و آن مرد مومن گفت : آفرین بر تو . تو کاری کردی که هر کس نمی تواند و به پاس این عمل تو ، خداوند این مقام را به تو داده است . پس نتیجه اینکه هر کس از خدا ترسان باشد و عملی را که گناه است ، انجام ندهد خداوند به او این مقام را می دهد که دعایش مستجاب شود . (( اصول کافی ))

ج ) توجه به صفات جمال الهی

3-  نماز باید عاشقانه باشد .

4– نماز باید عالمانه و آگاهانه باشد .

5–  نماز باید بموقع خوانده شود .

داستان :  یک مهندس روسی تعدادی کارگر ایرانی را برای کار استخدام کرده بود . کارگران بنا به وظیفه شرعی ، هنگام اذان که می شد برای خواندن نماز از کار دست می کشیدند . یک روز مهندس به آنها اخطار کرد که اگر هنگاه کار نماز بخوانند ، آخر ماه از حقوقشان کسر می شود . افرادی که ایمانشان ضعیف و سست بود ، نماز را به آخر وقت موکول نمودند . اما عده ای بدون ترس از کم شدن حقوق همچنان در اول وقت نماز ظهر و عصرشان را اقامه می کردند . آخر ماه مهندس به آنان که نمازشان را در اول وقت خوانده بودند بیشتر از حقوق عادی پرداخت می کند . کسانی که نماز خود را بعد از اتمام کار می خواندند اعتراض کردند که چرا حقوق آنها را زیاد تر داده است ؟ مهندس گفت : اهمیت دادن آنها به نماز اول وقت و صرف نظر کردن از کسر حقوق ، نشانگر آن است که ایمان آنها از شما بیشتر است و این قبیل آدمها هرگز در کار خیانت نمی کنند همچنان که به نماز خود خیانت نکردند . ( سید حسن موسوی خراسانی – نماز نیاز من )

6- نماز باید با حضورقلب باشد.هر چیزی روح و جسم دارد.روح نماز در حضور قلب است.برای اینکه در نماز حضور قلب داشته باشیم لازم است گام هایی را طی کنیم:

1- در حین نماز توجه به معانی نماز داشته باشیم.

2-توجه به اینکه در مقابل چه کسی ایستاده ای و عظمتش را درک کنیم.

3-اینکه فکر کنیم آخرین نمازی است که می خوانیم.و………

-7 نماز باید حتی الامکان با جماعت خوانده شود .

«پیامبراکرم(صلی الله علیه واله وسلم)فرمود:یک نماز با جماعت، بهتر از چهل سال نماز فرادا در خانه است.پرسیدندآیا یک روز نماز؟ فرمود:بلکه یک نماز.»مستدرک الوسائل/ج6/   ص466

وحدت امت اسلامی از مسائلی است که اسلام به آن اهمیت بسیاری داده است وبرای حفظ و ادامه آن،برنامه هایی ویژه ای داردکه یکی از آنها نماز جماعت است.

والسلام علیکم…..

 

 نظر دهید »

عوامل حضور قلب در نماز

24 مهر 1395 توسط آشنا

عوامل حضور قلب در نماز

قرآن كریم یكی از ویژگی های انسان های مؤمن و رستگار را خشوع آنان در نماز دانسته و می فرماید: (( به راستی كه مؤمنان پیروز و رستگار شدند، آنان كه در نماز خشوع می كنند.))

خشوع یعنی تواضع، اظهار ادب و بندگی و توجه قلبی و حضور انسان در پیشگاه خداوند با تمام وجود. نماز گزار واقعی كسی است كه به هنگام نماز چنان غرق در تفكر و حضور پروردگار و به راز و نیاز مشغول است كه ذره ای از دل خود را برای غیر خدا و امور مادی خالی نمی گذارد.

پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) مردی را دید كه درحال نماز با ریش خود بازی می كرد، آن حضرت فرمود: (( اگر قلب او خاشع بود، اعضا و اندام او نیز چنین بودند.))

میزان اثر بخش بودن نماز و پذیرش آن، به میزان خشوع و حضور قلب انسان بستگی دارد؛ از این رو امام باقر(علیه السّلام) می فرماید: (( با تمام وجود نماز بخوان، چرا كه در مقابل آن مقدار از نماز پاداش داده خواهی شد كه با حضور قلب انجام می دهی.))

عوامل مختلفی برای ایجاد حضور قلب در نماز وجود دارد كه برخی از آن ها را یادآور می شویم:

 نظر دهید »

ماز

24 مهر 1395 توسط آشنا

چند شعردرمورد نماز

هنگام نماز

برخيز به هنگام ، كه هنگام نماز است

صبح است و در رحمت حق ، بر همه باز است

گلبانگ اذان برشنو از خانه الله

آواي فرشته است كه در راز و نياز است

از قله سرگشتگي خويش فرود آي

سر نِه به سر سجده كه معراج نماز است

كوتاه كن اين قصه وازرنگ تعلق

گريز و مگو راه به الله دراز است

الحمدسفيري است سفرسازوخوش آهنگ

تا بارگه دوست كه او بنده نواز است

جواد محدثی

 نظر دهید »

مسابقه کتابخوانی

05 مهر 1395 توسط آشنا

حسين (ع) چراغ هدايت و كشتي نجات است. پيامبر اكرم (ص)
دوستان عزیز کوثر بلاگی
سلام عليكم
اين نورهدايت گاه و بيگاه با غبار شبهات پوشيده و موجب غفلت ما از مسير هدايت مي شود.براي آگاهي بيشتر از حقيقت قيام عاشورا و پاسخ به پرسشهاي حواشي اين نهضت مقدس. كتاب ارزشمند اشكها مي پرسند به قلم حجت الاسلام و المسلمين آقاي هادي قطبي با متني روان به چاپ رسيده است.
در اين اثر برخي از مهمترين پرسشهاي جوانان كه در ذيل آمده به خوبي پاسخ داده شده است.
1 – چرا امام حسن (ع) صلح ولي امام حسين (ع) مبارزه كرد؟
2- عوامل انحراف جامعه در زمان امام حسين (ع) چه بود؟
3- اگر دعوت مردم كوفه نبود آيا امام حسين (ع) قيام مي كرد؟
4- چرا مردم كوفه ثابت قدم نبودند؟
5- معناي برداشتن بيعت در شب عاشورا چه بود؟
اين اثر با بهره گيري از منابع تاريخي و با توجه به مسائل روز نگاشته شده كه با طراحي زيبا توسط انتشارات (بهار دلها) به چاپ رسيده است.همچنين جهت برگزاري مسابقا ت كتابخواني در پايان كتاب 20سوال چهار گزينه اي طراحي شده است.
جهت کسب اطلاعات بیشتر به لینکهای زیر مراجعه کنید
http://www.baharnashr.ir/index.aspx
http://blog-208.kowsarblog.ir/

 نظر دهید »

شعر غدير

30 شهریور 1395 توسط آشنا

عيد غدير

 

سال ده در هيجده ذي الحجه بود

كاروان حج ز حج برگشته بود

در غدير خم چون آمد نبي

امر رب آمد به تعيين ولي

جبرئيل آن پيك رب العالمين

پركشان از عرش آمد بر زمين

گفت خدا فرموده بلغ يا رسول

ورنه رسالت نمي باشد قبول

كرد اجرايش نبي امر خدا

گفت جمع گردند حجاج خدا

جمع گشتند از يمين و از يسار

جمع آنها شد بيش از صد هزار

بركه شد درياي مواج بشر

هر كسي مي گفت چه باشد اين خبر

از جهاز اشتران شد منبري

پا نهاد بر آن مقام رهبر ي

بر فراز منبرش چون جا گرفت

دست دامادش علي بالا گرفت

گفت هر كسي را منم مولا و دوست

ابن عم من علي مولاي اوست

پيروي از او فرض است بر شما

دشمنش هرگز نبخشايد خدا

دوست دارش اي خدا دوست علي

دشمني كن دشمنانش را ولي

شد خدا راضي ز كردار رسول

دين اسلام گشت در نزدش قبول

مهر تاييد خورد بر آيين ما

گشت دشمن نا اميد از دين ما

دين حق گرديد كامل با امام

كرد نعمت با ولايت او تمام

هيجده ذي الحجه روز عيد شد

نزد شيعه بلكه خيرالعيد شد

اي غدير اي بركه خاك حجاز

رود اقيانوس دين شد از تو باز

نور حق گرديد در تو منجلي

گشت كشتيبان دريايت علي

اي غدير نام تو آوازه گرفت

با ولايت نام تو سازه گرفت

افتخار شيعه هستي اي غدير

نام تو در قلب شيعه كرده گير

شيعه اندر روز تو شد شادمان

سربلند با نام مولاي جهان

شيعه باشد زنده با روز غدير

اي علي جان دست عشاقت بگير

ما غديرييم تا روز ابد

يا علي گوييم و الله و احد

راجي اميدش به احسان علي است

داروي دردش نداي يا علي است

محمد رجب زاده (راجی )

….

 نظر دهید »

غدير عيد ولايت

30 شهریور 1395 توسط آشنا

: در فرهنگ مسلمانان، بعضی روزها به دلیل برکت و خیری که در آن‌هاست، عید نامیده شده است. یکی از این روزهای والامقام، روز عید غدیر خم، یعنی هجدهم ذی‌الحجه است که از سوی رسول گرامی اسلام(ص)، برترین عید امت لقب گرفته است.

واقعه غدیر خم که در آخرین سال زندگی رسول گرامی اسلام(ص) رخ داد و در آن حضرت علی(ع) به جانشینی آن حضرت برگزیده شد، حادثه‌ای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست؛ یک تفکر است. غدیر، نشانه و رمزی است که از تداوم خط نبوت خبر می‌دهد.

بدون شک واقعه غدیر خم، نقش سرنوشت سازی در تعیین مسیر آینده اسلام داشته است؛ در این واقعه، پیامبر اکرم(ص) مهم‌ترین مأموریت دوران پیامبری خود را به انجام رساندند.

رابطه غدیر و مهدویت

حجت الاسلام محمدرضا فؤادیان، پژوهشگر و استاد مهدویت در گفت‌وگو با خبرنگار مهر، با اشاره به آیه سوم سوره مائده، اظهار کرد: پیامبر(ص) در غدیر خم جریان ولایت بعد از خود از امیرالمومنین(ع) تا امام مهدی(عج) را برای همه جهانیان معرفی کردند و نزدیک به ۲۰ فراز این خطبه در رابطه با اوصاف امام عصر(عج) است.

وی با تأکید بر اینکه غدیر ظرف بیعت با ولی زمان و امام عصر(عج) است، ادامه داد: در واقعه غدیر ۱۴۰۰ سال پیش وقتی پیامبر خدا، امیرمؤمنان را معرفی فرمودند که «هر که من مولای اویم، علی مولای اوست». مرد و زن با ایشان بیعت کردند و امروز نیز ولی زمان و صاحب غدیر امام مهدی(عج) است.

این استاد حوزه علمیه قم اظهار داشت: اکنون نیز ولی داریم و قطعاً اگر امروز از رسول خدا(ص) می‌خواستیم تا جانشین خود را برای ما معرفی کند، دست امام عصر(عج) را می‌گرفتند و به جهانیان معرفی می‌کردند.

دین بدون ولایت ناقص است

حجت الاسلام فؤادیان بیان کرد: دینی که ولایت و سرپرست نداشته باشد یک دین ناقص است و نعمت با ولایت کامل می‌شود و خداوند از دینی راضی است که در آن ولایت باشد و این دین خداوند است.

غدیر تجلی‌گاه امامت و ولایت است و همه معصومین نسبت به گرامیداشت غدیر اهتمام داشته‌اند

معاون پژوهشی بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) با بیان اینکه ولایت اکمال دین، اتمام نعمت و رضایت خداوند است، افزود: غدیر تجلی‌گاه امامت و ولایت است و همه معصومین نسبت به گرامیداشت غدیر اهتمام داشته‌اند.

وی عنوان کرد: اقدامات ما شیعیان مبتنی بر عملکرد معصومین(ع) است و ما نیز باید مانند معصومین(ع) این عید را گرامی بداریم؛ چنانکه در روایات آمده که امام رضا(ع) در این روز افطار و اطعام می‌دادند و برای اهل خانه هدیه‌ای تهیه می‌کردند و می‌فرمودند که «امروز روز اتمام نعمت و سرور و شادی است».

حجت الاسلام فؤادیان گفت: اقامت سه روزه پیامبر اکرم(ص) در صحرای غدیر برای بیعت با مردم، گواه عظمت این روز است و به همین دلیل این عید را عید اکبر می‌نامند.

پیام عید غدیر یک پیام جهانی و انسانی بود

حجت الاسلام ابوالقاسم علیدوست، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز در گفت‌وگو با خبرنگار مهر در این زمینه عنوان کرد: اگر عید غدیر را به یک ساختمان تشبیه کنیم معمار این ساختمان خداوند متعال، مجری پیامبر اکرم(ص)، زمین این کار امام علی(ع) و طرح نیز امامت است.

امام صادق(ع) می‌فرمایند که عید غدیر اشرف و اکبر از عید قربان و عید فطر است

وی ادامه داد: در روایات ما عید غدیر به عید اکبر نامیده شده و امام صادق(ع) می‌فرمایند که عید غدیر اشرف و اکبر از عید قربان و عید فطر است.

حجت الاسلام علیدوست با اشاره به اینکه پیام عید غدیر یک پیام جهانی و انسانی بود، اضافه کرد: اگر معرفی عید غدیر به معنای واقعی‌اش مسیر خود را طی می‌کرد، اکنون جامعه انسانی نیز مسیر دیگری داشت و می‌توان گفت که همه مشکلات و انحرافات در پیاده نشدن پیام غدیر است.

روحانیون و معرفی کردن عید غدیر

استاد حوزه علمیه قم گفت: ما باید غدیر را گرامی بداریم و محبت، مودت و ولایت اهل بیت(ع) را با هم داشته باشیم.

حجت الاسلام علیدوست با اشاره به اینکه روحانیون نیز در این میان وظیفه سنگینی برای معرفی غدیر به جامعه دارند، تصریح کرد: روحانیون و اساتید حوزه علمیه باید پیام غدیر را به طور جامع و کامل دریافت کنند و بشناسند و به آن عمل کنند تا بتوانند این پیام مهم را به دیگران منتقل کنند.

کاری نکنیم که دشمنان از اعیاد مسلمانان سوء استفاده کنند

آیت الله علی اکبر مسعودی خمینی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز در گفت‌وگو با خبرنگار مهر، درباره اهمیت عید غدیر اظهار کرد: عید غدیر ادامه رسالت رسول خدا(ص) است که بعد از ایشان نیز فردی برای سرپرستی و تبلیغ رسالت و انسانیت تعیین شود، چرا که تعیین جانشین در مکاتب آسمانی همواره از سوی خدا و بر زبان فرستاده خداوند اعلام شده است.

تعیین جانشین در مکاتب آسمانی همواره از سوی خدا و بر زبان فرستاده خداوند اعلام شده است

وی ادامه داد: عید گرفتن و خوشحالی کردن لازم است اما باید آگاه باشیم که کاری نکنیم که دشمنان به واسطه این اعیاد ما علیه اسلام حرف بزنند و سوء استفاده کنند.

جوامع بشری نیازمند یادآوری و حضور همیشگی هویت‌های فرهنگی و اصالت‌های معنوی است. زنده نگه‌داشتن شعایر الهی، رسالتی است که مرزبانان عقیده و ایمان، از جمله رسول اکرم(ص) بر آن تأکید داشته‌اند و در تاریخ اسلام، غدیر و امامت همان اندازه اهمیت دارد که روز مبعث دارد؛ زیرا غدیر، امامت را به وجود آورد و ادامه رسالت بود.

…

 نظر دهید »

رهبرم

24 شهریور 1395 توسط آشنا

 

این بار هم به نام خدا، رأی میدهیم
با استعانت از شهدا رأی میدهیم

ای رهبر عزیز شما امر کرده ای
ما هم به عشق “امر شما” رأی میدهیم

ما دست رد به سینه دشمن زدیم باز
با جمله حماسی ” ما رأی میدهیم”

«محسن بصیری»

..

 نظر دهید »

یا غفار الذنوب ...

24 شهریور 1395 توسط آشنا

گفتم: خدایا خسته‌ام.
گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله
.:: از رحمت خدا نا امید نشید (زمر/53) ::.

گفتم: هیشکی نمی‌دونه تو دلم چی می‌گذره.
گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه
.:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::.

گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم.

گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید

.:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16) ::.


گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!
گفتی: فاذکرونی اذکرکم
.:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
.:: تو چه می‌دونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::.

گفتم: تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچیک… یه

اشاره‌ کنی تمومه!
گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
.:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.

گفتم: دلم گرفته.
گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا
.:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن

(یونس/58) ::.


گفتم: دوست دارم منو ببخشی.
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/90) ::.


گفتم: یعنی بازم گناه کنم، بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/135) ::.

گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفتی: الیس الله بکاف عبده
.:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/36) ::.

 

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟
گفتی: یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو

الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان

بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی

هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو

از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه

(احزاب/42-43) ::.


کمی عشقانه نوشت:

فریاد زدم دوستت دارم، صدایم را نشنیدی!

اعتراف کردم که عاشقم ، جرم مرا باور نکردی!

گفتم بدون تو می میرم ، لبخندی تلخ زدی !

از دلتنگی ات اشک ریختم ، چشمهای خیسم را ندیدی!

چگونه بگویم که دوستت دارم تا تو نیز در جواب بگویی؛ من هم همینطور!

چگونه بگویم که بی تو این زندگی برایم عذاب است،تا تو نیز مرا درک کنی!

صدای فریادم را همه شنیدند جز تو که باید می شنیدی!!!

کمی تا قسمتی باربط نوشت:

 

امام صادق(علیه السلام) فرمودند:


“بهترین دوستان در نزد من کسانی اند که عیوب و نواقص من را به من

هدیه دهند.” وسائل الشیعه، ج 8، ص413

 

..

 نظر دهید »

خدایا دلم رو بردار

24 شهریور 1395 توسط آشنا

دیوارهای دنیا بلند است،دیوارها و من گاهی دلم را پرت می کنم آن

طرف دیوار.مثل بچه بازیگوشی که توپ کوچکش را از سر شیطنت به

خانه همسایه می اندازد. به امید آنکه شاید در آن خانه باز شود.

گاهی دلم را پرت می کنم آن طرف دیوار.

آن طرف حیاط خانه خداست.

و آن وقت هی در می زنم، در می زنم، در می زنم و می گویم:

«دلم افتاده توی حیاط شما،می شود دلم را پس بدهید…»

کسی جوابم را نمی دهد.کسی در را برایم باز نمی کند.

اما همیشه دستی دلم را می اندازد این طرف دیوار،همین.

و من این بازی را دوست دارم.

همین که دلم را پرت می کنند این طرف دیوار همین که…

من این بازی را ادامه می دهم و آن قدر دلم را پرت می کنم، آن قدر دلم

را پرت می کنم تا خسته شوند،تا دیگر دلم را پس ندهند.

تا آن در را باز کنند و بگویند:

«بیا خودت دلت را بردار و برو.»

آن وقت می روم و دیگر هم بر نمی گردم.

من این بازی را ادامه می دهم…!

(عرفان نظر آهاری)

 

ترمه نوشت:

ورود غیر خدا در دلم ممنوع…!

من فقط با او کار دارم…!

بازم ترمه نوشت:

چند روزیه، یه “یاکریم” تو حیاط خونه، همین طور میخونه ومیخونه و میخونه.!

نمیدونم چی میخواد اینجا…!

حدس میزنم ،میخواد صدای دل منو پیش خدا ببره…!


یا کریم >>> دل منو دریاب

…

 نظر دهید »

خدا چلچراغی از آسمان آویخته

24 شهریور 1395 توسط آشنا

گفتند: چهل شب، حیاط خانه ات را آب و جارو کن، شب چهلمین،خضر(ع) خواهد

آمد.

چهل سال، خانه ام را رُفتم و روبیدم و خضر(ع) نیامد، زیرا فراموش کرده بودم

حیاط خلوتِ دلم را جارو کنم.

گفتند: چله نشینی کن. چهل شب خودت باش و خدا و خلوت. شب چهلمین بر بام

آسمان خواهی رفت.

و من چهل سال، از چله ی بزرگ زمستان تا چله ی کوچک تابستان را به چله

نشستم، اما هرگز بلندی را بوی نبردم، زیرا از یاد برده بودم که خودم را به چهل

ستون دنیا زنجیر کردم.

گفتند: دلت پرنیان بهشتی است.خدا عشق را در آن پیچیده است. پرنیان دلت را وا

کن تا بوی بهشت در زمین پراکنده شود.

چنین کردم ، بوی نفرت، عالم را گرفت و تازه دانستم بی آنکه با خبر باشم، شیطان

از دلم چهل تکه ای برای خودش دوخته است.

به اینجا که می رسم ناامید می شوم، آنقدر که می خواهم همه ی سرازیری جهنم

را یکریز بدوم. اما فرشته ای دستم را می گیرد و می گوید:

هنوز فرصت هست، به آسمان نگاه کن.

خدا چلچراغی از آسمان آویخته است که هر چراغی، دلی است.

دلت را روشن کن، تا چلچراغ خدا را بیفروزی.

فرشته شمعی به من می دهد و می رود.

*

راستی امشب به آسمان نگاه کن، ببین چقدر دل، در چلچراغ خدا روشن است.

 

…

 نظر دهید »

دست خط خدا !

24 شهریور 1395 توسط آشنا

از جنگ بر می گردی،هیچ کس اما به استقبالت نمی آید.

هیچ کس نمیداند که به جنگ رفته بودی.

با شکوه ترین جنگها اما همین است.جنگی غریبانه ،جنگی تنها،جنگی بی

سپاه و بی سلاح.

از جنگ بر می گردی،خدا می داند که به جنگ رفته بودی.

خاک روی پیراهنت را می تکاند و نشان لیاقتی به تو می دهد.نشان لیاقتش

اما مدالی نیست که بر گردنت بیاویزی.

نشان لیاقت خدا، تنها چند خط ساده است.

خط های ساده ای که بر پیشانی ات اضافه می شود و روزی می رسد که

پیشانی ات پر از دستخط خدا می شود.

آیینه ها می گویند آن کس زیباتر است که خطی بر چهره ندارد.

آیینه ها اما دروغ می گویند. دستخط خدا بر هر صفحه ای که بنشیند، زیبایش

می کند. جوانی بهایی ست که در ازای دستخط خدا می دهیم.

دستخط خدا اما بیش از اینها می ارزد، کیست که جوانی اش را به دستخط خدا

نفروشد! (عرفان نظرآهاری)

 

ترمه و ، نمی دل نوشت :

و من هنوز، غـــــــــــرق دیروزهای خــــــــــــویشم کــه… نمی گذرد، اما…!

و هرروز، شاهد خط های ساده ایم که بر پیشانی ام نقش بسته…!

و اما میدانم ؛…« إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ »… اما نمیدانم آیا خط ها؛ همان

دستخط خداست…؟!

 

…

 نظر دهید »

برای جناب خدا !

24 شهریور 1395 توسط آشنا

این داستان رو بخونید که واقعی و بسیار دلنشینه:

در زمان ناصرالدین شاه، طلبه‌ ای به نام نظرعلی طالقانی* در مدرسه مروی

تهران(سپهسالار) تحصیل میکرد که بسیارفقیر بود.آنقدر که شب‌ها دوروبر

حجره طلاب می‌گشت و از دورریز آنها چیزی برای خوردن پیدا می‌کرد.

یک روز نظرعلی به ذهنش می‌رسد که نامه‌ای* برای خدا بنویسد.

به این مضمون :

بسم الله الرحمن الرحیم


خدمت جناب خدا ! سلام علیکم ،اینجانب بنده ی شما هستم.

از آن جا که شما در قرآن فرموده اید :


“ومامن دابه فی الارض الا علی الله رزقها”
«هیچ موجودزنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.»

من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.
در جای دیگر از قرآن فرموده اید :


“ان الله لا یخلف المیعاد”
مسلما خدا خلف وعده نمیکند.

بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم :


۱ - همسری زیبا ومتدین
۲ - خانه ای وسیع
۳ - یک خادم
۴ - یک کالسکه و سورچی
۵ - یک باغ
۶ - مقداری پول برای تجارت
۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.

« مدرسه مروی، حجره شماره 16- نظر علی طالقانی»

بشنوید از سرنوشت نامه :

نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر می‌کند که نامه را کجا بگذارد؟

می‌گوید: «مسجد خانه خداست. پس بهتر است در مسجد بگذارمش »*

او به مسجد(مسجد سپهسالار) میرود و نامه را دریک سوراخ میگذارد و

بعد با خودش می‌گوید:

«حتما خدا پیداش می‌کنه!». او نامه را پنجشنبه در مسجد می‌گذارد.

از قضا صبح جمعه ناصرالدین‌شاه با درباری‌ها می‌خواست به هواخوری برود.

کاروان او از جلوی مسجد می‌گذشت، ناگهان، بادی میوزد ونامه نظرعلی را

روی پای ناصرالدین‌شاه می‌اندازد.

ناصرالدین‌شاه نامه را می‌خواند و دستور می‌دهد که کاروان به کاخ برگردد

و یک پیک به مدرسه مروی می‌فرستد و نظرعلی را به کاخ فرا می‌خواند و

دستور می‌دهد همه وزرایش نیز، جمع شوند.

نظر علی خطاب به شاه می گوید: من مشکل خود را با خدای خودم مطرح

نمودم و نیازی به کمک شما ندارم.

شاه می‌گوید:

«نامه‌ای که برای خدا نوشته بودید، ایشان به ما حواله فرمودند؛ پس ما باید

انجامش دهیم.» سپس دستور می‌دهد همه خواسته‌های نظرعلی، یک‌به‌یک

اجرا شوند!!!. لبخند تشویق

« به نقل از کتاب فرهنگ مردم طالقان ص 38 تا 40- تالیف غیب اله خالقی »

* مولی “نظرعلی طالقانی"، عارف وارسته و معروفترین چهره علمی و فقهی،

از شاگردان شیخ انصاری و اعاظم فقهای زمان در دوره قاجاریه، صاحب کتاب

” کاشف الاسرار” می باشد.وی در سال 1306 ه. ق. فوت نمود و پیکر مطهرش

در مشهد مقدس در جوار بارگاه ملکوتی حضرت امام رضا ع، به خاک سپرده شده است.

* میگویند نامه مرحوم مغفور نظرعلی،در موزه گلستان تهران تحت عنوان “نامه‌ای به خدا”

نگهداری می‌شود.

…

 نظر دهید »

خدای من

24 شهریور 1395 توسط آشنا

ﺧﺪﺍﻱ ﻣﻦ …

ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ…ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺷﮑﺴﺖ، ﺍﺯ

ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ…ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺷﮑﺴﺖ ﻧﺨﻮﺭﻡ…ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ

ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ« ﻗﺎﺿﻲ ﺍﻟﺤﺎﺟﺎﺕ » ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻢ.

خدای خوب من…!

ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻟﻢ ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ ﺑﺨﻮﺍﻥ …!

 

 

..

 نظر دهید »

قدر شناسی

24 شهریور 1395 توسط آشنا

ﻗﺪﺭﺷﻨﺎﺳﻰ

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم


ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺷﻬﻴﺪ ﺁﻳﺓﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﺍﺷﺮﻓﻰ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻰ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﺣﺪﻭﺩ ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﻛﻪ 14-15 ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺭﻭﺯﻯ ﺩﺭ ﻗﻢ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻡ ﺭﻓﺘﻢ. 
ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺰﻳﻨﻪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻡ، ﺩﻳﺪﻡ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺁﻗﺎﻳﺎﻥ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺻﺎﺑﻮﻥ ﺯﺩﻩ ﻭ ﺭﻭﻯ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﻛﻒ ﺻﺎﺑﻮﻥ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻇﺮﻑ ﺁﺏ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺩ.
ﺑﻠﺎﻓﺎﺻﻠﻪ ﻇﺮﻓﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻧﺰﺩﻳﻜﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺰﻳﻨﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺏ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭ ﺭﻭﻯ ﺳﺮ ﺍﻭ ﺭﻳﺨﺘﻢ.
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﺸﻜﺮ ﺁﻣﻴﺰﻯ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ:
ﺁﻳﺎ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻪ ﺍﻳﺪ؟ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻡ: ﻧﻪ، ﺗﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻡ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ.
ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﻯ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﻦ ﺳﺮ ﻭ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺭﺍ ﺻﺎﺑﻮﻥ ﺯﺩﻡ، ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺁﺏ ﺑﺮ ﺳﺮﻡ ﺑﺮﻳﺰﻡ ﻧﺎﮔﺎﻩ ﺩﻭ ﻇﺮﻑ ﺁﺏ، ﺭﻭﻯ ﺳﺮﻡ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﺷﺪ، ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩﻡ ﺩﻳﺪﻡ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻪ ﺗﻠﺎﻓﻰ ﺧﺪﻣﺖ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻛﻤﺎﻝ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﻯ ﻣﺤﺒّﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﭘﺪﺭﻡ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﺮﺩﻡ، ﻭﻟﻰ ﭼﻮﻥ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺷﻨﺎﺧﺘﻢ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻌﺮﻓﻰ ﻛﻨﻢ. 
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﻰ ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺍﻋﻴﺎﺩ ﻣﺬﻫﺒﻰ ﻛﻪ ﺑﺎ ﭘﺪﺭﻡ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﻋﻠﻤﺎ ﻣﻰ ﺭﻓﺘﻴﻢ، ﻧﺎﮔﺎﻩ ﭼﺸﻤﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺮﺩ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻡ ﺩﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻡ. 
ﭘﺪﺭﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻋﺠﺐ! ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﺭﻭﺡ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﺧﻤﻴﻨﻰ ﺍﺳﺖ. (۱) 
ﺍﻣﺎﻡ ﺳﺠﺎﺩﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍَﻣﱠﱠﺎ ﺣَﻖﱡﱡ ﺫِﻯ ﺍﻟْﻤَﻌْﺮﻭﻑِ ﻋَﻠَﻴﻚَ ﻓَﺎَﻥْ ﺗَﺸْﻜُﺮَﻩُ ﻭَ ﺗَﺬْﻛُﺮَ ﻣَﻌْﺮﻭﻓَﻪُ. ﺍﻣّﺎ ﺣﻖ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﻴﻜﻰ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﺸﻜﺮ ﻛﻨﻰ ﻭ ﻧﻴﻜﻰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﺁﻭﺭﻯ. (۲)

۱) ﻣﺠﻠﻪ ﺣﻀﻮﺭ، ﺧﺮﺩﺍﺩ 1370، ﺷﻤﺎﺭﻩ 1، ﺹ 67
۲) ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ، ﺝ 74، ﺹ 7

 

..

 نظر دهید »

اخلاص

24 شهریور 1395 توسط آشنا

ﺍﺧﻠﺎﺹ
ﻣﺮﺩﻯ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﺍﺩ. ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺻﻬﻴﺐ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻛﺸﺖ ﻭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﺮّ ﺍﻭ ﺭﺍﺣﺖ ﻛﺮﺩ.
ﻣﺮﺩﻯ ﻓﺮﺻﺖ ﻃﻠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺤﻀﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﻳﺎﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ! ﻣﻦ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺁﺯﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ.
ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺧﺒﺮ ﻣﺴﺮﻭﺭ ﺷﺪ.
ﻋﻤﺮﻭﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺣﻤﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻓﺮﺻﺖ ﻃﻠﺒﻰ ﻓﺮﻳﺐ ﻛﺎﺭﺍﻧﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺁﮔﺎﻩ ﺷﺪ ﻭ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﺁﻥ ﻛﺎﻓﺮ ﺁﺯﺍﺭﺩﻫﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺻﻬﻴﺐ ﻛﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻧﺰﺩ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺑﺮﻭ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺠﺎﻫﺪﺕ ﺧﻮﺩ ﺁﮔﺎﻩ ﻛﻦ ﺗﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﮔﺮﺩﺩ ﺗﻮ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺁﺯﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﻛﺸﺘﻪ ﺍﻯ ﻧﻪ ﺩﻳﮕﺮﻯ.
ﺻﻬﻴﺐ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﻛﺸﺘﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﻭ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺩ.
ﻋﻤﺮﻭﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﻣﺤﻀﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ! ﺁﻥ ﻛﺎﻓﺮ ﺁﺯﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺻﻬﻴﺐ ﻛﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺩﻳﮕﺮﻯ.
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺑﻪ ﺻﻬﻴﺐ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻳﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﻃﻮﺭ ﺍﺳﺖ؟ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﺑﻠﻪ ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ.
ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ: ﻳﺎ ﺍَﻳﻬَﺎ ﺍﻟﱠﱠﺬﻳﻦَ ﺁﻣَﻨﻮﺍ ﻟِﻢَ ﺗَﻘﻮﻟﻮﻥَ ﻣﺎ ﻟﺎﺗَﻔْﻌَﻠﻮﻥ ﻛَﺒُﺮَ ﻣَﻘْﺘﺎً ﻋِﻨْﺪَﺍﻟﻠﱠﱠﻪِ ﺍَﻥْ ﺗَﻘﻮﻟﻮﺍ ﻣﺎﻟﺎ ﺗَﻔْﻌَﻠﻮﻥ. (۱) ﺍﻯ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻳﺪ، ﭼﺮﺍ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻳﺪ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﻳﺪ؟ ﺍﻳﻦ (ﺩﺭﻭﻍ) ﺧﺸﻢ ﺷﺪﻳﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﮕﻮﺋﻴﺪ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﻳﺪ.
ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﺍَﻟْﻌِﺒﺎﺩَﺓُ ﺍﻟْﺨﺎﻟِﺼَﺔُ ﺍَﻥْ ﻟﺎﻳﺮْﺟُﻮ ﺍﻟﺮﱠﱠﺟُﻞُ ﺍِﻟﺎﱠﱠ ﺭَﺑﱠﱠﻪُ.
ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺧﺎﻟﺺ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺩ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ (ﺑﻪ ﻛﺴﻰ) ﺍﻣﻴﺪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. (۲)


۱) ﺳﻮﺭﻩ ﺻﻒ، ﺁﻳﺎﺕ 2 ﻭ 3
۲) غررالحکم

…

 نظر دهید »

شرایط گناه آماده است اما..

24 شهریور 1395 توسط آشنا

ﺷﺮﺍﻳﻂ ﮔﻨﺎﻩ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ!

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم


ﺟﻮﺍﻧﻰ ﻋﺰﺏ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺯﻥ ﺍﺳﺖ ﺯﻳﺒﺎ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ، ﺁﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺯﻳﺒﺎﻳﻰ!
ﺑﻪ ﺟﺎﻯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﻭﺩ ﺳﺮﺍﻍ ﺯﻧﻬﺎ، ﺯﻧﻬﺎ ﺳﺮﺍﻍ ﺍﻭ ﻣﻰ ﺁﻳﻨﺪ، 
ﺭﻭﺯﻯ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺻﺪﻫﺎ ﻧﺎﻣﻪ ﻭ ﺻﺪﻫﺎ ﭘﻴﻐﺎﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﻧﻴﺎﻳﺪ، ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﺗﺮﻳﻦ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺼﺮ ﺻﺪ ﺩﺭ ﺻﺪ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﻭ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﺷﺮﺍﻳﻂ ﻛﺎﻣﺠﻮﻳﻰ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺍﺳﺖ، ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﺁﻣﺎﺩﻩ، ﺩﺭﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺴﺘﻪ، ﺧﻄﺮ ﺟﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺩﺭﺳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺯﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﻳﺎ ﻛﺎﻡ ﻣﻰ ﺩﻫﻰ ﻳﺎ ﺑﻪ ﻛﺸﺘﻨﺖ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺧﻮﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺭﻳﺨﺖ.
ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﻳﻮﺳﻒ ﭼﻪ ﻛﻨﺪ؟ 
ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﻋﺎ ﺑﺮﻣﻴﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﻋﺮﺽ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ:
ﺭﺏﱢﱢ ﺍﻟﺴﺠﻦ ﺍﺣﺐﱡﱡ ﺍﻟﻰﱠﱠ ﻣﻤّﺎ ﻳﺪﻋﻮﻧﻨﻰ ﺍﻟﻴﻪ ﻭ ﺍﻟﺎّ ﺗﺼﺮﻑ ﻋﻨّﻰ ﻛﻴﺪﻫُﻦﱠﱠ ﺍﺻﺐُ ﺍﻟﻴﻬﻦﱠﱠ. (1) 
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺯﻧﻬﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﺑﺴﻮﻯ ﺁﻥ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ، ﺧﺪﺍﻳﺎ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻨﮕﺎﻝ ﺍﻳﻦ ﺯﻧﻬﺎ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻧﻜﻦ. 
1- ﺳﻮﺭﻩ ﻳﻮﺳﻒ، ﺁﻳﻪ 33. 
(ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﺎﻣﻞ، شهید مطهری ﺹ 81)

 پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم :

مَن عَيَّرَ اَخاهُ بِذَنبٍ لَم يَمُت حَتّى يَعمَلَهُ؛

هر كس برادر [دينى] خود را به گناهى سرزنش كند، نميرد، مگر آن‏كه مرتكب آن شود.

نهج الفصاحه ص 751 ، ح 2920

 نظر دهید »

ارزش تفکر

24 شهریور 1395 توسط آشنا

ارزش تفکر عبرت آموز

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ


حسن بن صیقل می گوید: (از امام صادق (ع) پرسیدم: مردم از پیامبر روایت می کنند (اندیشیدن یک ساعت، بهتر از عبادت یک شب است)، چگونه اندیشه ای است؟).
امام صادق (ع) فرمود: هنگامی که انسان از کنار خرابه یا خانه (رها شده ای) می گذرد، بگوید: 
(این ساکنوک، این بانوک، ما بالک لاتتکلمین)
(آنها که در میان تو سکونت داشتند، کجایند؟ آنها که تو را ساختند کجایند؟ چرا سخن نمی گوئی؟ 
(به این ترتیب، هم امام، آن روایت را تصدیق فرمود و هم چگونگی تفکر ارزشمند را بیان داشت و براستی که چنین است، فکری که مایه عبرت فکری گر چه اندک باشد، بهتر از عبادات طولانی، ولی سطحی و بی عمق خواهد بود).

داستان های اصول کافی - محمد بن یعقوب شیخ کلینی

باب التفکر، حدیث 2، ص 54 - ج 2

..

 نظر دهید »

محبت به کودک

24 شهریور 1395 توسط آشنا

????????????????????????
????محبت به كودك????

بي شك يكي از اساسي ترين نيازهاي كودك پس از نيازهاي مادي، نياز به محبت است. لازم است والدين به اين نياز كودك توجه خاص داشته باشند.
✅بوسيدن كودك
فرزند، به ويژه در سنين خردسالي، اظهار محبت ديگران را از طريق بوسيدن درك مي كند. بازي با كودك
طبيعت كودك مانند ساير موجوداتي كه شروع به رشد مي كنند، نياز به تحرّك و جنب و جوش دارد، لذا بازي با كودك نيز احتياج طبيعي او است، خصوصاً در بازي خنده و شوخي نيز باشد.
✅هديه دادن

راه هاي شخصيت دادن به كودك
✅سلام كردن
سلام كردن به كودك دو اثر رواني دارد: براي سلام كننده باعث تقويت خوي پسنديدة تواضع و فروتني مي شود و براي كودك وسيلة احياي شخصيت مي باشد.
✅احترام كردن
برخوردمحترمانه و شخصيت دادن به ديگران، به ويژه ايتام در اعتماد به نفس و استقلال روح انسان نقشي مهم دارد. انساني كه مورد تكريم قرار مي گيرد، خود را از پليديها دور مي دارد و سلامت رواني و خدمت رساني او افزايش مي يابد.
✅وفاي به عهد
وفاي به عهد وظيفه اي ديني و عقلي است كه نسبت به ديگران، به ويژه كودكان در سيرة امام صادق(عليه السلام)مورد توجه قرار گرفته است .

..

 نظر دهید »

ارزش شتاب در خیرات

24 شهریور 1395 توسط آشنا

????????????????????????
♻️ارزش شتاب در خیرات♻️

????یکی از دوستداران امام صادق ع می‌گوید: «‌در مسجد الحرام یكی از دوستانم دو درهم از من قرض خواست و من به او گفتم: پس از طواف به او خواهم داد. در حین طواف امام صادق علیه السلام را مشغول طواف دیدم. امام دستش را به جهت كمك خواستن روی شانه من گذاشت و هر دو به طواف پرداختیم. طواف من به پایان رسید. اما به جهت رعایت وضعیت جسمی امام، ترجیح دادم به ایشان کمک كنم.
◀️دوستم كه از من قرض خواسته بود در كناری نشسته و به خیال اینكه من در قرض دادن به او مسامحه می‌كنم، هر دور كه از جلوی او رد می‌شدم با دست به من اشاره می‌کرد که دو درهم به من قرض بده. امام متوجه شد و پرسید: این مرد چه می‌خواهد؟ عرض كردم: او منتظر من است كه طوافم تمام شود و به او دو درهم قرض بدهم.
????امام سریع دست از شانه‌ام برداشت و فرمود: مرا رها كن و برو حاجت او را برآور! وقتی بازگشتم، امام كه طوافش تمام شده بود و با دوستانش صحبت می‌كرد به من فرمود: من اگر برای برآوردن حاجت كسی شتاب كنم بهتر است كه هزار بنده را در راه خدا آزاد و هزار نفر را برای جهاد در راه خدا بسیج كنم!

???? پی نوشت :
اصول كافی، ج4،

..

 نظر دهید »

خیرات و حسنات

24 شهریور 1395 توسط آشنا

????????????????????????
???? خیرات و حسنات????

????حقیقت انجام خیرات????
✅ امام صادق ع : به راستی خدا كار خیر را بر مردم دنیا سنگین ساخته است همانند سنگینی آن در ترازوی عملشان در روز رستاخیز و خداوند بلند مرتبه و سترگ كار شر را بر مردم دنیا سبك گردانیده همانند سبكی آن در ترازوی عملشان در روز رستاخیز.

✅ اهمیت سبقت بر انجام خیرا
1.«‌فَاسْتَبِقُوا الْخَیراتِ»؛ ‌در كارهای خیر‍ از [یكدیگر] پیشی بگیرید.‌

2.«إنَهُمْ كانُوا یسارِعُونَ فِی الْخَیراتِ»؛ ‌آنها (مؤمنان) دركار خیر از هم سبقت می‌گیرند.
???? پی نوشت :
مائده / 28 T انبیاء /

.

 نظر دهید »

همنشینان خوب

24 شهریور 1395 توسط آشنا

????????????????????????
♻️ همنشینان خوب♻️

????بردباران : امیر المؤمنین ع: جالِسِ الْحُلَماءَ تَزْدُدْ حِلْماً؛ با بردباران همنشینی كن، حلم و بردباری‌‌ات زیاد می‌‌شود.
???? دانشمندان: امیر المؤمنین ع : جالِسِ العُلَماءَ فَتَسْعدْ ، با دانشمندان همنشینی كن خوشبخت می‌‌شوی.
???? فقرا و نیازمندان: امیر المؤمنین ع : جَالِسِ الفُقَراءَ تَزدُدْ شُكراً؛ با فقرا همنشینی كن، شكر گزاری‌‌ات زیاد می‌‌شود.
????دور اندیشان:امیر المؤمنین ع: با دور اندیشان همنشینی كن، خردت كامل و نفست شریف و نادانی‌‌ات از بین می‌‌رود.
????عاقلان: امیر المؤمنین ع همنشینی با دوست عاقل [موجب] زندگانی روح است.

????????امیر المؤمنین ع : با عاقلان همنشینی كن و بر نفس غلبه نما تا اینكه با ساكنان عرش الهی همنشین گردی.????????
???? پی نوشت :
غرر الحكم،

.

 نظر دهید »

همسایه همیشه ناآشنا ؛سلام

24 شهریور 1395 توسط آشنا

یک نامه ام، بدون شروع و بــــدون نام

امــروز هـم مطابق معمـــــول ناتمــــام

خوش كرده ام كنارتو دل وا كنم كمی

همسایه ی همیشه ی ناآشنا؛سلام

ازحال و روز خودكه بگویم،حكایتی است

بـی صفحه زندگانــی بـی روح و كم دوام

جــویای حـــال از قلــم افتاده هـــا مباش

ایام خوش خیالی و بی حالی ات،به كام!

دردی دوا نمی كنــد از متن تشــنه ام

چیزی شبیه یک دل در حــال انهــــدام

در پیشگــاه روشــن آییــنه می زنـــم

جامی به افتخــــار تو با بــاد روی بــام

باشد برای بعد اگــــر حرف دیگری است

تا قصه ای دوباره از این دست، والسلام!


2

 اللهم عجل الولیک الفرج

 

 نظر دهید »

لحظه شمار

24 شهریور 1395 توسط آشنا

نه ساعت

آغازم می کند

نه تقویم

پایانم می دهد

لحظه شمار اتفاقی هستم که نمی افتد…
3

اللهم عجل الولیک الفرج

 

 

 نظر دهید »

اشعار غدیر2

24 شهریور 1395 توسط آشنا

مجموعه اشعار عید غدیر
عيد غدير
 
سال ده در هيجده ذي الحجه بود
كاروان حج ز حج برگشته بود
در غدير خم چون آمد نبي
امر رب آمد به تعيين ولي
جبرئيل آن پيك رب العالمين
پركشان از عرش آمد بر زمين
گفت خدا فرموده بلغ يا رسول
ورنه رسالت نمي باشد قبول
كرد اجرايش نبي امر خدا
گفت جمع گردند حجاج خدا
جمع گشتند از يمين و از يسار
جمع آنها شد بيش از صد هزار
بركه شد درياي مواج بشر
هر كسي مي گفت چه باشد اين خبر
از جهاز اشتران شد منبري
پا نهاد بر آن مقام رهبر ي
بر فراز منبرش چون جا گرفت
دست دامادش علي بالا گرفت
گفت هر كسي را منم مولا و دوست
ابن عم من علي مولاي اوست
پيروي از او فرض است بر شما
دشمنش هرگز نبخشايد خدا
دوست دارش اي خدا دوست علي
دشمني كن دشمنانش را ولي
شد خدا راضي ز كردار رسول
دين اسلام گشت در نزدش قبول
مهر تاييد خورد بر آيين ما
گشت دشمن نا اميد از دين ما
دين حق گرديد كامل با امام
كرد نعمت با ولايت او تمام
هيجده ذي الحجه روز عيد شد
نزد شيعه بلكه خيرالعيد شد
اي غدير اي بركه خاك حجاز
رود اقيانوس دين شد از تو باز
نور حق گرديد در تو منجلي
گشت كشتيبان دريايت علي
اي غدير نام تو آوازه گرفت
با ولايت نام تو سازه گرفت
افتخار شيعه هستي اي غدير
نام تو در قلب شيعه كرده گير
شيعه اندر روز تو شد شادمان
سربلند با نام مولاي جهان
شيعه باشد زنده با روز غدير
اي علي جان دست عشاقت بگير
ما غديرييم تا روز ابد
يا علي گوييم و الله و احد
راجي اميدش به احسان علي است
داروي دردش نداي يا علي است
محمد رجب زاده (راجی )
مولوی عبدالرحمن ملازهی چابهاری امام جمعه اهل سنت چابهار یکی از سروده های خود که در مدح حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها بود را برای جانشین نماینده ولی فقیه خواند که با تقدیر و تشویق آیت الله استادی مواجه شد.

این شعر که مدح فاطمه زهرا(س) نام دارد به شرح زیر است:

صد سلام و درود صد سلام و درود نورچشم نبی صد سلام و درود
بضعه مصطفی زوجه مرتضی نازش شیر حق مادر مجتبی
سیده فاطمه طیبه طاهره درّ اهل عبا صد سلام و درود
رونق دین حق غم زدای علی ریشه طاهران نور چشم نبی
عارفه کامله صالحه صادقه ساجده عابده صد سلام و درود
اشک پاک تو را جبرئیل امین هدیه می داد بر حوریان برین
قره العین دین نور راه یقین عزت مسلمین صد سلام و درود
آبروی همه مومنان جهان معدن عفت و اسوه مادران
در نماز و نیایش نظیر تو را چشم عالم ندید صد سلام و درود
شرح ام الکتاب پاسدار حجاب معنی لطق حق شمع یوم الحساب
منبع رحمتی چشم دارت سحاب چون بهاران بریز صد سلام و درود
راحت هر دل سینه بی قرار مادر راستان صد سلام و درود
فرحت و راحت قلب پاک نبی همدم و همنوای علیّ ولی
پاره جسم پاک رسول خدا بنت خیرالوری صد سلام و درود
زینت خانه صاحب هل اتی فاتح خیبر و مقتدای غدیر
هادیه مهدیه راضیه مرضیه فاضله عاقله صد سلام و درود
جرعه کوثرم آرزویست و بس بر ولای تو بیرون رود هر نفس
عبدرحمان تواند کجا وصف تو مادر کوکبین صد سلام و درود
منبع سایت حوزه 4/9/ 89

شیعه جوشیده‏ست از غدیر
جلوه‏گر شد بار دیگر طور سینا در غدیر ریخت از خم ولایت مى به مینا در غدیر
رودها با یكدگر پیوست كم‏كم سیل شد موج مى‏زد سیل مردم مثل دریا در غدیر
هدیه جبریل بود«الیوم اكملت لكم» وحى آمد در مبارك باد مولى در غدیر
با وجود فیض«اتممت علیكم نعمتى» از نزول وحى غوغا بود غوغا در غدیر
بر سر دست نبى هر كس على را دید گفت آفتاب و ماه زیبا بود زیبا در غدیر
بر لبش گلواژه«من كنت مولا» تا نشست گلبن پاك ولایت شد شكوفا در غدیر
«بركه خورشید» در تاریخ نامى آشناست شیعه جوشیده‏ست از آن تاریخ آنجا در غدیر
گر چه در آن لحظه شیرین كسى باور نداشت مى‏توان انكار دریا كرد حتى در غدیر
باغبان وحى مى‏دانست از روز نخست عمر كوتاهى‏ست در لبخند گلها در غدیر
دیده‏ها در حسرت یك قطره از آن چشمه ماند این زلال معرفت خشكید آیا در غدیر؟

“محمد جواد غفورزاده"(شفق)

*********************************************************

به یمن فیض ولایت
ستاره سحر از صبح انتظار دمید غدیر از نفس رحمت بهار چكید
گرفت دست قدر، رایت شفق بر دوش زمین به حكم قضا آب زندگى نوشید
بر آسمان سعادت ز مشرق هستى سپیده داد نوید تولد خورشید
به باغ، بلبل شوریده رفت بر منبر چو از نسیم صبا بوى عشق یار شنید
ز خویش رفته، نواخوان عشق بود و سرود به بانك زیر و بم، اسرار خطبه توحید
فتاد غلغله در باغ و شورشى انگیخت كه خیل غنچه شكفت و به روى او خندید
هوا ز عطر گلاب محمدى مشحون زمین به عترت و آل رسول بست امید
رسول، سدره‏نشین شد،على به صدر نشست پى تكامل دینش خداى كعبه گزید
گرفت پرچم اسلام را على در دست از این گزیده زمین و زمان به خود بالید
به یمن فیض ولایت شراب خم الست به عشق آل على از غدیر خم جوشید

(دکتر یحیی حدادی ابیانه)

******************************************************************

غدیر نقش ولاى على به سینه ما
غدیر عید همه عمر با على بودن غدیر آینه‏دار على ولى الله ست
غدیر حاصل تبلیغ انبیا همه عمر غدیر نقش ولاى على به سینه ماست
غدیر یك سند زنده، یك حقیقت محض غدیر از دل تنگ رسول عقده گشاست
غدیر صفحه تاریخ وال من والاه غدیر آیه توبیخ عاد من عاد است
هنوز لاله «اكملت دینكم» روید هنوز طوطى «اتممت نعمتى» گویاست
هنوز خواجه لولاك را نداست بلند كه هر كه را كه پیمبر منم، على مولاست
گو كه خصم شود منكر غدیر، چه باك كه آفتاب، به هر سو نظر كنى پیداست
(حاج غلامرضا سازگار)
**********************************************************************
ترنم غدیر
برفراز مجلس ما، ماهی امشب سر زند خنده بر خورشید و ماه از تابش منظر زند
ساقی گل چهره امشب جلوه دیگر کند مطرب خوش نغمه امشب پرده دیگر زند
آسمان پوشیده بر تن، پرنیان نیلگون چون عروسان، خویشتن را زینت و زیور زند
آسمان را گفتم این بزم و نشاط از چیست؟ گفت: چون که فردا آفتاب از برج خاور سر زند
من در آن بزم کنم خدمت که شاه انبیاء مصطفی تاج ولایت بر سر حیدر زند
در غدیر خم چو دریا خلق خیز و موج و موج کشتی لولاک چون آن جا رسد، لنگر زند
کاین علی باشد ولی الله، باید بعد من بر سریر دین نشیند بر سرش افسر زند
آسمان بر خاک افتاده است خواهد چون زمین بوسه بر پای، علی داماد پیغمبر زند
نیست مردان خدا را رهبری غیر از علی مرد حق باید قدم در راه این رهبر زند
آسمان بر گردن افکنده است طوق بندگی تا به سر تاج ولای خواجه قنبر زند
پرچم شاه ولایت بین که در هر بامداد خنده بر پرچم دار و اسکندر زند
دست گیر از کرم افتاده ای گر چون “رسا” دست بر دامان او در عرصه محشر زند
“دکتر قاسم رسا خراسانی”
*******************************************************************************
 

از غدیر عشق سرشاریم ما
مست آن جام اقاقى شد دلم، بى‏خود از چشمان ساقى شد دلم،
باز این دل عشقبازى مى‏كند، عاشقانه تكنوازى مى‏كند،
چون كه مست از ساغر یاقوتى‏ام، وامدار چشم آن لاهوتى‏ام.
واله‏ام سرگشته در صحراى درد، شیعه‏ام سرمست از صهباى درد،
تا ابد دست من و جام الست، تا ابد چشمان اشكم مست مست،
اى خداى دیده بارانى‏ام، محو دراندیشه عرفانى‏ام،
محو در نام بلند ساقى‏ام، عاشق آیینه‏هاى باقى‏ام،
در نگاهم موج دریا مى‏شود، شعرهایم وقف فردا مى‏شود،
خمى از دریاى حیدر مى‏زنم، جامى از درد پیمبر مى‏زنم،
جرعه نوش كوثر ربانى‏ام، در خم ابروى ساقى فانى‏ام.
از غدیرعشق سرشاریم ما، مست چشم ناب دلداریم ما،
چشم ما آیینه اهل ولاست، ساغر ما پر ز جام مرتضى است.
جامهاى ما اسیر خم تو، مستى ما از غدیر خم تو،
خم تو لبریز از حب ولاست، خم تو سرشار از صهباى «لا»ست.
اى خروش آبها در یاد تو، معنى فریادها فریاد تو،
اى خداى حلم، معبود نیاز ذكر یا قدوس در اوج نماز تا قنوت یادها چشمان توست.
سجده سرخ شفق از آن توست،
چشم خورشید است ‏برمستان تو، سبحه افلاك در دستان تو.
شب طلوع گریه‏هایت دیده است؛ چاه كوفه، هاى هایت دیده است
ذكر بر سجاده‏ات گل مى‏كند، اشك از چشم تو پر مل مى‏كند.
اى تغزلهاى سرخ آفتاب، اى امام رود، اى معشوق آب،
از همان روزى كه رویید آفتاب از فراز دستهایش ماهتاب؛
عاشق اصل ولایت گشته‏ایم، واصل و صل و صایت گشته‏ایم،
«وال من والا» ست در خم غدیر، عشق ما مولاست در خم غدیر.
حیدر كرار، مستت مى‏شویم، همچو مالك، پاى بستت مى‏شویم.
عمر ما در جذبه نازت گذشت در عروج سرخ پروازت گذشت.
بیعت‏ خورشید را باور كنیم، از مى حب على ساغر كنیم.
این غدیرخم، خم اهل ولاست، مى فروشى شیوه اهل صفاست،
ما سبكبالان كوى حیرتیم وارثان ذوالفقار غیرتیم،
شیعه را تفسیر خون باید نمود درد و داغ و عشق در دشت‏ شهود.
خون ما جارى است در رگهاى دشت، سبزه‏ها سرخند در پهناى دشت.
خون، بهاى عشق بازى مى‏شود، خون مقام تكنوازى مى‏شود.
مكتب ما مكتب خون است و بس، مكتب گلهاى گلگون است و بس.
هر كه را زخمى نباشد شیعه نیست، شیعه بى‏درد آیا هست؟ كیست؟
شیعه! با سرخى خون اعجاز كن. با دو بال زخمى‏ات پرواز كن
پر گشا تا اوج عرفان خدا تا تلاوتگاه قرآن خدا؛ تا خروش چشمهاى منجلى تا خدا،
تا اشك تا بیت على. یا على از غربتت دم مى‏زنم با دل تارم نى غم مى‏زنم؛
یا على این آتش جان من است شعله‏هاى زخم سوزان من است،
غربت تو غربت آلاله‏هاست غربت تو انعكاس ناله‏هاست.
اى امام درد یا مولا على، عاشق شبگرد یا مولا على،
معنى غیرت خروش چشم تو مردتر از مرد یا مولا على.
اى لطافت‏ خیز معشوق سحر یا امام الورد یا مولاعلى.
همچو رب تنها و بى‏همتا تویى اى امیر فرد یا مولا على،
مى‏چكد از اشك‏هایت ماهتاب آفتاب زرد یا مولا على.
یا على اى امتزاج مهر و ماه، اى امام گریه زخمى چاه.
یا على اى همسر بانوى آب، مى‏دمد از چمشهایت آفتاب،
پیش چشمت آب نیلى مى‏شود یاس احمد غرق سیلى مى‏شود
پیش چشمت آه در را سوختند بیت عترت را به كین افروختند.
دست‏ شبنم رنگ نیلوفر شكست، جامهاى ساقى كوثر شكست،
بازوان نسترن مجروح شد قامت زهراى تو بى‏روح شد.
مثل گوهر گریه‏ات در چاه شد قوس محرابت‏ شهادتگاه شد.
ساقى خم غدیرى یا على، دست ما را چون نگیرى یا على؟!
یا على اى ساقى خم، السلام یا على اى مثنوى ناتمام …
منبع اشعارفوق : وبلاگ غدیر و قدر حضرت علی
غدیر عید همه عمر با على بودن
غدیر آینه‏دار على ولى الله ست
غدیر حاصل تبلیغ انبیا همه عمر
غدیر نقش ولاى على به سینه ماست
غدیر یك سند زنده، یك حقیقت محض
غدیر از دل تنگ رسول عقده گشاست
غدیر صفحه تاریخ وال من والاه
غدیر آیه توبیخ عاد من عاد است
هنوز لاله «اكملت دینكم» روید
هنوز طوطى «اتممت نعمتى» گویاست
هنوز خواجه لولاك را نداست بلند
كه هر كه را كه پیمبر منم، على مولاست
بگو كه خصم شود منكر غدیر، چه باك
كه آفتاب، به هر سو نظر كنى پیداست
چو عمر صاعقه كوتاه باد دورانش
خلافتى كه دوامش به كشتن زهراست
شعر از حاج غلامرضا سازگار - منبع مرکز نشر اعتقادات
 
صداي كيست چنين دلپذير مي‌آيد؟
كدام چشمه به اين گرمسير مي‌آيد؟
صداي كيست كه اين گونه روشن و گيراست؟
كه بود و كيست كه از اين مسير مي‌آيد؟
چه گفته است مگر جبرييل با احمد؟
صداي كاتب و كلك دبير مي‌آيد
خبر به روشني روز در فضا پيچيد
خبر دهيد:‌كسي دستگير مي‌آيد
كسي بزرگ‌تر از آسمان و هر چه در اوست
به دست‌گيري طفل صغير مي‌آيد
علي به جاي محمد به انتخاب خدا
خبر دهيد: بشيري به نذير مي‌آيد
كسي كه به سختي سوهان، به سختي صخره
كسي كه به نرمي موج حرير مي‌آيد
كسي كه مثل كسي نيست، مثل او تنهاست
كسي شبيه خودش، بي‌نظير مي‌آيد
خبر دهيد كه: دريا به چشمه خواهد ريخت
خبر دهيد به ياران: غدير مي‌آيد
به سالكان طريق شرافت و شمشير
خبر دهيد كه از راه، پير مي‌آيد
خبر دهيد به ياران:‌دوباره از بيشه
صداي زنده يك شرزه شير مي‌آيد
خم غدير به دوش از كرانه‌ها، مردي
به آبياري خاك كوير مي‌آيد
كسي دوباره به پاي يتيم مي‌سوزد
كسي دوباره سراغ فقير مي‌ايد
كسي حماسه‌تر از اين حماسه‌هاي سبك
كسي كه مرگ به چشمش حقير مي‌آيد
غدير آمد و من خواب ديده‌ام ديشب
كسي سراغ من گوشه گير مي‌آيد
كسي به كلبه شاعر، به كلبه درويش
به ديده بوسي عيد غدير مي‌آيد
شبيه چشمه كسي جاري و تبپنده، كسي
شبيه آينه روشن ضمير مي‌آيد
علي (ع) هميشه بزرگ است در تمام فصول
امير عشق هميشه امير مي‌آيد
به سربلندي او هر كه معترف نشود
به هر كجا كه رود سر به زير مي‌آيد
شبيه آيه قرآن نمي‌توان آورد
كجا شبيه به اين مرد، گير مي‌آيد؟
مگر نديده‌اي آن اتفاق روشن را؟
به اين محله خبرها چه دير مي‌آيد!
بيا كه منكر مولا اگر چه آزاد است
به عرصه گاه قيامت اسير مي‌آيد
بيا كه منكر مولا اگر چه پخته، ولي
هنوز از دهنش بوي شير مي‌آيد

  • علي هميشه بزرگ است در تمام فصول

امير عشق هميشه امير مي‌آيد…
شاعر:مرتضي اميري اسفندقه- منبع مرکز نشر اعتقادات
…

 

 نظر دهید »

احادیث غدیر

24 شهریور 1395 توسط آشنا

غدير در قرآن:
اليوم اكملت لكم دينكم‏ و اتممت عليكم نعمتى‏ و رضيت لكم الاسلام دينا.
سوره‌ی مائده، آيه‌ی 3
امروز (روز غدير خم) دين شما را به حد كمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام كردم و اسلام را بعنوان دين براى شما پسنديدم.

غدير از نگاه معصومين(ع):

1- عيد خلافت و ولايت
زياد بن محمد گويد: بر امام صادق(ع) وارد شدم و گفتم: آيا مسلمانان عيدى غير از عيد قربان و عيد فطر و جمعه دارند؟ امام(ع) فرمود: آرى، روزى كه رسول خدا(ص) اميرمؤمنان(ع) را (به خلافت و ولايت) منصوب كرد.
2- برترين عيد امت
رسول خدا(ص) فرمود: روز غدير خم برترين عيدهاى امت من است و آن روزى است كه خداوند بزرگ دستور داد برادرم على بن ابى طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب كنم، تا بعد از من مردم توسط او هدايت ‏شوند، و آن روزى است كه خداوند در آن روز دين را تكميل و نعمت را بر امت من تمام كرد و اسلام را به عنوان دين براى آنان پسنديد.
3- عيد بزرگ خدا
امام صادق(ع) فرمود: روز غدير خم عيد بزرگ خداست، خدا پيامبرى مبعوث نكرده، مگر اينكه اين روز را عيد گرفته و عظمت آن را شناخته و نام اين روز در آسمان، روز عهد و پيمان و در زمين، روز پيمان محكم و حضور همگانى است.
4- عيد آسمانى
امام رضا(ع) فرمود: پدرم به نقل از پدرش، امام صادق(ع) نقل كرد كه فرمود: روز غدير در آسمان مشهورتر از زمين است.
5- عيد بى‌‏نظير
على(ع) فرمود: امروز (عيد غدير) روز بس بزرگى است. در اين روز گشايش رسيده و منزلت (كسانى كه شايسته آن بودند) بلندى گرفت و برهان‏هاى خدا روشن شد و از مقام پاك با صراحت ‏سخن گفته شد و امروز روز كامل شدن دين و روز عهد و پيمان است.
6- عيد پربركت
امام صادق(ع) فرمود: به خدا قسم اگر مردم فضيلت واقعى «روز غدير» را مى‏شناختند، فرشتگان روزى ده‏ بار با آنان مصافحه مى‏كردند و بخششهاى خدابه‏كسى‏كه‏آن روز را شناخته، قابل‏شمارش نيست.
7- عيد فروزان
امام صادق(ع) فرمود: … روز غدير خم در ميان روزهاى عيد فطر و قربان و جمعه همانند ماه در ميان ستارگان است.
8- روز پيام و ولايت
رسول خدا(ص) (در روز غدير) فرمود: اى مسلمانان! حاضران به غايبان برسانند: كسى را كه به من ايمان آورده و مرا تصديق كرده است، به ولايت على سفارش مى‏كنم، آگاه باشيد ولايت على، ولايت من است و ولايت من، ولايت‏خداى من است. اين عهد و پيمانى بود از طرف پروردگارم كه فرمانم داد تا به شما برسانم.
9- روز اطعام
امام صادق(ع) فرمود: عيد غدير، روزى است كه رسول خدا(ص) على(ع) را بعنوان پرچمدار براى مردم برافراشت و فضيلت او را در اين روز آشكار كرد و جانشين خود را معرفى كرد، بعد بعنوان سپاسگزارى از خداى بزرگ آن روزه را روزه گرفت و آن روز، روز روزه‏دارى و عبادت و طعام دادن و به ديدار برادران دينى رفتن است. آنروز روز كسب خشنودى خداى مهربان و به خاك ماليدن بينى شيطان است.
10- روز هديه
امير المؤمنين(ع) (در خطبه روز عيد غدير) فرمود: وقتى كه به همديگر رسيديد همراه سلام، مصافحه كنيد، و در اين روز به يكديگر هديه بدهيد، اين سخنان را هر كه بود و شنيد، به آن كه نبود برساند، توانگر به سراغ مستمند برود، و قدرتمند به يارى ضعيف، پيامبر مرا به اين چيزها امر كرده است.
11- روز كفالت
امير مؤمنان(ع) فرمود: … چگونه خواهد بود حال كسى كه عهده‏دار هزينه زندگى تعدادى از مردان و زنان مؤمن (در روز غدير) باشد، در صورتى كه من پيش خدا ضامنم كه از كفر و تنگدستى در امان باشد.
12- روز سپاس و شادى
امام صادق(ع) فرمود: عيد غدير، روز عبادت و نماز و سپاس و ستايش خداست و روز سرور و شادى است به خاطر ولايت ما خاندان كه خدابر شما منت گذارد و من دوست دارم كه شما آن روز را روزه بگيريد.
13- روز تبريك و تهنيت
على(ع) فرمود: بعد از پايان گردهم آيى خود (در روز غدير) به خانه برگرديد، خدا بر شما رحمت فرستد. به خانواده خود گشايش و توسعه دهيد، به برادران خود نيكى كنيد، خداوند را بر اين نعمت كه شما را بخشيده است، سپاس گزاريد، متحد شويد تا خدا به شما وحدت بخشد، نيكويى كنيد تا خدا دوستيتان را پايدار كند، به همديگر نعمت‏خدا را تبريك بگوئيد، همانطور كه خداوند در اين روز با چندين برابر عيدهاى ديگر پاداش دادن به شما تبريك گفته، اين گونه پاداشها جز در روز عيد غدير نخواهد بود.
14- روز تكبير
امام رضا(ع) فرمود: كسى كه در روز (غدير) مؤمنى را ديدار كند، خداوند هفتاد نور بر قبر او وارد مى كند و قبرش را توسعه مى‏دهد و هر روز هفتاد هزار فرشته قبر او را زيارت مى‏كنند و او را به بهشت بشارت مى‏دهند.
15- روز ديدار و نيكى
امام صادق(ع) فرمود: شايسته است با نيكى كردن به ديگران و روزه و نماز و بجاآوردن صله رحم و ديدار برادران ايمانى به خدا نزديك شويد، زيرا پيامبران زمانى كه جانشينان خود را نصب مى‏كردند، چنين مى‏كردند و به آن توصيه مى‏فرمودند.
16- نماز روز غدير
امام صادق(ع) فرمود: كسى كه در روز عيد غدير هر ساعتى كه خواست، دو ركعت نماز بخواند و بهتر اينست كه نزديك ظهر باشد كه آن ساعتى است كه اميرالمؤمنين(ع) در آن ساعت در غدير خم به امامت منصوب شد، (هر كه چنين كند) همانند كسى است كه در آن روز حضور پيدا كرده است.
17- روزه غدير
امام صادق(ع) فرمود: روزه روز غدير خم با روزه تمام عمر جهان برابر است. يعنى اگر انسانى هميشه زنده باشد و همه عمر را روزه بگيرد، ثواب او به اندازه ثواب روزه عيد غدير است.
18- روز تبريك و تبسم
امام رضا(ع) فرمود: عيد غدير روز تبريك و تهنيت است. هر يك به ديگرى تبريك بگويد، هر وقت مؤمنى برادرش را ملاقات كرد، چنين بگويد: «حمد و ستايش خدايى را كه به ما توفيق چنگ زدن به ولايت اميرمؤمنان و پيشوايان عطا كرد» آرى عيد غدير روز لبخند زدن به چهره مردم با ايمان است.
19 - پيامبر و ولايت على(ع)
ابو سعيد گويد: در روز غدير خم رسول خدا(ص) دستور داد: منادى ندا دهد كه: براى نماز جمع شويد. بعد دست على(ع) را گرفت و بلند كرد و فرمود: خدايا كسى كه من مولاى اويم پس على هم مولاى اوست، خدايا دوست بدار كسى را كه على را دوست بدارد و دشمن بدار كسى را كه با على دشمنى كند.
20- زندگى پيامبرگونه
رسول خدا(ص) فرمود: كسى كه مى‏خواهد زندگى و مرگش همانند من باشد و در بهشت جاودانه‏اى كه پروردگارم به من وعده كرده، ساكن شود، ولايت على بن ابى طالب(ع) را انتخاب كند، زيرا او هرگز شما را از راه هدايت بيرون نبرده، به گمراهى نمى‏كشاند.
21- پيامبر و امامت على(ع)
جابربن عبد الله انصارى مى‏گويد: از رسول خدا(ص) شنيدم كه به على بن ابى‏طالب(ع) فرمود: اى على، تو برادر و وصى و وارث و جانشين من در ميان امت من در زمان حيات و بعد از مرگ منى. دوستدار تو دوستدار من و دشمن و كينه‏توز تو دشمن من است.
22- پايه‏‌هاى اسلام
امام باقر(ع) فرمود: اسلام بر پنج پايه استوار شده است: نماز، زكات، روزه، حج و ولايت و به هيچ چيز به اندازه آنچه در روز غدير به ولايت تاكيد شده، ندا نشده است.
23- ولايت جاودانه
امام كاظم(ع) فرمود: ولايت على(ع) در كتابهاى همه پيامبران ثبت‏شده است و هيچ پيامبرى مبعوث نشد، مگر با ميثاق نبوت محمد(ص) و امامت على(ع)
24- ولايت و توحيد
رسول خدا(ص) فرمود: ولايت على بن ابيطالب(ع) ولايت‏خداست، دوست داشتن او عبادت خداست، پيروى كردن او واجب الهى است و دوستان او دوستان خدا و دشمنان او دشمنان خدايند، جنگ با او، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خداى متعال است.
25- روز ناله نوميدى شيطان
امام باقر(ع) از پدر بزرگوارش امام صادق(ع) نقل كرد كه فرمود: شيطان دشمن خدا چهار بار ناله كرد: روزى كه مورد لعن خدا واقع شد و روزى كه به زمين هبوط كرد و روزى كه پيامبر اكرم(ص) مبعوث شد و روز عيد غدير.
26- ولايت علوى دژ توحيد
پيامبر اكرم(ص) فرمود: خداوند مى‏فرمايد: ولايت على بن ابيطالب دژ محكم من است، پس هر كس داخل قلعه من گردد، از آتش دوزخم محفوظ خواهد بود.
27- جانشين پيامبر
رسول خدا(ص) فرمود: اى على من شهر علمم و تو درب آن هستى، به شهر جز از راه درب آن وارد نشوند. تو پيشواى امت من و جانشين من در اين شهرى، كسى كه اطاعت تو كند سعادتمند است، و كسى كه تو را نافرمانى كند، بدبخت است، و دوستدار تو سود برده و دشمن تو زيان كرده است.
28- ده هزار شاهد
امام صادق(ع) فرمود: اى حفص! شگفتا از آنچه على بن ابى طالب(ع) با آن مواجه شد! او با ده هزار شاهد و گواه (در روز غدير) نتوانست‏حق خود را بگيرد، در حالى كه شخص با دو شاهد حق خود را مى‏گيرد.
29- على(ع)، مفسر قرآن
پيامبر اكرم (ص) روز عيد غدير فرمود: على(ع) تفسير كتاب خدا، و دعوت كننده به سوى خداست، آگاه باشيد كه حلال و حرام بيش از آنست كه من معرفى و به آنها امر و نهى كنم و بشمارم. پس دستور داشتم كه از شما عهد و پيمان بگيرم كه آنچه را در مورد على اميرمؤمنان، و پيشوايان بعد او از طرف خداوند بزرگ آوردم، بپذيريد.
اى مردم! انديشه كنيد و آيات الهى را بفهميد، در محكمات آن دقت كنيد و متشابهات آن را دنبال نكنيد. به خدا قسم هرگز كسى نداهاى قرآن را نمى‏تواند بيان كند و تفسير آن را روشن كند، جز آن كسى كه من دست او را گرفته‏ام (و او را معرفى كردم).
منابع:
1- قرآن كريم.
2- امالى شيخ صدوق، كتابخانه اسلاميه.
3- قرب الاسناد، عبد الله جعفر الحميرى، آل البيت.
4- مصباح المتهجد، شيخ طوسى، مؤسسة فقه الشيعه.
5- وسايل الشيعه، شيخ حر عاملى، مكتبة الاسلامية.
6- سفينة البحار، شيخ عباس قمى، اسوه.
7- جامع الاخبار، محمد سبزوارى، آل البيت.
8- بحار الانوار، علامه مجلسى، دار الكتب الاسلاميه.
9- حماسه غدير، محمدرضاحكيمى، مؤلف.
10- اقبال الاعمال، سيد بن طاووس مؤسسة الاعلمى.
11- اصول كافى، كلينى، دار الكتب الاسلاميه.
12- الغدير، علامه امينى دار الكتب الاسلامية.


 

..

 1 نظر

اشعار غدیر

24 شهریور 1395 توسط آشنا

* عباس براتي‌پور

تا شد به روي دست نبي (ص) مرتضي (ع) بلند
شد رايت جلال خدا برملا بلند

بشنيد چون كه نغمه «يا ايهاالرسول»
گرديد منبري همه از پشته‌ها بلند

مرآت پاك لم‌يزلي، آيت جلي
شد بر سرير دست حبيب خدا بلند

آيين پاك ختم رسل ناتمام بود
گر بر نمي‌شد آن مه برج ولا بلند

هنگامه شد به كوري چشمان دشمنان
شد بانگ مرحبا ز همه ما سوي بلند

خورشيد دين، سپهر يقين، ختم مرسلين
شد زين سبب ميان همه انبيا بلند

تا شد به عرش دست نبي ماه عارضش
شد اين ندا ز بارگه كبريا بلند

تكميل شد شريعت پاك محمدي
چونان كه گشت دين خدا را لوا بلند

اي مظهر صفات خداوند لايزال
وي از تو آسمان ولايت به پا بلند

هرجا كه بود پيكر هر ناتوان به خاك
هر جا كه بود ناله هر بي‌نوا بلند

هر جا كه بود طفل يتيمي سرشك‌بار
هرجا كه بود شعله شور و نوا بلند

از بهر دستگيري آنان سپندوار
يك‌باره مي‌شد ا» يد مشكل‌گشا بلند

تا خانه‌زاد خود كُنَدَت كردگار پاك
بهرت نمود خانه خود را بنا بلند

آهنگ «تفلحوا» چو شنيدي ز كوي دوست
و آواز خوش چو شد ز حريم حرا بلند

يك‌باره دست بيعت خود را از روي شوق
كردي به سوي شمس رُسل، مصطفي بلند

مدحت‌گر تو ذات جلالت مأب حق
مدح تو كرده با سخن «هل اتي» بلند

پا بر حريم خانه چون بگذاري از شرف
فرياد شوق مي‌شود از بوريا بلند

با ذوالفقار تو همه جا آشكار بود
دست بلند شير خدا، «لافتي» بلند

ما ريزه‌خوار خوان ولاي توايم و بس
از لطف توست اين كه بُوَد بخت ما بلند

خمّ غدير بود و به قدرت خدا نمود
جاه و جلال آن دُر يكدانه را بلند

در پهن دشت ظلمت كفر و نفاق و كين
همواره بود آيت شمس الضّحي بلند

باب المراد اهل جهاني و مي‌كنند
بر آستان قدس تو دست دعا بلند

اي نفس قدرت ازلي، - يا علي - نماي
نخل شكوه نهضت «روح خدا» بلند

ما پيروان مكتب سرخ ولايتيم
گر مي‌زنيم گام سوي كربلا بلند

عرش خدا زغصه بلرزاند، آن زمان
تيغي كه گشت بر سر آن مقتدا بلند

تا مست جام توست «براتي» به روزگار
سر مي‌كند به عشق تو روز جزا بلند


* پروانه نجاتي

دشت تا خيمه زد آهنگ خروشيدن را
چاه هم تجربه كرد آتش جوشيدن را

دست خورشيد در آفاق رسالت چرخيد
چنگ زد گيسوي ترديد پريشيدن را

و بيابان چه تبي داشت از انبوه سكوت
تا مبارك كند اين آينه پوشيدن را

عشق ابلاغ شد و حلقه مستان گُل كرد
تازه كرد آن خُم نو، چشمه نوشيدن را

پر شد آغوش غدير از دم «بخٍّ بخٍّ»
تا بكوبد هيجانات نيوشيدن را

عطر «من كنتُ…» و غوغاي «علي مولاه»
قافله قافله راند اين همه كوشيدن را


* مهدي رحيمي

دستي به هوا رفت و دو پيمانه به هم خورد
در لحظه «مي» نظم دو تا شانه به هم خورد

دستور رسيد از ته مجلس به تسلسل
پيمانه «مي» تا سر ميخانه به هم خورد

دستي به هوا رفت و به تاييد همان دست
دست همه قوم صميمانه به هم خورد

«لبيك علي »قطره باران به زمين ريخت
«لبيك علي» نور و تن دانه به هم خورد

يك روز گذشت و شب مستي به سر آمد
يعني سر سنگ و سر ديوانه به هم خورد

پس باده پريد از سر مستان و پس از آن
بادي نوزيد و در يك خانه به هم خورد


* نادر بختياري

السلام اي غدير! مَهبَط عشق!
مقصد دولت مسلّط عشق!

السلام اي غدير! مقصد يار!
وي گل‌افشان ز موج‌موج بهار!

چه بهاري توراست؟ كز خُم تو
مست عشقيم در تلاطم تو؟

تشنگان ولايتيم همه
عطش بي‌نهايتيم همه

لب خشكم ارگ ترَك خورده‌ست
غيرتم بارها محك خورده‌ست

قصه اهل كوفه بودن چيست؟
مست آب و علوفه بودن چيست؟

لب، اگر تر كند علي (ع)، تيغيم
حنجرِ عارفانه تبليغيم

از ولايت هر آن كه دم نزند
نفس از بام صبحدم نزند

عشق را وقت استماع رسيد
وحي در «حجة‌الوداع» رسيد

ما علي (ع) را گرفته‌ايم هنوز
تا نبي (ص) را چو خويش، گُم نكنيم
از سبو مي‌ زديم تا ديگر
جام را در شراب خُم نكنيم

ورنه «مروان»، «معاويه»، «هارون»
همگي از نبي (ص) سخن گويند
من، ولي، دستِ آن كسان بوسم
كز نبي (ص) زينبي (س) سخن گويند

غير آل علي (ع) كه مي‌داند؟
دين احمد، به تيغ، پابرجاست
حقِّ بدعت‌گذار، شمشير است
جايِ احساس و عشق، ديگر جاست

«ابن ملجم» نكشت، مولا را
مرگ، طاقت نداشت پيش علي (ع)
همه گفتند: امام را كشتند
ليك زنده است تا هميشه علي (ع)

لفط بر لفظ، من نمي‌بافم
هر طرف بنگرم، علي (ع) بينم
نه در آن كوچه يا در اين خانه
هركجا بگذرم، علي (ع) بينم

اوست نوري زلامكان و زمان
كه جهان در شعاع‌هاش، گُم است
گر به دنبال ديدن اويي
عكسش افتاده در «غدير خُ«» است

شيعه، سني‌ترين مذهب‌هاست
زان كه سنت، ملاك هر شيعه‌ست
زين سبب هركه اهل سنت شد
دم ز حيدر زند، اگر شيعه‌ست

سني و شيعه را اگر فرقي‌ست
اندك است آن چنان كه دشنه و تيغ
هر دو در قلب خصم، خواهد شد
تا كه خورشيد، سرزند زستيغ

آفتاب، آفتابِ اسلام است
بر سرِ ي، سرِ حسين (ع) ببين
دين، به تيغ دو تيغه، مديون است
«خيبر» و «خندق» و «حنين» بين

ذوالفقارِ ستيز! مولا
كوفيانه را به قعرِ گور فرست
جوشِ رجّاله‌هاست از شش سو
سيصد و سيزده غيور فرست

همرهانم! برادران! ديري‌ست
دشمنان، در كمين ما هستند
نه به دنبال، شوكت مايند
در پي مسخ دين ما هستند

بين‌ ما، تا شكاف اندازند
فرقه‌ها ساختند، بيهوده
اشتراكات را نهان كردند
چون چراغي كه مي‌زند دوده

روشنايي بجو، كه تاريكي
تيه گمراهي است باور كن
مصطفي، آن كه ماه كامل ماست
هم ستاره علي‌ست، آري چون،

علي (ع) آيينه خداوند است
عشق از او، انعكاس مي‌يابد
نور، بر گِرِد قامتش پيچد
ماهِ من، ناشناس مي‌تابد

ياد كن خلوتِ فقيران را
در شبِ سرِ يثرب و كوفه
گريه‌ها، گريه‌هاي مولاوار
رازها، رازهاي مكشوفه

پرده برداشت حيدر از اسرار
هرچه بود و نبود، با من گفت
غصه‌ها را و زخم‌ها را سرخ
دردها را كبود، با من گفت

بعد از آن صحبت غريبانه
اسمان را بنفش، مي‌بنيم
آخرين مرد، خواهد آمد و من
آسب و تيغ و درفش، مي‌بينم

آخرين مرد، آخرين اميد
آخرين حامي ولايت حق
آخرين گردبادِ نوراني
انتشار عدالت مطلق


* رضا اسماعيلي

اي علي، اي ارتفاعت تا خدا
بي نهايت، بيكران، بي‌انتها

اي علي، اي همسر بانوي اب
جلوه حق، اسم اعظم، نور ناب

اي علي اي خوب، اي تنهاترين
اي ملايك با نگاهت همنشين

اي علي، اي آفتاب حق سرشت
اي قسيم روشني‌هاي بهشت

اي فراتر از تصور، ازخيال
بحر عرفان، آفتاب بي‌زوال

اي تو خورشيد نهان در زير ابر
كوه علم و كوه حلم و كوه صبر

چون تو مردي نيست در اين روزگار
هيچ تيغي نيز، همچون ذوالفقار

جان ما را كن ز عشقت منجلي
اي فدايت جان عالم، يا علي

كاش مي‌كرديم بيعت تا بهار
مي‌شكفتيم از كرامات علي

در بهارستان او گل مي‌شديم
زائر آواز بلبل مي‌شديم

از غدير خم، سبويي مي‌زديم
در صراط عشق، هويي مي‌زديم

زائر كوي تولا مي‌شديم
جرعه نوش عشق مولا مي‌شديم

با نزول سوره سبز غدير
باز مي‌كرديم، بيعت با امير

با علي، آيينه‌دار سرنوشت
وارث بوي خدا، بوي بهشت

شد غدير خم، هلا، اي عاشقان!
مي‌وزد عطر علي از آسمان

چيست تفسير غدير خم؟ علي
عشق را، مولا، عدالت را، ولي

چيست تفسير غدير خم؟ ولا
رستخيز عشق، بيعت با خدا

چيست تفسير غدير خم؟ حريم
رو به روي ما، صراط مستقيم

چيست تفسير غدير خم؟ اميد
مژده رحمت به امت، بوي عيد

چيست آيا اين غدير خم؟ سحر
صبح صادق، نور لبخند ظفر

چيست آيا…؟‌ساقي و ساغر، شراب
اتشي در جان هستي، عشق ناب

چيست آيا… ؟ خنده فتح المبين
روز اكمال رسالت، عيد دين

چيست آيا…؟ سيب سرخي ناگهان
سهم ما از عشق، آري عاشقان

در غدير خم خدا شد منجلي
در دل خورشيدي مولا علي

چيره شد فرمانرواي آفتاب
گشت سهم آفرينش، نور ناب

عشق باريد و زمين آيينه شد
مهرباني وارد هر سينه شد

خاك را بوي نجيب گل گرفت
عالم هستي، تب بلبل گرفت

آسمان شد با زمين همسايه باز
شد زمين مهمانسراي اهل راز

چشم‌ها با نور همبستر شدند
قلب‌ها با هم صميمي‌تر شدند

قبله توحيد، آن جان جهان
روح ايمان ، خاتم پيغمبران

در غديرستان خم، اعجاز كرد
راز معصوم خدا را باز كرد

گفت پيغمبر: ‌علي نور خداست
بعد من، او پيشوا و مقتداست

اي شمايان! امت سبز زمين
در ميان خلق عالم، بهترين

حرف حق اين است و در آن شبهه نيست
هم علي حق است و هم حق با علي‌ست

عشق را در قلب خود دعوت كنيد
با علي،‌نور خدا، بيعت كنيد

اين حقيقت از كسي مستور نيست
جانشين نور، غير از نور نيست

در غدير خم ولايت شد قبول
برد بالا دست مولا را رسول

رفت بالا دست خورشيد غدير
شد امام و متداي ما، امير

عشق، بيعت كرد با نور خدا
شد عدالت، سرور و مولاي ما

نور احمد، برگرفت از رخ نقاب
«آفتاب آمد، دليل آفتاب»

زين بشارت، آسمان خنديد مست
نور باريد و طلسم شب شكست

شد جهان، آيينه باران علي
عالم هستي، چراغان علي

جون علي،‌ آيينه عدل است و داد
دست در دست علي بايد نهاد

چون علي، نور خداي سرمد است
بيعت ما با علي، با احمدست

شد ز عشق حق، وجودش صيقلي
هر كه بيعت كرد، با نور علي

باز دل در كوي مستي گم شده
عالم هستي، غدير خم شده

باز هم مستيم، از جام غدير
باده مي‌نوشيم با نام امير

باز فصل شور و شيدايي شده
در زمين از عشق، غوغايي شده

آمده عيد ولايت، عاشقان
روز اكمال رسالت، عاشقان

در غدير خم، بيا كامل شويم
«ياعلي» گوييم و صاحبدل شويم

«ياعلي» گوييم تا بالا شويم
قطره‌ها، اي قطره‌ها دريا شويم

با علي،‌ نور خدا، بيعت كنيم
عشق را در قلب خود، دعوت كنيم

با علي، هم عهد و هم پيمان شويم
هم زبان و هم دل قرآن شويم

با علي، قرآن ناطق، بوتراب
سوره عصمت، امام آفتاب

چون كه احمد گفت: ‌او نور جلي‌ست
بعد من، اي عاشقان! مولا، علي‌ست


* محمدعلي مجاهدي

چون وجود مقدس ازلي
شاهد دلرباي لم يزلي

وقت پيمان گرفتن از ذرات
با صدايي رسا و بانگ جلي

«اولست بربكم» فرمود
پاسخ آمد از هر طرف كه: بلي

تا بسنجد عيارشان، افرودخت
آتشي در كمال مشتعلي

داد فرمان، روند در آتش
تا جدا گردد اصلي از بدلي

فرقه‌يي ز امر حق تمرد كرد
گشت مطرود حق ز پر حيلي

با شقاوت قرين و مد شد
شد پريشان ز فرط منفعلي

فرقه ديگري در آتش رفت
ز امر يزدان قادر ازلي

نادر شد بهرشان چو خلد برين
كه بود اين سزاي خوش عملي

با سعادت قرين شد و همدم
گشت مقبول حق ز بي خللي

بهر اين فرقه حق عيان فرمود
جلوات نبي و نور ولي

كه منم نور احمد مختار
مهر من نيست غير مهر علي

ناگهان شد عيان در آن وادي
نور مولا علي ز بي حللي

چون به خود آمدند، مي‌گفتند
در حضور خداي لم يزلي

كه: علي دست قادر ازلي‌ست
رشته ما سوا به دست علي‌ست


* نصرالله مرداني

قسم به جان تو اي عشق اي تمامي هست
كه هست هستي ما از خم غدير تو مست

در آن خجسته غدير تو ديد دشمن و دوست
كه آفتاب برد آفتاب بر سر دست

نشان از گوهر آدم نداشت هر كه نبود
به خمسراي ولايت خراب و باده پرست

به باغ خانه تو كوثري بهشتي بود
كه بر ولاي تو دل بسته بود صبح الست

در آن ميانه كه مستي كمال هستي بود
به دور سرمدي‌ات هر كه مست شد پيوست

بساط دوزخيان زمين ز خشم تو سوخت
چو در سپاه ستم برق ذوالفقار تو جست

هنوز اشك تو بر گونه زمان جاري‌ست
ز بس كه آه يتيمان، دل كريم تو خست

ز حجم غربت تو مي‌گريست در خود چاه
از آن به چشمه چشمش هميشه آبي هست

هنوز كوفه كند مويه از غريبي تو
زمانه از غم تنهايي‌ات به گريه نشست

دمي كه خون تو محراب مهر رنگين كرد
دل تمامي آيينه‌ها ز غصه شكست


* مرتضي اميري اسفندقه

صداي كيست چنين دلپذير مي‌آيد؟
كدام چشمه به اين گرمسير مي‌آيد؟

صداي كيست كه اين گونه روشن و گيراست؟
كه بود و كيست كه از اين مسير مي‌آيد؟

چه گفته است مگر جبرييل با احمد؟
صداي كاتب و كلك دبير مي‌آيد

خبر به روشني روز در فضا پيچيد
خبر دهيد:‌كسي دستگير مي‌آيد

كسي بزرگ‌تر از آسمان و هر چه در اوست
به دست‌گيري طفل صغير مي‌آيد

علي به جاي محمد به انتخاب خدا
خبر دهيد: بشيري به نذير مي‌آيد

كسي كه به سختي سوهان، به سختي صخره
كسي كه به نرمي موج حرير مي‌آيد

كسي كه مثل كسي نيست، مثل او تنهاست
كسي شبيه خودش، بي‌نظير مي‌آيد

خبر دهيد كه: دريا به چشمه خواهد ريخت
خر دهيد به ياران: غدير مي‌آيد

به سالكان طريق شرافت و شمشير
خبر دهيد كه از راه، پير مي‌آيد

خبر دهيد به ياران:‌دوباره از بيشه
صداي زنده يك شرزه شير مي‌آيد

خم غدير به دوش از كرانه‌ها، مردي
به آبياري خاك كوير مي‌آيد

كسي دوباره به پاي يتيم مي‌سوزد
كسي دوباره سراغ فقير مي‌ايد

كسي حماسه‌تر از اين حماسه‌هاي سبك
كسي كه مرگ به چشمش حقير مي‌آيد

غدير آمد و من خواب ديده‌ام ديشب
كسي سراغ من گوشه گير مي‌آيد

كسي به كلبه شاعر، به كلبه درويش
به ديده بوسي عيد غدير مي‌آيد

شبيه چشمه كسي جاري و تبپنده، كسي
شبيه آينه روشن ضمير مي‌آيد

علي (ع) هميشه بزرگ است در تمام فصول
امير عشق هميشه امير مي‌آيد

به سربلندي او هر كه معترف نشود
به هر كجا كه رود سر به زير مي‌آيد

شبيه آيه قرآن نمي‌توان آورد
كجا شبيه به اين مرد، گير مي‌آيد؟

مگر نديده‌اي آن اتفاق روشن را؟
به اين محله خبرها چه دير مي‌آيد!

بيا كه منكر مولا اگر چه آزاد است
به عرصه گاه قيامت اسير مي‌آيد

بيا كه منكر مولا اگر چه پخته، ولي
هنوز از دهنش بوي شير مي‌آيد

علي هميشه بزرگ است در تمام فصول
امير عشق هميشه امير مي‌آيد…


* ابوالقاسم حسينجاني

آسمان، سرپناه مولا بود
و زمين، كارگاه مولا بود

عاشقي، پابه‌پاي او مي‌رفت
چشم نرگس، نگاه مولا بود

هرچه مي‌كرد، دلبري مي‌كرد
مهرباني، سپاه مولا بود

عدل و آزادگي، كه گم مي‌شد
چشم مردم، به راه مولا بود

روز، هر چيز داشت؛ از او داشت
و شبان، شاهراه مولا بود

روز و شب را، به كار، وا مي‌داشت:
اين، سپيد و سياه مولا بود!
آب، از الغدير، برمي‌داشت
مَشربي، كه گواه مولا بود

كوفه، هرچند هم، كه بد مي‌كرد
باز هم، در پناه مولا بود!

پدر خاك بود و، خاكي بود
بي‌گناهي، گناهِ مولا بود!


* محمود اكرامي

به آتش مي‌كشم آخر زبان سربه‌زيرم را
به توفان مي‌سپارم اسمان‌هاي اسيرم را

منم من، گردبادي خسته‌ام، زنداني خويشم
بگيريد آي مردم دست‌‌هاي ناگزيرم را

تمام عمر باقي مانده‌اش را گريه خواهد كرد
اگر توفان بخواند خنده‌هاي دور و ديرم را

درختان گردبادي رو به خورشيدند، از آن دم
كه خواندم در مسير باد، اندوه غديرم را

شبي اندوه تابان علي (ع) از چاه بيرون شد
شبي سيراب ديدم جان سر تا پا كويرم را

…

 نظر دهید »

جشن ولایت

24 شهریور 1395 توسط آشنا

اشاره

در فرهنگ مسلمانان، بعضی روزها به دلیل برکت و خیری که در آنهاست، عید نامیده شده است. یکی ازاین روزهای والامقام، روز عید غدیر خم، یعنی هیجدهم ذیحجه است که از سوی رسول گرامی اسلام، برترین عید امت لقب گرفته است. حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز در حدیثی، غدیر خم را اتمام حجت خداوند با مسلمانان می داند تا در برگزیدن جانشین رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به انحراف نیفتند.
معنای غدیر

غدیردرلغت به معنای آبگیر است؛ گودالی در بیابان که آب باران در آن گرد آید. در میان راه دو شهر بزرگ دنیای اسلام، مکه و مدینه، محلی است به نام «جُحفه» که در زمان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، کاروانیان حج گذار در آنجا از هم جدا می شدند و به طرف دیار خود می رفتند. در این محل، غدیر خم جای دارد. علت نام گذاری این غدیر به خم، آن است که آبگیر آنجا به شکل خُمِ رنگرزان بوده و برخی قبایل صحرایی، گاه جامه های رنگ کرده خود را در این آبگیر می شسته اند.
خلاصه واقعه غدیر خم

در سال دهم هجرت، رسول خدا صلی الله علیه و آله به حج رفت و احکام آن را به مردم آموزش داد. به هنگام بازگشت از مکه، در استراحتگاه جُحفه و در غدیر خم، به امر خدا مردمان را گرد آورد و در آن مجمع سترگ، امام علی علیه السلام را به جانشینی خود به آنان شناساند و فرمود: «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست». البته جانشینی علی علیه السلام سال ها پیش در مکه و در جمع خاندان هاشم انجام گرفته بود، ولی در غدیر، به اطلاع عموم رسید.
غدیر؛ تداوم خط نبوت

واقعه غدیر خم که در آخرین سال زندگی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله رخ داد و در آن علی علیه السلام به جانشینی آن حضرت صلی الله علیه و آله برگزیده شد، حادثه ای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست؛ یک تفکر است. غدیر، نشانه و رمزی است که از تداوم خط نبوت خبر می دهد. غدیر، نقطه تلاقی کاروان رسالت با طلایه داران امامت است. آری، غدیر خم یک سرزمین نیست؛ چشمه ای است که تا پایان هستی می جوشد؛ کوثری است که فنا برنمی دارد؛ و افقی است بی کرانه و خورشیدی است عالم تاب.
غدیر و سرنوشت اسلام

بدون شک واقعه غدیر خم، نقش سرنوشت سازی در تعیین مسیر آینده اسلام داشته است. در این واقعه، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مهم ترین مأموریت دوران پیامبریِ خود را به انجام رساند؛ مأموریتی که انجام آن، به منزله رساندن پیام رسالت حضرت بود، و کوتاهی در مورد آن، به از بین رفتن زحمات چندین ساله ایشان می انجامید؛ چنان که خداوندمتعالی درآیه 67 سوره مائده می فرماید: «هان ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است، تبلیغ کن و اگر چنان نکنی، پیام و رسالت او را انجام نداده ای وخداوند تو را از مردم حفظ می فرماید».
حدیث غدیر خم یقینی است.

واقعه غدیر خم، یکی از مسلّم ترین مسائل تاریخ اسلام است و صدها دانشمند از آن یاد کرده اند؛ مانند ابوریحان بیرونی و خواجه نصیرالدین طوسی. فیلسوف معروف، فارابی نیز بر همین اساس، به تحلیل فلسفه «امامت» پرداخته است. ابن سینا نیز به موضوع نص (حدیث صریح غدیر)، در کتاب شفا اهمیت داده است، و آن را بهترین راه برای تعیین جانشین دانسته است. گذشته از علمای بزرگ شیعه که همه موثّق اند و حجت،ده ها و ده ها دانشمند و محدث و مورّخ و مفسر از اهل سنت نیز حدیث غدیر و واقعه آن را نقل کرده اند؛ مانند طبری و ابن اثیر و احمد حنبل.

اگر می شد…

اگر پس از درگذشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به سفارش های روز غدیر و موارد مکرر دیگری که پیامبر صلی الله علیه و آله ، علی علیه السلام را پیشوا معرفی فرموده بود عمل کرده بودند، اسلام جهان گیر می شد و دین خدا بشریت را به راه می آورد و عدالت و دادگری، آفاق تا آفاق گیتی را می گرفت. از اینجاست که همه هوشمندان تاریخ بشر که به گونه ای ازاین واقعه آگاهی یافته اند، از انحرافی که پس از رحلت پیامبر پیش آمد، اظهار تأسف کرده اند؛ از این جمله است ولتر، فیلسوف مشهور فرانسوی. وی تأسف خویش را چنین اظهار کرده است: «آخرین اراده محمد انجام نشد؛ او علی را به جای خود منصوب کرده بود…».
عید غدیر در احادیث
عید خلافت و ولایت

زیاد بن محمد گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: آیا مسلمانان عیدی غیر از عید قربان و عید فطر و روز جمعه دارند؟ فرمود: «آری، روزی که رسول خدا صلی الله علیه و آله ، امیرمؤمنان علی علیه السلام را (به خلافت و ولایت) منصوب کرد».
برترین عید امت

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «روز غدیر خم، برترین عیدهای امت من است، و آن روزی است که خداوند بزرگ دستورداد برادرم، علی بن ابی طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم به دست او هدایت شوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل، و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را دین آنان قرار داد».
عید آسمانی

حضرت امام رضا علیه السلام به نقل از جدّش امام صادق علیه السلام فرمود: «روز غدیر خم، درآسمان مشهورتر از زمین است».
عید پر برکت

امام صادق علیه السلام فرمود: «به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعی روز غدیر را می شناختند، فرشتگان روزی ده بار با آنان مصافحه می کردند. بخشش های خدا به کسی که آن روز را شناخته، قابل شمارش نیست».
روز سپاس و شادی

امام صادق علیه السلام فرمود: «عید غدیر، روز عبادت و نماز و سپاس و ستایش خداست، و روز سرور و شادی است؛ به دلیل ولایت ما خاندان که خدا بر شما منت گذاشت. من دوست دارم شما آن روز را روزه بگیرید».
روز نیکوکاری و بخشش

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: «یک درهم دادن به برادران با ایمان و معرفت در روز عید غدیر، برابر هزار درهم (در روزهای دیگر) است؛ بنابراین، در این روز به برادرانت انفاق کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان».
روز ناله نومیدی شیطان

امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش حضرت باقرالعلوم علیه السلام نقل کرد که فرمود: «شیطان چهار بار ناله نومیدی سر داد؛ روزی که مورد لعن خدا قرار گرفت، روزی که از آسمان به زمین هبوط کرد، روزی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به پیامبری مبعوث شد، و روز عید غدیر خم».
عید غدیر در کلام حضرت امام خمینی رحمه الله
عید همگان

حضرت امام خمینی رحمه الله ، عید غدیر خم را که کاشتن بذر ولایت در جان همه مسلمانان است، مختص گروه خاصی نمی دانست و در این باره می فرمود: «امروز که روز عید غدیر است، از بزرگ ترین اعیاد مذهبی است. این عید، عیدی است که مال مستضعفان است، عید محرومان است، عید مظلومان جهان است، عیدی است که خدای تبارک و تعالی به وسیله رسول اکرم صلی الله علیه و آله برای اجرای مقاصد الهی و ادامه تبلیغات و ادامه راه انبیا، حضرت امیر علیه السلام را منصوب فرمودند».
ارزش مولا علی علیه السلام

حضرت امام خمینی رحمه الله معتقد بود که بزرگیِ عید غدیر، از وجود با برکت علی علیه السلام است و می فرمود: «مسئله غدیر، مسئله ای نیست که بنفسه برای حضرت امیر یک مسئله ای پیش بیاورد؛ حضرت امیر مسئله غدیر را ایجاد کرده است. آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید. غدیر برای ایشان ارزش ندارد؛ آنکه ارزش دارد، خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیر آمده است. خدای تبارک و تعالی که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول اللّه کسی نیست که [آنچه [دلخواه است انجام بدهد، مأمور می کند رسول اللّه را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهی داشته باشد، این را نصب کن».
الگوی حکومت اسلامی

همه حکومت ها به الگو و نمونه نیاز دارند تا بر اساس آن، رابطه بین حاکم و مردم مشخص شود و حکومت، وظایف خود را به درستی انجام دهد. حضرت امام خمینی رحمه الله بر این عقیده بود که غدیر، الگوی حکومت اسلامی را معیّن کرد. ایشان در این باره می فرمود: «روز عید غدیر، روزی است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله تکلیف حکومت را معیّن فرمود و الگوی حکومت اسلامی را تا آخر تعیین فرمود که حکومت اسلام، نمونه اش عبارت از یک همچو شخصیتی است که در همه جهات مهذّب، در همه جهات معجزه است. و البته پیغمبر اکرم این را می دانستند که به تمام معنا کسی مثل حضرت امیر علیه السلام نمی تواند باشد، لکن نمونه را که باید نزدیک به یک همچو وضعی باشداز حکومت ها، تا آخر تعیین فرمودند».
حکومت یا مقام معنوی

گروهی، خام اندیشانه می پندارند که مسئله غدیر، مربوط به مسائل معنوی امام علی علیه السلام است و ربطی به خلافت و حکومت ایشان بعد از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ندارد؛ ولی حضرت امام رحمه الله با ردّ این مدّعا می فرمود: «نصب حضرت امیر به خلافت، این طور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد؛ مقامات معنوی حضرت و مقامات جامع او این است که غدیر پیدا بشود». ایشان سپس در ادامه می فرمایند: «اینکه در روایات ما… غدیر را آن قدر ازش تجلیل کرده اند، نه از باب اینکه حکومت یک مسئله ای است. حکومت آن است که حضرت امیر به ابن عباس می گوید که: به قدر این کفش بی قیمت هم پیش من نیست، آنکه هست، اقامه عدل است. آن چیزی که حضرت امیر علیه السلام و اولاد او می توانستند در صورتی که فرصت بهشان بدهند، اقامه عدل را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی رضا دارد، انجام بدهند؛ لکن فرصت نیافتند».
ولایت کلی

حضرت امام خمینی رحمه الله بر روی مقام ولایت کلّیِ امامان معصوم علیهم السلام خیلی تأکید می کرد. ایشان در سخنان خود، این ولایت را غیر از مسئله خلافت و حکومت می دانست که در عید غدیر خم مطرح شد. به نظر مرحوم امام، این ولایت کلی، همان امامت و از اصول مذهب تشیع است که کسی که به آن معتقد نباشد، تمام اعمال نیک خود را باطل کرده است. ایشان در این مورد می فرمود: «آن چیزی که برای ائمه ما قبل از غدیر… مطرح بوده است، این یک مقامی است که مقام ولایت کلی… [و] امامت است… . اگر کسی… آن ولایت کلی را قبول نداشته باشد، اگر تمام نمازها را مطابق با همین قواعد اسلامی شیعه هم به جا بیاورد، باطل است؛ این غیر [از] حکومت… [و] از اصول مذهب است».
انحراف بعد از غدیر

پس از واقعه مهم غدیر خم و برگزیدن امام علی علیه السلام به جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله ، عده ای به فاصله اندکی، این مسئله را نپذیرفتند و علی علیه السلام را از خلافت کنار گذاشتند. این کنار گذاشتن معصوم و برگزیدن غیر او، اندک اندک خطی انحرافی پدید آورد؛ به طوری که بعدها معاویه ها و یزیدها خلافت و حکومت را به دست گرفتند و آن را به سلطنت تبدیل کردند. مرحوم امام خمینی، این انحراف ها را سرچشمه گرفتاری های کنونی دنیای اسلام می داند و می فرماید: «انحرافاتی که بعد از غدیر خم پیدا شد و ماها هم غفلت کردیم ـ همه نه ـ بسیاری از ماها، اکثریت شاید غفلت کردند و ما را کناره گیر کردند، نگذاشتند که در امور مسلمین دخالت بکنیم، اسباب این گرفتاری هایی شده است که الان در سرتاسر کشورهای اسلامی داریم می بینیم، در همه جا این مسائل هست… ».
درست زنده نگه داشتن غدیر

شادمانی کردن و مجلس گرفتن در اعیاد اسلامی، عملی نیکوست؛ ولی نیکوتر آنکه، در مورد بزرگی آن عید بیندیشیم. حضرت امام خمینی رحمه الله در مورد درست زنده نگه داشتن عید سعید غدیرخم می فرماید: «زنده نگه داشتن این عید، نه برای این است که چراغانی بشود و قصیده خوانی بشود و مداحی بشود. اینها خوب است؛ اما مسئله این نیست. مسئله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم. به ما یاد بدهند که غدیر، منحصر به آن زمان نیست؛ غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است، باید روش ملت ها و دست اندرکاران باشد. قضیه غدیر، قضیه جعل حکومت است. این است که قابل نصب است؛ والاّ، مقامات معنوی قابل نصب نیست».
غدیر در کلام مقام معظم رهبری

عید غدیر، عید بسیار بزرگ و خاطره عظیم تاریخی است.

در کار غدیر باید هدف را مشخص کرد. بنشینید و واقعا روی مسائل فکر کنید. برای این کار وقت بگذارید.

در کار فرهنگی غدیر، باید مانند علامه امینی و مرحوم سیدشرف الدین کار کرد که الغدیر و المراجعات را تحویل دادند.

کسانی به درد کار غدیر می خورند که اهل این کار باشند؛ کار در مورد غدیر باید عمیق و گسترده باشد.

کار در مورد غدیر، کاری بزرگ و پر جاذبه است.

کار در موضوع غدیر باید پیوسته و دائم باشد و در مورد غدیر باید متخصص تربیت کرد.

عید غدیر، عید ولایت است، عید سیاست است، عید دخالت مردم در امر حکومت است، عید آحاد ملت و امت اسلامی است.

[عید غدیر]، حقیقتا روز بزرگ و عید تعیین کننده و عظیم القدری است.

…

 نظر دهید »

وقتی فرماندار زاهدان ...

24 شهریور 1395 توسط آشنا

قتی فرماندار زاهدان، فضای معنوی و شهدایی دعای عرفه زاهدان را با الفاظ رکیک، آلوده می‌کند

فرماندار زاهدان در مراسم عرفه با چند فحش آب نکشیده خطاب به نیروهای مردمی خادم الشهدا، هم تقدیر ویژه‌ای از آنها به عمل آورد و هم حسابی آداب روز عرفه و رسم میزبانی از شهید گمنام را به جا آورد. به گزارش گندم خبر به نقل از زاهدان‌نیوز، محوری‌ترین مراسم روز عرفه در شهر زاهدان به […]
فرماندار زاهدان در مراسم عرفه با چند فحش آب نکشیده خطاب به نیروهای مردمی خادم الشهدا، هم تقدیر ویژه‌ای از آنها به عمل آورد و هم حسابی آداب روز عرفه و رسم میزبانی از شهید گمنام را به جا آورد.

به گزارش گندم خبر به نقل از زاهدان‌نیوز، محوری‌ترین مراسم روز عرفه در شهر زاهدان به همت فعالان فرهنگی آستان شهدای گمنام زاهدان در حالی برگزار شد که مردم خداجوی زاهدانی در این مراسم نورانی میزبان پیکر مطهر یک شهید گمنام نیز بودند. این مراسم به حدی با استقبال مردم زاهدانی روبه‌رو شده بود که خیابان‌های منتهی به آستان مقدس شهدای گمنام زاهدان موسوم به “تپه نورالشهدا” کاملا مسدود شده بود و مردم فوج فوج به سوی شهید گمنام تازه تفحص شده و مراسم نورانی عرفه آمده بودند.

 

فعالان فرهنگی آستان مقدس شهدای گمنام زاهدان نیز برای رعایت کامل آداب میزبانی از زائران شهدا، از چند روز قبل به طور شبانه‌روز در حال آماده‌سازی مقدمات این مراسم بودند.

 

همه چیز به بهترین نحو در حال برگزاری بود که ناگهان اصوات قبیحی شامل ناسزاهای بسیار زشت از قبیل «… خوردید» توجه مردم را جلب کرد. اوج فاجعه این بود که این صداها متعلق به یک فرد لاقید و مزاحم نبود بلکه متعلق به بالاترین مقام اجرایی مرکز استان سیستان و بلوچستان یعنی فرماندار زاهدان بود.

 

فرماندار زاهدان در حالی که گوشش به توصیه اطرافیان مبنی بر رعایت ادب مجلس امام حسین(ع) و پیکر پاک شهدا بدهکار نبود به همراه تیم حفاظتی خود با خادمین شهدا درگیر شده بودند.

 

این که منشأ این اتفاق چه بوده و چرا یکی از خادمین شهدا به فرزند کوچک فرماندار زاهدان تذکر می‌دهد که خودروی دولتی را در مراسم دعا روشن نکند و بعدا با برخورد مسلحانه سرتیم حفاظتی آقای فرماندار روبه‌رو می‌شود، محل بحث ما نیست چرا که باز شدن این ماجرا به شدت به آبروی دولت ضربه خواهد زد.


اما مسأله این جاست که چرا بالاترین مقام اجرایی شهر زاهدان این فضای معنوی را با رکیک‌ترین الفاظ آلوده می‌کند و اوج فاجعه و بدتر از این الفاظ، یک سخن آقای خانجانی بوده است که در همان صحنه درگیری به مسئول خادمین شهدا هشدار می‌دهد که اگر فرد تذکردهنده را به وی معرفی نکنند، درب این مکان را خواهد بست! که در پاسخ به ایشان باید گفت، ای کاش قدرت‌ و فریادهای‌تان را بر سر وهابیون و دشمنان اسلام می‌کشیدید که هر لحظه به دنبال تخریب و پلمپ ابنیه مذهبی و دینی مسلمانان هستند نه این که خود زبان به تهدید بگشایید که من درب خانه شهدا را به روی مردم خواهم بست.

 

اکنون پوشش این اتفاق شرم‌آور، در حالی که فعالان فرهنگی مظلوم دست‌اندرکار این برنامه تلاش داشتند به جایی درز پیدا نکند، با وجود احتمال برخوردهای متعاقب در پایگاه زاهدان نیوز منتشر می‌شود.

 

بی‌شک عدم برخورد مسئولان بالادستی با چنین خطای غیرقابل اغماضی، سیلی بزرگی به صورت کسانی است که با جان و دل در حال تلاش برای زنده نگه داشتن ارزش‌های اسلامی در شهر هستند.

  • تاریخ انتشار مطلب:۱۳۹۵/۰۶/۲۳ - ۰:۵۲

 

…

 نظر دهید »

انتظار

22 شهریور 1395 توسط آشنا

 

سفر کردی غروبی از کنارم
تو را ای کاش میشد ، باز دارم
تو میگفتی که میآیی دوباره
از آن روز دائما چشم انتظارم


 

 

اگر چه عاشق برفم بهار هم خوبست
بدان به خاطر تو انتظار هم خوبست
دلم به خلوت تابوت رفت دلِ تنگم
ولی برای دل من مزار هم خوبست

.

.

.

بدترین قسمت زندگی انتظار کشیدن است
و بهترین قسمت زندگی داشتن کسی است که ارزش انتظار کشیدن را داشته باشد

.

.

.

.

من نمی دانستم ، که سر انجام چه آید به سرم ؟
تو مرا خوب نگر ، شاید اینبار ببینی که تو را منتظرم !

.

.

.

.

انتظارت چه زیباست وقتی که لبه جاده ی دل تنگی ایستادم
و تو با شاخه گلی از بهانه های عاشقانه می آیی

.

.

.

سوز دلم نشنیدی و از بام قلبم پر زدی
رفتی تو از کوی من و بر قلب من خنجر زدی
من ماندم و یک کوله بار از خاطره در خاطرم
چشم انتظار بر درگهم شاید که روزی در زنی

.

.

.

مبادا نامی از عشق بر کوچه پس کوچه های قلبت بنویسی !!!
به جرم دوست داشتن محکوم به انتظار میشوی !

.

.

.

تمام روز و شب با بیقراری
به شوق روی تو بیدار هستم
اگرچه بی غرورم زنده اما
به شوق لحظۀ دیدار هستم

.

.

.

چقدر سخت است منتظر کسی باشی که هیچ وقت فکر آمدن نیست

.

.

.

هجوم خواب ها پلک مرا از پا نمی انداخت
چه شب هایی طلوعت را به جانم منتظر بودم

.

.

.

به شقایق سوگند که تو بر خواهی گشت
من به این معجزه ایمان دارم
منتظر باید بود تا زمستان برود ، غنچه ها گل بکنند !

.

.

.

سکوت دردناک است اما در سکوت است که همه چیز شکل می گیرد
و در زندگی ما لحظه هایی هست که تنها کار ما باید انتظار کشیدن باشد

.

.

.

امشب دلم از آمدنت سرشار است
فانوس به دست کوچه دیدار است
آنگونه تو را در انتظارم که اگر
این چشم بخوابد ، آن یکی بیدار است

.

.

.

تا کی در انتظار میگذاری به زاریم ؟
بازآی بعد از اینهمه چشم انتظاریم

.

.

.

ای انتظار پس کی به پایان می‏رسی ؟

و چون به پایان رسی بی تو چگونه توانم زیست ؟

.

.

.

دلتنگ مباش ، من قلبم را سایه بان دلت کردم و چشمانم را در انتظار دیدنت

.

.

.

انتظار مثل دریا می مونه هر چقدر جلوتر میری عمیقتر میشه

 نظر دهید »

ای منی ای سرزمین اهل دل

20 شهریور 1395 توسط آشنا

ای منی ای سرزمین اهل دل

ای زاشك زائرت دریا خجل
ای منی ای كعبه عشق و وفا

ای منی ای مكتب صدق و صفا
ای منی ای مركز وصل اله

ای به خیل عاشقان میعادگاه
ای منی ای وادی افروخته

ای زآه خسته دل ها سوخته

 

ای منی ای آفتاب نور عشق

ای منی ای گام گامت طور عشق
ای منی ای محفل قرب خدا

ای زمن كرده منیت را جدا
ساكنانت ساكن قرب خدا

عاشقانت عاشق روی حقند
در كجای دامنت ای خاك پاك

مصطفی صورت نهاده روی خاك
می رسد بر گوش ،‌از این سرزمین

بانك لبیك امیرالمؤمنین
خاك اه دل ، تو صحرا بوده ای

شاهد العفو زهرا بوده ای
در كدامین خیمه ، ای صحرای راز

با خدا كرده حسین راز و نیاز؟
ای كشیده در تو با امر جلیل

كارد بر حلق پسر دست خلیل
دامن خشكت به از باغ گلیست

خرم از اشك حسین ابن علیست
در كجای دامنت از هر دو عین

بوده جاری در دعا اشك حسین؟
كعبه جان قبله دل ها كجاست

خیمه گاه یوسف زهرا كجاست
خاك تو باعطر جان آمیخته

بس كه در آن اشك زهرا ریخته
دوست دارم رو در آن صحرا كنم

جستجوی یوسف زهرا كنم
یاد رویش رو به مسلخ آورم

تا چو قربانی جدا گردد سرم
او نهد پا بر سر بریده ام

بر تن در خاك و خون غلطیده ام
اوست صحرای بلا قربانگهش

بلكه هفتاد و دو قربان همرهش
او به جای موی سر ، سر می دهد

قاسم و عباس و اكبر می دهد
حج او داغ جوانان دیدن است

دور نعش اكبرش گردیدن است
مسلخ او خاك گرم كربلاست

موقف او زیر سم اسب هاست
سعی حج او صفا لا خنجر است

مروه اش قبر علی اصغر است
كعبه اش خون ، زمزمش اشك شب است

در قفایش ناله های زینب است
او رود حجی كه قربانش كنند

دریم خون سنگ بارانش كنند
سجده اش از صدر زین افتادن است

بوسه از حنجر به خنجر دادن است
تا كند در موج خون با حق صفا

سردهد بر دوست اما از قفا

صفحات: 1· 2

 1 نظر

ای امیر عرفه شعر

20 شهریور 1395 توسط آشنا

ای امیر عرفه، دست من و دامانتان جان

به قربان تو و گردش آن چشمانتان

ای امیر عرفه، حال مناجات بده

بر گدای حرمت وقت ملاقات بده

ای امیر عرفه، دیده ی پرآب بده

دل بی تاب مرا با نگهت تاب بده

ای امیر عرفه، بر سر راهت گردم

گر بیایی به خدا دور سرت می گردم

ای امیر عرفه، تنگ غروب است، بیا

سر زدن بر فقرا سرزده خوب است، بیا

ای امیر عرفه، حامی زهرا، برگرد

جان زهرا دگر از خیمه صحرا برگرد

ای امیر عرفه، بر رخ من خنده بزن

جان زینب بده روز عرفه پاسخ من

ای امیر عرفه، روح مناجات تویی

مشعر و سعی و صفا، مروه و میاقات تویی

ای امیر عرفه، ناز مکن چهره نمااز پس پنجره در باز مکن چهره نما

«ای امیر عرفه» ذکر مدام است، بیا

کار این عاشق دلخسته تمام است، بیا

ای امیر عرفه، دیدن رویت عشق است

مردن امشب به خدا بر سر کویت عشق است

ای امیر عرفه، فیض دمت را قربان

دل دریایی لبریز غمت را قربان

ای امیر عرفه، در عرفاتی امروز؟

یا لب علقمه ی شاه فراتی امروز؟!

ای امیر عرفه، هیئت ما نیز بیا

روضه ی تشنه کنار لب دریاست، بیا

ای امیر عرفه، جان گل یاس بیا

قدمی رنجه نما، روضه ی عباس بیا

ای امیر عرفه، شرح بده خود بر من

سر عباس کجا، ضرب عمود آهن

 نظر دهید »

شهید زهرا صفایی فرهانی..

20 شهریور 1395 توسط آشنا

شهید زهرا صفائی فرهانی
عکس پرسنلی زهرا صفائی فرهانی
نام پدر: محمد باقر
تاریخ تولد: ١٣٣٨/٠٣/٠١
محل تولد: شازند
نام عملیات: بمباران
تاریخ شهادت: ١٣٦٦/١٢/٢٠
محل دفن: نا مشخص
محل شهادت: نا مشخص
اقشار: زنان ، آموزش و پرورش

زندگی نامه وصیت نامه

- عنوان خاطره:

هنگامي که چشم هاي خسته ام به يک نقطه خيره مانده بود و سراپايم از درماندگي توصيف اين حالت خبر مي داد به ناگاه حضور گرم و صميميش را در کنار خود احساس کردم. خدايا من او را نديده ام اما او آشناي ديرين من است او آمد و مرا با خود سواربر اسب خاطرات به زمان گذشته برد. با ترنّم دلنواز باريکه ي آبي چشم هايم را گشودم. با نگاهي به اطراف خود را در کوچه اي قديمي با خانه هايي از خشت و گل يافتم. در حياط نيمه بازي توجهم را جلب کرد. داخل شدم. نگاهي به دور و بر حياط انداختم. در و ديوار خانه هم مهرباني و عطوفت صاحبخانه را فرياد مي کرد. اين همان خانه اي است که خانم زهرا صفايي فراهاني در آن به دنيا آمده بود. در سال1338 در شهرستان اراک همزمان با پخش صداي روحنواز اذان صبح در خانه محمدباقر صفايي نوزاد دختري به دنيا آمد. آن روز، روز عيد قربان بود و پدر خانواده هم براي زيارت و پابوسي امام رضا(عليه السلام) به مشهد رفته بود. شادي روز عيد با تولد اين نوزاد دو چندان شد و به ميمنت ورودش گوسفندي را قرباني کردند و وليمه دادند.
نوزاد را در قنداق سفيدي پيچيده بودند. زهرا کوچولو همانند حاجيان، مُحرم شده بود و حاجيه زهرا شد. او فرزند پنجم خانواده بود و علاقه عجيبي به پدر داشت. از ميان بچه ها زهرا از همه زيباتر، مهربانتر و زرنگتر بود. ظرافت و هوش و ذکاوت که از ويژگي هاي انسان هاي بزرگ انديش وشاخص است در او جمع شده بود. زهرا دوره ابتدايي را در دبستان سحاب اراک درس خواند. دوره ي راهنمايي را نيز در مدرسه راهنماي ماندانا گذراند. در کنار تحصيل همزمان به ورزش مي پرداخت و کوهنورد خوبي بود. خطاطي و گلسازي هم مي کرد. او در مدرسه يک دانش آموز پر جنب و جوش و با طراوت و منضبط بود و بالطبع نمره انضباطش هم نمي توانست کمتر از بيست باشد. زري يا همان زهرا سپس در دبيرستان ايراندخت ادامه تحصيل داد و در اين مدت به خواهر کوچکترش نيز درس مي داد. اهل تحقيق بود و براي پيدا کردن پاسخ سؤالات بي شمار بي جوابش بسيار مطالعه مي کرد. آزادي خواه و دورانديش و متين بود و با گام هاي مطمئن حرکت مي کرد. دانشسراي مقدماتي دختران در سال1357 پذيراي زهرا بود تا رشته ي علوم اجتماعي و اقتصاد را در آنجا سپري نمايد. زهرا علاوه بر اينکه کوهنورد خوبي بود طبع شعر خوبي هم داشت. اغلب، عواطف و احساسات لطيف خود را در قالب شعر بيان مي کرد. هر جا جمله اي پرمحتوي و شعر داراي پيامي را مي ديد آن را در دفترچه خاطراتش يادداشت مي کرد و در خلوت زيباي خود زمزمه مي نمود. شايد خودش را در لابه لاي همان سخنان و افکار زنده و زندگي ساز جستجو مي کرد. کتاب توضيح المسائلي که زري به پدر هديه داده جايگاه ويژه اي در ميان انبوه کتاب هاي قديمي پدر دارد چرا که داخل جلد اين کتاب مزين شده به اشعار منتخبي است که به خط خواناي زهرا نوشته شده و يادآور مبدأ و معاد انسان است:
اين جسم من از خاک است، هم خاک شود روزي وين اسم من از دنيا، هم پاک شود روزي
هر کس که مــــرا داند، يا خـــــط مرا خـــــــواند شــــايد که کند يادم، غمناک شود روزي
گم شده ي زهرا در آموزش و پرورش پيدا شد و آرزوي ديرينه اش تحقق يافت. در سال1357 رسماً آموزش و پرورشي شد و او که بهترين دوران عمرش را صرف فراگيري علم کرده بود اکنون آماده مي شد تا همه دانسته هايش را در اختيار دانش آموزان تشنه ي دانستن قرار دهد.
دور جديدي از زندگي خود را آغاز کرده بود و لذت وافري مي برد. او با آن احساسات ظريف و قلب رئوف همانند يک مادر که به فرزندانش توجه دارد به دانش آموزانش رسيدگي مي کرد به مسائل روحي و رواني و تحصيلي آن هاتوجه داشت و معمولاً در نقش يک مشاور دلسوز ظاهر مي شد در آلبومش عکس هاي فراواني با شاگردانش دارد که نشان دهنده رابطه تنگاتنگ عاطفي او با دانش آموزان است. به قول سهراب نقاب و صورتک نداشت. هر دانش آموز به حسب موقعيت و شرايط خود برداشت خاصي از او داشت.
يکي او را مادري مهربان مي ديد. ديگري او را يک معلم قاطع و دلسوز تلقي مي کرد و بيشترشان او را يک دوست دانا مي ديدند. از اين روست که بعد از سال ها از خاطراتش مي گويند. در هر مدرسه و روستايي که مي رفت يادگاري از خود بجا مي گذاشت. زماني که در امامزاده دهچال معلم بود حقوقش را صرف نيازمندان دهچال مي کرد. دارو و لباس برايشان مي خريد.اوحتي چادر سرش را به يکي از زنان روستايي بخشيده بود. عمو علي نوده اي هم زهرا صفايي فراهاني را خوب به ياد دارد. چرا که خانم معلم روستا تمام وسايل زندگيش را به او داده بود. نوعروس روستاي مست عليا هم بي نصيب نماند. چرا که زهرا نتوانسته بود اتاق خشک و خالي او را تاب بياورد، فرشي به عنوان کادوي عروسي برايش تهيه کرده بود. در سال1362 برگ ديگري از کتاب زندگي زهرا ورق خورد. او که خواستگاران فراواني داشت بالاخره به يکي ازخواستگاران که از همکاران فرهنگي و ورزشکار بود، جواب مثبت داد. مهريه اش يک جلد کلام الله مجيد و مبلغ اندکي وجه نقد بود. آنها در شهريور ماه سال1362 با کمترين هزينه مراسم عروسي خود را با رفتن به شاه چراغ برگزار کردند. بعد از ازدواج نيز زهرا که عاشق معلمي بود به شغل خود ادامه داد و به دبستاني در روستاي قلعه آقا حميد شازند منتقل شد. در اينجا نيز او همچنان به کارهاي خيرخواهانه اش ادامه مي داد. بخشي از حقوقش کادوي روستاييان مي شد. در مسايل مختلف زندگي مشاور خوبي براي زنان روستا بود او حتي در پيوند دختران و پسران جواني که هم کفو و هم تراز بودند تلاش مي کرد. در کنار انجام اين فرايض، بي علاقه به دنيا هم نبود و علي رغم دردهاي فراوانش هرگز اظهار خستگي و درماندگي و بيزاري از دنيا نمي کرد.
بنا به معمول هر ماهه که براي ديدار خانواده و بستگانش به اراک مي رفت. روز 20اسفند سال1366 زري لباس پوشيده و آماده مي شد تا به اراک برود. اوج بمباران هوايي شهرهاي ايران بود؛ شهر کوچک شازند هم از بمباران هوايي عراقي ها مصون نماند ساختمان تدارکات سپاه پاسداران و خانه هاي اطراف آن مورد حمله ي هواپيماهاي عراقي قرار گرفت. همزمان با صداي روحبخش اذان، صداي مهيب انفجارهاي متعدد به گوشش رسيد و فرصتي براي او باقي نمانده و موج انفجار راکت او را از حرکت بازداشت. تيغه ي تيز شيشه نيز حنجره اش را پاره کرد و صداي آرامبخش او براي هميشه در گلو خاموش ماند. همان حلقومي که يک حنجره فرياد با خود داشت و صد سينه سخن. خبر شهادتش را به مادر ندادند. گفته بودند او زخمي شده است. برادرش تمام بيمارستان ها را براي يافتن زهرا جستجو کرد اما او را نيافت. بهر حال زهرا رفته و دختر 2ساله اش را تنها و چشم براه گذاشته بود جسم بي جان زهرا به اراک انتقال داده شد. تا زينت بخش خاک اراک باشد و در کنار شهدا دفن گردد. به اين ترتيب بيست و هفتمين برگ زندگاني زهرا ورق خورد و کتاب زندگي پربرکتش براي هميشه بسته شد و دوستدارانش را عزادار رفتن خود کرد همانهايي که هم اکنون مي گويند اگر زري بود زندگي ما از هر نظر بهتر از اين بود که هست.
پاورچين پاورچين از درب حياط بيرون آمدم اما دستم براي بستن در ياريم نکرد و همچنان نيمه باز ماند.

منبع : پله های آسمانی


عنوان خاطره:

شهیده در بمباران شهر شازند به شهادت رسیدند
ایشان معلم بودند در شهر استانه و مشغول تدریس بودند
روبروی منزل ایشان کارخانه قند شازند بود در روز 26 اسفند زمانیکه نیروهای بعثی کارخانه قند را بمباران کردند ایشان بوسیله ترکش خمپاره به شهادت رسیدند
زمانیکه ازدواج کردند ایشان به شازند انتقال یافتند
شبی به خواب مادرش امد ایشان بسیار گریه می کردند و شهید در اب بودند و لبانش کبود بود که هرچه سعی به خارج نمودن ایشان کردند موفق نشدند.

 

 

..

 نظر دهید »

شهیده زهرا کردی

20 شهریور 1395 توسط آشنا

▪ تاریخ تولد :۱۳۳۰
▪ نام پدر :محمدرضا
▪ تاریخ شهادت : ۲۵/۲/۱۳۶۱
▪ محل تولد :سمنان /دامغان /حیدرآباد
▪ طول مدت حیات :۳۱
▪ محل شهادت :تهران
زهرا در سال ۱۳۳۰ در روستای حیدرآباد دامغان متولد شد. کودکی را در روستای زادگاهش سپری کرد و در نزد خانواده با فرامین دین اسلام آشنا شد.
سال‌ها گذشت و زهرا در سن ۲۰ سالگی سنت نبی اکرم (ص)‌ را ارج نهاد. و با مردی پارسا ازدواج کرد ظلم و جور رژیم پهلوی باعث شد او نیز همراه خیل کثیر تظاهرکنندگان به خیابان‌ها رفته و فریاد مرگ بر شاه سر دهد. سرانجام این بانوی شجاع در سن ۳۱ سالگی در تاریخ ۲۵/۲/۱۳۶۱ زمانیکه منافقین حجه‌الاسلام حسینی و کافی ائمه جماعت خیابان آذربایجان تهران را ترور نمودند اعتراض کرد و فریاد زینب‌گونه‌اش با رگبار منافقین خاموش شد.

منبع:کتاب آئینه و شقایق جلد ۱ صفحه ۱۵۵

منبع : پایگاه اطلاع‌ رسانی صبح

..

 نظر دهید »

خدايا شكر

20 شهریور 1395 توسط آشنا

روزی مردی خواب عجیبی دید

او دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند.

هنگام ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دیدکه سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند

مرد از فرشته ای پرسید: شما چکار می کنید؟

فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد گفت: اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم.

مرد کمی جلوتر رفت.

باز تعدادی از فرشتگـــان را دید که کاغذهـایی را داخل پاکت می گذارند و آن ها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند.

مرد پرسید : شماها چکار می کنید؟

یکی از فرشتگان با عجله گفت : اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم.

مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است.

با تعجب از فرشته پرسید : شما چرا بیکارید؟

فرشته جواب داد : اینجا بخش تصدیق جواب است.

مردمی که دعاهایشان مستجاب شده باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند.

مرد از فرشته پرسید : مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟

فرشته پاسخ داد : بسیار ساده ، فقط کافیست بگویند : خدایا شکر

..

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6

شب های بی ستاره

Random photo

img-20151208-wa0012.jpgimg-20151208-wa0012.jpg

پخش حرم

آیه قرآن تصادفی

اوقات شرعی

اوقات شرعی

قرآن

آیه قرآن تصادفی
  • تماس